✔️#تلنگــــــــــر
👈همسر #فرعون
تصميم گرفتــ که #عوض شود ؛
و شُد یکــی از #زنــان والای بهشتــی ...
👈پسر #نوح
تصميمــی برای #عوض شدن نداشتــ ...
غرق شد و شُد درس #عبرتــی برای آیندگان...
👌 اولی همسر يک #طغيانگـــــر بود
و دومی پسر يک #پيامبـــــر...!!!
📌 براے #عوض شدن هيچ #بهانهای
قابل قبول نيستـــــ ....
✅اين #خودتــ هستــی که تصميم میگيری
تا عوض بشی
💢 آدم هم زمانی عوض میشه که پا روی هوای نفسش بذاره...
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 بهعلت توصیههای بهداشتی مسئولان و جلوگیری از شیوع کرونا؛
👈 سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب اسلامی در حرم مطهر رضوی برگزار نمیشود
🔻 دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیهای اعلام کرد مراسم سخنرانی حضرت آیت الله خامنهای که همه ساله در روز اول سال نو در حرم مطهر رضوی برگزار میشد، امسال به علت توصیههای بهداشتی برای جلوگیری از گسترش بیماری ناشی از ویروس کرونا برگزار نخواهد شد و معظمله به مشهد مقدس سفر نخواهند کرد.
📝 متن اطلاعیه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
به اطلاع ملت شریف ایران اسلامی میرساند، به علت شیوع ویروس کرونا و توصیههای اکید مسئولان و متخصصان امور بهداشتی و درمانی مبنی بر پرهیز از برگزاری تجمعات و خودداری از سفر و خارج شدن از شهرها با هدف جلوگیری از گسترش بیماری، مراسم سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) که همه ساله در روز اول سال نو در حرم مطهر حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام برگزار میشد، امسال برگزار نخواهد شد و معظمله به مشهد مقدس سفر نخواهند کرد.
🔺️ امید است با رعایت کامل دستورالعملهای بهداشتی و با توسل و التجاء به درگاه پروردگار متعال، هر چه زودتر عافیت قرین مردم عزیزمان شود. همچنین از خداوند متعال شفاء و سلامتی برای مبتلایان این بیماری را مسألت مینماییم.
دفتر مقام معظم رهبری
@Khamenei_ir
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
مژده🌷
مژده🌷
الحمدلله با عنایات خداوند و زحمات تیم رسانه، سایت جدیدمون راه افتاد😍
شما عزیزان (داخل یا خارج از کشور) میتونید در سایت جدید ما هم کتاب #سفارش بدید و هم با صرف هزینه بسیار کمتر، در خود سایت #مطالعه کنید.☺️
🔺 ضمنا به زودی و به تدریج، متن کامل کتابهای زیر جهت #مطالعه_آنلاین در سایت گذاشته میشود 👈 تا از تعطیلات و حضور در فضای مجازی، استفاده مفیدتری داشته باشیم:
کف خیابون ۲
کف خیابون ۳
پسر نوح
چرا تو؟
کارتابل
تماس
سفرنامه کربلا
به سایت ما سر بزنید:
Www.haddadpour.ir
محمد رضا حدادپور جهرمی:
✅ ایام تبلیغ کاملا #کورونایی😂
#قسمت_اول
پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک اومدین داخل؟!
گفتم: ببخشید. نشنیدم. بخش پذیرش کجاست؟
پرستار اول: باید برید اورژانس. سرفتون شدیده؟
گفتم: من سرفه نمیکنم. برای کمک اومدم.
پرستار اول: آهان ... بازم باید ماسک میزدید! چرا ماسک ندارین؟
گفتم: راستش گرون بود... دو تا بیشتر نتونستم بخرم. اونم دادم به عیال و بچه ها.
پرستار اول: باشه حالا ... با من بیایید.
رفتیم تا وارد بخش داخلی شدیم که چشمتون روز بد نبینه! تا درش باز شد، بوی وایتکس خورد به صورتم و سرم گیج رفت! دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم و چشمام بسته بودم.
پرستار اول با حالتی از فریاد گفت: حاج آقا دست به دیوار نزنین! این چه وضعشه؟ نمیدونین اینجا باید کنترل دست داشته باشید؟ چند بار باید تذکر بدن؟
گفتم: ببخشید ... سرم گیج رفت!
پرستار اول: بایدم گیج بره. عادت ندارین به این چیزا . حاج آقا میخوای همین جا با خودم دو تا سلفی بگیری و مثلا بگی منم رفتم کمک بیماران کورونایی و جاتون خالی و همین حالا با یه خانم پرستار یهویی؟!
حتی خندمم نمیومد از بس بوی وایتکسش شدید بود. گفتم: من برای سلفی نیومدم. حتی تلفن همراهمم نیاوردم. چند تا هم لباس من دیدید که برای سلفی اومده باشه مرکز بحران که من یکیش باشم؟
یه پوزخند زد و یه ماسک مچاله شده از جیبش درآورد و گفت: بگیر حاجی! اینو بزن که حداقل خودت کورونا نگیری! اینجوری نگاش نکن. استفاده نشده ازش. تو جیبم بوده و مچاله شده.
اعتماد کردم و زدم. به نظر نمیومد دختر بدی باشه. سر و وضع و زبونش با تیر و طایفه آخوند جماعت و بلکه مذهبی هامون خیلی فرق داشت اما مشخص بود بدذات نیست.
رفتیم داخل. به یه اتاق رسیدیم و دیدم سه چهار تا دکتر و پرستار اونجا هستن. مثل اتاق جنگ دوران دفاع مقدس بود. از بس همه میدویدن و میومدن داخل و مشورت میگرفتن و میرفتن و تلفن مدام زنگ میخورد و حتی فرصت نداشتن نفس بکشن بندگان خدا!
گفتم: ببخشید من اومدم کمک!
پرستار دوم که خانم مذهبی بود اومد به طرفم و گفت: حاج آقا شما مشکل تنفسی و ریه و آسم و این چیزا ندارین؟
گفتم: نه خدا را شکر!
گفت: قرص خاصی مصرف نمیکنین؟
گفتم: نه خدا را شکر!
گفت: جسارتا اعتیاد ... منظورم عادته ... عادت به چیز خاصی ...
چه میدونستم منظورش چیه؟ خیلی جدی و صادقانه گفتم: چرا ... نوشابه خیلی میخورم. مخصوصا اگه سیاه باشه و غذامون هم خورشتی نباشه!
خودش و چند تا مرد و زن همکارش زدن زیر خنده. گفت: اصلا هیچی ... ولش کن ... بلدین غسل و کفن و دفن و این چیزا؟
گفتم: آره خب ... از مرحوم پدر خدا بیامرزم تا الان، سه چهار نفر غسل دادم و کفن کردم و اینا.
گفت: بنظرتون میتونین به بیماران روحیه بدین یا همون کارای مربوط به اموات و این چیزا ؟
یه دکتری گفت: اینا در گریوندن و ذکر مصیبت فوق دکترا دارن! تافل دارن!
همشون زدن زیر خنده. منم حساس نشدم و باهاشون زدم زیر خنده و گفتم: کلا هر جا نیاز باشه کار میکنم. اما بنظرم برای روحیه دادن به بیماران بد نباشم.
خلاصه قرار شد بین تخت ها و بیماران و بخش ها بچرخم و باهاشون خوش و بش بکنم و روحیه بدم و حتی المقدور بخندونم.
ادامه دارد...
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour