eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
470 دنبال‌کننده
28هزار عکس
29.5هزار ویدیو
103 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@jannatolmahdi313 ۴ آذر ۱۳۶۵، صدام با ۵۴ فروند هواپیمای جنگی، اندیمشک را به مدت یکساعت و چهل و پنج دقیقه بمباران کرد ، یعنی طولانی ترین حمله هوایی بعد از جنگ جهانی دوم ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮ 🌸 @jannatolmahdi313 🌸 ╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ "تاریخ تولد لاکچری" خیانت مادر به نوزاد! @jannatolmahdi313 ♨️ 1399.9.9 نزدیک است! در رابطه با تصمیم به زایمان زودرس، این روزها شاهد رواج اقداماتی نسنجیده از جانب برخی زوجها هستیم که ممکن است یک اتفاق فرخنده و مبارک را تبدیل به حادثه‌ای تلخ و ناگوار کند 🔻تعیین خودسر روز، ماه و زمان تولد نوزادان به‌دلایل غیرپزشکی مثل "رُند بودن روز تولد نوزاد" یکی از این موارد است که متأسفانه میان برخی "اقشار خودسر" جامعه رواج یافته است! 💢 متخصصان زنان و زایمان در این رابطه هشدار می‌دهند تولد زودهنگام در شکل‌گیری سلولهای خاکستری مغز جنین تأثیر منفی دارد.از طرفی، ممکن است ریه جنین به‌طور کامل شکل نگرفته باشد؛ از این رو احتمال اینکه نوزاد دچار نارسایی ریه شود، زیاد است؛ در این صورت نوزاد به "بخش مراقبت‌های ویژه کودکان‌" نیاز پیدا می‌کند که در این بخش نیز امکان انتقال عوارضی مثل عفونت به نوزاد بسیار زیاد است ⭕️ همچنین نوزادانی که زودتر اززمان طبیعی به دنیا می آیند درآینده درمعرض مشکلات بینایی، بیماری‌های آسم، اوتیسم و بیش‌فعالی قرار می‌گیرند؛ ضمن اینکه پاره‌ای عوارض هم وجود دارد که در اصطلاح دیررس هستند و معلوم نیست در چه سنی ظاهر می‌شوند. ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮ 🌸 @jannatolmahdi313 🌸 ╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
⭐"غفور جدی اردبیلی کیست"؟؟⭐ 👈غفور جدی اردبیلی متولد اردبیل بود. به نیروی هوایی شاهنشاهی ایران پیوست و برای دوره های ارشد جنگنده F-4 به آمریکا اعزام شد. در سال ۱۳۵۱ با خانم مرین نامیور، که دختر یکی از خانوادهای سرشناس سناتورهای آمریکایی بود ازدواج کرد. در روز نیروی هوایی آمریکا، در حضور زبده ترین خلبانان جهان در نیویورک، داوطلبانه جهت حضور در خطرناکترین مانور هوایی جهان، با نام چهارراه مرگ، به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی کرد. برج مراقبت به دلیل جوانی او، خطرناک بودن این عملیات را اعلام نمود اما تجربه و دانش وی در سطوح مختلف آموزشی در آمریکا موفق بودن عملیات را در حضور نمایندگان مختلف دنیا تضمین می‌نمود. پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند می شوند و این خلبان ورزیده را به شدت تشویقش می کنند و در پاسخ آنهایی که می‌پرسیدند این "مرد کیست"؟ همه می‌گفتند: خلبان غفور جدی اردبیلی، نماینده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران!! غفور جدی بعد از انقلاب، به علت داشتن همسر آمریکایی،به دستور حسن روحانی رییس وقت پاکسازی ارتش از پایگاه هوایی بوشهر و نیروی هوایی ایران اخراج شد. در روز سوم حمله عراق به ایران، خود را به درب پایگاه رساند. او را به درون پایگاه راه ندادند. فریاد زد:"من با پول و سرمایه این آب و خاک خلبان شده ام، اکنون به من نیاز است، همسر و خانواده ام را گرو یک F-4 میگذارم." با او موافقت کردند و چندی بعد، پس از شکار چندین هواپیمای عراقی، در یک عملیات برون مرزی در خاک عراق به آسمانها پر کشید و جاودانه شد. ماجراي اخرين پرواز خلبان جدي: او در حین رفتن از پلکان جنگنده تخصصش مک‌دانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ به سمت سربازش برگشته و گردنبند الله و ساعت مچیش را به او می‌دهد. انگار می‌دانست آخرین پروازش خواهد بود. در حین عملیات در نزدیکی بصره متوجه حضور بیش از ۴۰ فروند تانک استتار یافته می‌گردد که لوله‌های آنها به مشابه دودکش منازل می‌باشد. عملیات سنگین شروع می‌شود و موفق می‌شوند لشکر ۹ زرهی عراق را که از قدرتمندترین لشکرها در عراق بود را نابود کنند. با اصابت گلوله توپ به جنگنده در عراق، خلبان جدی، جنگنده را به خاک ایران میرساند تا در خاک عراق سقوط نکنند و بالاخره در ۷ کیلومتری ماهشهر-آبادان شهید می‌شود. او در مدت ۴ روز اوایل حضورش در جنگ، بیش از ۸۰ پرواز عملیاتی انجام داد و در هر عملیات از خانواده اش حلالیت می‌طلبید زمانی که در آمریکا دوره خلبانی را می گذراند، در پاسخ به یکی از استادانش که از او خواست شهروندی آمریکا را بپذیرد و در نیروی هوایی امریکا خدمت کند، پاسخ داده بود: "دوست دارم کفن ام پرچم ایران باشد..." آنان به تاریخ پیوستند... 🌷 یاد و نامشان گرامی باد🌷 👇 🌹مدیون شهداییم🌹
‏عکس از عبدالکریم طهماسبی
سلام امروز یکی از دوستان کاشان پیام گذاشتند که مادر شهید محمد منصوری مبتلای به کرونا شده اند . ضمن ارزوی صحت وسلامتی برای این مادر شهید به جا دیدم نحوه شهادت فرزند برومند این مادر را بنویسم . این خاطره کمی طولانی است بنده ببخشید .👇👇 دقیقا روز عید غدیر سال ۱۳۶۵ گردان موسی ابن جعفر ع خط پدافندی فاو ام القصر بود . گروهان ابوذر تو پیشانی خط ام القصر بود و گروهان مقداد سمت چپ خط که منتهی می شد به خور عبدالله. اگر دوستان یادشون باشه در منتهی الیه این خط به سمت خور عبدالله یه سنگر کمین داشتیم که اوضاع خوبی نداشت . تصمیم گرفتیم در منتهی الیه این خط یک سنگر احداث کنیم تا بچه هایی که شبها داخل کمین می روند امنیت بیشتری داشته باشند . . با هماهنگی قبلی لوازم مورد نیاز سنگر را تا جایی که می شد اماده کرده و جلو بردیم ( الوار و گونی های پر از خاک و....) وبرای شب اماده شدیم که به محض تاریکی هوا کار انتقال گونی والوار را بدهیم . وبرای این کار چند نفر از نیروهای را هم مشخص کردیم که چه کسانی برای ساختن سنگر کمک کنند. که هم شلوغ نباشد وهم با سرعت کار پیش برود .برادرانی که انتخاب شدند 👇👇 ( برادران سید کریم حسینی ، مهدی رجبی ، احمد قاسمی ، شریعتی و یکی دو نفر دیگر که الان حضور ذهن ندارم (دوستانی که در این ماجرا بودند لطفا اسامی را تکمیل کنند ). این واقعه یکی دو روز مانده به عید غدیر ان سال بود. اما اصل ماجرا از اینجا شروع می شود یک روز مانده به این واقعه برادر عزیزم حاج محمد علی رضایی توی سنگر وموقع ناهار به شهید محمد منصوری اهل نوش اباد کاشان یاد اور شدند که محمد یادته در چنین روزی با شهید حسین طوسی عقد اخوت بستید .... واین جمله کافی بود تا جرقه ای به انبار باروت نهفته شهید محمد منصوری بیفتد ... حالا فقط ۲۴ ساعت مانده بود به شهادت محمد منصوری... یعنی شبانه روز اخر عمرش بود ... از زمانی که این عقد اخوت به محمد منصوری یاد اوری شد . محمد حالش دگر گون شد و رفت تو لاک خودش... شب شد ...ان شب محمد منصوری وبرادر مرتضی شیرانی طبق روال باید تا صبح پای بیسیم گروهان شیفت می دادند وبیدار می ماندند .... حقیر هم بنا به وظیفه ای که داشتم شب را به سرکشی از سنگر نگهبانی وخط مشغول بودم.... هر وقت از کنار سنگر خودمان که محل استراحت ما بود رد شدم دیدم اقای محمدمنصوری بیدار است و عملا شیفت را عوض نکرده و خودش نشسته است پای بیسیم . دفعات بعد که می امدم دیدم چفیه مشکی رنگ را روی سرش کشیده ومشغول خواندن دعا از مفاتیح الجنان است وبا کور سوی نور چراغ فانوس خود را مشغول کرده است .... ...از او که می پرسیدیم چرا شیفت بعدی را برای بیسیم بیدار نمی کنید بهانه می اورد که خوابم نمی اید برای همین خودم جوابگوی بیسیمها هستم..... واین کار تا طلوع فجر صادق ادامه داشت...... طبق روال صبح تویوتای حمام وارد خط شد وبوق بوق حمام حمام.... اقای منصوری داستان ما که دیشب تا صبح در حال مناجات وعبادت بود با کمال تواضع اجازه گرفت که بروند کنار اروند ویک دوش بگیرند وبر گردند. ( شما بخوانید غسل شهادت کنند) رفت ونزدیکیهای ظهر برگشت واقعا چهره اش نور بالامیزد واین نورانیت معنوی تو چهره اش هویدا بود ولی ادم بد بختی مثل من از این رفتارهای او چیزی سر در نیاودم که نیاوردم .... ناهار وبعد از ظهر کمی استراحت وکم کم به غروب انروز نزدیک می شدیم..... غروب شد نماز را خواندیم ورفتیم برای ساخت سنگر کمین . ظاهرا امر همه چیز مرتب واز قبل پیش بینی شده بود گونی های پر شده از خاک الوارها پلیت ها و نفراتی که از قبل تعیین شده بودند ...... کار سنگر سازی شروع شد ... حقیر وسید کریم حسینی مشغول ساختن سنگر شدیم ودوستان دیگر هم مصالح سنگر را می اودند .... در حین جابجایی مصالح سنگر یک دفعه محمد منصوری را دیدم که ایشان هم دارند گونی های پر شده از خاک والوارهارا به دوش کشیده و به جلو می اورند . این در حالی بود اسم ایشون در لیست افراد کمک کننده نبود و بنا نبود ایشان بیایند ونفرات از قبل مشخص شده بودند .... اما وقتی در ان گرمای هوا زحمات ایشان را دیدم واقعا دلم نیامد چیزی بهش بگویم ومانع حضورش در کمک کردن بشوم .... اما هر از گاهی یک شوخی کوچک باهاش می کردم که " ممد کی به شما گفته بیسیم را رها کنی واینجا بیایی ..." کم کم دیواره های سنگر تکمیل و سنگر یک شکل و شمایلی پیدا کرد وما هم خوشحال که بدون هیچ حادثه ای موفق شدیم سنگر را بسازیم ... سقف سنگر را الوار انداخته وگونی وخاک ریختیم ولحظه به لحظه مسرورتر .... کار تمام شد وفقط مانده بود که سنگر رابا گل ولای موجود استتار کنیم که صبح عراقی ها متوجه ساخت ان نشوند . در حین استتار سنگر از سمت عراقی ها یک گلوله خمپاره ۶۰ شلیک شد و معلوم بود که جهت شلیک این خمپاره به سمت سنگر تازه تاس
یس ماست . گلوله امد وامد وامد ونزدیک سنگر تازه تاس یس شده ما منفجر وگل ولای به اسمان برخواست وبه دنبال ان صدای اخ اه ناله هم شنیده می شد . مهدی رجبی از یک طرف ترکش خورده بود ... شریعتی ترکش به رانش خورده وشکسته بود .... سید کریم حسینی از ناحیه ماهیچه پا داغون شده و خون فوران می زد ... یک نفر هم با صورت روی زمین افتاده بود وبی صدا ..... در این جمع فقط بنده سالم مانده بودم.... اقایان رجبی وشریعتی خودشان را لنگان لنگان از معرکه کمین دور کردند.... سید کریم که اوضاع خوبی نداشت را به داخل سنگر تازه تاسیس کشیدم.... لحظات به سرعت می گذشت . بچه های داخل خط به این انفجار مشکوک شده بودندو برای کمک رسانی به سمت کمین می امدند.... رفتم سراغ فردی که ارام روی زمین خوابیده بود . کسب نبود بجز محمد منصوری که بی صداروی زمین افتاده بود هر چه تلاش می کردم از زمین بلندش کنم انگار رمقی برایم نمانده بود وشاید محمد سنگین شده بود ونمی خواست انجا را ترک کند . با هر زحمتی بود او را به روی دوشم انداختم وتا این لحظه نمی دانستم از کدام ناحیه زخمی شده است فقط به فکر خارج کردن او از این منطقه بودم ..... ....در حالی که بدن مطهر محمد روی دوشم بود هن هن کنان سنگر کمین را ترک می کردم ...... کم کم احساس کردم ناحیه گردن وبعد ناحیه کتفم دارد گرم می شود تا از کمین خودم را بیرون کشیدم گرما تمام بدنم را فرا گرفته بود واین گرما از خونریزی ناحیه ترکش خورده سر محمد بود که از گردنم شروع شده بود و به تمام بدنم سرایت کرده بود ... محل اصابت ترکش دقیقا پشت سر محمد دقیقا پشت گوش راست او خورده بود ....... و خون جاری بود ..... به خط خودمان رسیدم وبدن مطهر محمد را روی زمین گذاشتم واز بچه هایی که داشتند به کمک ما می امدند التماس می کردم...... به داد محمد برسید .... پشت سرش ترکش خورده .... خونریزی سرش را بند بیاورید ...... اما انگار دیگه دیر شده بود .... در طول مدت عمرم بیاد ندارم اینطور التماس کسی را کرده باشم ..... امبولانس رسید ....محمد را در امبولانس گذاشتند وامبولانس با سرعت از خط خارج شد.... وامبولانس دومی هم بقیه مجروحان را برد .... نشسته بودم ومات ومبهوت به خاکریز نگاه می کردم وانگار هنوز باورم نمی شد که چه شده..... در همین حین برادر عزیزتر از جانم حاج ناصربابایی با موتور از راه رسید ... وقتی حال وهوای مرا دید که از سر تا پا با خون یکی شده بودم ومات ومبهوت ساکت نشسته بودم اشاره کرد پشت موتورش سوار شوم ... بوی خون تازه مشامم را به جد ازار می داد.... نا خواسته سوار موتور حاج ناصر شدم وموتور به سمت اولین اورژانس خط ( به نام شهید پیکری ) به راه افتاد .... وقتی به اورژانس رسیدیم ورفتیم به سمت سوله ، برادران بهداری مرا با این اوضاع دیدند فکر کردند من هم زخمی شده ام واصرار داشتند که من روی تخت اورژانس بخوابم ..... ولی من مرتب تکرار می کردم که من چیزیم نیست..... . چشمم افتاد به گوشه اورژانس وتختی که یک نفر روی ان خوابیده بود ویک ملحفه سفید رویش کشیده بودند .... درست است او کسی نبود جز محمد منصوری نوش ابادی.... که از این لحظه کلمه شهید را باید به اسم او اضافه می کردیم . به گوشه دیگر سنگر نگاه کردم سید کریم را دیدم با ان چهره سفید ونورانی در حال ذکر گفتن بود...... معلوم بود خیلی درد می کشد ( ماهیچه پایش کامل رفته بود) پیشانیش را بوسیدم .... سراغ بچه ها را می گرفت مانده بودم به اوبگویم چه اتفاقی افتاد یا نه ..... یا اصلا بگویم تخت بغل دستی شما یکی از همرزمانت خوابیده راحت راحت...... .. ولی تشخیص دادم فقط با خنده ونگاه خاموش جواب سوالش را بدهم .... کار ما تمام شد امبولانس سید کریم را سوار کرد وبه سمت اروند راه افتاد .... حاج ناصر به بنده گفتند لباسهایت را دربیاور و همین جا یک دوش بگیر.... بوی خون باقیمانده در لباس وبدنم واقعا ازارم می داد.... از حرفش استقبال کردم ورفتم حموم صحرایی که با چهار تا پلیت درست شده بود .... از حمام که امدم بیرون لباسهای نو توسط حاج ناصر اماده شده بود .... پوشیدم وبا موتور حاج ناصر برگشتیم داخل خط فاو ام القصر... کنار سنگر گروهان مرا پیاده کرد وتوصیه به استراحت ...... داخل سنگر که شدم رفتار ۲۴ ساعت قبل از شهادت شهید محمد منصوری مانند فیلم از جلو چشمم گذر می کرد..... ....ناخواسته رفتم به سمت مفاتیح الجنانی که دیشب محمد تا صبح در دست داشت وشب رابا ان بصبح رسانده بود. ... بی حوصله بودم صفحات مفاتیح الجنان را بی هدف ورق می زدم صفحات مفاتیح از قطرات اشک شب گذشته محمد نم کشیده بود وبه نوعی باد کرده بود .... مفاتیح را بستم .... سر جایش گذاشتم ...... واین شعر را با خودم زمزمه می کردم " در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند " ندادند ندادند ندادند .... خداوند
انشاء الله روح همه شهدای عزیز را شاد و ما را از شفاعتشان محروم نگرداند به برکت صلوات بر محمد وال محمد .🌹🌹
سلام خاطره شهید محمد منصوری را برادر عزیزمان جانباز سرهنگ حاج محمود نجیمی از گردان حضرت امیر المومنین لشگر امام حسین علیه السلام چندروزقبل ازوفات مادرشهیدان منصوری بیان نموده بودند.
‏عکس از عبدالکریم طهماسبی
خانواده محترم شهیدان منصوری سلام علیکم در گذشت مادر مومنه و پرهیزکار، والده مکرمه شهیدان نعمت الله و محمد موجب تالم و تاثر فراوان گردید. بی تردید پدران و مادران شهدا سرمایه های ارزشمند کشورمان هستند که در سراسر زندگی با برکتشان همواره مبلغ و مروج مکتب ناب ایثار و شهدات بوده اند. اینجاب مصیبت در گذشت این مادر فداکار را به شما، خانواده ی معزز شهدا و سایر بازماندگان تسلیت عرض نموده و از درگاه ایزد منّان رحمت واسعه و علو درجات ان فقیده سعیده و همنشینی با فرزندان شهیدش را مسالت می نمایم
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
@jannatolmahdi313 🔴در دولت ۳ نفر بیشترین مسئولیت اجرایی را در قبال ایران دارند: 1️⃣ وزیر خارجه 2️⃣ وزیر خزانه داری، که مسئول اجرای تحریم‌ها است. 3️⃣ "مدیر اطلاعات ملی"، که رئیس ۱۷ نهاد اطلاعاتی آمریکا است. امروز تکلیف این پست در دولت بایدن مشخص شد. هر سه نفر صهیونیست هستند. خوش خیالی تا کی؟ ⁉️ ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮ 🌸 @jannatolmahdi313 🌸 ╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رهبرمعظم انقلاب : حمایت از قشرهای ضعیف ضروری است @jannatolmahdi313 ♦️رهبر انقلاب اسلامی در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی:حمایت از قشرهای ضعیف ضروری است و اقتصاد خانواده ها به علت رکود تورمی در چند سال اخیر به شدت تحت فشار بوده است. ♦️ایجاد نظام متمرکز تامین اجتماعی برای آحاد مردم و ایجاد پایگاه ملی ایرانیان با اتصال پایگاه های مختلف اطلاعاتی به یکدیگر از پیشنهادهای کارشناسان برای حل مشکلات مردم است. ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮ 🌸 @jannatolmahdi313 🌸 ╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯ ⚠️باما همراه باشید.
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@jannatolmahdi313 |مجموعه موشن گرافی نقش بسیج در بزنگاه های حساس انقلاب (3) 🔻 بسیج در مبارزه با کرونا ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮ 🌸 @jannatolmahdi313 🌸 ╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯ ⚠️باما همراه باشید.
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
@jannatolmahdi313 💠 اگر به هر دلیلی عیبی از دوستت یافتی و رفتی برای دیگران نقل کردی در واقع (خواسته یا ناخواسته) به جنگ با خدا رفتی . چرا که خداوند در مقام عیب پوشی بندگان خود می باشد و تو علی رغم خواست پروردگار پرده از عیب رفیقت پَس زدی و عیبش رو فاش کردی. 💠 امام سجاد علیه السلام میفرماید : اگر خداوند پرده را عقب کنار بزند و شما از عیب های یکدیگر مطلع بشید جواب سلام همدیگه رو نمیدید ، مرده های هم رو دفن نمیکنید و ... @jannatolmahdi313 💠 در حال حاضر فقط یک گل بی خار در عالم وجود دارد و آن هم گل سر سبد عالم هستی ، یوسف فاطمه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و بس. 💠 امیرالمومنین امام علی علیه السلام می فرماید: در شگفتم از كسي كه عيب هاي مردم را بد مي‏داند، در حالي كه خودش از همه پر عيب‏تر است و آنها را نمي‏بيند. 《عَجِبتُ لِمَن يُنكِرُ عُيُوبَ النَّاسِ ! وَ نَفسُهُ أَكثَرُ شَئٍ مَعَاباً وَ لا يُبَصِّرُهَا.》 غرر الحکم حدیث6267 ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮ 🌸 @jannatolmahdi313 🌸 ╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯ ⚠️باما همراه باشید. 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 💎 بازی با آبروی مردم 🎤سخنران: "استاد شیخ حسن علم الهدی" 👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
بازی با آبروی مردم.mp3
3.65M
@jannatolmahdi313 ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید. 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮ 🌸 @jannatolmahdi313 🌸 ╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯ ⚠️باما همراه باشید.
بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم سلامتی آقا امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزم سید علی خامنه ای و شفای بیماران و دفع بلا از مسلمین بخصوص شیعیان علی بن ابیطالب صلوات اللهّم صلِّ علی مُحمَّدو آل مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَهُم 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗓امروز چهارشنبه صد مرتبه یا حی یا قیوم 🇮🇷روز بسیج مستضعفان 🇮🇷 🇮🇷۵ آذر ۱۳۹۹ 🇮🇷۹ ربیع الثانی ۱۴۴۲ 🇮🇷۲۵ نوامبر ۲۰۲۰ صبح چهار شنبه همه دلاوران عزیزم انجمن راویان دفاع مقدس بخیر و ختم به شهادت انشاالله 🌷 @anjomaneravian
🌷⛅️《دعای عصر غیبت》⛅️🌷 ✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود 🌹زراره مي گويد به عليه السلام عرض کردم قربانت گردم، اگر من زمان غيبت ولي عصر را درک کردم چه عملي انجام دهم؟ 🌹حضرت فرمودند مداومت کن بر اين دعا 🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم 🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ . 📚 اصول کافي،ج1،ص337 💎 دعای غریق 💎 ♡دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان♡ 🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅 🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺 🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅 《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 🌷انجمن راویان دفاع مقدس کاشان👇🇮🇷 ••※[🌷∷∷※∷∷🌷]※•• @anjomaneravian ••※[🌷∷∷※∷∷🌷]※•• ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ(ع) هرکه صبحش با سلامی بر حسین آغاز شد حق بگوید خوش بحالش بیمه زهرا شد روزتون پر از برکت و لحظه هاتون لبریز از عشق به آقا امام حسین(ع) @anjomaneravian
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌾 🌸🍃 @anjomaneravian
اعمال خودت را بخوان @anjomaneravian
امام علی علیه السلام: از گذشته های دنیا برای باقیمانده ی آن عبرت آموز، زیرا پاره های دنیا شبیه یکدیگرند اِعتَبِر بِما مَضى مِنَ الدُّنيا لِما بَقِيَ مِنها ؛ فَإِنَّ بَعضَها يُشبِهُ بَعضا از نامه 69 نهج البلاغه @anjomaneravian
رهبر انقلاب: بسیج یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟ میدان چالش‌های حیاتی و اساسی. ۸۴/۳/۵ 🌹پیوند بسیجیان با امام زمان (ارواحنافداه) ✅ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان ارواحنافداه و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ارواحنافداه - مهدی موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. ۱۳۷۸/۰۹/۰۳ @anjomaneravian
ماهے یڪ¹ بار..؛ بچہ‌ هـاے مدرسه‌ جبل عامل رو جمع میڪرد میرفتند و زبالہ ‌هاےِ شهر رو جمـع آورے میڪردند🗑🚶🏻‍♂ میگفت: با این ڪار هم شهر تمیز میشہ و هم غــرورِ بچھ ها میریزه :)🕊 . . . @anjomaneravian
✨﷽✨ قورباغه هایی که مامور خدا بودند! هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه ی خفه شدن قرار داشتند. در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه ی کوچک هم عملیات لو رفته و نیرو ها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند. چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردارقربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنه های تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است. عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بار ها و بار ها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد. می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است. اما با این همه نفس در سینه های ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خوددوستان عزیزی که دچار سرفه ی شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند! می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم. به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ی ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغه هایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه ی نیرو ها ی ما به گوش کسی برسد. شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه راشنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغه هایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودندتا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا(علیه السلام) را در یافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد. 🌹راوی: شهید سرهنگ رمضان قاسمی🌹 🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊 یاد شهدا غواص با ذکر صلوات 🕊 @anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا