eitaa logo
انصارالمهدی
173 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
467 فایل
اطلاع رسانی مسجد و مشاوره و پاسخ به سوالات @a1nemati
مشاهده در ایتا
دانلود
2.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥یک تجربه مهم از زبان امام خمینی 🔸«باید بعضی از تجربیاتی را که در طول زندگی دارم، به شما بگویم: 🔻از وقتی که رضا خان در ایران بر سر کار آمد، من متوجه بودم و این طور می‌فهمیدم که هر چیزی که برای اسلام مفیدتر بود، حمله به آن بیشتر می‌شد. » امام خمینی/۶۰/۷/۲۹ 🔸پ.ن: اکنون که نقطه اصلی حمله دشمن به ، احکام الهی مانند و مردم است چرا برخی مدعیان پیروی از خط امام به جای مقابله با حملات دشمن، خود نیز نیزه برداشته اند؟ ✍حمیدرضا ابراهیمی
2.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 توصیف (ره) توسط سردار شهید سلیمانی یک پیرمردی از کجا آورده این ابهت را ؟ من خاف الله ؛ اخاف الله منه کل شی .
🔸 میگن آدم ها خیلی شبیه کتاب هایی که میخوانند میشوند! خوشا آن‌کس ڪه قران را فـرا گیرد.. 🌹 رفیق ...! نزار خاک بخوره روی میز و طاقچه ' اگه میخوای بنده واقعی باشی بخون و عمل کن.. بعد شبیه اونی میشی که خدا میخواد
⭕️ موقعیت پارکینگ اتوبوس زائران استان البرز در حرم مطهر امام خمینی (ره) 📍مکان یاب نشان https://nshn.ir/SbQl6MQx4X-8 📍مکان یاب بلد https://balad.ir/location?latitude=35.559212&longitude=51.358443&zoom=16.500000 📍مکان یاب گوگل https://goo.gl/maps/eUuivzAcbGCPgoBg8 https://eitaa.com/basijemamhadi1
Khamenei.ir467_12255253165417.mp3
زمان: حجم: 34.84M
📢 هم‌اکنون؛ KHAMENEI.IR ✏️ توصیه رهبر انقلاب به مردم و جوانان برای ادامه راه امام خمینی(ره) با تقویت دو عامل پیشران تحول 👈🏻 امامِ ایمان و امید 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نشسته‌اند روبه‌روی امام تا موعظه‌شان کند. سرش را به زیر انداخته و شمرده می‌گوید: - پشم گوسفند تا دور کمر این حیوان است هیچ غروری نمی‌آورد اما نمی‌دانم چرا همین که پارچه می‌شود و رنگی می‌گیرد و لباس و کت‌وشلوار می‌شود و انسان‌ها می‌پوشند این همه غرور می‌آورد! می‌گفت: - نمی‌دانم به چه چیزی مغرور هستیم و این غرور چه بدبختی‌ای است که به جان برخی از ما افتاده است. آرام نگاهی به جمعیت می‌کند و با لحنی که کمی هم بلندتر شده ادامه می‌دهد: - دلمان را به این چیزهای بی‌ارزش دنیا خوش نکنیم.
برادر بزرگ‌تر رو می‌کند به خواهر کوچک‌تر که: - لطفاً برو برایم آب بیاور «نمی‌روم» را که می‌گویند با اشاره آقا می‌دود بغلش و سفت او را می‌گیرد برادر بزرگ‌تر با ناراحتی و اخم می‌گوید: - آقاجان همین کارها را می‌کنید که پررو می‌شوند. آقا که دختر روی زانو نشانده با لبخند معنی‌داری می‌گوید: - اگر امروز برایت آب بیاورد فردا هم می‌خواهی که کفش‌هایت را برایت جفت کند. خودش هم هیچ‌وقت کارهایش را به دیگران نگفت.