eitaa logo
انصارالمحرومین
1 دنبال‌کننده
626 عکس
687 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم مصاحبه آقای علی اکبر قبادی داوطلب در حوزه انتخابیه قائمشهر سوادکوه و... علی‌اکبر قبادی : بنده از سال ۱۳۸۳ دفتر اسناد رسمی دارم عضو کمیته حقوقدانان دادگستری ، عضو کمیته حقوقی سردفترداران و بسیج حقوقدانان ... می‌باشم. من نه اهل سیاستم !!! و نه می‌خواهم که وارد سیاست بشوم !!! دنبال پول هم نیستم ، من در دانشگاه تدریس می‌کنم حق‌التدریس خودم را به پرسنل و دانشجویان نیازمند در همان دانشگاه بخشیدم . من وقتی می‌بینم که نمی‌توانم همه مشکلات مردم را حل کنم ناراحتم گاهی گریه می‌کنم و از طرفی دیدم که توان دارم نماینده مجلس بشوم تا بخشی از مشکلات مردم رو حل کنم چون من داور خصوصی و قاضی تحکیم دادگستری هستم ۱۳۰۰ پرونده رو حل و فصل کردم ۸۰۰ مورد به سازش منتهی شد ، مورد تقدیر حاج آقای اکبری ریاست محترم دادگستری استان مازندران قرار گرفتم . من دو جلد کتاب و مقاله در زمینه حقوق نوشتم انگیزه‌ام خدمت به مردم است . من به رهبرم افتخار می‌کنم و به دین خودم اعتقاد دارم به قانون اساسی پایبندم ، من برای منافع شخصی نیامده‌ام چون در شغل خودم به اندازه کافی درآمد دارم پدرم بسیجی بود در لشکر ۲۵ کربلا بارها خدمت می‌کرد ، پدرم ۱۴ ماه جبهه بود به خانه نیامد کارمند وزارت راه بود و راننده بلدوزر و لودر در جبهه و جانباز بود ولی حقوقش رو نگرفت ایشان درباره نماز گفت که من نمازم را هیچ وقت در دفتر نمی‌خونم چون مردم مردم فکر می‌کنم من تملق می‌کنم . آقای قبادی درباره شرکت در راهپیمایی‌ها گفت : اتفاقا چون مادرم دوست دارد شرکت کند من و مادرم با هم شرکت میکنیم . ایشان درباره انتقال مال خودش به اطرافیانش گفت که همسرم مهریش رو به من بخشید من اعتقادی به مهریه ندارم همسر باید شریک شوهرش باشد یک مغازه شش دانگ و سه دانگ یک خانه را در خیابان تهران به نام همسرم کردم و وصیت‌نامه خودم را نوشتم اموالم را با حفظ حق رجوع به نام همسرم و فرزندم کردم . آقای قبادی درباره سفرهای تفریحی گفت من سه تا سفر خارجی داشتم مکه ، سوریه و کربلا ، عروسی‌ام را در مکه گرفتم آقای قبادی در رابطه با ارتباط با زنی به نام مریم حامدی گفت : ایشان پرسنل دفتر من بود با شوهرش مشکل پیدا کرده بود شوهرش از من خواست که من از خانمش بخواهم مهریه‌اش را ببخشد و از هم جدا شوند ، من گفتم من این کار را نمی‌کنم بعداً این‌ها سر این موضوع دعوا راه انداختند ابتدا افرادی از دفتر من مثل آقای حیدری و طاهری را متهم کردند به ارتباط با این خانم بعد که نتیجه نگرفتند به عنوان ارتباط با این خانم از من شکایت کردند من به قاضی گفتم اگر من با ایشان ارتباط داشتم اثری از تماس‌های بین ما باید باشد ، قاضی متوجه شد و شکایت رد شد و پرونده شکل نگرفت. آقای قبادی رابطه با سمانه اسماعیلی را که متهم به ارتباط با مشار الیها شد ، رد کرد و گفت ایشان همسایه ماست بین ما ارتباطی نیست مشکلی هم پیش نیامد . در جلسه مشهود بود که محاسن داوطلب صدق ریش شرعی نمی‌کند ، از ایشان سوال کردم محاسن را تیغ می‌کنی گفت نه با ماشین سه تیغه تراشیدم که البته مصداق ریش تراشی حرام بود . ایشان در این لحظه کمی عصبانی شد و به یکباره گفت که این چه اوضاعی است احکام به مقتضای زمان وضع می‌شود آقای فبادی راجع به دعواهای قضایی پرونده‌های کلاهبرداری که به ایشان منتسب شده است به ایشان گفت گاهی خریدار یا فروشنده می‌آیند در دفتر می‌گویند در آن سندی که شما زدید من فریب خوردم من عقلم نمی‌رسید یا مدعی می‌شود که به من قرص دادن من امضا کردم و در دادگستری طرح دعوا می‌کنند. اینطور موارد در کار ما زیاد پیش می‌آید و البته چیز دیگه هم هست برای ابطال یک سند قانوناً باید ما خوانده قرار بگیریم تا پرونده مورد بررسی قرار بگیرد . آقای قبادی در رابطه با توبیخ و درج در پرونده گفت این یک تذکر است نه تخلف چون درجه ۴ است مربوط به زمانی میشه که تازه بحث کارت به کارت باب شده بود و یکی از همکاران سند آورده بود من با کارت خودم برای همکارم واریز کردم بعد از کارت خودش برای من واریز کرده بود این گزارش شده بود ، چیز خاصی نبود . نظریه محقق: به نظر می‌رسد داوطلب بعضی از موارد را جواب کافی داد ولی این مربوط به جزئیات بود اما کلیات را که موجب احراز صلاحیت ایشان بشود ، نتوانست جواب بدهد . ایشان نسبت به اصل ولایت فقیه و حاکمیت دینی و اهداف انقلاب بی‌تفاوت است و به طور واضح اعتقادی به نظام اسلامی ندارد تا از آن دفاع کند . در نماز جمعه و جماعت حاضر نمی‌شود و اینکه عملاً نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات مقید نیست نتوانست توضیح روشنی بدهد و نسبت به بعضی موارد مانند انتقال اموالش به اطرافیان با هدف فرار از دین ، تعهد مالی و ممانعت از حق جواب روشن و قانع کننده‌ای نداشت .
بسم الله الرحمن الرحیم عین الله رستمی از حوزه انتخابیه نور و محمودآباد. سه‌شنبه سوم بهمن ماه ۱۴۰۲ بنده عین الله رستمی از نور و محمودآباد ۳۰ سال در بنیاد شهید خادم خانواده‌های شهدا بودم پدرم از بدو انقلاب در انجمن اسلامی و بعدها در شورای اسلامی محل خدمت می‌کرد خیر بود مسجد بزرگی با زیربنای ۵۰۰ متر در کنار جاده اصلی در علمده غربی ۸ کیلومتری محمودآباد ساخت ، من در چنین خانواده مذهبی و انقلابی بزرگ شدم حتی در حالی که ۱۳ ساله بودم شناسنامه‌ام را دستکاری کردم و به جبهه رفتم ، سه بار اعزام شدم یک بار آموزشی دو بار به مناطق جنگی ، نهایتا سال ۶۷ در منطقه شلمچه مجروح شدم . انگیزه‌ام برای ورود به صحنه انتخابات : با توجه به وجهه اجتماعی ، سیاسی و سوابق حضور در جبهه‌های جنگ دوستانم از من می‌خواستند که وارد این عرصه بشوم و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد ضرورت شرکت در انتخابات و حضور حداکثری من این تصمیم را گرفتم . ایشان در باره عدم حضورش در نماز جماعت و جمعه گفت : من کارمند بنیاد شهید استان در ساری بودم و همیشه همراه مدیر کل می‌رفتم طبیعتاً در شهر خودم نبودم که در نماز جمعه حضور مرتب داشته باشم ولی هر وقت به شهرم می‌آمدم در نماز جمعه شرکت می‌کردم و همچنین برای نماز جماعت به مسجد می‌رفتم تا اینکه امسال بازنشسته شدم از این به بعد در همه نمازهای جمعه و جماعت شرکت داشتم . ایشان در مورد رای نیاوردن در انتخابات شورا در محل خودشون گفت من در انتخابات شورای قبلی شرکت کردم با ۴۰ رای در روستایم پنجم شدم به خاطر اینکه من سال‌های گذشته در محل حضور نداشتم بسیاری مرا نمی‌شناختند . اما این افرادی که رای آوردند الآن شورا هستند متاسفانه یک نفر به جرم مشروب فروشی دستگیر شد ، رئیس شورای فعلی خودش مبتلا به فساد اخلاقی است . فرزندانش هم مواد فروشند . من از دوستان گله‌مندم که برای تحقیقات در مورد ما پیش اینطور افراد رفتنو. داوطلب راجع به تراشیدن ریش گفت : بر اثر شیمیایی اگر محاسن بزارم صورتم جوش می‌زند لذا ناچاراً با ماشین می‌تراشم . سئوال شد جانبازی را از چه طریقی اخذ کردید ؟ در جواب گفت : من سال ۶۷ در شلمچه مجروح شدم عموی من که پدر شهید است دنبال من آمد آقای هادی بصیر برادر سردار شهید حاج بصیر هماهنگ کرد مرا پیدا کردند با برگ اعزام و آمبولانس مرا به تهران اعزام کردند و در بیمارستان علی مازندرانی بستری شدم و مورد جراحی قرار گرفتم کمیسیون در آن زمان به من ۱۵ درصد جانبازی داد . یک بار دیگر در سال ۷۳ کمیسیون رفتم ۲۵ درصد جانبازی گرفتم بار دیگر هم در سال ۹۰ به کمیسیون رفتم باز هم ۲۵ درصد دادند . در خصوص حکم جلب خودش گفت : آن حکم جلب نبود بلکه دادستان مرا خواست برای اینکه پدرم را در دعوای بین او خواهرانش وادار به صلح و سازش کنم چون ما منازلمون در زمین‌های مورد ادعای عمه‌هایمون ساخته بودیم لذا به نوعی پای ما هم درگیر بود ، دادستان مرا احضار کرد و از من خواست که پدرمان را وادار به سازش کنم و اتفاقاً با دادن دو هکتار زمین به عمه‌هامون به این امر موفق شدیم البته این رو باید بگویم : ادعاهای عمه‌ها صحیح نبود چون آنها سال‌ها قبل این زمین‌ها را به پدرم فرو فروخته بودند ولی به خاطر گران شدن زمین‌ها پشیمان شدند و اعتراض کردند . آقای عین الله رستمی درباره برادر خانم خودش که گفته می‌شود که در عملیات مرصاد کشته شد گفت تقی محمدزاده برادر خانم بنده در سال ۶۱ یا ۶۲ در منطقه سومار مجروح شد و ۶ ماه تحت درمان بود دوباره با اصرار خودش به جبهه رفت تا اینکه اسیر شد و در زمان اسارت به خانواده نامه هم می‌نوشت تا اینکه بعد از عملیات مرصاد در سال ۶۷ به خانواده‌اش اطلاع دادند فرزند شما در عملیات مرصاد معدوم شد ولی هنوز جنازه‌ای به دست خانواده اش نرسید . البته پدر ایشان حاج علی اکبر محمدزاده فردی خیر و بسیار مذهبی �می‌باشد خانم بنده هم که خواهر این فرد است فرهنگی و بسیار مذهبی است. من تلاشی برای اینکه برای برادر خانمم پرونده شهادت درست کنم انجام ندادم . این گزارش‌های مغرضانه‌ای است که بعضی از افراد از روی حسادت و کینه انجام می‌دهند . داوطلب در مورد سکوتش در فتنه‌ها گفت : ما نه چپیم و نه راست حسن خطاب ما ! مقام رهبری است . و اینکه درباره فتنه‌ها سخنرانی نکردند چون موضوعی که به من مربوط �ی‌شود سخنرانی ما بیشتر اداری بود ولی در حواشی �بت می‌کردیم که که مواظب باشند �ن فتنه‌ها علیه کشور ماست آقای رستمی درباره فضای عمومی بنیاد شهید گفت فضای بنیاد شهید فرهنگی است ما معمولاً برای روشنگری در سامانه مربوط به بنیاد شهید موضوعات فتنه را به صورت زیرنویس �ر می‌کردیم نظریه محقق در مورد بعضی از موارد توضیحات داوطلب آقای عین الله رستمی از حوزه انتخابیه نور محمودآباد قابل قبول است و ولی برخی موارد ایشان مجامله گونه سخن گفت مثلاً درباره تلاش برای شهید جلوه دادن برادر خانمش توضیح
واضحی نداد در عین حال که از او دفاع می‌کرد که او منافق نشده بود و به اردوگاه منافقین در زمان اسارت ملحق نشد در درباره ریش تراشی هم توضیحش قابل قبول نبود چون که با ماشین اشتراک ریش تراشی ریشش را می تراشد که ایشان در خصوص سکوت در فتنه‌ها توضیحی نداشت و همچنین درباره حکم جلبش به نظر می‌رسید بیشتر دنبال توجیه بود و توضیحش رشا و قانع کننده نبود لذا به نظر می‌رسد احراز صلاحیتش مشکل باشد
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أمّا عَلامَةُ المُوقِنِ فَسِتَّةٌ : أيْقَنَ باللّه ِ حَقّا فآمَنَ بهِ ، و أيقَنَ بأنّ المَوتَ حقٌّ فحَذِرَهُ ، و أيقَنَ بأنّ البَعثَ حَقٌّ فخافَ الفَضيحَةَ ، و أيقَنَ بأنّ الجَنّةَ حَقٌّ فاشتاقَ إلَيها ، و أيقَنَ بأنّ النّارَ حَقٌّ فظَهَرَ سَعيُهُ لِلنَّجاةِ مِنها ، و أيقَنَ بأنّ الحِسابَ حَقٌّ فحاسَبَ نَفسَهُ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نشانه اهل يقين شش چيز است: به حقانيّت خدا يقين پيدا كرده و لذا به او ايمان آورده است، يقين پيدا كرده كه مرگ راست است و لذا از آن بر حذر است، يقين پيدا كرده كه رستاخيز راست است و از اين رو از رسوايى [در آن روز ]مى ترسد، يقين پيدا كرده كه بهشت راست است و از اين رو مشتاق آن است، يقين پيدا كرده كه دوزخ راست است و از اين رو براى نجات از آن مى كوشد و يقين پيدا كرده كه حساب راست است و از اين رو از خود حساب مى كشد
emailFacebookwhatsappsms همزمان با شب های قدر بخش دیگری  از دعای پرفیض و پرمحتوای ابوحمزه را با هم مرور می کنیم. خدایا ….أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي … التماس دعا إِلَهِي لَوْ قَرَنْتَنِي بِالْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِي سَيْبَكَ مِنْ بَيْنِ الْأَشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَى فَضَائِحِي عُيُونَ الْعِبَادِ وَ أَمَرْتَ بِي إِلَى النَّارِ وَ حُلْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْأَبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِي مِنْكَ وَ مَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِي لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَ لا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِي أَنَا لا أَنْسَى أَيَادِيَكَ عِنْدِي وَ سَتْرَكَ عَلَيَّ فِي دَارِ الدُّنْيَا سَيِّدِي أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيَا مِنْ قَلْبِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. پخش‌کننده صوت 00:00 16:13 فراز زیبا و تکان دهنده دعای ابوحمزه ثمالی با صدای حاج میثم مطیعی خدايا، اگر مرا با زنجير ببندى، و عطايت را در ميان مردم از من بازدارى، و بر رسوايي هايم ديدگان بندگانت را بگشايى، و مرا به سوى دوزخ فرمان دهى، و بين من و نيكان پرده گردى، اميدم را از تو نخواهم بريد، و آرزويم را از عفو تو باز نخواهم گرداند، و محبتت از قلبم بيرون نخواهد رفت، من فراوانى عطايت را نزد خود، و پرده پوشى ات را در دار دنيا بر گناهانم فراموش نخواهم كرد، اى آقاى من محبت دنيا را از دلم بيرون كن، و ميان من و مصطفى پيامبرت و خاندانش، بهترين برگزيدگان از آفريدگانت و پايان بخش پيامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع كن، وَ انْقُلْنِي إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ وَ أَعِنِّي بِالْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِي فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِي وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآيِسِينَ مِنْ خَيْرِي [حَيَاتِي ] فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حَالاً مِنِّي إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِي إِلَى قَبْرِي [قَبْرٍ] لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِي وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِي وَ مَا لِي لا أَبْكِي وَ لا أَدْرِي إِلَى مَا يَكُونُ مَصِيرِي وَ أَرَى نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ [فَوْقَ ] رَأْسِي أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ فَمَا لِي لا أَبْكِي أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ، و مرا به مقام توبه به پيشگاهت برسان، و بر گريه بر خويشتن مرا يارى ده، من عمرم را به امروز و فردا كردن و آرزوهاى باطل نابود ساختم، و اينك به جايگاه به نا اميدان از خير و صلاح فرود آمده ام، پس بدحال تر از من كيست؟ اگر من بر چنين حالى به قبرم وارد شوم، قبرى كه آن را براى خواب آماده نساخته ام، و براى آرميدن به كار نيك فرش ننموده ام، و مرا چه شده كه گريه نكنم، و حال آنكه نميدانم بازگشت من به جانب چه خواهد بود، من نفسم را مى نگرم كه با من نيرنگ می بازد، و روزگار را مشاهده می كنم كه مرا می فريبد، و حال آنكه بالهای مرگ بالاى سرم به حركت درآمده، پس مرا چه شده كه گريه نكنم، گريه می كنم براى بيرون رفتن جان از بدنم، گريه مى كنم براى تاريكى قبرم، گريه مى كنم برای تنگى لحدم، گريه مى كنم براى پرسش دو فرشته قبر منكر و نكير از من، أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلاً حَامِلاً ثِقْلِي عَلَى ظَهْرِي أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلائِقُ فِي شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِي لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ وَ ذِلَّةٌ سَيِّدِي عَلَيْكَ مُعَوَّلِي وَ مُعْتَمَدِي وَ رَجَائِي وَ تَوَكُّلِي وَ بِرَحْمَتِكَ تَعَلُّقِي تُصِيبُ بِرَحْمَتِكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَهْدِي بِكَرَامَتِكَ مَنْ تُحِبُّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا نَقَّيْتَ مِنَ الشِّرْكِ قَلْبِي وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى بَسْطِ لِسَانِي أَ فَبِلِسَانِي هَذَا الْكَالِّ أَشْكُرُكَ، گريه مى كنم براى درآمدنم از قبر عريان و خوار، درحالى كه بار سنگينى را بر دوش مى كشم، يك بار از طرف راست و بار ديگر از جانب چپم نگاه می كنم، هنگامى كه مردمان در كارى جز كارمنند، چه براى هركسى از آنان در آن روز كارى است كه او را بس است، چهره هايى در آن روز روشن و خندان خوشحال اند، و چهره هايى در آن روز بر آنها غبار بدفرجامى نشسته، و سياهى و خوارى آنها را پوشانده، اى آقاى من، تكيه و اعتمادم و اميد و توكلّم بر تو، و آويختنم بر رحمت توست، هركه را خواهى به رحمتت رسانى، و با كرامتت هركه را دوست دارى هدايت كنى، پس تو را سپاس بر اينكه قلبم را از شرك پاك نمودى، و براى
تو سپاس بر گشودن زبانم، آيا با اين زبان كندم تو را شكر كنم،
اللهمَّ اَعِزَّنی فی عشیرتی و قومی و احفظنی فی یقظتی و نومی فانت خیر حافظا و انت ارحم‌ الراحمین .
فايل-صوتي-قرائت-حمد-و-سوره-نماز.mp3
270.3K
قرائت آقا مقام معظم رهبری دام عزه سوره حمد و توحید
🌹استغفار ۷۰ بندی امیرالمؤمنین(ع)🌹 🌷 بند ۱ استغفار🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ۱-اللَّهُمَّ إِنِّي أُثْنِي‏ عَلَيْكَ‏ بِمَعُونَتِكَ‏ عَلَى‏ مَا نِلْتُ بِهِ الثَّنَاءَ عَلَيْكَ وَ أُقِرُّ لَكَ عَلَى نَفْسِي بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ الْمُسْتَوْجِبُ لَهُ فِي قَدْرِ فَسَادِ نِيَّتِي وَ ضَعْفِ يَقِينِي اللَّهُمَّ نِعْمَ الْإِلَهُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الرَّبُّ أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَرْبُوبُ أَنَا وَ نِعْمَ الْمَوْلَى أَنْتَ وَ بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا وَ نِعْمَ الْمَالِكُ أَنْتَ وَ بِئْسَ الْمَمْلُوكُ أَنَا فَكَمْ قَدْ أَذْنَبْتُ فَعَفَوْتَ عَنْ ذَنْبِي وَ كَمْ قَدْ تَعَمَّدْتُ فَتَجَاوَزْتَ وَ كَمْ قَدْ عَثَرْتُ فَأَقَلْتَنِي عَثْرَتِي وَ لَمْ تَأْخُذْنِي عَلَى غِرَّتِي فَأَنَا ظَالِمٌ لِنَفْسِي الْمُقِرُّ لِذَنْبِي الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي فَيَا غَافِرَ الذُّنُوبِ أَسْتَغْفِرُكَ لِذَنْبِي وَ أَسْتَقِيلُكَ لِعَثْرَتِي فَأَحْسِنْ إِجَابَتِي فَإِنَّكَ أَهْلُ الْإِجَابَةِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ. بند ۱: بار خدایا ! تو را حمد میگویم که به یاری تو موفق به ثناگوئیت شدم، و به سبب فساد نیت و ضعف یقینم، اقرار میکنم که ناتوانم که تو را آنطور که مستحق و سزاوار هستی مدح کنم، بار الها، تو خوب معبود و خوب پروردگاری هستی و من بد پرورش یافته ای هستم تو خوب مولایی هستی و من بد بنده ای، تو خوب مالکی هستی و من بد مملوکی، چه بسیار گناهی که مرتکب شدم و تو عفو نمودی و چه بسیار جرم هایی که از من سر زد و تو از آن گذشتی، چه بسیار خطاها کردم، ولی مرا مؤاخذه نکردی و چه بسیار بدی ها که عمداً مرتکب شدم و تو از آن درگذشتی و چه بسیار لغزش ها که از من سر زد و از آن چشم پوشی نمودی، و مرا بر غفلتم مأخذه نکردی! اینک این منم که به خود ظلم کرده ام و به گناهم اقرار و به خطاهایم اعتراف دارم. پس ای آمرزنده گناهان! از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و از لغزش هایم درگذری، پس به نیکی اجابت کن که تو سزاوار اجابت و اهل تقوا و آمرزشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه امسال در قائم‌شهر