eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
576 دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
39.2هزار ویدیو
110 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔖 مقامِ زن و نگرانیِ آمریکا [۱]. کمیسیون مقام زن ملل متحد، نهادی وابسته به شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد است، که نقش تصمیم‌گیری یا ضمانت اجرایی ندارد، اما برخی آن را بالاترین مقام نظارتی در حوزه زنان در سازمان ملل به‌شمار می‌آورند؛ از سال ۱۹۴۶ میلادی با هدف برابری جنسیتی و کمک به پیشرفت زنان تشکیل شده‌است. جمهوری اسلامی نیز به تازگی یک دوره چهار ساله را از ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۶ را در این کمیسیون ۴۵ عضوی آغاز کرده است و هر سال نشستی ۱۰ روزه یعنی(همین روزها) در مقر اصلی سازمان ملل در نیویورک برای بررسی «پیشرفت در برابری جنسیتی، تعیین چالش‌‌ها... در سطح جهان برگزار شد. [۲]. روز هفتم آذر، رویترز گزارش داد ایالات متحده پیش‌نویس قطعنامه‌ای را تهیه کرده که در آن سیاست‌های ایران «به‌شدت در تضاد با حقوق زنان و دختران و ماموریت کمیسیون مقام زن ملل متحد» است و ضمن محکوم کردن جمهوری اسلامی به خاطر نقض حقوق زنان، می‌خواهد حکومت ایران، فورا از باقی‌مانده دوره‌اش برای سال۲۰۲۲ تا ۲۰۲۶ از کمیسیون مقام زن ملل متحد حذف‌ شود. نکته‌ی جالب این ‌جاست که اساسا جایگاه ایالات متحده آمریکا در این کمیسیون، مخدوش و غیرقابل پذیرش است؛ چراکه این کشور یکی از بزرگ‌ترین ناقضان حقوق زنان در جهان به شمار می‌آید؛ آمریکایی که هرچه شرافت و زندگی است از زنان کشورش گرفته و او را در لجن‌زاریی غرق‌کرده که دچار بی‌هویتی و سرگشتگی و افسردگی شده است. آمریکایی که روسای‌جمهور آن، خود از عناصری هستند که رفتارهایی از سنخ جاهلیت مدرن دارند. به گوشه‌ای از رفتار بالاترین مقام آمریکایی یعنی رئیس‌جمهور آن با زن و مقام زن دارد را ببینید که سریال ناتمام تجاوز به زنان است توسط رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا. [۳]. افشاگری کارمند سابق بایدن از تجاوز رئیس جمهور بایدن به او!!! «تارا رئاد» در استودیوی شبکه «فاکس‌نیوز» از فساد اخلاقی «جو بایدن» در زمان عضویت در سنای آمریکا، پرده برداشت. تارا رئاد ضمن بیان این مطلب افزود: فقط مسئله تجاوز نبود، مهم کاری بود که به عنوان یک همکار جوان با من کرد. او از قدرت و نفوذ خود برای ساکت کردن من استفاده کرد؛ آنها زندگی مرا نابود کردند!! یا اینکه ۳۰ درصد از زنان زندانی جهان را دارد که بیش از یک چهارم‌شان هنوز محاکمه نشدند! و این قطره‌ای از اقیانوس فرهنگ غرب است. حالا این چهره‌ی کریه آمریکاست که خواستارِ اخراج ایران از کمیسیون مقام زنِ سازمان ملل شد! هرچند که این سازمان هیچ‌گاه به دنبال عدالت نبوده است. [۴]. لغو عضویت ایران ادامه جنگ ترکیبی علیه ملت ایران است. این نیست مگر تحریف واقعیات و تصویرسازی‌های جعلی رسانه‌ای است که شأن و جایگاه یک نهاد حقوقی به‌صطلاح بین‌المللی به پای کشورهای زورگو و متجاوز ذبح شد. این اقدام بی‌سابقه برای جامعه بین‌المللی نیز جای شرمساری دارد به‌نحویی که سفرای دولت‌های اروپایی این اقدام را خلاف مقررات دانسته اما نمی‌توانند با آن مخالفت کنند. این حرص و کینه تمام نشدنی استکبار نشأت گرفته از نگاه نظام اسلام انقلابی در ایران به زن و مقام اوست که همیشه با کرامت و افتخار بوده و خواهد بود و به فرموده مقام معظم رهبری: زنِ با شرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربه‌ها را به تمدن غرب زده، اینها دلشان پر است...(۵ مرداد۱۴۰۱ در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور). امید است با هماهنگی زنان مسلمان ایران و پیشآهنگی آن‌ها نسبت به بانوان آزاده‌ی جهان پیگیری حقوق اصیل ایشان از انحصار سازمان ملل درآید و محور مقاومت بتواند تشکل زنانه‌ی خود را طراحی و محقق کند. ✍ کبرا‌ خالقی @enqelabi_nevesht کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌اللّه‌الّرحمن‌الّرحیم 🔖 یک الگوی تمام‌عیار 📌. یکی از گرایش‌های فطری انسان نیاز به الگو و تاثیرپذیری از آن است که در تمام امور زندگی فردی و اجتماعی مشاهده می‌شود. خصلت کمال‌گراییِ آدمی او را به حرکت وامی‌دارد تا خود را به کسانی که مظهر کمالاتی هستند نزدیک کند و صفات او را در شخصیت خود به‌وجود آورد. همچنین فطرت انسان طوری است که همواره در پی تغییر و تحوّل است و سعی می کند رو به جلو حرکت کرده و پیشرفت داشته باشد و رکود و توقّف را که مانع حرکت می‌باشد برنمی‌تابد؛ به همین خاطر به دنبال الگو می‌گردد. دلیل انتخاب و ارسال رسل نیز همین بوده که پیامبران و اولیا بتوانند سرمشق عملی برای امّت‌ها باشند و آنان با تعلّم و تاثیرپذیری از این فرستادگان بتوانند به سعادت واقعی دست‌یابند. قرآن هم برای هدایت انسان‌ها چهره‌هایی را به عنوان اسوه معرّفی می‌کند؛ اشخاصی همچون حضرت ابراهیم، حضرت یوسف(علی نبیّنا و علیهماالسّلام)، حضرت محّمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، حضرت آسیه و مریم(درود خدا بر آنان) که الگوهایی برای تمام مردان و زنان باشند. 📌. در تاریخ اسلام وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا‌(سلام‌الله‌علیها) به عنوان یک الگوی جامع و تمام‌عیار نه‌تنها برای زنان که برای تمام بشریت مطرح می‌باشد. از آنجا که نوجوانان و جوانان بیشتر به دنبال الگو گرفتن از شخصیت‌های برجسته و ممتاز هستند؛ ممکن است نتوانند الگوهای واقعی را از الگوهای کاذب و غیرواقعی تشخیص دهند و در این میان دچار اشتباه و انحراف گردند که به جای سرمشق گرفتن از بزرگان دین و اسو‌ه‌های حقیقی از کسانی همچون بعضی هنرپیشگان(به‌اصطلاح سلبریتی‌ها) و قهرمانان ورزشی درس بگیرند که عاقبت آنها را ختم به‌شر می‌نماید. خوب است اعتراف کنیم که در معرّفی این الگوها برای نوجوانان و جوانان نهادهای فرهنگی، مدّاحان و... کوتاهی و کم‌کاری کردند و یا ایشان را طوری معرّفی نمودند که بیشتر از آن‌که شخصیت حقیقی‌شان برای مردم نمایان شود فقط به عنوان شخصی مظلوم و ستم‌دیده و دردمند تصوّر شوند. 📌. وجود مبارک حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) این «نور الهی» به صورت «یک بشر و یک زن» برای انسان‌ها متجلّی شد، چه در دوران قبل از رحلت پیامبر که پرستار و حامی پدر بود و چه دوران پس از ازدواج با رفتار و منش خود الگویی ارزشمند برای همه انسانهای آزاده و آزاداندیش می‌باشند. بعد از رحلت مادر، اهتمام ایشان به حمایت از پیامبر در تاریخ ثبت است. ضمن تبلیغ دعوت پیامبر و آشنا کردن زن‌ها با تعالیم اسلام، غمگسار و پرستار پدر در مبارزات بودند. ایشان «کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان بودند» که در واقع جمع بین معنویت و عبودیّت، وظایف زندگی خانوادگی در رابطه با همسر و فرزندان و وظایف یک انسان مجاهد را به نحو احسن به منصه ظهور گذاشتند که به زن مسلمان نشان دهند انجام وظیفه همسرداری و فرزندپروری مانع از داشتن معنویت و ارتباط معنوی با خدا، حجاب و عفاف، «جهاد در راه خدا» و «حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی» نمی‌شود. رهبر انقلاب در مورد ایشان می‌فرمایند:«باید تلاش کنیم؛ درس زندگی صدیقّه طاهره فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) این است برای ما: تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی‌کردن، همچنان‌که آن بزرگوار یکپارچه معنویت و نور و صفا بود؛ الطّهره الطّاهره المطهّره التّقیّه النّقیّه الرّضیه الزّکیّه، پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیت آن بزرگوار همان‌چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایه‌افکن بوده است.»(۳۱ فروردین ۹۳) 📌. در جامعه امروزی که با وجود پیشرفت علم و صنعت و تکنولوژی، شاهد «جاهلیت مدرن» هستیم؛ از هر طرف ندای برابری زن و مرد و دفاع از حقوق زنان مطرح شده و عدّه‌ای کشف حجاب و عفاف را وسیله‌ای برای خواسته‌های نامشروع و نامعقول خود علم کرده‌اند که خود اهانت بزرگی به شخصیت زنان است و تهاجم نرم فرهنگی کاری کرده که بعضی خانم‌ها ارزش و جایگاه خود را در جامعه اسلامی به فراموشی سپرده و از زن بودن و مادر بودن خود ناراضی باشند؛ همان چیزی که بهانه به دست اغتشاشگران در حوادث اخیر داد تا با شعار زن، زندگی، آزادی آنان را بفریبند؛ این‌جاست که نیاز به معرّفی این بزرگواران بیشتر احساس می‌گردد‌. امید است بتوانیم با جلب اعتماد نسل جوان و استفاده از امکانات فضای مجازی و رسانه‌‌ای الگوهای واقعی را بیشتر معرّفی کرده و منزلت و جایگاه آنان را از الگوهای موهوم و غیر واقعی تفکیک کنیم. ✍ سکینه مهدوی @enqelabi_nevesht کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖 رازِ آن چشم‌ها  🌷خیره شده بود. هر زمان که به اولین کوچه‌‌ی شهرک می‌رسید، حتی حالات چهره‌اش دگرگون می‌شد. پیشانی‌اش از عرق خیس می‌شد، برافروختگی صورتش از دور هم دیده می‌شد.  چندین بار او را زیر نظر گرفته بودم تا علت این دگر‌گونی‌ها را بیابم، اما هیچ... تنها چیزی که فهمیدم این بود که وقتی به آن کوچه می‌رسید، ناگهان سرش را به زیر انداخته، با سرعت دور می‌شد... از بچه‌های مسجد شنیده بودم از موقعی که طرح دیوارنگاره کوچه زده شده، آنها خانه‌شان را زیر قیمت برای فروش گذاشتند. او را گهگاه در مسجد می‌دیدم که گوشه‌ای جدا از جمعیت نشسته، خلوت می‌کند. تصمیم گرفتم به هر شکل ممکن، راز او را کشف کنم. از امور بدیهی و آشکار شروع کردم و هر آنچه می‌دیدم و می‌فهمیدم مانند قطعات پازل کنار هم می‌چیدم. این گذشت تا اینکه بالاخره طرح اولیه‌ی دیوارنگاره تکمیل شد. چهره‌ی خندان و شاداب دو نوجوان، با چشم‌هایی که انگار حرف می‌زدند... 🌷هر روز که می‌گذشت و رنگها ابهام چهره‌های نورانی آن دو فرشته آسمانی را بیشتر به رخ زمینیان می‌کشید، بیشتر مطمئن می‌شدم که به طور قطع، رابطه‌ای میان این دو تصویر با مرد همسایه وجود دارد، به خصوص اینکه هر چه چهره‌ها با رنگ بیشتر شکل می‌گرفت ، او کمتر و کمتر در محل دیده می‌شد، راستی چند روز قبل او را دیدم که با ترس و نگرانی عجیبی از جلوی عکسها فرار می‌کرد، انگار نگاه نافذشان بر روی او سنگینی می‌کرد. دیروز در مسجد شنیدم که برای خانه‌شان مشتری پیدا نمی‌شود و همسایه‌ها به نیت رفع مشکل مالی احتمالی آنها، به فکر بر پا کردن مجلس گل‌ریزان برآمدند. 🌷یک روز صبح پائیزی در حال پیاده‌روی در  پارک محل، به طور اتفاقی نام آن دو نفر که تصویر ماهشان روی دیوار می‌درخشید، توجهم را جلب کرد. آری، این دو ستاره را می‌شناختم، شهیدان نوجوان «آرشام سرایداران» و «محمدرضا کشاورز» از شهدای حادثه‌ی تروریستی حرم شاهچراغ. تصمیم خودم را گرفتم تا به سراغ مرد همسایه رفته و از آن راز آگاه شوم. غروب همان روز او را در حیاط مسجد دیدم، در حالی ‌که منتظر امام جماعت محل بود. از دور مراقب بودم تا زمان مناسبی با او خلوت کنم. ساعتی با امام جماعت گفتگو کردند، گاهی اشک می‌ریخت، گاه چهره‌اش برافروخته می‌شد و گاهی هم شرمسار سر به زیر می‌انداخت و گوش می‌کرد. فردای همان روز  وقتی زنگ خانه‌‌شان را زدم کسی در را باز نکرد. روز بعد دوباره رفتم و روز بعد هم اما... بالاخره فهمیدم آنها از محل رفته‌اند. با خود گمان کردم حتما آنها در شهادت این نوجوانان نقشی داشتند که فرار را بر قرار ترجیح دادند، شاید... 🌷از شدت کنجکاوی حال خوبی نداشتم و به شدت بی‌قرار بودم. تنها راه چاره را در این دیدم که موضوع را از امام جماعت جوان و خوش‌برخورد مسجد که امین مردم محل بود، جویا شوم. و این بار، این من بودم که شرمسار شدم. اشک خجالت و شرمندگی امانم نمی‌داد، وقتی فهمیدم که او پدر یکی از جوانانی است که در اغتشاشات امسال، تحت تأثیر دروغهای رسانه‌های مجازی بیگانه، در اغتشاشات حضور داشته و باعث سلب آسایش مردم محل گشته. اما وقتی شرمنده‌تر شدم که فهمیدم این پدر، فرزندِ خطاکارِ خود را به مجریان قانون تحویل داده و از زمانی که تصویر این شهدای مظلوم بر دیوار محله آذین بسته، او شرمسار از اعمال غافلانه‌ی فرزندش و شرمسارتر بابت کوتاهی خود در هدایت پاره‌ی تنش، خود را نیز مقصر دانسته و از این شهر به روستای پدری نقل مکان کرده، تا از کوتاهی‌ها وغفلتهایش توبه کند. امام جماعت دانا و جوان به او گفته بود برای کسب آرامش اندکی با خود خلوت کند، تا زودتر به آغوش اهالی محله برگردد. چون این پدر به خاطر تجربه ای که پشت سر گذاشته، قطعا می‌تواند هادی و راهنمای بزرگی برای پدر، مادرها و جوانان و نوجوانان محل باشد. در همان حال خدا را از صمیم قلب شکر کردم که اهالی محله‌ی ما از نعمت حضور این روحانی بصیر بهره‌مند است. ✍ آمنه عسکری‌منفرد @enqelabi_nevesht کانال نوشته‌های انقلابی
🔖 برگ‌های پاییزی حرم 📌. هر برگی قصه‌ای دارد. اما قصه‌های بعضی از برگ‌ها شنیدنی‌تر و خاص‌تر هستند. امروز از این برگ‌های قیمتی می‌نویسم، برگ‌های سبزی که در حرم احمدابن‌موسی، طلایی و قیمتی شدند و چه خوب خریداری شدند. برگ‌هایی که در پاییز حرم، مس وجودشان طلا شد و به خورشید پیوستند. یکی از روزهای آبان بود که این برگ‌ها را خدا با قیمت بالایی خرید و برای همیشه آن‌ها را زنده کرد. آن برگ‌ها زین پس در پیشگاه پروردگار ادامه حیات می‌دهند؛ چراکه ارزش‌ این برگ‌ها بسیار بیشتر از ماندن در زمین بود. 📌. شامگاه ۴ آبان ماه ۱۴۰۱، شب برگ‌ریزان پاییزی، شبی بود که پیکر ۱۳ برگ‌ بر زمین افتاد اما روحشان آسمانی شد و اوج گرفت. شبی که برگ‌ها به دور برگ طلایی بزرگ جمع شده‌ بودند. شاید همو بود که راز طلایی شدن را به آنان آموخته بود. این برگ‌های منتخب از تمام سرزمین ایران آمده بودند و رسم طلایی شدن و پرکشیدن را آموختند و تمام سرزمین ایران را در غم و ماتم نبودشان داغدار کردند. 📌. پرکشیدنی که به دست یکی از شقی‌ترین و پست‌ترین افراد زمین از نسل اشقی‌الاشقیا اتفاق افتاد.‌ کسانی که عروسک خیمه‌شب‌بازیِ صحنه نبردِ عظیم حق و باطل هستند. صحنه‌ی نبردی که از ابتدای کاشت نهال این شجره طیبه، شجره انقلاب اسلامی، بین جمهوری اسلامی ایران و شیطان بزرگ آغاز شد و تا پیروزی جبهه حق ادامه خواهد داشت و طبق فرمایش پرودگار عالم یقینا حق پیروز است. شیطان بزرگ، آن منافق اعظم -آمریکای جنایت‌کار- آنقدر وقیح است که درست در همان زمانی که با حرف‌هایش دَم از حمایتِ ایران و ایرانی می‌زند در عمل باعث کشتار و حمله وحشیانه به مردم بی‌دفاع و مظلوم ایران می‌شود. 📌. ما مردم ایران هیچ‌گاه جنایات آن شیطان اعظم را از خاطر نمی‌بریم، یادمان نمی‌رود که مسئله ما با آمریکا، درست از ساعت یک و بیست ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ که پدر دلسوز و مراقب ملت ایران را از ما گرفت، مسئله پدرکشتگی است و قطعا او را به خاطر تمام جنایاتش در مورد ملت ایران مجازات خواهیم کرد. فَاِنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغالِبُون.(مائده:۵۶) ✍ سیده فائزه جعفری @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم الله الرحمن الرحیم 🔖 قیامِ فاطمی 🏴 با رحلتِ غم‌بارِ رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) حوادث تلخ دیگری رخ داد که متوجّه‌ اهل‌بیت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود. تجمع تعدادی از مهاجران و انصار در سقیفه سرآغاز شکل‌گیری جریان انحرافی مسیر خلافت بود؛ جریان امّا به اینجا ختم نشد و پیامدهای آن حتی در شکل هجوم به خانه‌ی برترین بانوی هستی، برای بیعت گرفتن برای خلیفه غاصب و دفاع یک‌تنه بی‌بی جهانیان از مقام ولایت و مصدومیت و سپس شهادت آن حضرت بروز یافت. 🏴 در فاصله اندک میان اجتماع سقیفه و شهادت حضرت صدیقه طاهره(سلام‌الله‌علیها)حوادثی رخ داده که مستقیم یا غیرمستقیم با شهادت آن حضرت مرتبط است. پس از جریان سقیفه امیرالمومنین(علیه‌السلام) در حالی‌که همسرش حضرت فاطمه(سلام الله‌علیها) را بر مرکبی سوار کرده و دست حسنین(علیه‌السلام)را گرفته بودند. به درب خانه تمام کسانی که در بدر حضور داشتند مراجعه و طلب یاری کردند. از میان آن‌ها تنها چهار نفر یعنی سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر با حضرت علی(علیه‌السّلام) بیعت کردند. رفتن به درب خانه‌های انصار و مهاجرین چندین شبانه‌روز طول کشید؛ ولی هیچکدام با امام‌شان بیعت نکردند. 🏴 بانوی بزرگ اسلام، وقتی دید امّت اسلام برای حمایت از رهبر واقعی اسلام؛ علی‌بن ابی‌طالب(علیه‌السّلام) و حقّ حاکمیت و خلافت او و در واقع برای دفاع از حقِّ خود امّت هیچ حرکتی نکردند. در واقع یک‌تنه به جای همه امّت به‌پا‌خاست و کار آنها را یک‌نفری انجام داد. اما قیام فاطمه(سلام‌الله‌علیها) سطح و بستری عظیم تری هم داشت و آن گستره‌ی تاریخی بود؛ زیرا سقیفه در آن زمان آخرین حلقه یک زنجیره‌ی بلند در همه تاریخ جهان بود که البته بعد از آن حضرت نیز تاکنون ادامه یافته و در نظام سلطه‌ی مستکبران عالم جلوه‌گر شده است. 🏴 قیام او حتی فراتر از حمایت و دفاع از رهبری بود؛ گرچه این امر رکن قیام او بود. مبارزه او در یک گستره‌ی متوسط برای نجات اسلام ناب و مکتب ولایت به شمار می‌آید. آن اُسوه‌ی بزرگ اسلام به تنهایی و به جای یک امّت قیام کرد. لاجرم هزینه این مبارزه بسیار سنگین بود و این هزینه را به خاطر خدا پرداخت و به همین جهت به معنای واقعی کلمه صبر و استقامت و فداکاری کرد و خدای متعال همه این مراتب و سطوح را در همان امتحان، در ملکوت در مبارزه فاطمی مشاهده فرمود؛ چنانچه در زیارت‌نامه بی‌بی دو عالم این چنین می‌خوانیم. «یا مُمتَحَنَهُ امتَحَنَکِ اللهُ...» و در ادامه این فراز می‌خوانیم «فَوَجَدَکِ لِما امتَحَنَکِ صابِرَةً». بدانیم راه فاطمی، راه «مبارزه» و «استقامت» است. ✍ مخدره چمن‌خواه @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖 چشم‌های نزدیک‌بین مقام معظم رهبری: «اگر شخصیت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) برای ذهن‌های ساده و چشم‌های نزدیک‌بین ما آشکار می‌شد، ما هم تصدیق می‌کردیم که فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) سرور همه زنان عالم است؛ بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه‌ای برسد که برابر مرتبه انبیا و اولیاست. در واقع فاطمه زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرار گرفته است. همه ائمّه(علیهم‌السّلام) برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران می‌شود‌دید.»(۱۳۷۶/۰۷/۳۰) 📌. چه عبارت پرمعنایی، چه کنایه‌ی پرمغزی. آری همه‌ی درد بشر امروز از چشم‌های نزدیک‌بین اوست. چشم‌هایی که از دوردست‌ها و آفاق پلک بسته و راضی شده به تماشای محدوده‌ای ناچیز. چشم‌هایی که حقیقت و روحشان را به فراموشی سپرده و فقط عالم ماده‌اش را دریافته‌است. آدمی کاملا فراموش کرده که پسِ هر جسمی، روحی هست تا آن را از دل خاک برکند و به افلاک رهنمون گرداند. اصلا به چه کار آید چشمی که فقط ظاهر ببیند و روز به روز کم‌سو گردد و بعد هم زیر خروارها خاک مدفون گردد. واقعا هدف خلقتِ چشمانمان همین‌قدر کوچک است؟ اگر اینگونه باشد که من شاکی‌ام. زیرا با این حساب تمام عمر، من در خدمت اویم نه او در اختیار من. من چشم می‌خواهم تا با دیدن هر جسمی برسد به خالق آن جسم. چشمی می‌خواهم که کمکم کند تا از ظواهر به بطون و حقایق برسم. چشمی که ذهنم را مسیر دهد و دستش را مادرانه بگیرد و به مقصد سلامت و عافیت برساند. 📌. ای بانوی صدیقه‌ی مظلومه! مثل همیشه دست به دامان شما می‌شوم. باز هم برایمان مادری کن. از ما اشک ریختن و از شما پذیرفتن. بپذیر این بی‌قابل‌ها را تا مگر بشویند غبار از این دیده‌های نزدیک‌بین. بپذیر این قطرات ناچیز را تا کاری کنند برای حال بد این‌روزهایمان. 🕊مادرجان! از چه برایت بگویم که خود شاهدی و می‌نگری احوالمان را. 🕊مادرجان! در خم کوچه‌ی اول مانده‌ایم. در قدم اول پاهایمان لرزیده. همان اول‌قدمی که سکوی پرتاب است به سمت شما. 🕊مادرجان! برای توحیدمان دعا کن که اگر این مهم و این اولین قدم درست برداشته شود مابقی راه را به سمت شما خواهیم شتافت. 🕊مادرجان! برای ما دعا کن که بیش از این شرمنده‌ی روی شما و فرزندان بزرگوارتان نشویم. آخر دیگر خیلی طولانی شد انتظار دردانه‌ی شما. 📌. دیگر رویی نمانده برای خواندن دعای فرج، چرا که فهمیده‌ایم خودمانیم مانع فرج. چشمان نزدیک‌بینمان حائل شدند میان ما و خاندان شما. چشمانی که پرشده‌اند از مادی‌گری و دنیاطلبی. غبار این چشم‌ها را با نوازشی مادرانه بزُدا و هدایتمان فرما. ✍ فاطمه مهدوی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖 قربانیِ جنونِ دروغ 📌. مادرِ شهید نَخوانَد! 🇮🇷 بنویسید از ضجه‌ای که در گلو مُرد! بنویسید از دستان لطیف کودکی که دامنِ مادر چسبیده و از هراس، نزدیک به سکته! از قمه‌ای که بالا می‌آید، پایین می‌رود، بالا می‌آید، فرود می‌آید و خون... 🇮🇷 بنویسید از رنگِ پریده‌ی زنان کنار خیابان و نفَسِ بریده و جیغی که به جایی نمی‌رسد. از قمه‌ای که وحشیانه با نفرت، به قصد کُشت، بالا می‌رود، پایین می‌آید، بالا می‌رود، فرو می‌آید بر سر... بالا می‌آید، فرو می‌رود بر گردن، بالا می‌رود، فرود می‌آید و خون... 🇮🇷 بنویسید از صدای قلبی که می‌کوشد خون را به دست‌های بی‌حس‌ و لرزان مغازه‌داری برساند، به چشم‌های از وحشت و تعجب بیرون زده و پاهایی که جان ندارد از این همه وحشی‌گری بگریزد. بنویسید از قمه‌ای که بالا می‌رود، پایین می‌آید و خون... 🇮🇷 بنویسید از کودکی که برق آن شمشیر، صدای نفس نفس زدنِ رو به خاموشی، دستی که برای دفاع بالا می‌آید و نمی‌تواند... را هرگز فراموش نمی‌کند. 🇮🇷 بنویسید از هیجان کُشتن، کُشتن بی گناه، با قمه، با شدّت، با نفرت. 🇮🇷 بنویسید از رهگذری که پایش سست شده، نمی‌داند این وحشی‌گری در خواب است یا بیداری، از قمه‌ای که بالا می‌رود، پایین می‌آید و خون... از آدمی که اضطراب، خون گرم را با مشت بر صورت سردش می‌کوبد و می‌رود شاید کسی را از کُشتن و کسی را از کُشته شدن بازدارد، اما... 🇮🇷 بنویسید از تیزی‌ای که با شتاب و بی‌هدف می‌چرخد، می‌گردد، دستی که پاره می‌شود، پوستی که می‌بُرد، گوشتی که می‌درد، استخوانی که... درد تیغی که می‌رود و می‌آید بر سر، بر گردن، و خون... 🇮🇷 بنویسید از چشم‌هایی که از خشم، تن می‌درد، از دستی که وحشیانه قمه را بالا و پایین می‌بَرد، نه می‌بیند نه می‌شنود، فقط خون می‌خواهد. 🇮🇷 بنویسید از کاسبی که به امید لقمه نانی آمده، وحشت و اضطراب و کابوسِ خونین درو‌ می‌کند. 🇮🇷 بنویسید از کودکی که هر شب کابوس می‌بیند، از مردی که هر شب خود را جای قربانی تصور می‌کند. از وحشت بی‌پایان و ترس تَکرار این حادثه! 🇮🇷 بنویسید، بنویسید از دست‌ها و پاهایی که نیمه شب به درِ خانه درماندگان کمک مومنانه می‌برد و امروز از ملاء، مترف و حامیانشان زخم می‌خورد و فردا می‌گویند مگر او خادم ملت بود! 🇮🇷 بنویسید از بدنی که روزی در گِل بود تا مردم را از سیل نجات دهد و امروز، بر سیل خون غلتیده، به گناهِ دفاع از امنیت مردم، در مقابل حرامیانِ حرام لقمه، و فردا می‌گویند مگر او «جان‌فدا»ی ملت بود! 🇮🇷 بنویسید از جیغ«زن»، که«زندگی»اش را در کام«آزادی» دروغین، بربادرفته و خونین می‌بیند. 🇮🇷 بنویسید از خونی که از رگ بریده بیرون می‌زند، دست‌های خالی و بدون سلاح که بی‌جان می‌شود، چشمانی که می‌پرسد به کدامین گناه، و قمه‌ای که هنوز می‌رود می‌آید، تشنه خون است. 🇮🇷 بنویسید از چشمان خوکرده به دروغِ نارسانه‌های بی‌بی‌سی و اینترنشنال و من و تو و... و سلبریتی‌ها ، که چشم در چشم بی‌گناهی دوخته، اما نمی‌بیند. قمه بالا می‌آید، فرود می‌آید و خون... از دستی که سلاح را بالا می‌برد، پایین می‌آورد و خون...، قلبی که برای کُشتن دیوانه‌وار می‌تپد و خون...، مغزی که در دروغ پخته و گرم شده است و خون... 🇮🇷 بنویسید از این خیال خام فریبنده که می‌کُشم، می‌زنند، آزاد می‌شوم، می‌کشم می‌درم، مجازات نمی‌شوم و خون... 🇮🇷 بنویسید... 🇮🇷 بنویسید از قربانیِ قربانیِ دروغ‌های نارسانه‌ها و سلبریتی‌ها 🇮🇷 بنویسید از قربانی دهن کجی سلبریتی‌ها به قانون، از قربانیان جنون روشنفکری، جنون شهرت و جنون لذت(مادی). 🇮🇷 بنویسید از پایی که سمتِ دار می‌رود، درحالی‌که می‌توانست سمتِ زندگی برود، اگر دروغ‌ها و‌ هوس‌های نارسانه‌ها و‌ سلبریتی‌ها می‌گذاشتند. 🇮🇷 بنویسید از دو پرنده خوشبختی که از بام خانه‌ی دو آدم(محارب و شهید) پر کشید و روی شانه‌ی سلبریتی‌ها نشست که قلم در خون آن‌ها زده، و می‌نویسد برای خوردن و نوشیدن بیشتر، برای گرین کارت، برای مسافرت به خارج با خیال راحت، برای گرفتن شهروندی درجه دوم طاغوت، برای فرزندی که به ۸۰ میلیون ایرانی می‌ارزد. 🇮🇷 بنویسید از قربانیان قاتلان چهره در نقابِ هنر و ورزش و دلسوز... پوشانده، که با قلم می‌کُشند. 🇮🇷 بنویسید از آنها که«رای» به قیمت«خون» و«ناموس» می‌خرند! 🇮🇷 بنویسید از قربانیان حرام‌لقمه‌گانِ سرِ سفره‌ی استکبار و استعمار نِشَسته. 🇮🇷بنویسید از دو مادر دو مادر گریان مادران دو قربانی، قربانی دروغ سلبریتی‌ها و نارسانه‌ها و بی‌بصیرتی. ✍محدثه زندی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖 جان‌فدا... 🇮🇷جانی فدا شد تا حرمی بماند اما چه جانی و چه حرمی؟! 📌. از عمق جان بگویم برایت، از جانی که فدا شد که؛ «یک جان که نه، بلکه جانانِ امتی بود.» جان جبهه‌ای مقدّس بود از جنسِ «مقاومت». مصداق «رحماء بینهم» بود با همه مردم و «اشداء علی‌الکفار» در رویارویی با دشمن. اویی که همه‌ی صلابت و شکوه بود در کارزار و تماما به خضوع در برابر دستان پر‌چروک مادر. ▪️اصلا این خصلت مردان میدان عمل و جهاد است. اینان روی مادر حساسند. در روضه‌ها و مجالس مادر چنگ می‌فشرند و قدرت می‌گیرند برای از پا‌درآوردن دشمن. ▪️یار و غم‌خوار مظلوم بود و ظالمان به ظاهر جسمش را حذف کردند اما با دستان خودشان مزرعه‌ای ساختند که بذرهایش قطرات خون پاک حاج قاسم و یارانش است و محصول این زراعت نابودی کفر و کینه‌هایشان. ▪️این قلم چه بنویسد از این جان شیرین که وقتی تصویر دست قلم‌گشته و انگشتری خونینش منتشر شد، جگر‌ها سوخت و بغض‌ها زاده شد در گلو و اشک‌ها جاری شد از دیده‌ها و اما این سوزها و بغض‌ها و اشک‌ها وقتی در کنار پیکر ارباً اربایش که در برابر مقتدایش قرار گرفت و او با بغض فرمود:«اللّهم انّا لا نَعلَمُ مِنهُم الّا خَیراً»، تبدیل شد به مشت‌هایی گره‌کرده برای انتقام خون مظلومش. آه که داغش سرد نخواهد شد و این بغض‌ها آرام نخواهد‌گرفت تا قاتلینش را در مجازات نبینند. ▪️و اما حرم... حاج‌قاسم عزیز فرمود که «ایران حرم است» حرمی به وسعت مرزهای مقدس ارزش‌های دینی‌. شالوده اصلی این حرم را بزرگ‌مردی بنا کرد که دنیایی را مات ابهت خود کرد و سلطنتی را مغلوب جذبه‌اش. سردارها و سربازها فوج‌فوج جان تقدیم کردند تا ستون‌های این حرم پا گرفت. خشت‌هایش با خون‌های پاک شهدای مظلوم به ثمر نشست. این حرم تولیت صبور و مدبری دارد که فقط یکی از سربازانش حاج قاسم بود، سردارها در آستینِ تدبیر دارد گاهِ نبرد. کبوترانِ خوش‌پرواز بامِ این حرم، به شایستگی عطر خوش آن را به سرتاسر دنیا نشر داده‌اند و نیک‌سفیرانی شدند برای این آستان مقدس. ▪️ این حرم مثل همه‌ی حرم‌ها زائر هم دارد و آنان شیفتگان عظمت و شکوه و سلطه‌ناپذیری در برابر ظلم و جور، همان خصلت و غیرتِ بیدار گشته‌ی اهل حرمند. مقدس است برایمان این حرم باصفایی که هر گوشه‌اش باغی لاله‌گون دارد. پاسبانان این حرم جان به‌کف نهاده‌اند برای حفظ حرمتش و در سکوت‌هایی پر‌طنین حریمش را نگاه‌داشته‌اند. ▪️ای اهل حرم! هنگامه‌ی غبارروبی از این آستان مقدس رسیده‌است. کمر همت ببندیم و این اندک‌غبار را بزداییم تا ماندگار نشده و برق بیندازیم این آستان ملکوتی را و آب‌پاشی کنیم زمینش را و شمعدانی‌ها را به صف کنیم و آراسته گردیم و دست به سینه گذاریم و چشمانمان را خاک قدومش نهیم تا پا بر دیدگانمان گذارد صاحب عزیز این حرم. ✍ فاطمه مهدوی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖 انتخاب‌های روزمره اما سرنوشت‌ساز 🔹 شما هم مثل من، مثل نیاکانمان، روزانه در حال انتخاب‌کردن هستید؛ مثلا، امروز برف می‌آید، پالتو بپوشم؟ چتر ببرم؟ این انتخاب‌ها از روزمرگی‌های زندگی شروع می‌شود و به تعیین سرنوشت انسان حتی ملت و تمدن هم می‌رسد. 🔹 روزگاری در دوران امیرکبیر، انتخاب سرنوشت‌ساز مردم بین دوگانه دست‌ساز انگلیس به نام «توپ جنگی می‌خواهید یا دیگ غذا» بود. وقتی تصفیه و واردات آهن به مشکل خورد، گذشتگان ما تسلیم این شایعه شدند که امیرکبیر می‌خواهد دیگ شما را بگیرد تا گرسنه بمانید. 🔹 اگر فکر می‌کنید این شایعه کهنه شده، سخت در اشتباه هستید. باور نمی‌کنید! این شایعه را ببینید: «اگر اینستاگرام بسته شود، میلیون‌ها نفر کسب و کار آنلاین خود را از دست می‌دهند.» شما هم این دوگانهٔ دست‌ساز را باور کردید! 🔹 می‌دانید نتیجه دوگانه توپ جنگی و دیگ چه شد؟ مردمی که از منافع حداقلی نگذشتند، دیگ‌هایی داشتند بدون غذا. کشورشان به تاراج رفت. بوشهر اشغال شد. بیمارهای واگیردار مانند آبله، جان هزاران نفر را گرفت. دیگ‌های بدون غذا باقی ماندند اما دولت مرکزی توپی برای مقابله با دشمن در داخل خاک خود نداشت. 🔴 در زمان کنونی، انتخابِ احسنِ ما چه باید باشد؟ بهتر نیست، از تاریخ عبرت بگیریم؟ ✍ نساء خلیلی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖ما و افسانهٔ خودکار ۵ ریالی جنابِ نخست‌وزیر «به مناسبت فرار شاه و جاگذاشتن هویدا» 🔸شما هم شنیده‌اید که قدیمی‌ها می‌گویند، در دادگاه انقلاب از هویدا پرسیدند در سیزده سال نخست‌وزیری خود چه کردی؟ هویدا هم گفت: «قیمت خودکار بیک را ۵ ریال ثابت نگه داشتم.» فکرش را هم نکنید، این گفتگو فقط افسانه است. ادامه گفت‌وگو را چطور، آن را هم شنیدید؟ به او می‌گویند که تو تورم را از ۰.۳ درصد به ۲۵ درصد رساندی! قیمت غذا و مسکن ۲۵ برابر شده است! و هویدا می‌گوید: «من غذا و ملک را نگفتم. خودکار را گفتم. چون کسی درس نمی‌خواند، کسی خودکار نمی‌خرید». هرچند از این گفت‌وگو، هیچ صوت و فیلمی وجود ندارد؛ امّا بخشی از واقعیت در قالب افسانۀ دادگاه درآمده است. 🔸 حقیقت‌ این است که خودکار بیک نه سیزده سال بلکه بیست سال با قیمت ثابت فروخته شد. شما هم مثل من فکر می‌کنید، رمز موفقیت این کارخانه چه بود؟ بهتر است که از زبان مالک کارخانۀ بیک بشنویم. علی‌اکبر رفوگران در خاطرات خود می‌گوید که «در اوایل ورود خودکار بیک به ایران، قمیت برای مصرف‌کننده ۹ ریال تمام می‌شد؛ امّا بعد از اینکه خط تولید خودکار بیک در ایران شروع به کار کرد، قیمت را به ۵ ریال کاهش دادیم و با بهبود خط تولید و افزایشِ خط تولید برای ۲۰ سال قیمت ثابت ‌ماند». آفرین به این کارخانه که قیمت را ثابت نگه داشته بود. 🔸 آیا همۀ قمیت‌ها مانندِ خودکار ثابت باقی مانده بود؟ جواب را از محمدرضا پهلوی در سخنرانی اجلاس مجلسین سال ۱۳۵۲ می‌شنویم: «در حال حاضر بهای کالاهای اساسی نسبت به دو سال قبل بدین قرار است: گندم ۳۲۰ درصد، شکر ۳۰۸ درصد، سیمان ۳۰۰ درصد، پشم ۲۲۰ درصد، آهن‌الات ۲۰۰ درصد، پوست و چرم ۲۰۰ درصد و مواد پلاستیکی تا ۴۰۰ درصد». در عرض یکسال، قیمت‌ها ۷۰۰ درصد افزایش یافته بود، «قیمت زمین ۲ هزار درصد اضافه شد». (روزنامه اطلاعات، ۱ شهریور ۱۳۵۶) پس ثُبات قمیت‌ها در دوره جنابِ نخست‌وزیر جز افسانه چیز دیگری نیست؛ وضعیت سواد چطور؟ آن هم افسانه است. 🔸 در دوران محمدرضا، وضعیت باسوادهای خودکار به دست چگونه بود؟ این جمله هم افسانه است که کسی درس نمی‌خواند؟ جالب است بدانید که طبق سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، از کل جمعیت ۲۷.۱ میلیون نفری ۶ ساله به بالا، ۱۴.۲۵ میلیون نفر بی‌سواد بودند. یعنی ۵۲.۵ درصد ایرانیان بی‌سواد بودند. سن را بالاتر می‌آوریم؛ مردان ۱۵ ساله به بالا، ۹.۵ میلیون نفر بودند و ۴۷.۹ درصد آن‌ها سواد داشتند. جمعیت زنان ۱۵ ساله به بالا، ۹.۲ میلیون نفر بود که تنها ۲۴ درصد آن‌ها باسواد بودند. (همه‌پرسی‌های رژیم شاه، بهمن خدایی، ص ۱۷۲). پس تعداد بی‌سوادها وحشتناک بوده است. حالا به نظر شما در ایران سال ۱۳۵۵، خودکار چقدر کالای ضروری است؟ قیمت آن ثابت باشد یا نباشد، نشان از موفقیت اقتصادی پهلوی است؟ ✍ نساء خلیلی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم 🔖 جریان خونِ مصطفی در رگهای انقلاب 📌. سیدمصطفی خمینی در سال ۱۳۰۹ به دنیا آمد و در فضایی مذهبی و علمی رشد کرد و توانست تا سن ۲۷سالگی دوره‌های مقدماتی، سطوح عالی و دوره خارج فقه و اصول را طی کند و به درجه اجتهاد نایل شود. او در کنار پدرش به فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی علیه رژیم استبدادی روی آورد. پس از تبعیدِ پدر فعالیت‌های خود را افزایش داد و تلاش می کرد پیام و مکتب امام خمینی(رحمةالله‌‌علیه) را ترویج و تبیین کند. از این رو مدتی نگذشت تا ایشان نیز مانند پدر تبعید شده و در کنار پدر فعالیت‌های علمی و سیاسی خود را ادامه داد. 🔹ساواک که تصوّر می‌کرد با تبعید امام(رحمةالله‌‌علیه) و فرزند ارشد ایشان، تفکر و اندیشه انقلابی را از جامعه دور سازد، اما با توجه به اقبال مردم به امام، رژیم پهلوی، در زمان تبعیدِ امام نیز، هراسان بود از این رو طرح ترور امام و یا حاج مصطفی را در سر می‌پروراند. اول آبان سال ۱۳۵۹ این توطئه رنگ واقعیت به خود گرفت و حاج آقا مصطفی در خانه خود به طرز مشکوکی به شهادت رسید. 🔹پزشک در بیمارستان، پس از معاینه تشخیص داد که او بر اثر مسمومیت، دو ساعت پیش از معاینه از دنیا رفته است. با علایمی که روی پوست بدن حاج آقامصطفی وجود داشت، مشخص بود که مرگ طبیعی نبوده و ناشی از مسمومیت بوده است. 🔹امام خمینی(رحمةالله‌علیه) پس از شنیدن این خبر، بسیار متأثر شدند، اما در پیامی کوتاه، مقاومت یک رهبر انقلابی را به رخ دشمنان کشیدند. در این پیام آمده است: «انّا لله و انّا الیه راجعون _ در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد. اللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام.» 🔹تا اینجای کار رژیم پهلوی به نتیجه مطلوب خود دست‌یافته‌بود و یکی از بازوان اصلی و مهره‌های تأثیرگذار جریان انقلاب را از میان برداشته بود اما پس از انتشار این خبر، بار دیگر روحیه انقلابی مردم ایران به خروش آمد و روح تازه‌ای در مبارزات دمیده شد؛ مساجد، حسینیه‌ها و خیابان ها مملو از شعارهای انقلابی شد. در حالی که با سختگیری‌های رژیم پهلوی نزدیک به ۱۳ سال سخن گفتن از امام خمینی(رحمةالله‌علیه) و سیره و سلوک انقلابی ایشان در محافل و مساجد ممنوع بود، اما رحلت حاج آقامصطفی فضا را برای سخن گفتن از ایشان و تبلیغ نهضتِ امام خمینی فراهم کرد. 🔹نماز را سید ابوالقاسم خویی بر پیکر پاک حاج آقامصطفی اقامه کرد و پس از تشییع، وی را در حرم امام علی(علیه‌السلام) به خاک سپردند. در نجف حوزه‌های علمیه و بازار تعطیل شد و مراسم بزرگداشت حاج آقا مصطفی از سوی شخصیت‌های برجسته عراق و همچنین گروه‌های مردمی برگزار شد. علمای نجف تصمیم گرفتند تا اربعین رحلت حاج آقا مصطفی مدارس را تعطیل کنند اما امام خمینی(رحمةالله‌علیه) مخالف این تصمیم بود. ✍پروین صادقی‌منش @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم 🔖 در آغوش کعبه 📌. سلام بر فاطمه دختر اسد... سلامی ناقابل، از کنیزی کمینه به بانویی که تاریخ را شرمنده‌ی خود ساخته‌است، زیرا در وصف بزرگی و مقام او دستان تاریخ هم خالی مانده و سر به‌زیر افکنده‌است. بانویی که مادر اسدالله است و والده‌ی فخر جهانیان. مادری که کعبه برای پوشاندن جلوات مادر شدنش، سینه شکافت و او را در آغوش گرفت. 📌. چه زیباست جملاتی که بیان‌گر حجم مهربانی بانو فاطمه بنت اسد با شخص پیامبر اعظم است و چه چیز بالاتر از این است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرموده باشد«(پس از ابوطالب بهترین خلق خدا با من فاطمه بنت اسد بوده و پس از آمنه مادر دیگر من است.»(سید محمدمهدی سیدحسن، قم، منشورات‌الرضی، ۱۴۲۰ق، ص۷۶) افتخاراتی چون اولین زن بیعت‌کننده با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بعد از خدیجه (سلام‌الله‌علیها)و نخستین زنی که پیاده به مدینه هجرت نموده را در چه کسی می‌توان یافت جز مادر امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) 📌. چه زیبا ورقی بود این برش تاریخی که حضرت ابوطالب به خاطر محبت و علاقه‌ای که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داشت و به سفارش پدر درباره آینده‌ی درخشان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، دمی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جدا نشد و فاطمه بنت اسد نیز در این امر مهم؛ یعنی نگهداری و سرپرستی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، با ابوطالب همکاری می‌کرد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در مهر‌ ورزیدن و نیکی‌کردن بر فرزندان خود مقدم می‌شمرد تا جایی که از طرف پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به تلافی و قدر‌دانی به لقب «اماه» (مادر) مفتخر شد.  حضرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرموده‌اند که به هنگام اطعام فرزندان و من، این زن همه سهمش را به من می‌داد و جبرئیل از سوی پروردگارم به من خبر داد که او اهل بهشت است و خدای عزوجل به هفتاد هزار فرشته فرمان داد تا بر او نماز بگذارند.  حضرت خطاب به فاطمه بنت اسد می‌فرمود: «رَحِمَک اللّه یا اُمّی بعد امّی».(تحقیق علی‌محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق، چاپ اول، ج ۴, ص ۱۸۹۱) 📌. و اما یک کلمه در بند زیر به دلم چنگ زد و آن هم کلمه‌ی فواطم بود، یعنی جمع نام بانوی مکرمه، حضرت فاطمة‌الزهرا و فاطمه بنت اسد(سلام‌الله‌علیهن) كه قرب مقام این دو بزرگوار را خاطر‌نشان می‌سازد و نیز فاطمه دختر زبیر که از او هم به نیکی نقل شده‌است:«وقتی فرمان هجرت مسلمانان از مکه به سوی مدینه از طرف خدا بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابلاغ شد، مسلمانان گروه گروه به مدینه مهاجرت کردند، از جمله آنان حضرت علی (علیه‌السّلام) به همراه فواطم (فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیهم)، فاطمه بنت اسد و (فاطمه بنت زبیر) به همراه پسر ام‌ایمن بودند که از مکه به سوی مدینه هجرت کردند.»(حسین اعلمی، تهران، مکتبة‌الصدر، ۱۴۱۶ق،چاپ دوم،ج ۱، ص ۴۱۰) یکی والده‌ی ولی خدا و یکی همسر و کفو ولی خدا و چه خوش‌روزی است ولی خدای متعال. 📌. اما این زندگی پرنور و الهی به صفحات انتهایی خود رسید و نقل شده که فاطمه بنت اسد وقتی بیمار شد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را وصی خود قرار داد و وصیتش را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نمود و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبول کردند. روزی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشسته بود که امیرالمؤمنین گریان نزدش آمد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود، چه چیزی گریانت کرده است. عرض کرد: مادرم فاطمه درگذشت؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «و نیز مادر من به خدا سوگند!» و شتابان برخاست و به درون خانه آمد، سپس به او نگریست و گریست. امام علی (علیه‌السّلام) فرمودند: «چون مادر ما فاطمه بنت اسد درگذشت، پیامبر خدا او را در پیراهن خود کفن کرد و بر او نماز گزارد و بر او هفتاد تکبیر گفت و در قبرش فرود آمد و به اطراف قبرش اشاره می‌نمود، گویی که آن را فراخ و بر او هموار می‌کرد و از قبرش بیرون آمد، در حالی که اشک از چشمانش روان بود و بر قبر او خاک می‌ریخت.»(تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۲۸۸ق، ج ۱، ص ۴۵۳) 📌. سلام و درود بی‌کران الهی بر روح بلند بانو فاطمه بنت اسد و مادران مکرمه ی اهل بیت (علیهم‌السلام). شاید بتوان گفت جفای مورخانی که از ایشان کم نقل کرده‌اند و ما شیعیانی که کم می‌گوییم و کم یاد می‌کنیم و کم معرفی می‌کنیم به دخترانمان و زنان سرزمینمان نابخشودنی‌ است. ما شما بانوان مکرمه را فراموش کردیم که برخی دخترکانمان دل به الگوهای بی‌فرهنگ و اصالت غربی دادند و شیوه‌ی زندگی برخی از مادران دیارمان از انوار قدسی و الهی فاصله گرفته‌است. ✍ فاطمه مهدوی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی