🖼 گذری تحلیلی بر حمله ریز پرندههای پیتزابر اسرائیلی به اصفهان
🌹قرارگاه فرهنگی الامام الحسین
علیهالسلام🌹
به نام خدا
زندگی نامه
شب سررسیده است . سوز سردی از سمت کوه های کرج وزیدن گرفته است . چهارصد دستگاه و خانه هایش زیر لحافی از برف ارمیده اند و در سکوت انتظار میکشند . چرا که در خانه ای کوچک حوالی مسجد کودکی در راه است که قرار است به حق دنبال روی راه حسین (ع) شود .اهل خانه و بچه ها دور چراغ نفتی نشسته اند و با اضطراب و شوق توامان به فتیله ابی رنگ چراغ چشم دوخته اند . دستهای کوچکشان رو به آسمان است که پس از ساعتها درد مادر ، صدای گریه نوزاد در فضای خانه طنین انداز می شود . پسری کوچک با نام حسین
شهید حسین محمودی کهن در زمستان 1344 در خانواده ای مومن و متدین به دنیا آمد . پدری زحمتکش که تمام هم و غمش تهیه ی لقمه ای نان حلال برای خانواده اش بود که این هدف را با زراعت و کار در سردخانه محقق میکرد و مادری پاکدامن که در تربیت فرزندانش از چیزی فروگذار نمی کرد . شهید حسین محمودی کهن در سایه ی محبت های پدر و مادر وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و با شور و نشاط ومهر و محبتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید و از مساعدت به خواهر و برادرانش دریغ نداشت سادگی ، بی آلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبانزد همه دوستان و آشنایان بود گویی از راهی که باید می رفت آگاهی داشت.
پنج شش ساله بود که به همراه پدر متدینش به زیارت امام هشتم (ع) رفت و هنوز به مدرسه نرفته بود که خواندن نماز را نیز از پدر آموخت .
در محله با رضا دیداری و مجید ترکان و مسعودخوانساری و برادران محمدحسین لطفی وعلی لطفی همبازی بود (بعدها همگی به مقام رفیع شهادت نائل شدند )آنها تمام اوقاتشان را با هم می گذرانیدند با هم به مدرسه می رفتند با هم در باشگاه به ورزش می پرداختند در مسجد حضور چشمگیر داشته و در مراسم عزاداری امام حسین (ع) به مردم عزادار خدمت میکردند.
شهید حسین محمودی کهن در دوران تحصیل دانش آموزی محبوب و مودب و کوشا بود و در اوقات فراغت از تحصیل در تعطیلات تابستان به کمک پدر در مزرعه می شتافت و از این راه به خانواده ی زحمتکش خود کمک شایانی می کرد و کمک احوالشان بود .
با شکل گیری انقلاب در محله چهارصد دستگاه شوری مثال زدنی برپا بود و شهید حسین محمودی کهن با عضویت در بسیج به همراه دوست جدانشدنی خود مجید ترکان وظیفه حفظ و پاسداری ازمال و اموال اهالی محله را در آن روزها و شب های پرآشوب برعهده گرفت آنها بدون ذره ای احساس خستگی در محل گشت میزدند و آن چیزی که در آن ایام پر التهاب برایشان مطرح نبود خواب و خوراک و استراحت بود که به راستی همه چیزشان را فدای انقلاب کرده بودند.
هنوز نهال انقلاب نوپا بود که در سال 1359 رژیم بعثی عراق با حمله ی ناگهانی به جمهوری اسلامی ایران جان ، مال ، خا ک و ناموس کشور را مورد تجاوز قرار داد و آحاد جامعه را با حسی غریب به مقابله با دشمن کشاند . حسین- که کوچک و بزرگ نمی شناخت و بلکه فطرت های پاک را زودتر تحت تاثیر قرار داده و به صحنه می آورد و اینگونه بود که شهید حسین محمودی کهن با وجود سن کم و با بصیرتی والا که در مکتب بسیج آموخته بود و با اطاعت محض از مقام ولایت برای اولین بار خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل رساند که طبق فتوای امام (ره) این امر بر بالغین واجب کفایی بود.
مدتی بعد شهید با اسلحه ای در دست به خانه برگشت که نشان از عزمش بر مراجعه مجدد به جبهه داشت و اراده اش را به بازگشت پس از گذراندن دوره آموزشی در اصفهان به اثبات رساند و با وجود اصرار خانواده برای ماندن در پشت جبهه به آسایش شهر و خانه پشت کرد و برای دومین بار به جبهه شتافت .
پدر که نگران بود با ساکی از وسایل ضروری و با سختی فراوان خود را به حسین رساند و طبق گفته ی مافوق حسین او را به دلیل داشتن سن کم با خود به کرج برگرداند
این ماندن برای حسین طعم ماندن در قفس را داشت که او را مجدد به طور مخفیانه به جبهه کشاند . پس از فتح خرمشهر با ترکش هایی که از جنگ به یادگار داشت به خانه برگشت .
ماه رمضان که از راه رسید مرغ دل حسین به شوق جبهه به پرواز درآمده بود . هیچ چیز نمیتوانست این شوق را در او کمرنگ کند . هفتمین روز ماه مبارک با بسیجی های مسجد محل عزیزترین مایملکش را بر طبق اخلاص نهاد و برای بار چهارم پای در میدان نهاد و عازم جبهه های جنوب شد .به گواهی همرزمش یدالله غیاثی با رشادت جنگید و همزمان با عید سعید فطر در عملیات رمضان به سعادت شهادت نایل گردید .
شهید حسین محمودی کهن هفده ساله بود که خون مطهرش به خون سالار شهیدان پیوست چرا که جنگ برپا شده بود تا دروازه ای به کربلا باز شود .
هشت سال و هشت ماه طول کشید تا در عملیات تفحص شهدا چشمان همیشه منتظر پدر و مادر رنج کشیده ی حسین به بقایای بدن او روشن شود . زمانی دراز که با کوچکترین صدا از جا پریدند و به دری چشم دوختند که هیچگاه با دستان حسین باز نمی گشت . زمان طولانی بی خبری از فرزندی عزیز و دوست داشتنی که به کندی گذشت و اینک این مزار فرزند شهیدشان است که پاهای دردمندشان را هر هقته به گلزار شهدا می کشاند و بر زمینی قدم میگذارند که پیکر مردترین مردان زمان را در آغوش گرفته اند و به پرچمی نگاه میکنند که نام حسین تا ابد بر روی آن به اهتزاز درآمده است.
30.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔼مستند زندگی 🌹شهید حسین محمدی کهن
1403.01.29-OstadNabaviyan.mp3
5.65M
🅾 اطلاعات شنیدنی و جالب توجه درباره حمله نظامی ایران به اسرائیل
تحلیل بسیار بسیار زیبای آقای نبویان رو گوش کنید و لذت ببرید
نبویان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 روایتگری یادگار دفاع مقدس
برادر حاج مجید ایزدیار
معراج شهدای بیلقان
هیئت رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیهالسلام
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
قسمت اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 روایتگری یادگار دفاع مقدس
برادر حاج مجید ایزدیار
معراج شهدای بیلقان
هیئت رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیهالسلام
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
قسمت دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ اردیبهشت ۱۳۶۶ — سالروز شهادت معلم و دانشجوی بسیجی، علی اصغر ربیع نتاج ،نیروی گردان عاشورا ، لشکر ۲۵ کربلا
" ولادت: بابلسر - ۲۵ آبان ۱۳۴۳
# شهادت: عملیات کربلای ۱۰، ماؤوت
"مزار: گلزارشهدای تکیه معصوم زاده - فریدونکنار- مازندران
#فیلم | رجز خوانی بسیجی عاشق و دلباخته، شهید ربیع نتاج
" دل گرفتن از منال و منزل و بستر خوش است
" عزم میدان کردن و لبیک بر رهبر خوش است
"پ.ن: شهید آوینی، کلیپ شعرخوانی شهید ربیع نتاج در جمع رزمندگان را در یکی از قسمت های مجموعه روایت فتح آورده و در گفتار متن فيلم، وی را اينگونه معرفی میكند:
" در آن لحظات كه ميخواستيم بقصد خطوط مقدم عملياتی، سوار هلیكوپتر شويم، ناگاه به ياد آن سيد عارف دريا دلمان، شهيد علي اصغر ربيع نتاج افتاديم كه شش ماه قبل در همين جا با او آشنا شده بوديم. روز دوم عمليات كربلاي ده بود. سيلاب پل موقتی را كه يگانهای مهندسی ستاد حمزه بر رودخانه چومان زده بودند با خود برده و كار هوانيروز دو چندان شده بود. نسيم باد از بوستانهای «تجري من تحتها الانهار» وزيدن گرفت و نغمهی خوش غزلی كه از آسمان سينه آن دلاور، شهيد سيد علی اصغر ربيع نتاج نزول میيافت. فضای خاطره را پركرد. سايهی عنايت شهيد سيد علی اصغر ربيع نتاج، اكنون پناه امنی است كه محبان و پيوستگان او را از آتش دور میدارد و اين معنای شفاعت شهيد است. آن روز كه همهی پيوندها جز پيوند محبت گسيخته میشود، محبت راستين آنان به شهيد ،رشتهی شفاعتشان است.
#شهید_علیاصغر_ربیع_نتاج
#کریلای_۱۰
#لشگر_۲۵_کربلا
https://eitaa.com/joinchat/1821507861C9dae8ea7f8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا رو به #حجاب ربط ندید!
قابل توجه کسانی که میگویند مسائلی مثل حجاب را به شهدا ربط ندید شهدا برای خاک و وطن رفتند؛
فقط کافی است وصیتنامه شهدا بخوانیم.
این همه تاکید به حفظ #حجاب، این پرچم مسلمانی، در وصیت نامه های شهدا نشان دهنده چه چیزی است؟
@shamime141
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیه اخلاقی روز گذشته رهبر انقلاب به فرماندهان نیروهای مسلح: باید به خدا اعتماد، توکل و حُسن ظن داشت
💻 Farsi.Khamenei.ir
📣 ارتشی انقلابی و مقاوم
🖼 روایت تصویری ویژه از حضور حضرت آیتالله خامنهای در دوران دفاع مقدس
✏️ اولین روزهای سال ۱۳۵۸ و در جریان غائلهی کردستان پادگانهای ارتش مورد حملهی گروههای ضدّانقلاب قرار گرفت. #سپهبد_قرنی به نیروهایش دستور مقاومت داد؛ امّا دولت موقت به دنبال سازش بود. در همین روزها آیتالله خامنهای با قرنی دیدار کرد: «به قرنی گفتم من خیلی این لباس [ارتشی] را دوست دارم و اگر آخوند نبودم، میآمدم در ارتش با تو کار میکردم.
✏️ قرنی گفت اگر بیایید از همان اول به شما درجهی سرهنگی میدهم. آن وقتها [در ارتش] سرهنگی درجهی سطح بالا بود.»
🌷 سالروز شهادت سپهبد سید محمدولی قرنی
📥 نسخه قابل چاپ:
khl.ink/DarLebaseSarbazi