eitaa logo
پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب
11.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
274 فایل
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و دشمن شناسی ارتباط با ادمین: فاطمه میرزاییان، پژوهشگر عرفان های کاذب مسئول شبکه کشوری خواهران مجمع فرق و ادیان خاتم الاوصیاء، مدرس حوزه،مشاور،عضو جمعیت بانوان فرهیخته،عضو مجمع مبلغات تهران @f_Mirzaeeyan
مشاهده در ایتا
دانلود
سه فصل اساسی جذب در فرقه‌های نوظهور 👹 ♦️ اگر بخواهیم در یک تقسيم بندی جامع نیروهای مادی و معنوی که شبه معنویت‌های نوپدید برای رسیدن به اهداف خود تمسک می‌کنند را بیان کنیم، به سه فصل اساسی بر می‌خوریم که جامع تمام روش‌های به ظاهر معنویت آن‌ها می‌باشد. 🔷 فصل‌هایی که بعضا با رنگ و لعاب مناسب جلوه‌گری کرده و نقش اساسی در رشد بسیاری از فرقه‌های نوظهور دارد و به وسیلۀ آن‌ها مردم را فریفته و به دام شیطانی خود کشانده‌اند. 🔻راه‌ها و روش‌های ماورایی عرفان‌های نوظهور: 1️⃣ نفسانی: منشاء آن نفس و روح انسان است؛ در بعضی فرقه‌ها دیده می‌شود که در روح و نفس انسان تصرف جزئی کرده و سعی می‌شود طی تلقیناتی که انجام می‌گیرد، در انسان اثرگذاری انجام شود. 🔶 از جمله اوامری که از آن‌ها برای تأثیر بر روی روح و نفس انسان استفاده می‌کنند، هیپنوتیزم و تله‌پاتی و انرژی درمانی و ... است. 🔷 فرقه‌هایی که از این امور برای پیش بردن اهداف خود استفاده می‌کنند، ریکی(ژاپنی)، پرانیک هیلینگ (هندی)، چی هیلینک(چینی) 🔶 البته در ایران نیز اشخاصی مثل ابراهیم میرزایی(که بعدا ادعای خدایی کرد)، محمد علی اکبری(که از انرژی درمانی برای انحراف معنوی و خرافی در میان مردم استفاده می‌کرد) و... وجود داشتند که از امور نفسانی برای پیش‌برد اهداف شوم خود نهایت استفاده را می‌کردند. 2️⃣ طبیعت: منشاء آن مواد موجود در طبیعت است؛ فرقه‌هایی که برای نشان دادن تعالی معنویت و جلوبردن مقاصد خودشان و گمراه کردن مریدان خود از مواد روان‌گردان و مخدر استفاده کرده و حالت خلسه‌ای را برای خود تجربه می‌کردند و از آن به عنوان تعالی معنوی یاد می‌کنند. 🔶 از جمله فرقه‌هایی که در این زمینه می‌توان نام برد، عرفان‌ سرخپوستی، اکنکار و ... است و در ایران این مورد شوم در بعضی فرقه‌ها مثل فرقه وناکی و فرقه ابرآگاهی (مؤسس محمد بابایی) و ... از این مواد افیونی برای پیش‌برد اهداف خود استفاده می‌کردند. 3️⃣ اجنه و شیاطین: از نیروهای نامرئی مورد استفاده فرقه‌های نوظهور نیروی اجنه و شیاطین می‌باشد که بعضی فرقه‌ها برای حفظ نتیجه بخشی و بقای خود از آن استفاده می‌کنند. مثل کابالا و شیطان‌پرستان و... 🔶 البته اجنه و شیاطین دارای قابلیت‌هایی می‌باشند که بعضی عرفان‌های نوظهور از آن‌ها به نفع خود استفاده کرده‌اند این قابلیت‌ها به شرح ذیل است: 1🔹 انتقال اشیاء: از جمله کسانی که از این ترفند استفاده می‌کرد سای بابا بوده که برای جلب رضایت مریدان خود اشیائی که توسط اجنه و شیاطین به او رسانده می‌شد را ظاهر کرده و به عنوان معجزه خود محسوب می‌کرد. 2🔸 سحر: سحر یا همان تصرف در افکار، تأثیر گذاری بر چشم و ذهن و خیال مخاطب با منشأ شیطانی است که در واقعیت خارج هیچ تأثیر ندارد. از جمله کسانی که از این خدعه و نیرنگ استفاده می‌کنند پیمان فتاحی موسس فرقه رام الله است. که بارها و بارها مریدان خود را سحر کرده است. 3🔹 درمان با عوارض مادی و معنوی: از جمله کارهایی که شیاطین قابلیت انجام آن را دارند درمان است اما همان‌طور که در روایات ما نیز آمده است برای رفع بیماری از خدعه و حیله استفاده می‌کنند.[1] و پس از مدتی بیماری بر خواهد گشت و در بیشتر مواقع عوارض جانبی دیگری گریبان‌گیر بیمار ‌خواهد شد. 🔶 از جمله فرقه‌هایی که ادعای درمانی دارند عرفان حلقه است که مؤسس آن محمد علی طاهری است و با مطرح کردن بحثی به عنوان درون‌ریزی و برون‌ریزی ادعای درمان اشخاص را دارد. 🔷 که طبق شواهد و بیان شاهدان عینی و کسانی که از این فرقه رویگردان شده‌اند پس از اتصال به شعور کیهانی نیروهایی غیرعادی وارد زندگی آن‌ها شده است. و یا کسانی که برای درمان مراجعه کردند و پس از آن علاوه بر تشدید بیماری دچار بیماری دیگری نیز شده‌اند.[2] 🔻پی‌نوشت: [1]. احتجاج، طبرسی، ترجمه جعفرى، دار الکتب الاسلامیه، ج‏2، ص 203. [2]. مراجعات آسیب دیدگان 🌐 پایگاه تخصصی مقابله با عرفان حلقه و عرفان های کاذب و دشمن شناسی ✅تلگرام: https://t.me/joinchat/AAAAAD1Z4TVM0pMtiezUgg ✅ ایتا: https://eitaa.com/antihalghe
♦️ از این سخنان لی هنگجی برمی‌آید که برای اینکه تقوا یا ماده‌ی سفید را به دست آورید، باید رنج بکشید. پس اگر به شما اهانت یا ظلم شد، مثل احمق‌ها لبخند بزنید و شادی کنید؛ زیرا بهترین چیز عالم را به شما داده است. 🔷 این توصیه‌ها با وجدان انسان سازگار نیست. ما می‌خواهیم حرمت و احترام‌مان حفظ شود، در برابر تعرضات از خود دفاع می‌کنیم. البته اگر کسی از روی نادانی رفتار نادرستی انجام دهد، باید کریمانه از او گذشت؛ چنان‌که قرآن کریم در توصیف بندگان خدا می‌فرماید: 🔶 «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا.[سوره فرقان، آیه 63] بندگان خدا با فروتنی روی زمین راه می‌روند و اگر جاهلان به آنان چیزی بگویند، با روی خوش سلام می‌کنند. 🔷 اما این برخورد در جای خود نیکوست. اگر کسی ظالم بود چه باید کرد؟ اگر ما در برابرش سکوت کنیم، باز هم ظلم می‌کند؛ ظلمی بزرگ‌تر و دستش را به روی دیگران هم می‌گشاید. در این موارد قرآن کریم نهیب می‌زند که: 🔶 «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا» [سوره نساء، آیه 75]. چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکّه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما»! 🔻 اما لی هنگجی می‌گوید: «یک تمرین کننده بودن امری است فوق طبیعی. پس به عنوان فردی فوق طبیعی باید با خودتان بر طبق اصول فوق طبیعی رفتار کنید؛ به جای اینکه خود را با اصول و منطق مردم عادی بسنجید. 🔷 وقتی رابطه‎ی کارمایی موضوعی را نمی‌دانید، احتمال آن وجود دارد که آن را به‌طور نادرستی اداره کنید... بعضی اشخاص می‌گویند: «اما من فقط می‌خواهم مطمئن شوم که عدالت رعایت شود.» 🔶 خیلی خوب، پس همگی باید در دانشکده‌ی پلیس ثبت‌نام کنیم؟... وقتی مردم دعوا می‌کنند و شاید یکی به دیگری لگد بزند، یا یکی از آن‌ها ضربه‌ی محکمی به دیگری بزند، ممکن است آن شخص به فرد دیگر چیزی بدهکار بوده و حالا آن‌ها در حال تصفیه کردن بدهی هستند. بنابراین، اگر پادرمیانی کنید، نمی‌توانند آن را تصفیه کنند و مجبورند آن را دوباره دفعه بعد انجام دهند... 🔷 اگر حتی در مورد چیزهایی مثل قتل یا آتش‌سوزی کاری انجام ندهید، پس در مورد چه چیزی کاری انجام خواهید داد؟ اما یک چیز هست، این چیزها زیاد ربطی به ما تزکیه کنندگان ندارند».[2] 🔶 پادرمیانی در حل اختلاف‌های مردم، برقراری صلح و آشتی و ترویج مهربانی و نیکی، برترین مهرورزی و نیک‌خواهی است. مبارزه و جهاد با ظلم هم رنج است و بردباری می‌خواهد و هم تلاش برای برطرف کردن ستم و جور از مردمی که دست به دعا برداشته و راه نجاتی می‌جویند و از خودشان کاری برنمی‌آید. ♦️ برترین نیکوکاری و شفقت و مهربانی است که معنویت اسلامی بر آن تأکید دارد و فالون دافا، به بی‌تفاوتی در برابر مردم ستم‌پذیری درباره‌ی خود و دیگران دعوت می‌کند و نام آن را تزکیه، حفظ تقوا و به دست آوردن کونگ می‌گذارد.[3] 🔻پی‌نوشت: [1] . لی هنگجی، شوآن‌ فالون، تهران: نشر درسا، ۱۳۸۱، ص ۳۹۷. [2] . همان، ص ۴۱۲. [3] . حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۳۵۳. https://eitaa.com/antihalghe
♦️ مایکل لوسیر در کتاب قانون جذب بدون اینکه به غایت الهی تن دهد، گفته است: «هدف از زندگی شناخت و تجربه‌ی کامل لذت است. نقاش از نقاشی لذت می‌برد، خواننده از خواندن لذت می‌برد، رقاص از رقصیدن لذت می‌برد. در این موارد نقاشی، خوانندگی و رقصیدن راهبردهایی است برای لذت بردن.»[2] 🔷 باور به توحید در قانون جذب معنایش این است: بپذیریم خدایی در جهان وجود دارد که خود را وقف امیال و هوس‌های آدمی نموده و هرچه را انسان بپسندد خدا هم به آن راضی می‌شود. 🔶 از این‌رو در قانون جذب، نامی از خدای «احدِ واحد» دیده نمی‌شود، بلکه سخن از خدایی است شخصی که هرکس در درون خود دارد. این خدای شخصی که در حد یک ندای درون فرصتِ عرض‌اندام دارد، به «انسان خدایی» شبیه‌تر است تا حقیقت واحدی که در ادیان الهی معرفی شده است. ⭕️ با این تفسیر به تعدادِ هر فرد، یک خدا وجود دارد و به عبارت دقیق‌تر هرکس به یک خدا مجهز است و قبل از اینکه انسان از او اطاعت، او خود را به استخدام آدمی درآورده است. ♦️ جالب اینکه برای رسیدن به این خدای درونی هیچ‌گونه پرهیزگاری، تقوا و ایمانی لازم شمرده نمی‌شود. 🔷 در ادیان غیرتوحیدی، خدا در عالم خارج متکثر بوده و تجسد‌های متعدد داشته و خود را به شکل آواتار‌های(بت‌ها) مختلفی بروز داده است؛ در قانون جذب هم این خدا، به همان شکل برخوردار از تکثر است، البته تکثر در درون و ضمیر انسان‌ها . 🔶 چنین تکثری با وحدت وجود که در متون که در متون عرفان اسلامی آمده است هیچ مشابهتی ندارد؛ چون در قانون جذب اساساً وحدتی تصویر نمی‌شود. 🔷 اگر هم گاهی نام وحدت به گوش می‌رسد وحدتی است که در فیزیک جدید تبیین یافته و آن هم اشتراک موجودات در حقیقتی به نام انرژی است؛ نه جلوه و اطوار و شئون الهی بودن. 🔶 توضیحِ وحدت در قانون جذب این است که اصلِ همه اشیاء انرژی است و قوه‌ی ذهن هم نوعی انرژی است. انرژی ذهنی می‌تواند به انرژی مادی تبدیل شود. در قانون جذب، تفسیر وحدت همان تبدیل ماده به انرژی و هماهنگی در فرکانس پدیده‌هاست. 🔷 راندا برن خدا را همان انرژی می‌داند. او در کتاب راز پس از مقایسه‌ی نگرشِ علم الهیات درباره‌ی خداوند با نظریه فیزیک درباره‌ی انرژی، تأکید می‌کند که «توصیف در هر دو مشابه ولی با واژه‌های متفاوت است.»[3] 🔶 اگر نام پیامبران الهی در منابع جذب آمده، از این جهت است که این افراد در تصویرپردازیِ ذهنی بسیار توانمند بودند نه این‌که زندگی خویش را در جهت بندگی خدا به کار گرفته و با اعمال صالح خویش، ایمانی والا نسبت به خالق هستی پیدا کردند. 🔷 پیامبران الهی از آنجا که در جذب، به دور از رسالت الهی تصویر شده‌اند، هیچ ارتباطی با زندگی انسان‌ها پیدا نمی‌کنند؛ چرا که اساساً از جانب خدا مأمور هدایت و ارشادِ دیگران نبوده و سکان نجات انسان‌ها به ایشان سپرده نشده است. ♦️دعاهای رسیده از معصومین پُر است از اعلام‌خطر نسبت به آینده آدمی و انذار نسبت به جهان اخروی و حیات ابدی. 🔷 آیا رهبران جذب حاضرند عینک خوش‌بینی افراطی خویش را برداشته و آنچه را در ادعیه نقاط آسیب‌پذیر معرفی شده خطرساز معرفی کنند و از تهدید رذایل اخلاقی سخن به میان آورند❓ 🔶 در قانون جذب از آن رو که تنها مثبت‌اندیشی ذهنی به رسمیت شناخته می‌شود، هیچ‌گونه اعلام خطری وجود ندارد. تنها خطری که هواداران جذب آن را می‌شناسند، فکر کردن به امور منفی و مراد از امور منفی هم ناکامی‌های این جهانی است. 🔷 جالب توجه این‌که در قانون جذب، آدمی قبل از آنکه به فکر یافتن نقاطِ ضربه‌پذیر معنوی باشد، یاد می‌گیرد اساساً به هیچ امر منفی فکر نکند. 🔶 با این توضیح چگونه در قانون جذب کسی حاضر می‌شود درباره‌ی خویش فکر منفی پیدا کند و وجودِ آلودگی معنوی را در مورد خود بپذیرد و احتمال سقوط روحی دهد❓ ♦️ از این‌رو در قانون جذب، افراد فقط به عیش و خوشی فکر می‌کنند و هیچ‌گاه در کتاب‌ها و محافل جذب، کسی را به جهاد با نفس ترغیب نمی‌کنند و هرگز تابلوی تجسم، با موضوع «جهاد اکبر» آراسته نمی‌شود.[4] 🔻 پی‌نوشت: [1] . دونالد والش، وقتی همه چیز تغییر می‌کند، تهران: نشر ارس، ۱۳۸۹، ص ۱۲۰. [2] . مایکل لوسیر، قانون جذب، تهران: نشر درسا، ۱۳۸۲، ص ۵۷. [3] . راندا برن، راز، تهران: نشر فراروان، ۱۳۸۷، ص ۱۸۶. [4] . حمزه شریفی‌دوست، قانون جذب و اسلام، قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳، ص ۳۷. https://eitaa.com/antihalghe
♦️ اما فرقه ای مثل اکنکار چون رابطۀ معناداری بین انسان و خدا تعریف نمی‌‌کند، به تمسخر و استهزای شریعت و احکام الهی می‌ پردازد. وانگهی روشن نبودن جایگاه انسان در این فرقه ، مانند بسیاری از ادیان و دین‏‌واره‏‌های دیگر باعث بروز مشکلاتی در نظام انسان‏‌شناسی و خداشناسی آن‏‌ها می‌‏شود. 🔻 در این‌‌جا گوشه‌‏ای از مباحث انسان‏‌شناسی اسلام ارائه می‌‏شود تا استواری مبانی دینی اسلام در برابر این دین‌‏واره‌‏ها روشن گردد. 🔷 انسان هرچند در اسلام دارای جایگاه ارزنده‌‏ای است، هرگز به مرتبۀ خدا شدن دست نمی‌‏یابد. از منظر اسلام انسان می‌‏تواند خدایی شود و با رنگ و بوی خدا زندگی کند اما هرگز انسان مسلمان در مسند خدایی جای نمی‏‌گیرد. 🔻 استاد مطهری گوشه‌‏ای از مباحث انسان در اسلام را طرح کرده است که سزاوار است در این‌جا بدان اشاره‌ای اجمالی شود: 🔷 «انسان در جهان‏‌بینى اسلامى داستانى شگفت دارد. انسان اسلام تنها یک حیوان مستقیم‌‏القامه که ناخنى پهن دارد و با دو پا راه مى‏‌رود و سخن مى‏‌گوید نیست. این موجود از نظر قرآن، ژرف‏‌تر و مرموزتر از این است که بتوان آن‌را با این چند کلمه تعریف کرد. 🔶 قرآن انسان را مدح‏‌ها و ستایش‏‌ها کرده و هم مذمّت‌‏ها و نکوهش‏‌ها نموده است. عالى‌‏ترین مدح‏‌ها و بزرگ‌‏ترین مذمّت‌‏هاى قرآن، دربارۀ انسان است؛ او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چهارپایان پست‏‌تر شمرده است. 🔷 از نظر قرآن، انسان موجودى است که توانایى دارد جهان را مسخّر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و نیز مى‌‏تواند به «اسفل سافلین» سقوط کند؛ این خود انسان است که باید دربارۀ خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایى خویش را تعیین نماید.[5] 🔻 پی‌نوشت: [1]. شریعت‏ کی‏ سوگماد، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، بی‏تا، ج1، ص 26. [2]. نی نوای الهی، توئیچل، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، 1381، امیر قلم، ص 23؛ اک ‏ویدیا‏ دانش ‏باستانی‏ پیامبری، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، 1376، ص 222. [3]. اکنکار کلید جهان‏‌های اسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، چاپ دوم، تهران، نگارستان کتاب، 1382، ص 129. [4]. مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج‏2، ص 268. [5]. سودای دین‌داری، عبدالحسین مشکان سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 215. https://eitaa.com/antihalghe
♦️ از این سخنان لی هنگجی برمی‌آید که برای اینکه تقوا یا ماده‌ی سفید را به دست آورید، باید رنج بکشید. پس اگر به شما اهانت یا ظلم شد، مثل احمق‌ها لبخند بزنید و شادی کنید؛ زیرا بهترین چیز عالم را به شما داده است. 🔷 این توصیه‌ها با وجدان انسان سازگار نیست. ما می‌خواهیم حرمت و احترام‌مان حفظ شود، در برابر تعرضات از خود دفاع می‌کنیم. البته اگر کسی از روی نادانی رفتار نادرستی انجام دهد، باید کریمانه از او گذشت؛ چنان‌که قرآن کریم در توصیف بندگان خدا می‌فرماید: 🔶 «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا.[سوره فرقان، آیه 63] بندگان خدا با فروتنی روی زمین راه می‌روند و اگر جاهلان به آنان چیزی بگویند، با روی خوش سلام می‌کنند. 🔷 اما این برخورد در جای خود نیکوست. اگر کسی ظالم بود چه باید کرد؟ اگر ما در برابرش سکوت کنیم، باز هم ظلم می‌کند؛ ظلمی بزرگ‌تر و دستش را به روی دیگران هم می‌گشاید. در این موارد قرآن کریم نهیب می‌زند که: 🔶 «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا» [سوره نساء، آیه 75]. چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکّه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما»! 🔻 اما لی هنگجی می‌گوید: «یک تمرین کننده بودن امری است فوق طبیعی. پس به عنوان فردی فوق طبیعی باید با خودتان بر طبق اصول فوق طبیعی رفتار کنید؛ به جای اینکه خود را با اصول و منطق مردم عادی بسنجید. 🔷 وقتی رابطه‎ی کارمایی موضوعی را نمی‌دانید، احتمال آن وجود دارد که آن را به‌طور نادرستی اداره کنید... بعضی اشخاص می‌گویند: «اما من فقط می‌خواهم مطمئن شوم که عدالت رعایت شود.» 🔶 خیلی خوب، پس همگی باید در دانشکده‌ی پلیس ثبت‌نام کنیم؟... وقتی مردم دعوا می‌کنند و شاید یکی به دیگری لگد بزند، یا یکی از آن‌ها ضربه‌ی محکمی به دیگری بزند، ممکن است آن شخص به فرد دیگر چیزی بدهکار بوده و حالا آن‌ها در حال تصفیه کردن بدهی هستند. بنابراین، اگر پادرمیانی کنید، نمی‌توانند آن را تصفیه کنند و مجبورند آن را دوباره دفعه بعد انجام دهند... 🔷 اگر حتی در مورد چیزهایی مثل قتل یا آتش‌سوزی کاری انجام ندهید، پس در مورد چه چیزی کاری انجام خواهید داد؟ اما یک چیز هست، این چیزها زیاد ربطی به ما تزکیه کنندگان ندارند».[2] 🔶 پادرمیانی در حل اختلاف‌های مردم، برقراری صلح و آشتی و ترویج مهربانی و نیکی، برترین مهرورزی و نیک‌خواهی است. مبارزه و جهاد با ظلم هم رنج است و بردباری می‌خواهد و هم تلاش برای برطرف کردن ستم و جور از مردمی که دست به دعا برداشته و راه نجاتی می‌جویند و از خودشان کاری برنمی‌آید. ♦️ برترین نیکوکاری و شفقت و مهربانی است که معنویت اسلامی بر آن تأکید دارد و فالون دافا، به بی‌تفاوتی در برابر مردم ستم‌پذیری درباره‌ی خود و دیگران دعوت می‌کند و نام آن را تزکیه، حفظ تقوا و به دست آوردن کونگ می‌گذارد.[3] 🔻پی‌نوشت: [1] . لی هنگجی، شوآن‌ فالون، تهران: نشر درسا، ۱۳۸۱، ص ۳۹۷. [2] . همان، ص ۴۱۲. [3] . حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۳۵۳. https://eitaa.com/antihalghe
♦️ اکیست‌ها بر این باورند که فقط تجربه است که انسان را به واقعیت می‌رساند و این تجربه نیز فقط برای عدهٔ معدودی مهیا شده تا به مرحلهٔ انتخاب‌شدگی دست یابند. 🔷 با این ادعا دیگر هیچ جایی برای جهان‌شمولی و عمومیت برای اکنکار باقی نمانده و نمی‌توانند ادعا کنند به راحتی قادرند انسان را به آرامش و سعادت ابدی برسانند. 🔶 ادعای دیگر درباره قدرت لایتناهی و اعجاب‌انگیز اکنکار است. پیروان پال توئیچل مدعی‌اند اکنکار از آن‌چنان قدرت شگرفی برخوردار است که می‌تواند هرگونه انحراف را در انسان و جوامع بشری از بین ببرد. به دست آوردن این قدرت است که انسان را در زندگی فردی و اجتماعی به قلهٔ مقصود نزدیک می‌کند. 🔷 اکنکار با حمله به تمام مصلحان اجتماعی، روان‌شناسان و جامعه شناسان، آنان را به این گمانه زنی متهم می‌کند که دلیل انحرافات در زندگی را نداشتن اهداف فردی و اجتماعی می‌دانند، در حالی‌که آن‌ها سخت به بی‌راهه می‌روند. 🔶 اکنکار مدعی است که این افراد نمی‌دانند آن‌چه سبب این گمراهی و انحراف است فراموش کردن اک و اکنکار است. [8] 🔷 ادعای چنین توانایی را می‌توان به‌راحتی به آزمون گذارده، تجربه نمود. جامعهٔ آماری برای این آزمون می‌تواند جامعه‌ای باشد که اکنکار بیشترین تأثیر را بر آنان داشته است. 🔶 جامعهٔ غرب و به‌ویژه آمریکا می‌تواند نمونهٔ آماری خوبی باشد. اکنکار باید بتواند بدون مطالعات جامعه‌شناختی و روان‌شناختی به اصلاح این جوامع بپردازد و در این صورت ما نباید شاهد آمار جرم و جنایت و فقر و فحشا و ... باشیم. ♦️ این در حالی است که آمار جرم و جنایت در این جامعه و دیگر جوامع غربی سرسام‌آور است. 🔷 پرسش درخور دیگری که اکیست‌ها را به شدت با چالش مواجه کرده، زندگی پیامبران این شبه‌آیین است. اگر از وقایع زندگانی توئیچل و کلمپ بگذریم باز هم زندگی گرایس عرصه را بر آنان تنگ می‌کند. 🔶 بنا به ادعای کلمپ، داروین گرایس، دومین پیامبر این شبه‌آیین دچار نفسانیات شده و از مقام ماهانتایی خلع شده است. ♦️ وانگهی اگر گرایش به اکنکار می‌توانست نفسانیات انسان را به گونه‌ای بخشکاند که انسان به قلهٔ تعالی معنوی و صلاح، صعود کند، پیامبر این شبه‌آیین از همه بیشتر مستحق تعالی معنوی بود. [9] 🔻 پی‌نوشت: [1]. اک ویدیا دانش باستانی پیامبری، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‌جا، 1376، ص 193. [2]. شریعت‌کی‌سوگماد، توئیچل، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‌جا، بی‌تا، ج 1، ص 5. [3]. همان، ص 53. [4]. همان، ص 281. [5]. دندان ببر، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ پنجم، تهران، نگارستان کتاب و زرین، 1381، ص 150. [6]. سرزمین‌های دور، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، چ دوم، تهران، نگارستان کتاب و زرین، 1379، ص 97. [7]. شریعت‌کی‌سوگماد، توئیچل، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‌جا، بی‌تا، ج 1، ص 263. [8]. همان، ص 277. [9]. سودای دین‌داری، عبدالحسین سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 54. https://eitaa.com/antihalghe
♦️ اعتقادات به تناسخ نیز در بین ین عرفان‌ها به عنوان یک حرکت مهم جلوه‌گر است و بر این امر دلالت دارد که همان‌طور که روح دیگران در ما حلول کرده، ما نیز باید با ساختن روح خود و پرورش آن نگذاریم این روح مثلا به حیوانات یا افراد بد حلول کند. 🔷 این گروه‌ها یا به صورت فردی حرکت می‌کنند یا به نحو تشکیلاتی، سازندۀ عرفان‌های نوظهور دهه‌های اخیر هستند البته برای مثال عرفان پائولو کوئلیو که مربوط به عرفان آمریکای جنوبی است، سنخ فردی این عرفان‌هاست و عرفانی است که اصالت را به فواحش می‌دهد و راه رسیدن به معنویت را در آن می‌جوید. 🔻 او می‌گوید خود را آزاد بگذارید، شهوت خود را سرکوب نکنید و آزادانه به هرکار که می‌خواهید دست بزنید تا بتوانید خوب فکر کنید. 🔷 عرفان «پال توئیچل» نیز افراد را به انزوای خاص می‌کشاند و بیشتر به سفر روح می‌اندیشد. در حال حاضر این عرفان که ملقب «اکنکار» نیز هست و افراد آن به عنوان «اکیست» شناخته می‌شوند، خطرناک‌ترین عرفانی است که ظهور یافته و تا به حال در جامعه ما آثار نامطلوبی را هم برجای گذاشته است. ♦️ اکیست‌ها با دوره‌هایی که طی می‌کنند گاه به مباحثی مانند شیطان‌پرستی می‌غلطند. ق 🔷 یا عرفان «TSM» که در دهه‌ی اخیر بروز یافته، دوره‌هایی در این عرفان وجود دارد به نام دورۀ «آینه» که در این دوره‌ها رهسپاران آینه‌ی یک‌دیگر شده، به طوری که به «ازدواج‌های معنوی» گرایش پیدا می‌کنند. 🔶 ازدواج معنوی و داشتن زوج معرفتی یکی از خطراتی است که جوانان را به ورطۀ سقوط می‌کشاند، آن‌ها این توجیه را هم ساخته‌اند که اگر کسی زوج معرفتی نداشته باشد، فردی عقده‌ای است و آماده‌‌ی زندگی نیست و از روح و روان خود و دیگران درکی ندارد و جهان را نمی‌فهمد. 🔷 در بررسی علل شیوع این فرقه‌ها کارشناسان، سرخوردگی از امور سیاسی و روی‌گردانی از سیاست را نیز از دیگر عوامل گسترش چنین گروه‌هایی برشمرده‌اند. 🔶 یکی از راه‌های تهاجم بیگانه برای گرفتن نیروی جوان جوامعی مانند جامعه دینی ما، جذب افراد به این گروه‌ها و فرقه‌هاست که این امر آن‌ها را از پرداختن به امور مهم اجتماعی‌شان باز می‎دارد. 🔷 از سویی تعداد این فرقه‌ها می‌تواند موجب اختلاف و نزاع و درگیری میان فرقه‌ها شده و آن‌ها را از پرداختن به امور سیاسی باز دارد. ♦️ سرگرم شدن بخشی از نیروی جوان جامعه به امور غیرسیاسی و حتی تولید انزجار از سیاست در آنان فرصت مغتنمی برای سیاست‌مداران سکولار و امپریالیسم فراهم می‌آورد، تا برای انحراف سیاسی جامعه و فاصله گرفتن مردم از مشارکت سیاسی، و در نتیجه آماده شدن زمینه برای کسانی که شایسته نیستند، تصمیم‌گیری نمایند.[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. آفتاب سایه‌ها، محمد تقی فعالی، نشر نجم الهدی، چاپ سوم، 1386. [2]. برای اطلاع بیشتر: قبیله حیله، محمد مهدی کافی، نشر علیون، تهران، 1389، ص 84. https://eitaa.com/antihalghe
⚠️« قانون جذب » صدق یا کذب❓🧲 ♦️ قانون جذب ابعاد مختلفی دارد. قانون جذب شعارها و ادعاهایی دارد که مخدوش و ابهام‌آمیز است که عبارت‌اند از: 🔷 در قانون جذب ادعای جدیدی مطرح شده که درستی و کارآمدی آن مورد تردید است و آن این است که «هرچه در ذهن انسان بگذرد، در عالم خارج تبدیل می‌شود به اجسام و رویدادها». 🔶 این مطلب که اندیشه، بینش، نگرش و جهان‌بینی انسان بر روان، رفتار و قضاوت او تأثیرگذار است امری است پذیرفتنی؛ اما این‌که تصاویر ذهنی انسان‌ها به واقعیات خارجی تبدیل می‌شود، ادعایی است موهوم که پایه‌ی علمی و منطقی ندارد. 🔷 تلاش‌هایی که امروز برای جلوگیری از جنگ، سلطه و خون‌ریزی صورت می‌گیرد، در قانون جذب با شعار «عدم مبارزه با جنگ» مهار شده است و نتیجه را به نفع جنگ افروزان تمام می‌کند. 🔶 در فیلم راز گفته می‌شود: «راهپیمایی‌های ضد جنگ، تولید جنگ می‌کند. مبارزه با تروریسم، خود ترور را افزایش می‌دهد؛ چون با هرچه مبارزه کنی، آن را زیاد می‌کنی و ناخواسته به تکثیر آن دامن می‌زنی!» 🔷 قانون جذب به این بهانه که راه دادنِ تصویر جنگ در ذهن (حتی اگر تصویرِ اجتماعات ضد جنگ باشد) به جنگ و خشونت در دنیای بیرون تبدیل می‌شود، مدعی است نباید حتی در تظاهرات ضد جنگ شرکت کرد؛ چون مشارکت در راهپیمایی با اندیشیدن به یک امر منفی (جنگ) ملازم است و با هرچه مقابله کنی، کائنات همان را سر راهت قرار می‌دهد. 🔶 در قانون جذب تکلیف انسان‌های آزاده‌ای که با گسترش جنگ در جهان مخالف‌اند معلوم است: «اکتفا به افکار مثبت و دعا برای صلح»؛ اما تکلیف جنگ‌طلبانی که منفی فکر می‌کنند و با جسارت تمام، فکر منفی خویش را به برنامه عملیاتی تبدیل کرده، به اجرا می‌گذارند، معلوم نمی‌شود و حتی در صورت ضمنی تأیید می‌شود. 🔷 طبق ایده جذب، مخالفان جنگ فقط باید به صلح نغمه‌سرایی کنند، اما جنگ‌افروزان می‌توانند همه گونه برای قتل و کشتار توطئه و برنامه‌ریزی کنند. 🔶 آنچه در قانون جذب درست است و جدید نیست عبارت‌اند از: محورهای زیر که در قانون جذب هم دیده می‌شوند، هیچ امتیازی برای آن محسوب نمی‌شود؛ چراکه تازگی ندارد و در بسیاری از مکاتب یافت می‌شوند. اگر کسی بگوید قانون جذب به معنای محورهای زیر است. باید به او گفت، در آن صورت قانون جذب نه رازی نو، بلکه تکرار مکررات است: 1️⃣ کسانی که هدف مشخصی دارند و با پشتکار و برنامه‌ریزی و جدیت آن را دنبال می‌کنند، به هدف خویش دست می‌یابند، مشروط به این‌که اولاً مانعی پیش نیاید و دوم این‌که هدف نیز ممکن و دست یافتنی باشد. مشکل این است که فرضیه جذب به این معنا نیست و ادعایش فراتر از این مسئله ساده است. 2️⃣ اگر کسی علاقه وافری به آرمان و مطلوب مشخصی داشته باشد، چنین شوقی باعث می‌شود دغدغه و انرژی ذهنی خود را متمرکز نماید و در فرآیند هدف‌گذاری از منطق «اولویت سنجی» پیروی کند. 🔶 تجمع انرژی و پرهیز از پراکنده‌کاری باعث می‌شود افراد زودتر به «هدفِ تعیین شده» دست یابند. روشن است تمرکز بخشی به یک هدف معمولاً به قیمت از دست‌دادن فرصت‌های دیگر و دور شدن از آرمان‌های دیگر است. 3️⃣ قضاوت‌ انسان‌ها درباره‌ی خویش، تعیین کننده‌ی رفتار و اقدام آن‌هاست و از این منظر، اندیشه هرکس بر عمل و کردارش اثرگذار است. کسی که خود را توانمند می‌بیند، احساس ضعف و سستی را کنار می‌گذارد و با مشکلات و موانع موجود، مقتدرانه برخورد می‌کند. 🔶 پشتوانه‌ی این فرضیه، عقل و تجربه آدمی است و دم زدن فرضیه جذب از این فرضیه، توضیحِ واضحات است. 4️⃣ با تکرار و تمرین و تلقین می‌توان به هیجانات مثبت و گرایش‌های عاطفی بال و پر داد و با تجسم و تصویرسازی ذهنی می‌توان کانونی از عاطفه، محبت و امید یا باتلاقی از دشمنی، کینه و نفرت ایجاد کرد. ♦️ این امور که همگی مربوط به تأثیرگذاری فکر بر روان آدمی است، با تلقین و تجسم ممکن است. اما چنین عملی (تأثیر بر درون خود انسان) با ادعای اصلی فرضیه جذب که تأثیرگذاری بر دنیای خارج و جذب خواسته‌های بیرونی است بیگانه است.[1] 🔻 پی‌نوشت: [1]. حمزه شریفی‌دوست، قانون جذب و اسلام، قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳، ص ۱۳۱. https://eitaa.com/antihalghe
🔻مولای عارفان حضرت امام علی(علیه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: 🔷 «لایـَذُوقُ الْمَرْءُ مِنْ حَقیقَةِ الاْیْمـانِ حَتّی یَکُونَ فیه ثـَلاثُ خِصالٍ: اَلْفِقْهُ فِی الدّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الْمَصائِبِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعاشَ. [2] مرد حقیقت ایمان را نمی‌‏چشد تا این که دارای سه خـصلت شـود: به مسائل دینی آگاهی کامل داشته باشد، در گرفتاری‌ها صبور باشد، در زندگی حساب و‌ اندازه داشته باشد.» 🔶 دین حق در هر دوره‌ای منحصرا شامل یک دین می‌شود و این به آن جهت است که تعدد ادیان و مذاهب الهی که تاکنون بر بشریت نازل گردیده، تعدد طولی است نه عرضی، تعدد طولی به این معنا است که دین جدید ناسخ و مکمل دین پیشین است . 🔷 با آمدن دین جدید تاریخ مصرف دین قبلی منتفی و از رسمیت خارج می‌شود و جای خود را به دین جدید می‌دهد و بر همه لازم است که از آیین جدید پیروی نمایند و به آن ایمان بیاورند تا هدایت الهی شامل آن‌ها شود. 🔻خداوند متعال در این باره می‌فرمایند: 🔷 «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ. [آل عمران/19] همانا دین نزد خدا تنها اسلام است و اهل کتاب در آن اختلاف نکردند مگر بعد از آن که به حقانیت آن یقین داشتند و خصومتی که در بین خود داشتند وادار به اختلافشان کرد و کسی که به آیات خدا کفر بورزد باید بداند که خدا سریع الحساب است.» 🔶 در جای دیگر بیان می‌کند: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ. [آل عمران/85] و هر کس بخواهد غیر از اسلام را به عنوان دین بپذیرد، از او قبول نمی‌شود و او در آخرت از زیان‌کاران است.» 🔷 یکی از روش‌های حقانیت دین و سلوک مذهبی، به دست آوردن هدف آن است تا متوجه شویم بر چه پایه و اساسی بنا شده است. 🔶 در آیین بودا «اعتقاد به خدا یا خدایان از اصول اساسی ایمان به شمار نمی‌آید و به همین دلیل، غالباً گفته می‌شود دین بودا یک دین خدانشناسانه است.»[3] 🔷 جالب است بدانید در آیین بودا خداوند به گونه‌ای برای پیروان آن ترسیم شده است که وجود آن هیچ کمکی برای رسیدن به هدف این آیین، نمی‌کند و می‌توان ادعا کرد که حتی بدون وجود خدا می‌توان به هدف بالا رسید. 🔶 زیرا آموزه‎های بودا شرط اساسی پیروی از سلوک پوشالی آن است. «در آیین بودا یکی از چهار حقیقت اصیل این است که تنها از طریق پیمودن راه هشت‌گانه که همان راه بودایی است، می‌توان به هدف بالا دست یافت.»[4] 🔷 شهید مطهری اسلام را تسلیم دربرابر خداوند متعال می‌داند تا ثابت شود در اسلام همه چیز به خدا ختم می‌شود و انسان تنها به وسیله عمل به دستورات خداوند به هدف بالای خود می‌رسد. 🔶 «اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم در مقابل حق است، ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی داشته و در این زمان شکل آن همان دین گرانمایه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. ♦️ قهراً کلمه اسلام تنها بر آن منطبق می‏‌گردد. به دیگر سخن: لازمه تسلیم خدا شدن، پذیرش دستورهای او می‌‏باشد و روشن است که همواره باید به آخرین دستور خدا عمل شود. آخرین دستور خدا همان است که آخرین رسول او آورده باشد.»[5] 🔻پی‌نوشت: [1]. برای اطلاع بیشتر: غلام فیاضی، نگرشی نو در ادیان، انتشارات غریبه، خرداد 95، ص47. [2]. علامه محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدُرر اخبار الائمة الاطهار، مترجم سید جواد علوی، ناشر: دارالکتب اسلامیة، تهران، 1362 ق، ج71، ص85. [3]. همیلتون ملکم، جامعه شناسی دین، نشر ثالث، تهران1387، . ترجمه ثلاثی محسن، ص 127. [4]. همان، ص128. [5]. برگرفته از از مجموعه آثار شهید مطهری، استاد شهید آیت ‏الله مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، خرداد84، ج1، ص277. https://eitaa.com/antihalghe
♦️ قرآن کریم در ادامه حکایت می‌کند که آدم و حوّا تحت تأثیر وسوسه‌های شیطان قرار گرفتند و فریب وعده و وعیدهای او را خوردند. 🔷 پرسشی که دراینجا درباره قدرت جلب توجه می‌کند، این است که نظر قرآن درباره بار ارزشیِ مثبت یا منفیِ به کارگیری این میل چیست❓آیا قرآن آن را کاملاً خوب می‌داند یا کاملاً بد❓ و یا اینکه بین موارد آن تفصیل می‌دهد❓ 🔶 در پاسخ بایدگفت: نباید توقع داشت که قرآن انسان را به طورکامل از به کارگیری یک میل فطری باز دارد؛ زیرا هم از نظر عقل و هم از منظر قرآن آن چه خدای متعال در فطرت انسان قرار داده بیهوده نیست، بلکه زمینه تکامل وی را فراهم می‌آورد. 🔷 همچنین وجود یک میل طبیعی در انسان نمی‌تواند مطلقاً خطرناک باشد بلکه نباید به طور کلّی سرکوب شود. نتیجه سخن آن است که سرکوب کلّی یک میل فطری را نه عقل می‌پذیرد و نه آیات قرآن تأیید می‌کند. 🔶 از آیه فطرت، «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا [روم/30] با همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن سرشته است» و آیاتی دیگر نظیر آن استفاده می‌شود: 🔷 آن چه را خدا به انسان عطا کرده و در نهادش آفریده، برای این است که وسیله‌ای برای تکاملش باشد و بر این اساس، استفاده از آن را منع نخواهد کرد و اگر در ارتباط با آن منعی وجود داشته باشد، مربوط به کمیّت و کیفیّت تحصیل یا به کارگیری آن و به منظور جهت صحیح دادن به آن خواهد بود. [2] 🔶 در نتیجه باید گفت: تا زمانی که انسان برای خود علم، قدرت، عزّت و ریاست (مستقلاً) قائل است، آبرویی برای خودش می‌بیند و تلاش می‌کند آن را حفظ نماید، از برکت فنای اراده خود در اراده خدا محروم است. انسانی که در اراده خدا فانی شد، مملوکات و صفات خود را به صاحبش برمیگرداند. 🔷 تعبیر پُر معنای «رِدای کبریایی»؛ مخصوص خدا است. اگر کسی بخواهد با خدا در این رِدا شریک شود در واقع مدعی نوعی الوهیت است. 🔶 از همان قدم اول انسان باید تکبر (و حس قدرت طلبی و رسیدن به قدرت را) از خودش دور کند، (در واقع) همین رذیله باعث شد که شیطان از دستگاه الهی رانده شود. [3] 🔷 ولی در عرفان واره ها با تبلیغ و ترویج روحیه قدرت طلبی و به کسب قدرت و در نتیجه تسخیر دیگران و اشیاء پیرامون، افراد غافل و جاهل را به سمت خود جذب می‌کنند. ♦️ غافل از اینکه همه اینها جز برای رسیدن به اهداف شوم و پلید سرکردگان عرفان‌های کاذب چیز دیگری نمی‌باشد. پی‌نوشت [1]. ر. ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 14، ص 239. [2]. برگرفته از سایت اطلاع رسانی علامه مصباح یزدی. [3]. همان https://eitaa.com/antihalghe
♦️ نقد و بررسی : 🔷 یکی از براهین متقن و خلل ناپذیر که در قرآن نیز آمده است و بر وحدانیت خداوند عالم تأکید دارد، برهان تمانع است که از آیه‌ی «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ.[انبیاء/22] اگر در آسمان و زمین، جز «اللّه» خدایان دیگری بود، فاسد می‌شدند (و نظام جهان به هم می‌خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می‌کنند!» استفاده می‌شود. در این‌جا دو نکته حایز اهمیت است: 🔶 نکته اول: باید توجه داشت که غرض اصلی این برهان، اثبات توحید ربوبی خدا و یگانه بودن مدبّر عالم است، نه اثبات یکتایی و یگانگی در توحید خالقیت خداوند متعال. 🔷 نکته دوم: مقصود از «آلِهَةٌ» در آیه، «معبودان مدبّر» است؛ زیرا الوهیت فرع بر ربوبیت و خالقیت است. مانند «إله» در آیه «وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرِي.[قصص/38]فرعون گفت: «ای جمعیت اشراف! من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم.» زیرا فرعون خود را یگانه معبود مدبّر قوم خویش می‌دانست؛ نه واجب الوجود و خالق عالم.[3] 🔶 با توجه به هماهنگی و انسجام غیر قابل انکاری که بر آحاد پدیده‌های جهان هستی حاکم است، اگر فرض شود پروردگار آسمان و زمین بیش از یکی است و چندین مدبّر، جهان و انسان و ارتباط این دو را تدبیر می‌کنند، حتما باید خدایانِ مدبّر و ارباب مدیر در ذات و وجود خود مستقل از یکدیگر باشند، وگرنه با خدا بودن آنان ناسازگار خواهد بود. 🔷 همچنین باید در حقیقت و جوهر ذات و حقیقت وجود از هم متمایز باشند، باید صفات ذاتی آنان نیز متفاوت باشد؛ چون صفات ذاتی خداوند عین ذات اوست. در نتیجه، علم و اراده‌ی هریک از خدایان غیر از علم و اراده‌ی دیگری است و نظام علمی و مقام تدبیر هرکدام غیر از آن یکی. 🔶 بنابراین، باید به تعداد خدایان مفروض، نظام‌های عینی جدای از هم و جهانیان پراکنده و متباین و جوامع بشری ناهماهنگ در خارج موجود باشند؛ زیرا از چند خدای مستقل و متفاوت، با علم و اراده‌ی متمایز، جز چند نظام عینی ناهماهنگ انتظار نمی‌رود. 🔷 در حالی که قرآن کریم در توصیف نظم جهان و نداشتن ناهماهنگی و تباین می‌فرماید: «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ.[ملک/3] همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمی‌بینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده می‌کنی؟!» ♦️ با این بیان، روشن می‌شود که فرض تعدد مدبر و کارگردان در مقام الوهیت، مساوی است با فرو ریختن نظام هستی و فساد در آن.[4] 🔻پی‌نوشت: [1]. شریعت کی سوگماد، پال توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‌تا، بی‌جا، ص 390. [2]. نقد و بررسی جریان‌های مدعی معنویت، علی محمدی، نشر ذکری، 1396، قم، ص 186. [3]. توحید در قرآن، عبدالله جوادی آملی، انتشارات اسراء، ص 74. [4]. نقد و بررسی جریان‌های مدعی معنویت، علی محمدی، ذکری، قم، ص 188. https://eitaa.com/antihalghe
♦️ ذکر « اُم ناما شیوایا » نشان ارادت به شیوا ( یکی‌از خدایان مکاتب هندویی ) است. 🔷 روز غدیر نشان جایگاه مفهوم امامت در مکتب شیعه است. 🔶 رود گنگ در نزد هندوها نشان طهارت روحی و زدودن ناپاکی‌هاست. 🔷 عدد 11 از اعداد مقدس در کابالاست . 🔶 « کندالینی » و « چاکرا » نماد انرژی حیات در یوگا و بعضی از مکاتب شرقی است. 🔷 خلاصه، به هر چه که با زبان اشاره و به گونه مجمل به انعکاس باور و یا بینشی بپردازد نماد اطلاق می‌شود. 🔶 نماد بر خلاف آن‌چه تصور می‌شود در قدم اول نه با قوۀ اندیشه و دراکه انسان، که با احساس و عواطف آدمی ارتباط می‌گیرد. اگر چه قوۀ فکری انسان نیز از تیر رس نماد در امان نیست و شعاع تأثیر نماد به ساحت قوۀ عاقله هم می‌رسد، اما آن‌چه نماد در مواجهه اول، آن را نشانه می‌گیرد قوای حسی و هیجانات درونی است. 🔷 نماد برای تسخیر روح و قلب انسان‌ها ساخته شده نه برای اقناع عقل آدمی. علت این‌است که نماد از جنس هنر است ( غالب نمادها دیداری یا شنیداری‌اند ) و از راه حس به ساحت وجود آدمی وارد می‌شود . 🔶 هر چه از راه ابزارهای حسی وارد شود، ابتدا قوای عاطفی را بر می‌انگیزاند و آن‌گاه اندیشه انسان را جهت داده و به باورها و اعتقادات سمت و سو می‌بخشد. 🔷 مکاتبی در تبلیغ خود موفق‌ترند که تبلیغ خود را با نماد آغاز کنند؛ یعنی اگر از ابتدا به واسطۀ این ابزار با مخاطب ارتباط گیرند شانس بیشتری برای جذب مخاطب خواهند داشت. 🔶 البته این کلام به این معنا نیست که نماد به تنهایی برای بقای یک آیین کافی است، بلکه به این معناست که اگر دیگر شرایط و بسترهای لازم فراهم باشد، انتخاب چنین سبکی برای تبلیغ، دسترسی به نتیجه را تسهیل خواهد کرد. 🔷 نمادها در بردارندۀ ارزش‌ها و مفاهیم مقدس‌اند، اما نه به صورت تفصیلی و بسط یافته؛ بلکه به شکل منجمد و دربسته. 🔶 به عبارت دیگر مفاهیم گوناگون و باورهای متکثر در یک آیین، اگر قرار باشد جمع‌بندی و تلخیص گردد، تبدیل به نماد می‌شود؛ چرا که نماد سمبل ایدئولوژی است. 🔷 بنابراین نماد، اندیشۀ سربسته است و کارکرد نماد، انتقال اجمالی مفاهیم است. زبان نماد زبان رمز، ایماء و استعاره است. 🔶 از این رو طبیعی است که نمادها، زبان مخصوص داشته و نیاز به ترجمان و تفسیر پیدا کنند و انتظار می‌رود که عقبۀ فکری هر مکتب این نقش را عهده‌دار شده و کار توضیح نماد را به انجام رساند. 🔷 نماد، ابزاری قوی و نافذ است و برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی‌بدیل محسوب می‌شود. 🔶 به همین جهت، هرچه مفاهیم پیچیدۀ دینی و فلسفی بیشتر تبدیل به نماد گردند و به تکثر در نمادها منجر شوند، امکان انتقال ارزش‌های آن مکتب به مخاطب و در نتیجه ماندگاری آن بیشتر خواهد بود. [3] 🔷 باز از همین‌روست که گاهی پاره‌ای از جریان‌ها به سود خود دست به استخدام نمادهای دیگر مکاتب می‌زنند و به نام خود آن را تبلیغ می‌کنند. 🔶 مثلا جریان شیطان‌پرستی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین‌ها و مسلک‌ها ریشه دارد، امروزه به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است. 🔷 بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و آن‌ها این نمادها را تصاحب کرده‌اند. 🔶 از جمله بعضی از این نمادها متعلق به شرق است؛ چنان که « آنتوان لاوی » در کتابش « کالی » و « شیوا » را که در میان هندوها و یوگی‌ها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به حساب می‌آیند، همان شیطان معرفی می‌کند. ♦️ بعضی از نمادهای ماسون‌ها یا کابالا نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. بنابراین امروزه عمل « سرقت نماد » کاری است که در پاره‌ای از مکاتب نوپدید رواج پیدا کرده است.{4} 🔻 پی‌نوشت: [1]. فرهنگ نمادها، ژان شوالیه، ص18. [2]. فرهنگ و نمادها، سرلو، ص 11 – 34. [3]. فرهنگ نمادها، ژان شوالیه، ص 34. [4]. عرفان‌های کاذب، راه‌های نفوذ و راه‌کارهای مقابله، ص 95 – 99. https://eitaa.com/antihalghe