اصفهانی:
🔴امام خامنه ای(مدظله العالی) :
♦️در مواجه با دشمن دو جور انسان داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنهی #آمریکا را میبینند،
قدرت نظامی او را میبینند،
قدرت دیپلماسی او را میبینند،
قدرت تبلیغاتی او را میبینند،
پول فراوان او را میبینند،
مرعوب میشوند؛ .
♦️میگویند ما که نمیتوانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهایمان را هدر بدهیم؟اینجور افراد الان هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که میگفتند :آقا بیخود چرا خودتان را زحمت میدهید؛ به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده اینجور بودند.
♦️یک عدهی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه میکنند،عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار میدهند؛ آن وقت میبینند که اینها حقیر محضند، اینها چیزی نیستند.
♦️وعدهی الهی را هم راست میشمرند، حسن ظن به وعدهی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»؛این وعدهی قطعی است، وعدهی مؤکد است.
♦️اگر چنانچه ما به وعدهی الهی حسنظن داشته باشیم، یک جور عمل میکنیم،اگر به وعدهی الهی سوءظن داشته باشیم، جور دیگری عمل میکنیم.
♦️خدای متعال افرادی را که سوءظن دارند، مشخص کرده است:«و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛
♦️این «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» امروز هم هستند. چند آیه بعد میگوید: «بل ظننتم ان لن ینقلب الرّسول و المؤمنون الی اهلیهم ابدا و زیّن ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظنّ السّوء و کنتم قوما بورا».
♦️سوءظن به خدا موجب میشود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسنظن به خدا داشتیم، آن وقت میتوانیم پیش برویم.
با سلام خدمت دوستان عزیز انشاءالله منتظر قدوم سبز شما بزرگواران هستیم
نامه امام(ره) منتشر می شد میرحسین نه دنیا داشت و نه آخرت!!
در سال 67 و پس از قبول قطعنامه، میرحسین موسوی استعفا می دهد! سه روز قهر و #خانه_نشینی می کند که با واکنش امام(ره) و رئیس جمهور وقت(رهبری بزرگوار) مواجه می شود.
✅ مرحوم امام به او می گوید:
"اگر نبود کار چند سال شما، به ملت اعلام می کردم که شما در #مقابل_انقلاب و نظام ایستاده اید!"(1)
✅ آقای بادامچیان نقل می کند:
"موسوی بعد از استعفا به مدت سه روز در خانه ای پنهان شده بود. مرحوم سید احمد آقا هر روز تماس می گرفت و می پرسید که موسوی کجاست؟ تا اینکه روز سوم، صبح سید احمد آقا زنگ زد و گفت موسوی را پیدا کنید و بگویید بیاید خدمت امام چون امام نامه ای نوشته و گفته اند اگر تا ظهر موسوی نیامد، بدهیم اخبار بخواند. اگر این نامه پخش بشود، نه دنیا برای موسوی می ماند و نه آخرت. خیلی نامه تندی بود. ما به همه گفتیم تا این که موسوی ساعت یازده صبح آمد و امام هم نامه را تغییر داد." (2)
✅ آیة الله خامنه ای در جواب استعفای موسوی می نویسد:
"اکنون هم استعفای شما را به مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت #خیانت _البته خیانت غیر عمدی_ می دانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات امام در امور اقتصادی را به طور دربست بپذیرید." (3)
✅ امام که از استعفای هماهنگ نشده و خود سرانه #موسوی تعجب کرده بود در نامه ی خود به ایشان مطلبی را می فرماید که بهتر بود جناب موسوی در وقایع سال 88 آن را آویزه گوش خود می نمود و آن را فراموش نمی کرد:
"همه بايد به خدا پناه ببريم و در مواقع عصبانيت دست به کارهايي نزنيم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از اين گونه مسائل در طول انقلاب زياد ديدهاند. اين حرکات هيچ تأثيري در خطوط اصيل و اساسي انقلاب اسلامي ايران نخواهد داشت..." (4)
✅ سرانجام موسوی که _ به قول خودش _ پیام هشدار دهنده امام را شنیده بود استعفای خود را پس گرفت و اظهار داشت که "اینجانب عزت و مصلحت را در تبعیت از مقام معظم رهبری میدانم" (5)
اما در سال 88 شد آن چه نباید و انجام داد آنچه نباید...
✅ جناب موسوی عجب حکایتی دارد...
زمانی به دلیل مصلحت، رهبرِ سابق، او را به اجبار از منزل بیرون می کشد...
زمانی دیگر باز هم به دلیل مصلحت، رهبرِ حاضر، او را به اجبار در منزل نگاه می دارد...
در هر دو اجبار و حکم، #ملاطفت از جانب هر دو رهبر مشهود است..
با سلام خدمت دوستان عزیز انشاءالله منتظر قدوم سبز شما بزرگواران هستیم
دکتر آیشان، پزشک و جراح مشهور پاکستانی، روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت او بخاطر دستاوردهای پزشکیاش برگزار میشد؛ با عجله به فرودگاه رفت.
بعد از پرواز، ناگهان اعلان کردند؛
که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه، که باعث از کار افتادن یکی از موتور های هواپیما شده،
مجبوریم فرود اضطراری در نزدیک ترین فرودگاه را داشته باشیم.
بعد از فرود هواپیما، دکتر بلافاصله به دفتر فرودگاه رفت؛
و خودش را معرفی کرد؛ و گفت: هر ساعت، برای من برابر با جان چند بیمار است؛
و شما میخواهید من 16 ساعت، در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟
یکی از کارکنان گفت: جناب دکتر، اگر خیلی عجله دارید؛ میتوانید یک ماشین دربست بگیرید؛ تا مقصد شما، سه ساعت بیشتر نمانده است.
دکترآیشان، با کمی درنگ پذیرفت؛
و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد؛
که ناگهان در وسط راه، اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد؛
بطوریکه ادامه راه مقدور نبود.
ساعتی گذشت تا اینکه احساس کرد راه را گم کرده است.
خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی براهش ادامه داد.
که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد ...
کنار آن کلبه توقف کرد و در را زد؛
صدای پیرزنی را شنید:
بفرما داخل، هر که هستی در بازه.
دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود؛ خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند.
پیرزن گفت:کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی.
ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری.
دکتر از پیرزن تشکر کرد؛
و مشغول خوردن شد؛
در حالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود ...
که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود؛
که هر از گاهی بین نمازهایش، او را تکان می داد.
پیرزن مدتی به نماز و دعا مشغول بود.
بعد از اتمام نماز و دعا، دکتر رو به او کرد و گفت: مادر جان، من شرمنده این لطف و محبت شما شدم؛ امیدوارم که دعاهایتان مستجاب شود.
پیرزن گفت: شما رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش میهمان نوازیتان را کرده است.
من همه دعاهایم قبول شده، بجز یک دعا.
دکتر آیشان می پرسد: چه دعایی؟
پیرزن می گوید:این طفل معصومی که جلو چشم شماست؛ نوه من هست که نه پدر داره و نه مادر، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا، ازعلاج آن عاجز هستند.
به من گفتهاند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر آیشان هست؛
که او قادر به علاجش هست، ...
ولی هم او خیلی از ما دور هست؛
و دسترسی به او مشکل هست؛
و هم میگویند هزینه عمل جراحی او خیلی گران است؛
و من از پس آن برنمیآیم ...
می ترسم این طفل بیچاره و مسکین، خوار و گرفتار شود ...
پس از خدا خواستهام که چاره ای برای این مشکل جلویم بگذارد؛
و کارم را آسان کند!
دکتر آیشان در حالیکه گریه می کرد؛
گفت:به والله که دعای تو،
هواپیماها را از کار انداخت؛
و باعث زدن صاعقه ها شد؛
و آسمان را به باریدن وا داشت ...
تا اینکه منِ دکتر را بسوی تو بکشاند.
من هرگز باور نداشتم؛
که الله عزوجل با یک دعا،
این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند؛
و به سوی آنها روانه می کند.
وقتی که دستها، از همه اسبابها کوتاه میشود؛
و امید، حتی در تاریکی ها همچنان ادامه دارد؛
فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا میماند؛
و راه ها از جایی که هیچ انتظارش را ندارید؛
باز میشود.
هر جایی که امید ادامه دارد؛
تمام کائنات در راستای خواسته او تلاش میکنند.
گابریل گارسیا مارکز:باور نمیكنم خدا به كسی بگويد: " نه...! "
خدا فقط سه پاسخ دارد:
١- چشم....
٢- یه کم صبر کن....
٣- پيشنهاد بهتری برايت دارم....
همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو.
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن!
صبر، اوج احترام به حکمت خداست.
🛑یکی از رهبران ارشد حماس به همراه دو تن از دستیارانش در این ترور به شهادت رسیدند/صابرین نیوز
ــ
🚨رسانههای صهیونیستی میگویند مقامی که در ضاحیه بیروت هدف قرار گرفته است، فردا با نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان قرار ملاقات مهمی داشته بود.
ـــــ
🚨#فوری
🔳 المنار: صالح العاروری در حمله صهیونیستها کثیف به شهادت رسید💔
ـــــــــــــــــــــ
شهادتت مبارک مرد بزرگ🖤🖤
سلام ما را به سردار شهیدمان و رفیق قدیمیت برسان💔💔
#صالحالعاروی
ـــــــــــــــــــــــ
🚨#فوری
🔴 سخنرانی فردای سید حسن نصرالله لغو شد
ــــــــــــــــــــ