6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 عملیات کربلای ۵
با گزارش محمد صابری
یادمان باشد
چه کسانی برای راحتی خیالمان
در آتش رفتند
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#خروش_خمینی
#پیام_قطعنامه_598
29 تیرماه 1367
✅ خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.
خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و #جام_زهرآلود_قبول_قطعنامه_را_سر_کشیده_ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکۀ بزرگِ #جنگ_و_شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
✅ آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید. و همۀ ما نیز روز محاسبۀ بزرگتری را در پیش رو داریم.
@alvaresinchannel
زن مگو ، مَردآفرین روزگار ...
«مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دستهی گل خودش را هجده سال، بیست سال -کمتر، بیشتر- پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را بطرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتنِ خودِ این جوان کجا؟ این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیهى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچهى من شهید شده. این ها چیز کمى است؟! این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.»
امامخامنهای ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
#مادران_زینبی
#مادران_شهداء
#اعزام_به_جبهه
💠 @bank_aks
🍂 خورشید مجنون ۲۹
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
بعد از بهداری، جاده شهید شفیع زاده را هم در پیش رو داشتیم که باید از آن عبور میکردیم و به طرف قرارگاه میرفتیم. عراقی ها روی جاده توپخانه هم مستقر بودند. مهتاب منطقه را مثل روز روشن کرده بود. اگر عراقی ها بلم ها را می دیدند، با تیربار آنها را زیر آتش میگرفتند؛ هم تلفات میدادیم و هم
نتیجه ای نداشت.
کمی از دور مواضع دشمن را نگاه کردم. از نیمه شب هم گذشته بود. شاید ساعت یک یا دوی با مداد بود. نیروهای بومی گفتند: "جایمان اصلاً مناسبنیست و اگر عراقی ها ما را ببینند هیچ کاری نمی توانیم بکنیم." راست میگفتند کار مشکلی بود. تصمیم گرفتیم برگردیم در بازگشت جنازه یک شهید را در نزدیکی پد بهداری کنار جاده همت، با خودمان به عقب برگرداندیم. بعد معلوم شد این شهید از بچه های لشکر ۵ نصر و از اهالی استان خراسان است.
ما كلاً هفده روز در منطقه برای پیدا کردن علی هاشمی و دیگر برادران مفقود عملیات جست وجو داشتیم. برادران بومی منطقه مانند سید محمد مقدم، سید لطیف عبودی ، سوادی، چاسب ، کروشات، و چند نفر دیگر، شب و روز، تا جایی که میتوانستند منطقه پشت قرارگاه را برای پیدا کردن مفقودان گشت میزدند. غیر از این برادران افراد دیگری هم به جست وجو می پرداختند.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقشهایی شوم برای حمله به ایران
یوقت، نقشِ سربازِ دشمنو بازی نکنیم
#سکوی_پرواز_سادات_شهید
جاده اهواز- خرمشهر
#سه_راهی_کوشک
اول مرداد 1367
شهیدان..
#سید_صاحب_محمدی
#سید_علیرضا_جوزی
#سید_داود_طباطبایی
#سید_حسین_حسینی
#سید_مهدی_موسوی
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#حماسه_شهادت
#سادات_شهید_در_سه_راه_کوشک
#تیپ_حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_لشگر_10
✍️✍️✍️✍️ راوی: #برادر_جانباز_اباذری
هنوز آفتاب روز اول مرداد 67 طلوع نکرده بود که با #ستونی_از_تانک روبرو شدیم به کامیونها گفتم زود سرو ته کنید تا دشمن ما رو ندیده.
به بچه ها گفتم نماز صبح رو توی ماشین و در حال حرکت بخونید و خودم به کامیون آویزون شده بودم وراننده هم که ترسیده بود با حداکثر سرعت توی جاده خاکی به سمت سه راهی کوشک میتازید.... دیدم ماشین #فرمانده_تیپ_برادر_خادم به سرعت تمام از کنار ما گذشت.
توی دلم گفتم این ها هم جونشون رو بر داشتند و از معرکه فرار کردند و ما رو تنها گذشتند میون این همه تانک...
همینطور که با سرعت میرفتم کنار جاده تعدادی لوله تانک از خاکریز بالا اومده بود و بچه ها به تصور اینکه خودی هستند براشون دست تکون دادند اما غافل از اینکه تانک های دشمن هستند و نفراتش با دیدن کامیون ها لوله های تانک رو به سمت جاده نشانه رفتند و از پهلو با توپ مستقیم تانک به سمت ما شلیک میکردند.
من میدیدم گلوله ها وسط جاده میخوره و یا از کنار ماشین ها رد میشه اما به کامیون ها نمیخوره.
با هر زحمتی بود به #سه_راه_کوشک رسیدیم از دور دیدم برادر خادم با یه تعداد بچه ها موضع گرفتن و منتظر ما هستند تازه متوجه شدم دلیل عجله اونها چی بوده .
اونها حدس میزدند که احتمال داره دشمن ما رو محاصره کنه و بچه ها اسیر بشن....
سر سه راه به #برادر_خادم گفتم ما مهمات نداریم و ایستادن مقابل این همه تانک گلوله آرپی جی میخواد و اگرنه همه بچه ها قتل عام میشند.. ایشون هم با کلامی که توش آرامش موج میزد و مواظب بود استرسی به نیروها نده.
گفت برید به #سمت_اهواز و یه جایی موضع بگیرید و من همه به بچه ها گفتم سوار ماشین ها بشید تا بریم عقب..... بچه ها سوار شدند و من هم با حاج خادم هنوز حرفم تمام نشده بود که صدای انفجار شنیدم .
هردو برگشتیم به سمت کامیون که یه دفعه خشکمون زد.
#دیدیم_عقب_کامیون_سوراخ شده و صدای ناله بچه ها میاد.
چند لحظه هر دوی ما توان هیچگونه حرکتی نداشتیم.
به سوی کامیون دویدیم.
همه جا رو بوی دود و خون گرفته بود.
بچه ها رو آروم کردیم.
برادر خادم گفت : برادر ابوذری مکث نکنید همینجوری برید عقب تا تلفات بیشتر نشده.
دستور فرمانده بود .عقب اومدیم اما چه عقب اومدنی.
مثل اینکه قرار بود در رفت و برگشت ما توی خط 5 تا بچه سید به معراج برند.
توی اون کامیون و از اون دسته یه عده مجروح شدند و 5 تا سید اجازه ورود به بهشت رو کسب کردند.
شهیدان..
#سید_صاحب_محمدی
#سید_علیرضا_جوزی
#سید_داود_طباطبایی
#سید_حسین_حسینی
#سید_مهدی_موسوی
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
تخریبچی شهید علیرضا عباسیان در اولین روز از مرداد ماه سال 67 در #جاده_اهواز_خرمشهر شربت شهادت نوشید و به لقاء حق رسید ودرگلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها قطعه 40 ردیف58 شماره 8 میهمان خاک شد.
@alvaresinchannel