eitaa logo
هیأت نوجوانان انصار الشهدا
65 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
21 فایل
https://eitaa.com/mohammadsharif ارسال پیام به هیأت انصار الشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔻آیت‌الله العظمی بهجت رحمة الله علیه 🔸هرکسی که گرفتار است و مشکل دارد، چاره‌اش این است که متوسل شود به زهرای مرضیه(سلام الله عیها)
مــادر ڪه برود...♡ نظم خانه بهم مے ریزد؛ نگاه ڪن، علے ⇠نجف حسن ⇠بقیع حسین ⇠ڪربلا زینب ⇠دمشق و مهدے را نمیدانم ڪجا بیابم؟ 🥀 شهادت تسلیت ❄️🖤❄️
دختر خانمِ ۶ ساله ی عکس ما میگه: 💞از وقتی بلوز را دیدم انگار همه کارام یه جور دیگه شده💞 لباس فرزندانمون باید "فرهنگ ساز " باشه🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 علت كوري يعقوب نبي معلوم است 🌼 شهر بي‌يار، مگر ارزش ديدن دارد؟ 🌈 اللهم عجل لوليك الفرج 🌈
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺هر وقت که دستتون از همه جا کوتاه شد، با همه ی وجودتون این جمله رو بگید. خیلی بی نظیره... :.وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ي إِلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بَصِيرٌ‌ بِالْعِبَادِ .: کارم را به خدا می سپارم، خداوند بینای به بندگان است.
نگران نباش! حواسش بهت هست ❤️
آن میوه‌ای که فاطمه(س) آن‌را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار سید حمیدرضا برقعی
🔴در طلب برای حضرت زهرا سلام الله علیها 🌹روزی حضرت علی علیه السلام به خانه آمد، دید سلام الله علیها بیمار افتاده. چون شدت بیماری و تب آن بانو را دید، سرش را به دامن گرفت و بر رخسارش نظر كرد و گریست و فرمود: یا ! چه میل داری ؟ از من بخواه.آن معدن حیا و عفت عرض كرد: یا پسر عم ! چیزی از شما نمی خواهم. 🌹علی علیه السلام دوباره اصرار نمود. آن بانوی معظمه قبول نكرد، به علت آنكه پدرم رسول خدا فرمود: از شوهرت علی هرگز خواهش مكن ، مبادا خجالت بكشد. حضرت فرمود: ای فاطمه ! به جان من تو آنچه میل داری ، بگو. عرض كرد: حال كه قسم دادی ، چنانچه در این حالت اناری باشد، خوب است . 🌹علی علیه السلام بیرون رفت و از اصحاب جویای انار شد، عرض كردند: فصل آن گذشته ، مگر آن كه چند دانه انار برای شمعون آوردند. 🌹 حضرت خود را به در خانه شمعون رسانید و دق الباب نمود. شمعون بیرون آمد، دید اسدالله الغالب بر در است ، عرض كرد: چه باعث شد كه خانه مرا روشن نمودی ؟ حضرت فرمود: شنیده ام كه از طایف برای تو اناری آورده اند، اگر چیزی از آن باقی مانده یك دانه به من بفروش كه می خواهم برای بیمار عزیزی ببرم . عرض كرد: فدای تو شوم ، آن چه بود مدتی است فروخته ام . آن حضرت به فراست علم امامت می دانست كه یكی باقی مانده ، فرمود: جویا شو، شاید دانه ای باقی باشد و تو بی خبر باشی . عرض كرد: از خانه خود باخبرم . همسرش پشت در ایستاده بود و گفت و گو را می شنید، گفت : شمعون ! یك انار در زیر برگ ها ذخیره و پنهان كرده ام. آن انار را خدمت حضرت آورد. 🌹حضرت چهار درهم داد. شمعون گفت : یا علی ! قیمت این انار نیم درهم است . حضرت فرمود: همسرت آن را برای خود ذخیره كرده بود و اضافه پول برای او باشد. 📌 آن را گرفت و به شتاب روانه خانه شد، اما در راه صدای ضعیف و ناله غریبی شنید. از پی آن رفت تا داخل خرابه شد، دید شخصی كور و بیمار غریب و تنها به خاك افتاده ، از شدت ضعف و مرض می نالد. امام بر بالین او نشست و سر او را در كنار گرفت و پرسید: ای مرد! چند روز است ، بیمار شده ای ؟ عرض كرد: ای جوان صالح ! من از اهل مداین هستم ، قرض زیادی داشتم مدتی است به كشتی سوار و به این دیار آمده ام كه شاید خدمت امیر مؤمنان برسم تا علاجی در قرض من نماید، در این حال مریض شدم و ناچار گردیدم آن جناب فرمود: یك انار در این شهر بود كه برای بیمار عزیزی آن را به دست آوردم ، اما نمی توانم تو را محروم كنم . نصف آن را به تو می دهم و نصف دیگر آن را برای او نگه می دارم . آن گاه انار را دو قسمت كرد و به دهان آن مریض گذاشت تا نصف تمام شد، آن گاه فرمود: دیگر میل داری ؟ عرض كرد: بسیار دلم بی قرار است ، هر گاه نصف دیگر را احسان نمایی ، كمال امتنان است. آن جناب سر خود را به زیر افكند به نفس خود خطاب نمود: یا علی ! این مریض در این خرابه غریب افتاده ، از این جهت به رعایت سزاوار است . شاید برای فاطمه وسیله دیگر فراهم شود. پس نیم دیگر انار را نیز به او دادند. چون تمام شد، آن بیمار كور دعا كرد. 🌹 حضرت با دست تهی ، متفكر و متحیر، كه آیا چه جوابی به زهرا(سلام الله علیها) بگوید، زیرا به او وعده انار داده بود، از خرابه بیرون آمد، اما آهسته آهسته به عرق خجلت آمد تا به در خانه رسید و از داخل شدن خانه شرم داشت و سر مبارك را از در خانه پیش برد تا بنگرد آن مخدره در خواب است یا بیدار. دید آن بانوی معظمه عرق كرده و نشسته ، و طبقی از انار نزد آن بانو است كه از جنس انار دنیا نیست و تناول می فرماید. خوشحال شده و داخل خانه شد و از واقعه جویا شد. فاطمه (سلام الله علیها) عرض كرد: پسر عمو! زمانی كه رفتید، چیزی نگذشت كه بهبودی در من پیدا شد و ناگاه دق الباب شد، فضه رفت و دید شخصی طبقی انار آورده كه آن را جناب امیرالمؤمنین داده كه برای سیده زنان ، فاطمه بیاورم. 📚 داستان فضایل و كمالات فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، صفحه ۱۴۶-۱۴۸.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تشییع باشکوه و نمادین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سلام الله علیها جنوب عراق شهر سوق الشیوخ