eitaa logo
انصارالحجه عج
185 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎉🎉مسابقه سوره مبارکه والفجر🎉🎉 🎊 # 🎊 ✅ بدون محدودیت سنی✅ 🎁🎁 اهدای جایزه به نفرات برتر 🎁🎁 🕗 دوشنبه ۱۸ اذر ماه 🏡 ساختمان گل نرگس افرادی که تمایل به شرکت در این مسابقه را دارند حداکثر تا دوشنبه ۱۱ اذر ماه به شماره ۰۹۱۲۶۰۶۹۱۸۹ از طریق پيامک یا تماس اطلاع دهند ☎️ لطفاً اطلاع رسانی بفرمایید... @ansar_al_hojah بله: https://ble.im/ansar_al_hojah سروش: http://sapp.ir/ansar_al_hojah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#جلسه_هفتگی_هیئت_انصارالحجه# 🕖 دوشنبه ۱۱ اذر ساعت ۱۹ 🎙 #سخنران_حجت_السلام_حسنی# 🏡 سی متری نیروی هوائی خیابان احمدزاده، خیابان خشی نرسیده به میدان لوزی دست راست خیابان ۱۰/۳۴،پلاک ۱۸ 🧔 اقای احمد مشفق ☎️ لطفا اطلاع رسانی بفرمائید...... بله: https://ble.im/ansar_al_hojah سروش: http://sapp.ir/ansar_al_hojah ایتا: https://eitaa.com/ansar_al_hojah
بدینوسیله به اطلاع میرساند پدر همسر اقای فرهاد فراهانی به رحمت خدارفتند.
#جلسه_هفتگی_هیئت_انصارالحجه# 🕖 دوشنبه ۱۱ اذر ساعت #۱۹# 🎙 #سخنران_حجت_السلام_حسنی# 🏡 سی متری نیروی هوائی خیابان احمدزاده، خیابان خشی نرسیده به میدان لوزی دست راست خیابان ۱۰/۳۴،پلاک ۱۸ 🧔 اقای احمد مشفق ☎️ لطفا اطلاع رسانی بفرمائید...... بله: https://ble.im/ansar_al_hojah سروش: http://sapp.ir/ansar_al_hojah ایتا: https://eitaa.com/ansar_al_hojah
پدر خانم اقا فرهاد فراهانی
💐ولادت امام حسن‌عسکری(ع) ⚪️ هیچ عزیزی حق را ترک نکرد، مگر این‌که ذلیل شد و هیچ ذلیلی به حق عمل نکرد مگر این‌که عزیز شد فرارسیدن ولادت امام حسن‌عسکری(ع) مبارک‌باد ◽️ خانه‌طراحان‌انقلاب‌اسلامی @khattmedia
#جلسه_هفتگی_هیئت_انصارالحجه# 🕖 دوشنبه ۱۸ اذر ساعت #۱۹# 🎙 #سخنران_حجت_السلام_حسنی# 🏡 #ساختمان_گل_نرگس# 🧔 اقای مسعود ضابطیان ☎️ لطفا اطلاع رسانی بفرمائید...... بله: https://ble.im/ansar_al_hojah سروش: http://sapp.ir/ansar_al_hojah ایتا: https://eitaa.com/ansar_al_hojah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
1_39773932.mp3
2.72M
وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها حاج مهدی رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از انصارالحجه عج
#جلسه_هفتگی_هیئت_انصارالحجه# 🕖 دوشنبه ۱۸ اذر ساعت #۱۹# 🎙 #سخنران_حجت_السلام_حسنی# 🏡 #ساختمان_گل_نرگس# 🧔 اقای مسعود ضابطیان ☎️ لطفا اطلاع رسانی بفرمائید...... بله: https://ble.im/ansar_al_hojah سروش: http://sapp.ir/ansar_al_hojah ایتا: https://eitaa.com/ansar_al_hojah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از مهم ترین و یا شاید مهم ترین عامل نشاط و دل خوش در زندگی، داشتن است. اینکه خود آدم بدونه که برای کسی مضر نیست بلکه میتونه حتی برای مخالفانش هم دوست جون خوبی باشه، خییییلی حس عالی و جذابی به آدم دست میده. باور کن خیلی عالیه وجدان راحت زمانی به دست میاد که بدونی چیزی به گردنت نیست و خدای خوبی هم داری که حتی چیزایی که اصلا به قصد و مرض انجام ندادی و حواست نبوده را میبخشه و کمکت می‌کنه که جبران کنی☺️ براتون آرزومند یک همچین حس و حال و روحیه و نشاط ماندگاری هستم❤️ ضمنا مراقب پایان هفته هم باشید مفت و بیکار و بی دلیل از دستش ندید به خودتون و خانواده برسین بنویسین و بخونین و تفریح و کلی چیزایی که در طول هفته، حسرتش میخوردین اما وقت و فرصتش نداشتین...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#جلسه_هفتگی_هیئت_انصارالحجه# 🕖 دوشنبه ۲۵ اذر ساعت #۱۹# 🎙 #سخنران_حجت_السلام_مهدوی# 🏠 خ شهید غفاری ک شهید جاریانی پلاک ۱۴۱ 🧔 اقای عباس امانی ☎️ لطفاً اطلاع رسانی بفرمایید... @ansar_al_hojah بله: https://ble.im/ansar_al_hojah سروش: http://sapp.ir/ansar_al_hojah ایتا: https://eitaa.com/ansar_al_hojah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش بعضی ها پشه آنوفل بودند! برای دیدن یکی از دوست های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است. فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد. که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبودش، فرصتی شد به اتاق ها سری بزنم. اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از دو دست. و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها... جانبازی که 35 سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای عکس بگیری؟" گفتم نه! ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم. می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات! همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته! نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد. خیلی زود رفیق شدیم. وقتی فهمید من هم در همان عملیاتی بوده ام که او ترکش خورده. پرسیدم خانه هم می روی؟ گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد! توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع دیگر بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟ شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست. یاد دوست شهیدم اسماعیل فرجوانی افتادم. دستش که عملیات والفجر هشت قطع شده بود نگران هزینه های بیمارستانی بود، نکند زیاد شوند! گفتم: بی حرکت دست و پا خیلی سخت است، نه؟ با خنده می گفت نه! حکایت تکاندهنده ای برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است! پشه های آنوفل را می گفت. "نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!" می گفت نگاهم را که می بینند خودشان رعایت می کنند و زود بلند می شوند. شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند. می‌گفت ما که خوبیم اگه می‌خواهی جانباز ببینی برو آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان و اونها رو ببین ، ما آزادیم و ... برو ببین جانبازان موجی چی میکشن و چه جوری زندگی می‌کنن و چه جوری دست‌ و پاهشون را بستند به تخت و مثل ما آزاد نیستند و همش با داروهای خواب آور یا خوابند و یا منگ و بیحال یه گوشه‌ای نشستند و همدیگه‌رو نگاه می‌کنند نوجوان و 16 ساله بوده که ترکش به پشت گردنش خورده و الان نزدیک 50 سالش شده بود. سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید. آخر من چه می دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم بیرون بیاید، تا بارش باران نرمی که شروع شده بود را ببیند. چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده. خیلی خجالت کشیدم. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و فضای دم کرده داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت. به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی اروپایی... می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، همه بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست. نمی دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم. می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند. خودم هم می دانستم دروغ می گویم. کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی قبلی را نداشت. از همان وقتی که حرف مرگ را زد. انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود. کاش حرف تندی می زد! کاش شکایتی می کرد! کاش فریادی می کشید و سبک می شد! و مرا هم سبک می کرد! یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف پرسه می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد از تظاهر بدم می آمد از فراموش کاری ها بدم می آمد از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر همشان! از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند و این روزها هم نه جانبازها را می بینند نه پدران و مادران پیر شهدا را... بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته! از آنها که جانبازهارا هم پله ترقی
چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی قبلی را نداشت. از همان وقتی که حرف مرگ را زد. انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود. کاش حرف تندی می زد! کاش شکایتی می کرد! کاش فریادی می کشید و سبک می شد! و مرا هم سبک می کرد! یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف پرسه می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد از تظاهر بدم می آمد از فراموش کاری ها بدم می آمد از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر همشان! از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند و این روزها هم نه جانبازها را می بینند نه پدران و مادران پیر شهدا را... بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته! از آنها که جانبازهارا هم پله ترقی خودشان می خواهند! کاش بعضی به اندازه پشه های آنوفلِ آسایشگاه معرفت داشتند! وقتی که می خوردند، می گفتند کافیست! و بس می کردند... و می رفتند... ما چه می دانیم جانبازی چیست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#جلسه_هفتگی_هیئت_انصارالحجه# 🕖 دوشنبه ۲ دی ساعت #۱۹# 🎙 #سخنران_حجت_السلام_مهدوی# 🏡 #ساختمان_گل_نرگس# 🧔 اقای فرهاد بیغشی ☎️ لطفا اطلاع رسانی بفرمائید...... بله: https://ble.im/ansar_al_hojah سروش: http://sapp.ir/ansar_al_hojah ایتا: https://eitaa.com/ansar_al_hojah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انالله و انا الیه راجعون بدین وسیله به اطلاع میرساند "برادر" دوست عزیزمان حاج علیرضا اکبری به رحمت خدا رفته، مراسم تشیع جنازه سه شنبه ساعت ۹ صبح ازمقابل منزل پدری ایشان انجام خواهد شد. ادرس:خیابان دماوند شرق به غرب مقابل خیابان اقبال لاهوری قبل از زیر گذر میدان امام حسین علیه السلام.