4_5776203440812198825.mp3
3.65M
📲 فایل صوتـے ۲۰۲۹
🎙 واعظ: حاج آقا #حسنآبادی
🔖 آمادگی برای ظهور🔖
🌎 @vaezin_com
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره 💚💜
🔆 امشب هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
@anvar_elahi
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
@anvar_elahi
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👳♂استاد پناهیان:
💥درمدرسه بچه ها قبل ازاینکه بادسواد بشند🔰
💪باید مردان بزرگی باشند درهیکل های کوچولو👏
#تربیت_فرزند
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
👨👩👧👦والدین پشتیبان کودک
✍ با كودک خود مرتب صحبت کنید و مکرر به او یادآور شوید که پشتیبان همیشگی او در زندگی هستید.
✍ با این شیوه ، کودک هم یاد میگیرد مشکلات و رازهای خود را با شما در ميان بگذارد.
✍ و درنهایت، خود را در چهارچوبِ گرفتاریها و دشواریهای آینده تنها نمیبیند.
#تربیت_فرزند
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
4_5983145367544267011.mp3
2.45M
👶مجموعه کلیپ های تربیت فرزند"قسمت چهارم"
💝 آموزش نماز
🍃چطوری فرزندانی نمازخوان تربیت کنیم؟
#تربیت_فرزند
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
انوار الهی💥
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_104 سوار ماشین حامد شدیم.فاطمه اصرار داشت من به
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_105
شب فاطمه، کارت عروسیش رو آورد. همدیگر رو در آغوش گرفتیم.
گفت: امیدوارم روزی تو بشه.
آه از نهادم بلند شد:بعید میدونم!
_قرار شد دیگه آه نکشی.! من سر قولم هستما.هرشب دارم برات نماز شب میخونم.تا خدا به حاجتت هم نرسونت کوتاه بیا نیستم.
گفتم:ممنونم دوست خوبم.اگه من عروسیت نیام ناراحت میشی؟
فاطمه اخم کرد.
_معلومه که ناراحت میشم.تو صمیمی ترین وبهترین دوست من هستی باید باشی!
سرم رو پایین انداختم و آهسته گفتم:آخه توی عروسیت همه ی مسجدی ها هستن..روم نمیشه بیام.
فاطمه دستم رو به گرمی فشرد.
_کاملا درکت میکنم ولی نباید میدونو خالی کنی.نگران نباش.امشب وقت نکردم برم مسجد ولی اعظم وباقی بچه ها میگفتن حاج مهدوی درمورد افتضاح دیشب سخنرانی تند وکوبنده ای کرده.
چشمم گرد شد.
_جدی؟؟؟!''چی گفته؟
_هنوز دقیق اطلاعی ندارم.ولی میگفت سخنرانیش خیلی تو مسجد صدا کرده و حساب کار دست همه اومده.
امروز هم حاج آقا زنگ زدن به من جویای حالت شدن.
بغض کردم.
فاطمه دستش رو روی صورتم گذاشت و آروم گفت:
و اینکه گفتن بهت بگم مسجد و بخاطر یک تهمت ترک نکنی!
بغضم رو قورت دادم و نگاهش کردم.
فاطمه نگاه معناداری کرد و گفت:
_تسبیح و چطوری کش رفتی؟؟!
اشکم جاری شد ولبهام خندید! مغزم هم دیگر به خوبی فرمان نمیداد!!
گفتم:حاج اقا خواستن حلالشون کنم منم گفتم به یک شرط...
فاطمه اخم کرد:بدجنس!!! اون تسبیح یادگار الهام بود..
لبم رو کج کردم!
_بالاخره اینطوری شد خواهر...
_چی بگم والاااا ...رقیه ساداتی دیگه!
گونه ام رو بوسید و عاشقانه نگاهم کرد.
_لباس خشگلاتو آماده کن..اگرم نداری لباس نو بخر.میخوام اولین کسی رو که میبینم تو سالن، تو باشی!
خدایا چرا وقتی اسم این مرد میاد ضربان قلبم تند میشه. چرا دلم میخواد اون لحظه دورو برم خلوت شه و دستمال گلدوزی شده رو روی صورتم بزارم؟!
از این حال خوب و رویایی بیزارم چون یادم میندازه که چقدر گنهکارم و چقدر از او دورم.
من من کنان پرسیدم: اون نامه. .حاج آقا اون نامه رو خونده بودند.
فاطمه با دلخوری گفت:الان مثلن حرف وعوض کردی که باز از زیر عروسی اومدن در بری؟
معلومه که نه!! من فقط وقتی اسم حاج مهدوی میاد نمیتونم رو مطلب دیگری متمرکز بشم!
خنده ی شرمگینانه ای کردم وگفتم.
_چشم عزیزم.حتما میام.
فاطمه خندید:جدی؟؟! همون که پاره ش کردی؟؟ توش حرف بدی نوشته بودی؟
فکر کردم:نه گمون نکنم..نمیدونم! !
روز عروسی شد.تنها دلیل رفتنم به عروسی فقط و فقط شخص فاطمه بود و ترسی عجیب نسبت به دیدار باقی هم محلیها داشتم.
فاطمه در لباس عروسی مثل یک فرشته، زیبا و دوست داشتنی میدرخشید.با همه ی مهمانها میگفت ومیخندید و این قدر عروسی رو یک تنه شاد کرده بود که شاد ترین عروسی زندگیم رو رقم زد.او با خوشحالی به سمت میز ما که اکثرمون دخترهای مجرد بودیم اومد و با ذوق وشوق کودکانه والبته شوخ طبعانه ای خطاب به ما گفت:
_بچه هاااا بالاخره شوهر کردم چشمتون درآد!
بچه ها هم میخندیدند ومیگفتن کوفتت بشه..ایشالا از گلوت پایین نره..
فاطمه هم با همان حال میگفت:نوووش جونم! میدونید چقدر دخیل بستم نترشم؟! شما هم زرنگ باشید جای حسادت از خدا شوهر بخواین..اونم خوبشو..دل ندید به دعاتون یه وقت مثل اون محبوبه ی بخت برگشته میشید شوهرتون عملی از آب در میادا!!! بچه ها هم خنده کنان میگفتن به ما هم یادبده دیگه بدجنس!
فاطمه میون خنده های اونها از پشت منو محکم در آغوش کشید و گفت:همتون یکی یه شب برید خونه رقیه سادات دورکعت نماز بخونید یک کمم براش های های و وای وای بخونید بعد ظرف چهل وهشت ساعت شوهر دم در خونتونه!
بچه ها با تعجب یک نگاهی به من و فاطمه کردن و درحالیکه باقی مونده های قطرات اشک رو از چشمشون پاک میکردن گفتن.جدی؟!!
فاطمه گفت:د ..کی!!! مگه شوخی دارم باهاتون.! همین دیگه.. همه چی رو به شوخی میگیرین دارین میترشین دیگه..!!بشتابید بشتابید که میگن وقت ظهور هر یه مرد چهل تا زنو میگیره ها..حالاهی دست دست کنید تا اون موقع از راه برسه مجبورشید هووی هم شید.
ما به حدی از بیان شیرین فاطمه وشوخ طبعیهای دلنشینش غرق ریسه رفتن بودیم که میزهای اطراف از خنده ی ما میخندیدند! .من که شخصا فکم از خنده ی زیاد دردم گرفته بود.
شاید اگر کسی فاطمه رو نمیشناخت ازشوخیهاش ناراحت میشد ولی ما همه میدونستیم که فاطمه شیرین ترین و خیرخواه ترین دختر عالمه!😍😊
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
@anvar_elahi
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi