من صبح میخواستم برم باشگاه
تو برنامم باید شیش صبح پامیشدم و کارامو میکردم
و الات ساعت پنحه و تازه میخام بخوابم (خوابم نمیاد هنوزم✅) 🤡✨🤡✨
چیپس و دلستر خوردن با تو بیشتر از رستوران رفتن با بقیه حال میده
خورشید رفتن برای بار هزارم و هیچی نخریدم ازش با تو بیشتر از دور دور با بقیه تو خیابونا حال میده
تر زدن تو پولامون و امتحان چیزای جدید با تو بیشتر از انجام کارای تکراری با بقیه حال میده
رویاپردازی درمورد چیزایی که میدونیم هیچوقت اتفاق نمیوفته با تو بیشتر از انجام همون کارا با بقیه حال میده
سیب زمینی خوردنای سه شنبه ظهر ها
تلفن زدنای نصف شبی تابستون اون سال
گچ مالی کردن همدیگه و گند زدن به مانتو های مدرسه
خونه شما اومدن به بهونه عربی خوندن
همه و همه این خاطرات کوچولو میارزه به اون خاطرات ممتدی که با اون آدمای فیک داشتم .
کی فکرشو میکرد من و تویی که دشمن هم بودیم ، بشیم بازمونده های اون اکیپ ؟😂
دوران خیلی سختی رو گذرونیم جفتمون اما حالا که نتیجش رو میبینم ، حاضرم ده بار دیگه برگردم عقب و بازم تمام سختی هاشو بچشم اما در نهایت بشه چیزی که الآن هست : منوتو .
به دنیا اومدن مبارک خودم و خودت .🤍
(به دلیل نبود عکس مناسب ، مجبور به اشتراک گذاری عکس زن و شوهریمان شدم ، معذرت بابت اسیدی شدن چشم هایتان .🙏🏽)