فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳گذر زمان در برزخ چگونه است؟
🎙#استاد_محمدی
➥@ansuiemarg_ir
💎 پاداش نیّتِ بی عمل!
🔸صفحات #دفتر اعمالم را که ورق میزدم وقتی عملی بسیار ارزشمند بود آن عمل درشت در بالای #صفحه نوشته شده بود. در یکی از صفحات به صورت بسیار بزرگ نوشته شده بود «کمک به یک خانواده فقیر». راستش را بخواهید من هر چه فکر کردم به یاد نیاوردم که به آن خانواده #کمک کرده باشم! یعنی دوست داشتم اما توان مالی نداشتم که به آنها کمک کنم.
🔸آن #خانواده را میشناختم آنها در همسایگی ما بودند و اوضاع مالی خوبی نداشتند. خیلی دلم میخواست به آنها #کمک کنم برای همین یک روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم به دو نفر از اعضای #فامیل که وضع مالی خوبی داشتند مراجعه کردم من شرح حال آن خانواده را گفتم و اینکه چقدر در #مشکلات هستند اما آنها اعتنایی نکردند. اما عجیب بود که در نامه عمل من کمک به آن خانواده #فقیر ثبت شده بود!
🔸به جوان پشت میز گفتم من که کاری برای آنها نکردم؟ او هم گفت تو #نیت این کار را داشتی و در این راه تلاش کردی اما به نتیجه نرسیدی برای همین نیت و حرکتی که کردی در #نامه عملت ثبت شده. بعد ها حدیث رسول گرامی اسلام در نهجالفصاحه ص۵۹۳ را دیدم: «خدای والا میفرماید: وقتی بنده من کار نیکی اراده کند و نکند یا نتواند انجام دهد آن را یک کار نیک برای وی ثبت میکنم.»
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
➥@ansuiemarg_ir
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت چهاردهم
🔻چیزی نگذشت که رسیدم به منزل سوم و دم #دروازه شهر بالاخره هادی را دیدم و سلام کردم و مصافحه نمودیم. حیات تازهای به #وجودم رسیده بود. داخل شدیم به قصری که برای من مهیا شده بود. پس از استراحت و پذیرایی شدن، #هادی پرسید در این سه منزل چطور بر تو گذشت؟
🔻گفتم: الحمدلله خطراتی از طرف #جهالت بود آن هم بالاخره از ناحیه خودم بود که بی تو بودم و اگر تو بودی او با من این طور #گردن کلفتی نمیکرد و هر چه بود بالاخره به سلامتی گذشت و تو را دیدم و همه دردها دوا شد و همه #غمها از بین رفت.
🔻گفت: تا به حال چون من با تو نبودم او به مکر و #دروغ تو را از راه بیرون می کرد ولی بعد از این که من راه مکر و حیله او را به تو میگویم او به مکر و #حیله قویتری تو را از راه بیرون خواهد نمود و اسباب دفاعی تو در این منزل فقط عصا و سپری است و این کم است و امشب که شب #جمعه است برو نزد اهل بیت خود شاید که به یاد تو خیراتی از آنها #صادر شود و اسباب امنیت تو در این مسافرت بیشتر گردد.
🔻گفتم: من از آنها مأیوسم، زندهها مردههای خود را بزودی #فراموش میکنند و دلسرد میشوند. آن هفته اول که فراموش نکرده بودند و به اسم من کارهایی می کردند در واقع همان اسم بود و #باطن عملشان برای خودشان بود، حالا که همان اسم هم از یادشان رفته و من هیچ #امیدی به آنها ندارم. #هادی گفت: در هر صورت برخیز و نزد آنها برو چون پیغمبر به آنها گفته است: «از امواتتان به نیکی یاد کنید.» اگر از آنها مأیوسی از #خدا مأیوس نشو.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥ @ansuiemarg_ir
هر شب [در عالم خواب] در عوالمی از بزرخ میرویم که هیچ اختیارش دست ما نیست... با این همه این گونه از مرگ غافل هستیم!
✍آیت الله بهجت ره
📚جرعه وصال، ص ۱۴۴
➥@ansuiemarg_ir
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآله:
⚠️به کوچکی گناه نگاه نکن؛ بلکه ببین چه کسی را نافرمانی میکنی!
🔹تحف العقول ج۱ ص۱۱
➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️میخوای فقیر نشی
همیشه به یاد این ۲ نفر باش
حتی بعد مرگشون!
➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 قطرهای از دریای نور
🔸وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
🔹به راستی ما انسان را آفریدهایم، و چیزی را که نفسش به او وسوسه میکند میدانیم و ما از (شاه) رگ گردن به او نزدیکتریم.
✍سوره ق ، آیه ۱۶
➥@ansuiemarg_ir
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت پانزدهم
🔻شب جمعه شد و به خانه ام رفتم، دیدم آن عزتی که #خانوادهام در زمان من داشتند فرود آمده و کسی به یاد آنها نیست و امور زندگیشان #مختل شده و بچه ها ژولیده و پژمرده شدهاند. دلم به حالشان سوخت و دعا کردم که خدایا بر اینها و بر من #رحم کن و همسرم نیز یادی از زمان آسودگی خود نموده و بر من رحمت فرستاد.
🔻برگشتم به نزد #هادی دیدم اسبی با زین چرم و لجام طلا در قصر بسته شده است از هادی پرسیدم این #اسب برای کیست؟ هادی تبسم نموده گفت همسرت برای تو فرستاده و این #رحمت حق است که به صورت اسب در آمده است و در این منازلی که #پیاده رفتن در آن خیلی سختی دارد بسیار به کار میآید.
🔻و دعای تو نیز درباره آنها مستجاب شده است و آنها بعد از این در #رفاه و آسایش خواهند بود. ببین یک رفتن تو چطور سبب خیرات شد برای خانواده ات. و در دنیا غالباً انسان ها غافلند از #مراوده و خبر داشتن از حال یکدیگر، تأکیدات بسیاری از پیغمبر در این موضوع وجود دارد؛ که اگر سه روز بگذرد و مومنین #حال یکدیگر را نپرسند رشته #اخوّت ایمانی در بین آنها پاره گردد.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥ @ansuiemarg_ir
💎 معجزه زیارت عاشورا
📿 مرحوم شیخ عباس قمی (ره) در #مفاتیح نقل می کند که ظالمی پس از مرگ به خواب یکی از علما آمد مرد #عالم از او پرسید چگونه در راحتی به سر می بری حال آنکه باید دچار درد و #شکنجه باشی؟ ظالم در پاسخ گفت تا دیشب در عذاب می سوختم و قبرم پر از آتش بود ولی از دیشب تاکنون #عذاب بطور موقت از قبرستان برداشته شده زیرا حضرت سید الشهداء عليهالسلام، دیشب سه بار به دیدن یک بانوی #محترم آمد.
🔹مرد عالم به جستجو و تحقیق درباره این #بانو پرداخت تا همسر او را پیدا کرد از او پرسید «همسر شما چه اعمال نیکی انجام میداد که #امامحسین علیه السلام به دیدنش آمده است؟!» مرد گفت: همسرم یک عمر بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت.
📚معاد در قرآن ، ص 140
➥@ansuiemarg_ir
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
امیرالمؤمنین علیه السلام:
یاد خدا عقل را آرامش میدهد، دل را روشن میکند و رحمت او را فرود میآورد.
🔹تصنیف غرر، ح۳۶۳۳
➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای گریه عمروعاص در بستر مرگ!
🎙 حجتالاسلام رفیعی
➥@ansuiemarg_ir
🤍 پرواز روح! 🤍
🔸پس از چند ساعت #خواب یا بیهوشی دوباره به کما رفتم، بار دیگر روح آزاد شد و تجربه ای منحصر به فرد ایجاد شد این را کاملاً #متوجه میشدم این حالت با خواب یا توهم کاملاً تفاوت داشت. چون درد من برطرف شده و #روح من کاملاً آزاد میشد و در بیمارستان و بیرون از آن به هر کجا اراده میکردم #سفر می کرد.
🔹در همان وضعیت احساس دلتنگی عجیبی برای #پدرم به من دست داد. دوست داشتم پس از مدتها ایشان را ببینم. یکباره دیدم که در یک جاده #آسفالت خلوت ایستادهام. من از فاصله ای حدود ده متری، زمین در هوا حرکت میکردم شاید به حساب #دنیا یکی دو ساعت مسیر را طی کردم مسیر کاملاً خلوت و اطرافم بیابان بود.
🔸در جاده این قدر جلو رفتم تا به یک #آبادی رسیدم چندین منزل روستایی در آنجا قرار داشت. مستقیم به سمت آخرین منزل در انتهای خیابان #روستا رفتم. درب خانه سبز بود و مشخص بود تازه رنگ شده وارد خانه شدم پدرم نشسته بود، از دیدنش خیلی #خوشحال شدم و دلتنگی ام بر طرف شد. خواستم بیشتر بمانم که یکباره دیدم در #بیمارستان هستم.
📚کتاب شنود
➥@ansuiemarg_ir
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت شانزدهم
🔻برای استراحت وارد حجره شدم، حوریهای به روی #تخت نشسته بود که نور صورتش حجره را روشن و چشم را خیره میساخت. #هادی گفت: این حوریه از وادیالسلام بخاطر تو آمده است و به عقد تو درامده است. این را گفت و از #حجره بیرون شد.
🔻نشستیم و به آن #حوریه گفتم حسب و نسب خود را و سبب این که مال من شده ای بیان کن. گفت به خاطر داری که در اوج #جوانی شب جمعه ای زنی را #متعه نمودی؟ گفتم: بلی. گفت خلقت من از آن قطرات آب #غسل تو است.
🔻گفتم آیا میدانی که از چه جهت بر عمل متعه این همه #خواص، مترتب و محبوب عندالله شده است؟ گفت: از آن جهت که همه مردم قادر بر ادای حقوق #ازدواج دائمی نبودند و در صورت نبودن این حکم بسیاری مرتکب #زنا میشدند و مفاسدی زیاد داشت.
🔻شب سپری شد و #صبح هادی آمد و گفت که باید حرکت نمود. برخاستم اسب را سوار شدم و #عصا را به دست گرفتم و سپر را به پشت آویختم و هادی تذکره و جواز راه به من داد و #حرکت نمودیم...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥ @ansuiemarg_ir
⛔️ حق الناس
در قیامت گردنه ای هست که کسی حقی از مردم بر گردنش باشد، نمیتواند از آن بگذرد؛ یا باید از حسناتش به کسی که حق او را پایمال کرده ، بدهد یا... بالاخره تا مردم در آنجا از همدیگر راضی نشوند نمی توانند از آنجا بگذرند.
✍آیت الله بهجت ره
➥@ansuiemarg_ir
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
امیرالمؤمنین علیه السلام:
بهره هر کدام شما از زمین، به اندازه طول و عرض قامت شماست.
📚نهجالبلاغة ، خطبه۸۳
➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آیا در برزخ هم مرگ وجود دارد!؟
🎙#استاد_محمدی
➥@ansuiemarg_ir
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت هفدهم
🔻حرکت نمودیم و از حدود شهر که خارج شدیم، به زمین های گِل و #باتلاق رسیدیم و در دو طرف راه تا چشم کار میکرد جانورانی بودند به شکل #بوزینه ولی همه آدم بودند، بدنشان مو نداشت و دم نداشتند ولی به شکل بوزینه، و از فرجهاشان چرک و #خون جوشیده بیرون میشد.
🔻از #هادی پرسیدم این زمین چه زمینی و این جانوران چه کسانیاند که از دیدن تعفن و کثافتشان دل آدم به شورش میآید و #نفس قطع میشود. گفت: زمین زمین شهوت است و اینها زناکارانند و از راه بیرون نشوی که گرفتار میشوی. مرا #وحشت گرفت، افسار اسب را محکم گرفتم که مبادا از جاده مستقیم بیرون رود و اگرچه راه مستقیم و #هموار بود ولی پر گِل و لجن، و گاهی اسب تا ساق فرو می رفت.
🔻با خود میگفتم چه خوب شد که اسبی در این #منزل به من داده شد و خدا رحمت کند عیالم را که او برایم فرستاد، صدقه الله من تزوج فقد احرز نصف دينه (راست گفت خداوند که هرکس #ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است.) و خدا فرموده است: هنَّ لِباسُ وَأَنتُم لِباسُ لَهُنَّ (زن و شوهر لباس و حافظ و #مدافع یکدیگرند).
🔻و میدیدم که بعضی از این #جانوران را با سر از دار آویختهاند و آلتشان با میخ های آهنین به دار #کوبیده شده است و بعضیها را علاوه بر این با شلاقهای سیمی می زنند و آنها صدای سگ میدهند و آن زنندهها میگویند: "إخسَئُوا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونَ" (دور شوید و ساکت باشید). (کلمه إخسئو در زبان #عربی برای دور کردن سگ استفاده میشود...)
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥ @ansuiemarg_ir
آیتالله بهجت ره:
وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است؛ ولی ما آن را بسیار دور میبینیم؛ وگرنه اینقدر باهم نزاع نداشتیم.
📚در محضر بهجت، ج۲، ص۲٠۹
➥@ansuiemarg_ir
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
امام کاظم علیهالسلام:
دنیا مانند آب دریاست که هرچه تشنه از آن بنوشد، تشنهتر میشود تا سرانجام او را میکشد.
📚تحفالعقول ، ص۳۹۶
➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چگونه از احوال اموات با خبر شویم؟
🎙استاد محمدی
➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 قطرهای از دریای نور
☘ وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ (155) الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (156)
🌸 و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش اموال و جانها و محصولات آزمایش میکنیم، و مژده بده صبر کنندگان. آنها که هرگاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند ما از آن الله هستیم و به سوی او باز میگردیم.
🔸سوره بقره ، آیه ۱۵۵ و ۱۵۶
➥@ansuiemarg_ir
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت هجدهم
🔻سیاهان از راه رسیدند. بعضی به صاحبشان #حمله میکردند که از راه بیرون روند و بعضی وانمود میکردند زمین کنار راه خشک است و من میدیدم #سواره سیاهان که از کنار راه میرفتند؛ زمین به طوری خشک بود که جای سم اسبهاشان هم پیدا نمیشد، حتی #انسان میل میکرد که از زیادت لجنِ میان راه از کنار راه برود اما بخاطر توصیه هادی ملتزم بودم در همان #وسط راه بمانم.
🔻#افسار اسبها را محکم داشتم که مبادا از راه بیرون روند. و میدیدم بعضی از #مسافرین بوسیله سیاهان از راه بیرون رفتند و تا #گردن به لجنها و باتلاق فرو می رفتند به طوری که مشکل بود بیرون بیایند و اگر کسی هم به زحمت بیرون میامد، بدنش #آلوده به لجن های سیاه بود. و پس از دقیقهای لجن ها گوشت بدنشان را آب میکرد و از داغی و #حرارت به زمین میریخت و معلوم میشد که این لجن نیست بلکه همچون قلیاب و #قیر است.
🔻با وحشت می گفتم: الحمد الله که دچار عذاب آنها نشدم و میشنیدم که مسافرین به آواز بلند #تشکر میکنند. من به هادی گفتم: گفته پیغمبر است که اگر #مبتلا را دیدی آهسته شکر حق گوی که او نشنود و دلش نسوزد.
🔻هادی گفت: آن حکم #دنیا بود که اهل لا اله الا الله در ظاهر محترم بودند ولی در اینجا که روز جزا و سزا است باید #بلند تشکر نمود که افسوس و غصه آن مبتلایان #بیشتر شود! و کلیه آنچه #پنهان بوده تدریجاً ظاهر و روشن گردد، گویا از تاریکی به روشنایی و از کوری به بینایی و از خواب به بیداری میرویم. دنیا ظلمتکده و پژمرده است.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥ @ansuiemarg_ir