فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟#امام_هادی (ع) فرمودند:
از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى ، صميّميت و محبّت مجوى .
و از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى ، نصيحت و موعظه طلب نكن ، زیرا كه ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن هاست.
🎊 🎊 🎊 🎊
🍃🌸 ولادت
امام هادی (علیه السلام) را حضور فرزند گرامیشان حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) و شما نوجوانان عزیز تبریک و شادباش عرض میکنیم🌸🍃
🍃درباره امام هادی (علیه السلام)💚
مقام : امام دهم..🌸
نام : علی..🌸
القاب : هادی، نقی..🌸
کنیه : ابوالحسن..🌸
پدر : امام جواد ( علیه السلام) 🌸
مادر : سمانه..🌸
زادروز : 15 ذی الحجه سال 212 هجری قمری..🌸
زادگاه : مدینه..🌸
مدت امامت : 34سال..🌸
مدت عمر : 42 سال..🌸
تاریخ شهادت : 3 رجب سال 254 هجری..🌸
علت شهادت : مسمویت توسط زهر..🌸
قاتل : معتز عباسی لعنه الله..🌸
مدفن : سامرا..🌸
میلاد_امام_هادی_مبارکباد🌸💫
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
امام #هادی علیه السلام میفرمایند:
اگر خداوند خیر بنده ای را بخواهد او چنان میشود که اگر مورد عتاب و سرزنش قرار گرفت میپذیرد.
#انتقادپذیر_باشیم😊👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده_خلاقانه👌✂
با کنف پا دری بسازید👌🏻😊
مرد ناشناس
✔️✔️ زن بيچاره، مشك آب را به دوش كشيدهبود و نفسنفسزنان بهسوى خانهاش مىرفت. مردى ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش بهدوش كشيد. كودكان خردسال زن، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مادر وارد خانه شد، مرد ناشناسى که مشك آب را به عوض مادرشان بهدوش کشیده بود، مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: شوهرت کجاست كه خودت آبكشى مى كنى؟!!
(از وضع او پرسش نمود).
🔺زن گفت: شوهرم سرباز بود. علىبنابيطالب او را به يكى از مرزها فرستاد و در آنجا شهید شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بيش از اين حرفى نزد. سر را به زير انداخت و خداحافظى كرد و رفت، ولى در آن روز آنى از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمىرفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود، زنبيلى برداشت و مقدارى آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و بهطرف خانه پیر زنی که دیروز مشکش را رساندهبود رفت.
در را زد، كيستى؟
همانشخص ديروزى هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقدارى غذا براى بچه ها آوردهام.
خدا از تو راضى شود خدا به تو جزای خیر دهد.
🔻آن مرد ناشناس گفت اجازه میدهی من به خانهات بیایم و کمکت کنم تا با این آرد نان بپزی و مقدار غذایی هست به فرزندانت بدهم پیر زن خوشحال شد مرد ناشناس داخل خانه شد، بعد گفت: دلم مىخواهد ثوابى كردهباشم، اگر اجازه بدهى، خمير كردن و پختن نان، يا نگهدارى اطفال را من بهعهده بگيرم.
زن گفت: ولى من بهتر مىتوانم خمير كنم و نان بپزم، تو بچهها را نگاهدار تا من از پختن نان فارغ شوم .
🔺زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقدارى گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما، با دست خود به بچهها خورانيد. به دهان هركدام كه لقمهاى مىگذاشت با بچهها بازی میکرد و مىگفت: فرزندم! علىبنابيطالب را حلال كنید، اگر در كار شما كوتاهى كردهاست.
خمير آماده شد. زن صدا زد: بنده خدا همان تنور را آتش كن.
مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعلههاى آتش زبانه كشيد و چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مىگفت: حرارت آتش را بچش، تا از یتیمان فراموش نکنی.
🔴 در همين حال بود كه زنى از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس را شناخت، به زن صاحبخانه گفت: واى به حالت! اين مرد را كه كمك گرفتهاى!! او را نمىشناسى؟! اين اميرالمؤمنين علىبنابيطالب است.
🔶 زن جلو آمد و گفت: مولای من، من از تو معذرت مىخواهم. من شما را نشناختم، حضرت فرمودند: نه، من از تو معذرت مىخواهم كه در كار تو كوتاهى كردم.
بحارالانوار، ج ۷ (باب ۱۰۳) ص ۵۹۷
18.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن گرافی اعمال مستحب روز #غدیر
📚غدیری باشیم
ان شاءالله بتونیم عمل کنیم🤲🤲