فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دختر امام زمانی ... 🧐
دختر امام زمانی روزت مبارڪ😎
#روز_دختر
#امام_زمان♥️
رسالتی به وسعت تاریخ.mp3
8.2M
※رسالتی به وسعت تاریخ،
به وسعت تغییر سرنوشت اهلِ زمین بر عهدهی بانویی گذاشته شده که در عنفوان جوانی بسر میبرد...
※ آن رسالت چیست که نازدانه دختر امام هفتم شیعیان را به هجرتی سخت وامیدارد؟
♡ویژه ولادت #حضرت_معصومه
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عصرگاهی
من گــــدای مشــــهدمــــ....💔
#خادم_الرضا
#دلانہ
✋سلام حضرٺ معصومہ
🥀سلام حضرٺ باران
🥀سلامۍ ازمن سرگشتہ بہ سوے تو بانوے فرزانہ.
🥀سلامۍ ازاین دل درمانده بہ سمٺ دیار ےچون بهشٺ وپراز گلهاے ناب اطلسی ونیلوفرآبۍ.
🥀این دل پر گناه را سپرده ام بہ سوے تو
حضرٺ باران برمن ببار
برمن ببار من معصوم نیستم اےحضرت
معصومہ ام
🥀وجودم سرگشته وحیران ودرمانده
پشت سرم پراز گناه و حسرت وخطا😔
دل وامانده ام 💔اما سوے شما
بر لبم دارم به تڪرار اسم تورا
یا حضرٺ معصومہ ام
یاحضرٺ معصومہ ام
🥀اے ڪه ڪریمہ ے اهل بیتۍ
چون مادرٺ پاڪۍ و
صفٺ از ڪرم حضرٺ مجتبۍ دارے
ڪریمانہ مرا ببخش
🥀اے حضرٺ معصومہ ام
ڪریمانہ برمن ببار رحمٺ بۍپایانٺ را
اسم تو بس تڪرار مۍڪنم
تا از "عین "و"صاد" و"میم "و'تاء"
اسم پاڪ ومعصومٺ
عطروبویۍ بگیرم
تا ذره اے ناچیز
از"عصمٺ "نامٺ رانیڪ دریابم
ودر دریاے باران رحمٺ🌧🌧 بۍ انتهایٺ
خیس شوم تا اندڪۍ ازآلودگۍ وغبار وجودم بزدایم تابلڪه
بہ سوے حریم ڪبریایۍ تو راه یابم
وازاین تیرگۍ وناپاڪۍ نجاٺ یابـم.💫
🎈🎈🎈میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها وروزدختر مبارک🌹🌹🌹
🔴واكنش جامعه مدرسين حوزه علميه قم به فيلم عنكبوت مقدس و جشنواره(خفت واره) كن
♦️بخشى از بيانيه جامعه مدرسين:هنرِ در خدمت دروغ، اغواگری، فساد و فحشاء، هرز آبی متعفن و شورهزاری لم یزرع است.
♦️آنچه اخیرا در یک دورهمی به اصطلاح فرهنگی، اما به واقع جاهلیت مدرن در یکی از کشورهای منحط غربی به وقوع پیوست؛ گوشهای از موج گسترده رفتارهای اسلامهراسانه و ایران ستیزانه غرب غرق شده در مردابهای ضد انسانی و ضد ارزشهای اخلاقی را بار دیگر آشکار کرد.
♦️اهانت به باورهای دینی یک ملت و ستیز ناجوانمردانه با هویت فرهنگ دوستترین و اخلاق مدارترین مردم دنیا، شنیعترین و سخیفترین نوع مبارزه است.
#همه_خادم_الرضاییم
🌷زیارت #حضرت_معصومه سلام الله علیها
🔶 در عجبم که اسلام را دینی ضد زن معرفی میکنند و این واقعیت بزرگ را سانسور میکنند که همه بزرگان، همه علما و همه مراجع برای تقرب به خدا به زیارت یک بانو می روند..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
💐 #میلاد_امام_رضا(ع)
♨️دهه کرامت
🎙مقام معظم رهبری
#دهه_کرامت
#اسعدالله_ایامکم
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رضا داری ..
کنار خونه کربلا داری...
#دهه_کرامت
#اسعدالله_ایامکم
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دنیا بدون تو معنایی نداره
✨﷽✨
#پندانه
🔴 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
✍روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از راهب خواست که به او درسی بهیادماندنی دهد. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمهپری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی.
استاد پرسید:مزهاش چطور بود؟شاگرد پاسخ داد: خیلی شور و تند است، اصلاً نمیشود آن را خورد.پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه. استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد بهراحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید. استاد این بار هم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد:
کاملا معمولی بود.
پیر هندو گفت:رنجها و سختیهایی که انسان در طول زندگی با آنها روبهرو میشود همچون مشتی نمک است. اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هرچه بزرگتر و وسیعتر میشود، میتواند بار آن همه رنج و اندوه را بهراحتی تحمل کند. بنابراین سعی کن یک دریا باشی، نه یک لیوان آب.
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره 💚💜
🔆 امشب هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
@anvar_elahi
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
@anvar_elahi
2_5206455030902686000.mp3
2.47M
#تفسير
#سوره_ال_عمران115-114
🔹 بعد از ایمان به خدا ! امر به معروف( اولویت بر نهی از منکر )
💟 احترام گذاشتن به آدمها مانع ایجاد گناه
💟 در خیرات عجله کنید. دست دست نکنید !! به کدام دلیل دقیقا
🔹 عاقبت آنها در روز حساب ☝️
💟 عمل از چه کسانی پذیرفته ست ؟
💟 خداوند جبار ست.جبران میکند
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
سرود: اخت الرضا یا معصومه 1.mp3
13.52M
🎤مولودی رضا نریمانی:
🎊اختالرضایامعصومہ😍
#ولادت_حضرت_معصومه_س❣
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
50.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤نماهنگ صابر خراسانی:
💐میروم بعد از زیارت طبق عادت جمکران
💐تا دعایم دیدن آن یکنفر باشد که هست
#میلاد_حضرت_معصومه(س)
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
💠تلنگر
🔰 دو تا نگاه هست به ازدواج 💍
🔹نگاهِ اول اینکه :
ما ازدواج میکنیم که همسرمون حالا زن یا مرد به ما سودی برسونه🚫
🔸نگاه دوم اینکه ما ازدواج میکنیم
که چه سودی به ما برسه و چه نرسه
ما سود به دیگری برسونیم✔️💝
🌺💢🌺
🇮🇷 حالا در جامعه ی ما نگاهِ اول، رواج داره یا نگاهِ دوم ؟❓
⚠️ نگاهِ اول....! 😏
⛔️ خب این خیلییییی بده....
⭕️🔴⭕️
💍ما ازدواج نمی کنیم که فقط از هم سود ببریم
ازدواج می کنیم بهم سود برسونیم💝
✔️نگاههای غلط باید تغییر کنه.....👉
✅🌺➖🔷💖
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
انوار الهی💥
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_117 مادر کامران دستم رو گرفت:میشه لطف کنید ادر
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_118
دوباره میتونستم نگاهش کنم؟! شاید بهتر باشه این کارو نکنم! از وقتی او وارد زندگیم شده چشمهام لوس شدند.بابت هر اتفاق تازه و کهنه ای گریه میکنند.اگر امشب هم او را نگاه کنم ممکنه کار دستم بده و حاج مهدوی فکر کنه بخاطر کنایه ی مزاح آمیزش گریه کردم!
جوابش رو ندادم.گفتم:من معذرت میخوام که اونها برای شما مزاحمت ایجاد کردند. تلفن وآدرسم رو دادم خدمت اون خانوم تا اگه کاری داشت با خودم تماس بگیره.وقتتون رو نمیگیرم.با اجازه!
اوگفت:چه مزاحمتی. بنده یکی از وظایفم راه انداختن امورات خلقه..البته اگه توفیق خدمتگذاری داشته باشم.
فاطمه وحامد نزدیکمون شدند.حامد گفت:حاج آقا ما رفتیم..شام تشریف بیارید در خدمت باشیم.
تا اونها مشغول مراسم خداحافظی بودند من هم زمان داشتم نیم نگاهی به صورت حاج مهدوی بندازم.تسبیح رو در دستم مشت کردم.خوش بحال الهام که هر روز صبح بدون هیچ اضطراب و حیایی صورت او رو میدید..
نه!!! صدایی عصبانی وملامتگر در درونم فریاد زد:حق نداری اینطوری نگاهش کنی.. اون نامحرمه..حتی اگه تو عاشقش باشی..
مشتم رو تنگ تر کردم.چشمهام رو به سختی روی هم گذاشتم و میون تعارف پرانی سه نفره ی اونها بلند گفتم:با اجازه تون من دیرم شده.اونها حواسشون به سمت من معطوف شد.
فاطمه لبخندی زیبا ومهربان زد، او زمانهایی اینطوری نگاهم میکرد که میدونست روحم در تلاطمه..
گفت:برو عزیزم.درامان خدا..
حامد گفت:خدانگهدار خواهرم.
حاج مهدوی نگاهی کرد و گفت: خیر پیش..
موفق باشید.
ازشون جدا شدم.دوباره چه اتفاقی برام افتاده بود؟ من که فکر میکردم دست ار عشق او کشیدم پس چرا به یکباره اینقدر بیقرار و نا آروم شدم؟ چرا دارم به این پاها لعنت میفرستم که داره منو از او دور و دورتر میکنه؟ چرا دارم این چشمها رو ملامت میکنم که چرا تصویر بیشتری از اونگرفت؟! دلم میخواست زودتر به خونه برگردم و روی تختم بیفتم..دستمال رو روی صورتم بگذارم و تسبیح رو روی قلبم بزارم و فقط نفس عمیق بکشم تا آروم بگیرم..
رسیدم خونه.
در رو که باز کردم یک کاغذ تا شده از لای در افتاد.با تعجب خم شدم و بازش کردم.با خطی آشنا نوشته شده بود:
'سلام عزیزم.اومدم ببینمت نبودی! من واقعا بخاطر حرفهام ورفتاراتم ازت عذر میخوام.خیلی تنها و بی کس شدم..دلم میخواد یک دل سیر کنارت گریه کنم. حتی اگه با دیدنم منو لگد بارون کنی. نسیم'
لعنت به این نسیم که وسط این حال خوب سرو کله ش پیدا شده بود.چطور جرات کرده بود که که برای من نامه بنویسه و دوباره تو فکر دیدنم باشه! ؟ داشتم وارد خونه میشدم که یکی صدام کرد:عسل..
قلبم از حرکت ایستاد.سرم رو برگردوندم.نسیم در تاریکی راه پله روی پاگرد بالا ایستاده بود و باصورتی گریون نگاهم میکرد.
او چطوری وارد این ساختمون شده بود و چطور روی پله ها انتظارم رو میکشید؟ نمیخواستم حتی یک درصد هم ذهنم رو درگیرش کنم.داخل خونه م رفتم و به سرعت در رو بستم.کمی عذاب وجدان گرفتم.چون در تاریکی هم میشد به راحتی اشکهای او رو تشخیص داد.او پشت در ایستاده بود و آهسته با صدایی درمانده و گریون التماسم میکرد:_عسل تو رو خدا در و بازکن..من بهت پناه آوردم نامرد!منو بزن..محل سگم نزار ولی بزار چند دیقه بیام تو باهات حرف بزنم.خیلی داغونم..
هق هق گریه اش بلند شد..
کاش در رو باز نمیکردم.کاش دلم برای هق هقش نمیسوخت..
وقتی در رو باز کردم خودش رو توی بغلم انداخت و های های گریه کرد.چیزی نپرسیدم.حتی حلقه ی دستم رو دور تنش نچرخوندم.مثل مجسمه ایستادم تا او گریه هاش تموم بشه.
چند دیقه بعد او روی مبل نشسته بود و گل گاو زبونی که من براش آماده کرده بودم رو سر میکشید.هنوز هم کلامی بینمون ردو بدل نشده بود. خودش با یک آه عمیق سکوت رو شکست.
_خیلی دلت میخواد منو از خونت بیرونم کنی نه؟!
نگاهش نکردم.فکر کنم ابروهامم به هم گره خورد.چون در اون لحظه یاد حرفهای مهری افتادم.
گفت:من شاید یک کم سگ اخلاق باشم ولی بخدا دوستت دارم..از من چیزی به دل نگیر..
اونروز فقط میخواستم انتقام ازت بگیرم که اون کارا رو کردم جلو اون دوست مذهبی ات..
پوزخندی زدم.
او فکر میکرد من از کارهای دیگه ش خبر ندارم.
با لحنی خشک وعصبی پرسیدم:چیشده.؟
او از روی مبل بلند شد و کنارم نشست. سرس رو کج کرد و با بغص گفت:مسعود بی شرف بهم خیانت کرده..
یک پوزخند دیگه!!! او اینهمه گریه کرد که اینو بگه؟! مگه مسعود و او اهل قید وبندی هم بودند؟
گفتم:خب این کجاش گریه داره؟! مگه تو خودت نمیگفتی هیچ مرد سالمی تو دنیا وجود نداره و هیچ وقت نباید وابسته ی مردی شد؟
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
@anvar_elahi
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✨
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...🌸🍃
به تو از دور سلام
به حسین از طرف وصله ناجور سلام...✋
صبحتون حسینی🖤
@anvar_elahi