فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
🔹گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۵۰ ثانیه روایت کوتاه عبور از اروند رود_ علیرضا دلبریان
https://eitaa.com/joinchat/11599979Cbf3a4d5d0c
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔼 مستند روایت از سردار شهید
🌹 حاج حسین اسکندلو
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 عملیات کربلای ۵
با گزارش محمد صابری
یادمان باشد
چه کسانی برای راحتی خیالمان
در آتش رفتند
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#خروش_خمینی
#پیام_قطعنامه_598
29 تیرماه 1367
✅ خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.
خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و #جام_زهرآلود_قبول_قطعنامه_را_سر_کشیده_ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکۀ بزرگِ #جنگ_و_شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
✅ آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید. و همۀ ما نیز روز محاسبۀ بزرگتری را در پیش رو داریم.
@alvaresinchannel
زن مگو ، مَردآفرین روزگار ...
«مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دستهی گل خودش را هجده سال، بیست سال -کمتر، بیشتر- پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را بطرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتنِ خودِ این جوان کجا؟ این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیهى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچهى من شهید شده. این ها چیز کمى است؟! این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.»
امامخامنهای ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
#مادران_زینبی
#مادران_شهداء
#اعزام_به_جبهه
💠 @bank_aks
🍂 خورشید مجنون ۲۹
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
بعد از بهداری، جاده شهید شفیع زاده را هم در پیش رو داشتیم که باید از آن عبور میکردیم و به طرف قرارگاه میرفتیم. عراقی ها روی جاده توپخانه هم مستقر بودند. مهتاب منطقه را مثل روز روشن کرده بود. اگر عراقی ها بلم ها را می دیدند، با تیربار آنها را زیر آتش میگرفتند؛ هم تلفات میدادیم و هم
نتیجه ای نداشت.
کمی از دور مواضع دشمن را نگاه کردم. از نیمه شب هم گذشته بود. شاید ساعت یک یا دوی با مداد بود. نیروهای بومی گفتند: "جایمان اصلاً مناسبنیست و اگر عراقی ها ما را ببینند هیچ کاری نمی توانیم بکنیم." راست میگفتند کار مشکلی بود. تصمیم گرفتیم برگردیم در بازگشت جنازه یک شهید را در نزدیکی پد بهداری کنار جاده همت، با خودمان به عقب برگرداندیم. بعد معلوم شد این شهید از بچه های لشکر ۵ نصر و از اهالی استان خراسان است.
ما كلاً هفده روز در منطقه برای پیدا کردن علی هاشمی و دیگر برادران مفقود عملیات جست وجو داشتیم. برادران بومی منطقه مانند سید محمد مقدم، سید لطیف عبودی ، سوادی، چاسب ، کروشات، و چند نفر دیگر، شب و روز، تا جایی که میتوانستند منطقه پشت قرارگاه را برای پیدا کردن مفقودان گشت میزدند. غیر از این برادران افراد دیگری هم به جست وجو می پرداختند.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقشهایی شوم برای حمله به ایران
یوقت، نقشِ سربازِ دشمنو بازی نکنیم