eitaa logo
انصارالمهدی
173 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
467 فایل
اطلاع رسانی مسجد و مشاوره و پاسخ به سوالات @a1nemati
مشاهده در ایتا
دانلود
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۵. استرس مفید اینکه موقع صحبت فشار روی من باشه، باعث میشه ارائه‌ام بهتر بشه یا بدتر؟! 📈 نمودار عملکرد برحسب استرس .
. ۶. رابطه بین استرس و عملکرد که در کلیپ قبلی اشاره کردم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق خودروهای داخلی با خارجی👆😂😂 واقعی
بعد ماه مبارک قرآن خوندنتو ادامه میدی؟!
؛ نماز اوّل وقت 🎙 از پرسیدند اینکه حضرت آقای قاضی فرمودند: «هرکس نماز اوّل وقت بخواند، به مقامات عالیه می‌رسد»، آیا نماز با حضور قلب مراد ایشان بوده یا نه؟ ✅ ایشان جواب دادند : «نه! مطلق نماز را کسی مقیّد باشد در اوّل وقت، به نماز عالی می‌رسد. تکویناً؛ شیئاً فشیئاً؛ روزبه‌روز می‌رود بالاتر.» 🌹🌹🌹🌹🌹
اینطور که میگی همه مشرکند🔥 استدلال (ره) به سلام نماز در رد تفکرات سلفی های وهابی 👌 🌿 🌿 🌿 🌿
حجت الاسلام بهشتیحجت الاسلام بهشتی؛ نماز یعنی به رنگ خدا بودن.mp3
زمان: حجم: 3.34M
به رنگ خدا بودن❣️ 🎙 نماز یعنی به رنگ خدا بودن و این بهترین طراحی خدا برای بندگان هست🔅
چرا از دعاها و نمازهای نتیجه نمی گیرم؟ ✅ پاسخ از استاد محمدی شاهرودی : برای اینکه دعا و انجام آن کارها، این‌ها، در حد مقتضی عمل می‌کنند؛ برای اینکه چیزی اتفاق بیفتد، باید مقتضی موجود باشد، مانع مفقود[باشد]. گاهی مانع می‌آید جلوی آن مقتضی را می‌گیرد، مثلا فرض کن شما دعا کردید، دعایتان هم مستجاب شده ولی مصلحتتان نیست... یا حالا[در این برهه از زمان] مثلا مصلحتتان نیست و در آینده [شاید] مصلحتتان است. یا یک گناه می‌آید آن دعا را حبس می‌کند، صدقه را بی خاصیت می‌کند... به هر حال آن دعا و آن‌ها، در حد مقتضی عمل خودشان را می‌کنند اما گاهی عوامل می‌آیند و جلوی اثر آنها را می‌گیرد و از خاصیت می‌اندازد.
حجت الاسلام و المسلمین قائمی؛ آخرین حرف.mp3
زمان: حجم: 332.9K
حرف آخر ✅ 🎙 نماز آخرین حرفی بود که امام صادق (علیه السلام) سفارش کردند.
شهید دستغیب و کمونیست بی نماز👌 آن زندانی کمونیست می‌گوید: من خوابیده بودم پتو روی بدنم بود، یک وقت متوجه شدم دستی آمد روی سرم و شروع کرد به نوازش کردن، گفت: عزیزم نماز دارد قضا می‌شود، آفتاب دارد می‌زند. این آقا خودش خیلی وقت بود که بیدار بود، می‌گوید: پا شدم. با عصبانیت پتو را کنار زدم، شروع کردم به او بد و بیراه گفتن، به این پیرمرد که بالای سرم آمده بود گفتم: من کمونیستم نمی خوانم، من خدایی را قبول ندارم. آن پیرمرد خیلی عذرخواهی کرد بعد هم که صبح شد و من بیدار شدم، آمد کنارم نشست و گفت: آقا ببخشید، من نمیدانستم شما کمونیست هستید! تصورم این بود این بند، بند زندانی‌های مسلمان است. می‌گوید: در همه ی عمرم آن چنان این روحانی را دوست داشتم که در شهادتش بسیار گریه کردم. آن عالم بزرگوار مرحوم بود. این فرد کمونیست می‌گوید از او خواهش کردم بیا با من هم سلولی شو با هم در یک جا باشیم. یک برخورد شهید دستغیب او را به ارادت دائمی مبتلا کرد و در پی آن مرید اسلام شد. این اثر تواضع است. [سلسله سخنرانی های استاد رفیعی - جلد ۱، صفحه ۱۴۴]