eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
501 دنبال‌کننده
29هزار عکس
31.8هزار ویدیو
104 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: 🍃مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم. 📖 بحار الأنوار: ج ‏۴۳، ص ۱۳۱ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ از اون بچه هیئتی های عاشق بود عاشق مادرش حضرت زهرا (س) ... گردانمون یه هیئت داشت به اسم گردان متوسلین به حضرت زهرا (س) توی هیئت همه بچه ها بی قرار بودن اما حال سید با همه فرق داشت ، تا اسم حضرت زهرا (س) میومد مثل بارون بهار گریه میکرد حالش عوض میشد ؛ خیلی به مادرش ارادت داشت ، یه دست نوشته ازش مونده که سند عاشقی سید به حضرت زهرا (س) ست ؛ خطاب به امام زمان(عج) :آقا جان وقتی که ما به جبهه میرویم به این نیت میرویم که انتقام سیلی حضرت زهرا(ع) که آن نامرد ها به روی مادر شیعیان زده اند رو بگیریم ... برای انتقام آن بازوی ورم کرده میرویم . برای انتقام آن سینه سوراخ شده میرویم . سخت است شنیدن این مصیبت ها . نام شهید : سید احمد نام خانوادگی شهید : پلارک تاریخ تولد :1344/02/07 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 1366/01/22 محل شهادت : شلمچه ،عملیات کربلای ۸ وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥|نماهنگ مادر مهربانی‌ها 🌷تقدیم به ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها @anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 زیارت‌نامه حضرت خدیجه (سلام الله علیها) 🔹 السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاَْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَا اسْتَطاعَتْ وَ دافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَكِ بِما أَوْلاكِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَ السَّلامُ عَلَیْكِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ . 🔸 سلام بر تو اى مادر مؤمنان، سلام بر تو اى همسر سرور فرستادگان، سلام بر تو اى مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان، سلام بر تو اى نخست بانوى مؤمن، سلام بر تو اى آن كه دارائیش را در راه پیروزى اسلام و یارى سرور انبیا هزینه كرد و دشمنان را از او دور ساخت، سلام بر تو اى آن كه بر او جبرئیل درود فرستاد، و سلام خداى بزرگ را به او ابلاغ كرد، این فضل الهى گوارایت باد و سلام و رحمت و بركاتش بر تو باد. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
نبی رحمت(ص): زمانی که همه مرا رها کردند، خدیجه یاری ام کرد. 📚بحار؛۴۳:۱۳۱
سه دقیقه در قیامت پایان عمل جراحی احساس کردم انها کار را به خوبی انجام دادند. دیگر هیچ مشکلی نداشتم .ارام وسبک شدم.چقدر حس زیبایی بود!در د از تمام بدنم جدا شد. یکباره احساس راحتی کردم .با خود گفتم خدا را شکر.از این همه در دچشم وسردرد راحت شدم.چقدر عمل خوبی انجام شد.با اینکه کلی دستگاه به سر وصورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم ونشستم. برای یک لحظه زمانی که نوزاد ودر اغوش مادرم بودم را دیدم! از لحظه کودکی تا لحظه ای که وارد بیمارستان شدم٬برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت! چقدر حس وحال شیرینی داشتم. در یک لحظه تمام زندگی واعمالم را دیدم! در همین حال وهوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباسی سفید ونورانی در سمت راست خود دیدم. او بسیار زیبا ودوست داشتنی بود.نمی دانم چرا این قدر او را دوست داشتم.می خواستم بلند شوم واو را در اغوش بگیرم.او کنار من ایستاده بود وبه صورت من لبخند می زد.محو چهره او بودم.باخود گفتم :چقدر چهره اش زیباست! چقدر اشناست.من او را کجادیده ام!؟ سمت چپم را نگاه کردم عمو وپسر عمه ام٬اقاجان سیدو....ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای 💗دفاع مقدس بود.از این که بعد از سال ها انها را می دیدم خیلی خوشحال شدم. زیر چشمی به جوان زیبا روی که در کنارم بود دوباره نگاه کردم. من چقدر او را دوست دارم. چقدر چهره اش براین اشناست. یکباره یادم امد حدود ۲۵سال پیش . شب قبل ازسفرمشهد عالم خواب حضرت عزائیل..... با ادب سلام کردم حضرت عزرائیل جواب دادند.محو جمال ایشان بودم که بالبخندی بر لب به من گفتند:برویم؟ با تعجب گفتم :کجا ؟دوباره نگاهی به اطراف انداختم .دکتر جراح ماسک روی صورتش را در اورد وبه اعضای تیم جراحی گفت :مریض از دست رفت.دیگه فایده ندارد.بعد گفت :خسته نباشید .شما تلاش خودرا کردین ٬اما بیمار نتوانست تحمل کنه.... 📚برگرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت انتشارات شهید ابراهیم هادی
🌷🌷سه دقیقه در قیامت🌷🌷 پایان عمل جراحی (قسمت ۲) یکی دیگر از پز شک ها گفت:دستگاه شوک بیارین... نگاهی به مانیتور اتاق عمل کردم.همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من ٬پشت به من قرار داشت٬اما من می توانستم صورتش راببینم!حتی می فهمیدم که در فکرش چه می گذرد!من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می فهمیدم که در فکرش چه می گذرد!من افکار افرادی که داخل اتاق بودند رامی فهمیدم.همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.من پشت درب اتاق را میدیدم!برادرم با یک تسبیح📿 در دست٬ نشسته بود کنار درب اتاق عمل ذکر می گفت. خوب به یاد دارم چه ذکری می گفت.اما عجیب تر اینکه ذهن او را می توانستم بخوانم! او با خودش می گفت:خدا کند که برادرم برگرده.او دوفرزند کوچک داردوسومی هم در راه است.اکر اتفاقی برایش بیفتد٬مابا بچه هایش چه کنیم؟یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه های من چه کند!؟ کمی انطرف تر داخل یکی از اتاق های بخش یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.من اورا هم می دیدم .داخل بخش اقایان٬یک جانباز بود که روی تخت خوابیده وبرایم دعا میکرد. اورا می شناختم.قبل از این که وارد اتاق عمل شوم با اوخداحافظی کردم وگفتم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت :خدایا من را ببر٬اما او را شفا بده . اوزن وبچه دارد٬اما من نه. یکباره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه می شوم٬نیت هاواعمال ان ها را می بینم. بار دیگر جوان خوش سیما به من گفت :برویم؟ از وضعیت به وجود امده وراحت شدن از درد وبیماری خوشحال بودم.فهمیدم که شرایط خیلی بهتر شده اما گفتم:نه! خیلی زود فهمیدم منظور ایشان ٬مرگ من وانتقال به ان جهان است٬مکثی کردم وبه پسر عمه ام اشاره کردم بعد گفتم:من ارزوی شهادت💓 دارم٬من سال ها به دنبال جهاد شهادت💓 بودم ٬حالا این جا وبا این وضع بروم؟ اما انگار اصرار های من بی فایده بود.باید می رفتم... 📚سه دقیقه در قیامت انتشارات هادی
👆👆👆ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرانقلاب امروز: در یکی از عملیاتها در دفاع مقدس نزدیک بود بچه های سپاه صدام رو دستگیر کنند،شانس آورد در رفت. @anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷⛅️《دعای عصر غیبت》⛅️🌷 ✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود زراره مي گويد به عليه السلام عرض کردم قربانت گردم، اگر من زمان غيبت ولي عصر را درک کردم چه عملي انجام دهم؟ حضرت فرمودند مداومت کن بر اين دعا 🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم 🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ . 📚 اصول کافي،ج1،ص337 💎 دعای غریق 💎 ♡دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان♡ 🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅 🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺 🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅 《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 🌷انجمن راویان دفاع مقدس کاشان👇🇮🇷 @anjomaneravian
🕋 وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ (أعراف/٢٠٥) ⚡️ترجمه: "و پروردگارت را در دل خود، با تضرع و بیم، نه با صدای بلند، در صبحگاهان وشامگاهان، یادکن، و از غافلان مباش" 🔑اذکار صبحگاهان و شامگاهان انسان را از دسته‌ی انسانهای غافل بیرون می‌آورد. ☀️
🍃حدیث روز 🛑 از طلب روزىِ حلال دست مكش؛ زيرا طلب روزى حلال تو را در دينت يارى می‌رساند. امام صادق(ع)
📩 هدایت قرآنی 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هدایت قرآن به یک منطقه‌ی محدودی از زندگی بشر اختصاص ندارد؛ یعنی این جور نیست که قرآن در یک بخشی انسان را هدایت کند و در یک بخش دیگری از مواردِ مورد نیاز زندگی بشر، بی‌اعتنا عبور بکند. از عروج معنوی انسان بگیرید تا مسئله‌ی اداره‌ی جوامع انسانی... ماه رمضان ماه قرآن است و حقّاً میتوان در این ماه از هدایت قرآنی بهره برد. ۱۴۰۰/۰۱/۲۵ 🍎۱۴۴۳ 🍁 ☀️ 🏷
🌹شهیدی که سنگ مزارش همیشه معطر است ✨او آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز👤 معمولی کار می‌کرد. ✨خدمت به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود🚽 برایش مهم نبود که بدنش همیشه توالتها را بدهد. ✨او همیشه مشغول توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند💥 و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. ✨بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید❗️ وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید🕊 روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. ✨هنگامی که پیکر آن شهید را در تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید از آن طرف سنگ از مرطوب میشود 🌷
السلام علیک یا ناصره رسول الله ✍ صادقی منش ۱)قرآن می فرماید: شرط مجاهدت در دین این است که انسان ابتدا از دنیا بگذرد تا بتواند خود را فدای دین و در راه دین مجاهدت کند و این مسئله و خصوصیت در حضرت خدیجه(س) بسیار بارز است. ۲) ایشان زمانی  ایمان و باور به پیامبر(ص) پیدا کرده که کسی حاضر نبود ایمان بیاورد و ایشان را همراهی کند. ۳) حضرت خدیجه با وجود ثروت فراوان، در کنار پیامبر(ص) قرار می گیرد؛ این بیانگر عظمت معنوی و بزرگی آن بانو است. ایشان بزرگترین معامله را در عمرش کرد و زمانی همسری پیغمبر را قبول کردند که هنوز اسلامی نبود و با معارف آشنا نشده بودند. ۴) بزرگترین دلیل همراهی حضرت خدیجه(س) با پیامبر(ص) ایثار، از خود گذشتگی و انتخاب آخرت بود و حتی بعد از ازدواج به بهترین وجه در کنار پیامبر بود و همه اموالش را در اختیار رسول خدا قرار داد. 《رهبر معظم انقلاب درپیامی به همایش ملی کوثر تاکید کردند...که این بزرگوارهمه اموال خودرا در راه ترویج اسلام و تقویت پیغمبر صرف کرد و فضائل ایشان‌مغفول مانده است.》 ۵)ایشان نه تنها از مسائل مالی گذشتند بلکه در موضوع شعب ابی طالب در خدمت دین و پیامبر اسلام بود و در آن شرایط سخت در کنار پیغمبر قرار می گیرند و همین مسئله باعث بیماری شان می شود. ۶)نکته بسیار بارز در زندگی خدیجه(س)، عدم وابستگی به مظاهر دنیا است. ایشان همه ثروت را فدای اسلام و پیامبر(ص) کرد، اما خودش را طلبکار دین و رسول خدا(ص) نمی داند، بلکه در همه حال خود را خاضع، متواضع و دلباخته پیامبر می داند. ۷) کسی که آن همه خدمات برای اسلام انجام می دهد، اما هرگز درخواستی از پیامبر ندارد. ایشان دارای عنصر عدم وابستگی به دنیا و  بصیرت بودند. ۸) حضرت خدیجه(س) به موقع در زندگی تصمیم می گیرد و به موقع عمل می کند و اجازه نمی دهد، تصمیم  و بی مهری زنان قریش در او اثر داشته باشد. ایشان در مسیر خود ثابت قدم بودند و قهر کسی در عمل و انتخاب آن بانو اثر نداشته است. این مسئله می تواند الگوی بسیار خوبی باشد که انسان باید در راه حقیقت، ثبات قدم داشته باشد و برای رسیدن به حقیقت از همه آمال و آروز به سادگی عبور کند.
رهبر انقلاب خطاب به سعودی‌ها: چرا جنگی را که یقین دارید در آن پیروز نمی‌شوید ادامه می‌دهید؟ امام خامنه‌ای در دیدار رمضانی مسئولان نظام: 🔹در مسئله‌ی یمن بنده یک حرف نصحیت‌آمیزی به آقایان سعودی دارم که این از روی نصیحت است، واقعاً خیرخواهی است. 🔹چرا جنگی را که یقین دارید در آن پیروز نمی‌شوید ادامه می‌د‌هید؟ اصلاً احتمال پیروزی سعودی‌ها در جنگ یمن هست؟ احتمالش هم نیست. 🔹با این همتی که مردم یمن دارند، با این شجاعتی که رهبرانشان دارند نشان می‌دهند، با این ابتکار عملی که در بخشهای مختلف دارند، احتمال پیروزی وجود ندارد. 🔹خب جنگی که در آن احتمال پیروزی وجود ندارد، چرا ادامه پیدا می‌کند؟ یک راهی پیدا کنید خودتان را خارج کنید از این جنگ.
⭕️ مرحوم کافی می‌گفت: (س)، کل زندگیشو خالصانه برای اسلام داد و خدا با اعطای بهترین گوهرِ گنجینه‌ی الهی، براش جبران کرد؛ گوهری به نام سلام الله علیهما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کوتاه گماشته 🔺روایت برخورد یک عصبانی با که اتفاقا او را نمی‌شناخت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 به زور به خبرنگار افغانستانی میگه بگو مرگ بر افغانی😑 ببینید داستان اصلی چی بوده🤦🏻‍♂
سه دقیقه در قیامت پایان عمل جراحی (قسمت۳) اما انگار اصرارهای من بی فایده بود .باید می رفتم. همان لحظه دو جوان دیگر ظاهر شدندودر چپ وراست من قرار گرفتندوگفتند :برویم ٬بی اختیار همراه ان ها حرکت کردم .لحظه ای بعد ٬خود را همراه با این دونفر در یک بیابان دیدم! این را هم بگویم که زمان٬اصلا مانند اینجا نبود.من در یک لحظه صد ها موضوع را می فهمیدم و صد ها نفر را میدیدم! ان زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم امده .اما احساس خیلی خوبی داشتم.از ان درد شدیدچشم راحت شده بودم پسر عمه وعمویم در کنارم حضور داشتند.وشرایط خیلی عالی بود. در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه باما هستند٬حالا داشتم این دو ملک را میدیدم. چقدر چهره ان ها زیبا ودوست داشتنی بود.دوست داشتم همیشه با ان ها باشم. ما باهم در وسط یک بیابان کویری وخشک وبی اب وعلف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم! روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. اهسته اهسته به میز نزدیم شدیم! به اطراف نگاه کردم.سمت چپ من در دور دست ها٬چیزی شبیه سراب دیده میشد.اما ان چه میدیدم سراب نبود ٬شعله های اتش بود!حرارتش را از راه دور حس می کردم. به سمت راست خیره شدم .در دور دست ها یک باغ بزرگ وزیبا٬با چیزی شبیه جنگل های شمال ایران بود.نسیم خنکی از ان سو احساس می کردم. به شخص پشت میز سلام کردم.با ادب جواب داد.متتظر بودم .می خواستم ببینم چه مار دارد. این ذو جوان در کنار من بودند٬هیچ عکس العملی نشان ندادند. حال من بودم وهمان دوجوان که در کنارم قرار داشتند.جوان پشت میز یک کتاب بزرگ وقطور را در مقابل من قرار داد. جوان پشت میز ٬به ان کتاب بزرگ اشاره کردوقتی تعجب من را دید٬گفت:کتاب خودت هست٬بخوان٬امروز برای حسابرسی٬همین که خودت انرا ببینی کافی است۰... 📚بر گرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت انتشارات شهید ابراهیم هادی