eitaa logo
آموزشگاه رسمی مداحی انوارالثقلین
5.1هزار دنبال‌کننده
227 عکس
205 ویدیو
11 فایل
اولین مرکز رسمی آموزش تخصصی علوم و فنون مداحی استان خراسان رضوی 👉 @majma_ad 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ پاسخ امام هشتم عليه السلام به نامه‌ يكي از زائران آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف (بهشهر) زندگي مي‌كرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا عليه السلام شدم. براي خداحافظي و امر وصيت نامه‌ي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود: « در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور» با خود گفتم: يعني چه؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم. هنگامي كه به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامه‌ام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم . بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شكوه و جلال از طرف بالا سر با كمال وقار به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد فرمود : حاجي ميرزا حسن! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو: آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت مكاشفه بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي اشرفي رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، صداي حاجي از پشت در بلند شد كه: « حاجي ميرزا حسن! آمدي؟ قبول باشد . آري: آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب سپس افزود: « افسوس! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد صفاي باطن پيدا نكرده‌ايم !» منبع: کرامات رضویه؛ ج ۲؛ ص ۶۴ http://Eitaa.com/anvarosaghalain
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ اینکه هر صحنی به روی شانه اش یک ساعت است یعنی اینکه این حرم در جای جایش فرصت است دست خالی آمدن سخت است از پیش رئوف حاجت خود را گرفتن از تو خیلی راحت است خادمت که هیچ در جمهوری صحن و سرات باد هم جارو کشان هرشب به فکر خدمت است صبح ها خورشید می آید به گودِ صحن، پس؛ درحقیقت ناله ی نقّاره زنگ رخصت است بعد از آن درها که با حکمت به رویم بسته شد هر دری وا می شود اینجا به رویم رحمت است پخش گشته بارگاهت بین ایران، اینچنین؛ «گنبدت» در شهری و شهری برایت«تربت» است یک ضریح و زائران یک گنبد و گلدسته ها این حرم درعین وحدت نیز عین کثرت است این حرم لبریز شفافیت است و در دلش؛ سنگ قبر عالمان آیینه های عبرت است اینکه درهای حرم باز است روی هرکسی جلوه ای از جلوه های عام رحمانیت است من که هربار آمدم دور ضریحت جا نبود شوکت سلطان به تعداد زیاد رعیت است
ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضا از پای تا به سر علی مرتضی رضا نامت از آن رضاست که در عرصه حساب حق نیست بی‌رضای تو از کس رضا، رضا هر کس که بیشتر کرمش می‌رسد به خلق او بیشتر برد به درت التجا رضا عیسی صفای روح گرفته در این حرم موسی ستاده بر در تو با عصا رضا از روضه مقدس تو می‌وزد نسیم تا باغ خلد، با نفس انبیا رضا جوشد زبس اجابت از این آستان قدس گم می‌شود کنار ضریحت دعا، رضا آغوش خود گشوده برای خوش‌آمدش از هر دری که سوی تو آید گدا، رضا خود پیشتر ز خواندن اذن دخول من بر من نگاه کردی و گفتی بیا رضا در کوی تو ز بس که رؤفی تو، زائرت داند ثواب، اگر چه بیارد خطا، رضا من شرم می‌کنم که بیایم در این حرم تو می‌زنی مرا ز کرامت صدا، رضا آید به گوش دل ز طپش‌های سینه‌ام دائم صدای زمزمه  یا رضا رضا در آستان قدس تو انگار می‌کنم گردیده قسمتم سفر کربلا رضا نشناختم، امام زمان زائر تو بود کردم سلام و داد جواب مرا رضا با آنکه شهریار همه عالمی، کسی مثل تو نیست با فقرا آشنا رضا یک بار اگر کند به خراسان زیارتت بر بازدید زائرت آیی سه جا رضا اول به خُلد فاطمه گوید جواب او هر کس صدا زند ز ره صدق «یا رضا» مولای من به جان جواد الائمه‌ات دست مرا بگیر، برای خدا رضا دست مرا گرفتی و سوگند می‌خورم آقاتری از اینکه نمایی رها رضا زوار چون به سوی حریمت سفر کنند باید که جان دهند به گنبد نما رضا هر کس به عمر خود شده مأنوس با کسی «میثم» گرفتـه انس بـه مهـر شما، رضا 
دعا ✅چگونه دعا کنیم تا مستجاب شود؟ عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود، روزي پيامبر در مسجد ديد: مردي وارد مسجد شد دو ركعت نماز خواند و بلافاصله بعد از نماز، دست به دعا برداشت و دعا كرد. پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اين بنده در دعا و درخواست خود از خدا، شتاب كرد (و قبل از ثناي الهي دعا نمود). سپس مرد ديگري وارد مسجد شد و دو ركعت نماز خواند، پس از نماز، ثنا و شکر الهی بجا آوردو بعد بر محمد صلی الله علیه و آلش، صلوات فرستاد، آنگاه دعا كرد. پيامبر (صلی الله علیه و آله) روش دعا كردن او را پسنديد، نزد او رفت و فرمود: درخواست كن كه به تو داده شود،دعا كن كه دعايت به استجابت مي رسد... اصول کافی،باب الثناء قبل الدعا، حديث 6 و 7، ص 485 و 486 - ج 2
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم تا محضر زلال ترین کوثر آمدم قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم گفتند زائر حرم ات، زائر خداست مُحرم تر از همیشه بر این باور آمدم اینک مدینه النّبی اَم، مشهد الرّضاست با نام تو به محضر پیغمبر آمدم از حس و حال روشن معراج پُر شدم وقتی به خاکبوسی "بالاسر" آمدم حسّی کبوترانه گرفته ست جان من "پایین پا"ی تو شده هفت آسمان من در این حریمِ قُدسیِ سرتاسر آینه روشن شده به نور تو چشمم هر آینه گرد و غبار صحن تو را می خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پَر می کشد از این همه قلب شکسته، آه سر می زند از این همه چشم تر آینه عکس ضریح توست که در قاب چشمهاست یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه گم کرده دارم؛ آمده ام با نگاه تو پیدا کنم تمام خودم را در آینه لبریز روشنی ست تمام رواقها آئینگی ست جان کلام رواقها شبهای گریه تا به سحر حرف می زنم با واژه واژه خون جگر حرف می زنم شمعم که گریه می کنم و گریه می کنم با قطره قطره آتش تر حرف می زنم روح لطیف تو شده سنگ صبور من گویی که با نسیم سحر حرف می زنم گاهی کنار پنجره های ضریح تو گاهی در آستانه ی در، حرف می زنم بر لب رسیده از قفس سینه آه من حرف دل است روی زبان نگاه من روی تو را ستاره ی إشراق خوانده اند خوی تو را "مَکارم الاخلاق" خوانده اند دست تو را که خالق لطف و کرامت است روزی رسان اَنفُسُ و آفاق خوانده اند باران مهربانی بی وقفه ی تو را شأن نزول سوره ی إنفاق خوانده اند در مذهب نگاه تو غم حرف اول است چشم تو را پیمبر عُشّاق خوانده اند هفت آسمان و رحمت "شمسُ الشُّموسی" ات ذرات خاک و لطفِ "انیسُ النُّفوسی" ات
خوشم از رعایای شمس الشموسم گرفتار عشق انیس النفوسم کجا بی پناهم در این وادی عشق پناهنده ی لطف سلطان طوسم اگر بدترین بنده باشم که هستم میان حریمش سراپا خلوصم شفا می دهد خاک روی لبانم اگر خاک صحن رضا را ببوسم ز بس با شراب محبت عجینم بدون محبت خمارم، عبوسم دهان وا نکردم به مدح بزرگی فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم امیر عطوفم سلامٌ علیکم امام رئوفم سلامٌ علیکم چه خوب است پشت و پناهم تو هستی همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی اگر رو سپیدم غلام تو هستم امیدم اگر رو سیاهم تو هستی چه پیوند خوبی است بین من و تو منم رعیت و پادشاهم تو هستی کسی که برایم نموده همیشه بساط دعا را فراهم، تو هستی نمی خواهم از تو به غیر از خودت را تمنای اشک نگاهم تو هستی جنون من از حد گذشت و پس از این تمام ثواب و گناهم تو هستی خودت تا به مشهد دلم را کشاندی غبار دلم را به لطفت تکاندی به این دل که پر زد سویت عاشقانه بده گوشه ای از حرم آشیانه رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان شده ذکر تسبیح مان دانه دانه رسیده به ما عشق، سینه به سینه کشیدیم این بار، شانه به شانه نوای مرا می خری از کرامت میان نواهای نقاره خانه ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش شده بین آب و گلم جاودانه رئوفی و طاقت نداری ببینی شود اشک چشم گدایی روانه به من دل بریدن نمی آید اصلا به تو راندن من نمی آید اصلا دلت را شکسته گناه زیادم ولی آمدم، پشت باب الجوادم زمین خورده ام من، ولی با نگاهت به شوق طواف حرم ایستادم همیشه زدم بوسه بر آستانت سرم را به خاک سرایت نهادم بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که مسیح است در معجزاتش رضا دم زمانی که جان می رسد بر دهانم بیا و برس آن دقیقه به دادم چه کم می شود از تو من را بخوانی؟ مرا مثل سلمانی خود بدانی؟ امان از دمی که مصیبت چشیدی زمین خوردی اما زمین را ندیدی اباصلت بر صورتش زد همین که عبا را به روی سر خود کشیدی چه تکرار سختی است در بین کوچه نشستی... دویدی... نشستی... دویدی... الا ای امیری که شمس الشموسی چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی به یاد غریبی جدت چکیدی خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون لبِ تشنه جد مرا سر بریدی چه خوب است در لحظه ی احتضارت جواد الائمه رسیده کنارت
بر روی خاک حجره ای مردی بی رمق، بی شکیب افتاده باز تاریخ میشود تکرار یک امام غریب افتاده جگرش از عطش چه میسوزد چون پرستوی پرشکسته شده بسکه فریادکرده "واعطشا" یاس زهرا چقدر خسته شده همسر بی وفا و سنگدلش به رویش درب حجره میبندد میزند دست و پا عزیز رضا او به اشک امام میخندد به کنیزان خویش میگوید پای کوبی کنید و دف بزنید دور ابن الرضا همه امشب شادمانی کنید و کف بزنید بسکه کاری شده است زهر ببین نتواند به روی پا خیزد در عوض پیش چشم او دشمن آب را بر روی زمین ریزد من چه گویم که لحظه ی آخر دلبر فاطمه چه حالی بود لب خشک و دلی پر از خون داشت جای شمس الشموس خالی بود شکر لله پدر نبود وندید که به روز پسر چه آمده است اگر هم بود گریه میکرد و چشم خود را به روی هم میبست گرچه داغ جواد آل رسول غصه ای بر دل پدر بگذاشت ولی ای کاش روز عاشورا علی اکبری حسین نداشت پیش چشمان یک پدر پسری غرق در خون و ناله ها میزد زیر سم تمام مرکب ها چقدر سخت دست وپا میزد همه دیدند قامت پسری بر روی خاک اربا اربا شد همه دیدند داغ جانسوزش باعث مرگ زود بابا شد
{إِنَ الْمُعْتَصِمَ جَعَلَ یَعْمَلُ الْحِیلَةَ فِی قَتْلِ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ أَشَارَ عَلَى ابْنَةِ الْمَأْمُونِ زَوْجَتِهِ بِأَنْ تَسُمَّهُ لِأَنَّهُ وَقَفَ عَلَى انْحِرَافِهَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ شِدَّةِ غَیْرَتِهَا عَلَیْهِ لِتَفْضِیلِهِ أُمَ أَبِی الْحَسَنِ ابْنِهِ عَلَیْهَا وَ لِأَنَّهُ لَمْ یُرْزَقْ مِنْهَا وَلَدٌ فَأَجَابَتْهُ إِلَى ذَلِكَ وَ جَعَلَتْ سَمّاً فِی عِنَبٍ رَازِقِیٍ وَ وَضَعَتْهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَلَمَّا أَكَلَ مِنْهُ نَدِمَتْ وَ جَعَلَتْ تَبْكِی فَقَالَ مَا بُكَاؤُكِ وَ اللَّهِ لَیَضْرِبَنَّكِ اللَّهُ بِعَقْرٍ لَا یَنْجَبِرُ وَ بَلَاءٍ لَا یَنْسَتِرُ فَمَاتَتْ بِعِلَّةٍ فِی أَغْمَضِ الْمَوَاضِعِ مِنْ جَوَارِحِهَا صَارَتْ نَاصُوراً فَأَنْفَقَتْ مَالَهَا وَ جَمِیعَ مَا مَلَكَتْهُ عَلَى تِلْكَ الْعِلَّةِ حَتَّى احْتَاجَتْ إِلَى الِاسْتِرْفَادِ وَ رُوِیَ أَنَّ النَّاصُورَ كَانَ فِی فَرْجِهَا وَ قُبِضَ ع فِی سَنَةِ عِشْرِینَ وَ مِائَتَیْنِ مِنَ الْهِجْرَةِ فِی یَوْمِ الثَّلَاثَاءِ لِخَمْسٍ خَلَوْنَ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ وَ لَهُ أَرْبَعٌ وَ عِشْرُونَ سَنَةً وَ شُهُورٌ لِأَنَّ مَوْلِدَهُ كَانَ فِی سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَةٍ} "معتصم پیوسته راهى می جست كه حضرت جواد(ع)را از میان بر دارد.می دانست ام الفضل با حضرت جواد(ع) میانه خوبى ندارد یكى به جهت اولاد نداشتن از آن جناب،دیگر بواسطه حسادت شدیدى كه نسبت به مادر حضرت امام علی النقى(ع) می ورزید.زیرا حضرت جواد(ع) او را بر ام الفضل مقدم می داشت.معتصم به ام الفضل پیشنهاد كرد كه حضرت جواد(ع) را مسموم كند. ام الفضل قبول كرد سمى را در انگور رازقى جاى داد و در مقابل امام گذاشت.همین كه حضرت جواد(ع)از آن انگور میل كرد ام الفضل شروع به گریه نمود.امام فرمود: (چرا گریه می كنى؟خدا تو را گرفتار دردى كند كه خوب شدنى نباشد و بلائى گرفتار شوى كه پوشیدنى نباشد) ام الفضل مبتلا به دردى در مستورترین عضو بدن خود شد و به همان درد از دنیا رفت،بعضى گفته اند این جراحت در آلت تناسلی او بود. حضرت جواد(ع) در سال ۲۲۰ هجرى روز سه شنبه پنجم ذی حجه از دنیا رفت.۲۴ سال و چند ماه داشت زیرا در سال ۱۹۵ هجری به دنیا آمده بود." 📚بحار الانوار،ج۵۰،ص۱۷
لحظه ها خرم و زیباست مبارک باشد عرش تا فرش ، شکوفاست مبارک باشد بر سر اهل مدینه برکت می بارد شادی حیدر و زهراست مبارک باشد «مرج البحرین یلتقیان» یعنی که جشن پیوند دو دریاست ، مبارک باشد خطبه جاری شد و زهرا که «قَبلتُ» فرمود هر طرف زمزمه برخاست : مبارک باشد ساقی و کوثر ، امروز به هم پیوستند مستیِ عالم بالاست ، مبارک باشد نه فلک خیره بر این لحظه ی موعود شده چشم ها وقف تماشاست ، مبارک باشد فاطمه مرتضوی ، حیدر هم مصطفوی است وحدت اسم و مسماست ، مبارک باشد بهترین خاطره ی عمر علی خورد رقم ماه ذی الحجه گل آراست ، مبارک باشد
خطبه میخواند نبی و حوریان دف میزنند عرشیان و فرشیان دور علی کف میزنند تا گره میخورد دستان دو ماه منجلی زیر لب میگفت حیدر :فاطمه ، زهرا: علی هل أتی محو تماشای رخ زلزال بود رحمت للعالمین خرسند وخوش احوال بود کعبه امشب در طواف سوره ی شمس و ضحی ست حیدر امشب با وضو مهمان بیت مصطفی ست شاخ شمشادی که شد داماد ام المؤمنین نائب بر حق برای رحمت للعالمین دور زهرا گشت حیدر دور حیدر فاطمه دود اسپندست و تکبیرست در این همهمه حضرت خیرالساء چون بر لبش آمد بلی یک نفر میگفت زهرا یک نفر میگفت علی روی پیشانی طه سجده ی شکری نشست خنده ای آرام بر لبهای زهرا نقش بست از قدوم خیر و پاک حضرت خیرالنساء کعبه از روز ازل شد سینه چاک مرتضی
✅ شرح دعای ندبه (۱) فضایل امیرالمؤمنین و لولا انت یا علی, لم یعرف المؤمنون بعدی, وکان بعده هدی من الضلال و.... یا علی, اگر تو نبودی,مؤمنین بعد از من شناخته نمی شدند..... فرمودند: همانا خدای عزوجل مولانا امیرالمؤمنین (علیهم السلام) را نشانه ای میان خود و مخلوقش گماشت. هر که او را شناسد مؤمن است هر که انکارش کند کافر است و هر که او را نشناسد گمراه است و هر که دیگری را همراه او گمارد مشرک است و هر که با ولایت او آید به بهشت درآید. 📚 اصول کافی جلد ۲ صفحه ۳۲۰ را پاس بداریم
✅شرح دعای ندبه(۲) فضایل امیرالمؤمنین یابن الصراط المستقیم, یابن النبأ العظیم.... (خطاب به حضرت مهدی)ای فرزند راه راست, ای فرزند خبر بزرگ. بنا به نقل تفاسیر معتبر, منظور از صراط المستقیم, وجود نازنین امیرالمؤمنین است. امام سجاد (ع)در خطبه شام,خود را اینچنین معرفی مینماید:انا ابن الصراط المستقیم. یعنی من فرزند راه درست و صحیح هستم. اینکه در نماز میگوییم, اهدنا الصراط المستقیم نیز به همین دلیل است, یعنی ما را به مسیر صحیح که همان مسیر ولایت امیرالمؤمنین است, هدایت فرما, و به همین دلیل مستحب است در نماز جماعت پس از سوره حمد بگوییم الحمدلله رب العالمین, یعنی خدارا سپاس که در مسیر ولایت قرار گرفته ایم. را پاس بداریم
✅شرح دعای ندبه(۳) فضایل امیرالمؤمنین وسد الأبواب الا بابه.... به امر پیامبر صلّی الله علیه و آله همه ی درهای منازل اصحاب به طرف مسجد پیامبر (ص) بسته شد، جز در خانه ی امیر المؤمنین(ع) که به دستور خاصّ الهی آن را نبستند. (۱) عدّه ای از اصحاب اعتراض کردند حضرت فرمودند: «من تابع وحی پروردگار هستم» (۲) و در روایتی دیگر است که پیامبر (ص) خطبه ای ایراد نمود و در ضمن آن فرمود : «عدّه ای رضایت قلبی ندارند که علی بن ابی طالب (ع) در همه وقت و هر حالتی ساکن مسجد باشد، در حالی که آنها بیرون شده اند. به خدا قسم که من آنها را بیرون نکرده ام و علی (ع) را من ساکن مسجد قرار نداده ام، بلکه خداوند آن ها را بیرون نموده و علی (ع) را ساکن مسجد قرار داده است، و منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسی (ع) است. سپس در فضائل علی (ع) کلماتی بیان نمودند، تا آنجا که فرمودند : «هر کس از این موضوع ناراحت است برود آنجا»، و اشاره به طرف شام کردند. (۳) منابع : ۱. توضیح المقاصد : ص 30. و ... . ۲. امالی صدوق : ص 143. و ... . ۳. علل الشرایع : ج 1، ص 201. و ... را پاس بداریم
منم که دل به غم و درد آشنا دارم به دیده جام می ناب نینوا دارم به سینه وسعت صحرای کربلا دارم همیشه در همه جا روضه ی منا دارم منم که بانی این روضه های پر شورم تمام عمر، سروری نکرد مسرورم کسی که باطن هر روضه را خبر دارد کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد کسی که خاطره ی وادی خطر دارد ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله حرارت غم جانان چشیده در شعله منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم شهادت همه ی آل مصطفی دیدم به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم بلا کشیده ی نسوات بارزات منم کسی که دید امام زمان در آتش بود کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود به چار ساله غمم برتر از چهل ساله که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم جواهرات زنان بود و دست نامحرم فرار کودک و فریاد پست نامحرم هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس روایت هنر عشق، نینواست و بس بیا که باقرم و کاشف هُمومم من هماره پشت و پناه بشر، عمومم من به علم غیب شکافنده ی علومم من بیا که با خبر از گردش نجومم من به مدرسم همه تازه دروس می بینی هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی بگیر دست توسّل، تو را نظر از من بساز همّت دانش، به دل اثر از من مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من فقاهت از من و طب از من و هنر از من بیا که باقر اعلام اولیاء منم به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم
✅روایت امام باقر (ع) از اسارت شرح الأخبار عن محمد بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب [الباقر] علیه السلام: قُدِمَ بِنا عَلى یَزیدَ بنِ مُعاوِیَةَ لَعَنَهُ اللّهُ بَعدَما قُتِلَ الحُسَینُ علیه السلام ونَحنُ اثنا عَشَرَ غُلاما، لَیسَ مِنّا أحَدٌ إلّا مَجموعَةً یَداهُ إلى عُنُقِهِ، وفینا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام. شرح الأخبار به نقل از محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابىطالب (امام باقر علیه السلام): پس از کشته شدن حسین علیه السلام، ما را که دوازده پسربچّه بودیم، بر یزید بن معاویه که خدا، لعنتش کند وارد کردند. هیچ یک از ما نبود، جز آن که دستانش را به گردنش بسته بودند و [پدرم] على بن الحسین علیه السلام نیز در میان ما بود محمد باقر
✅سرگردانی حضرت مسلم(ع) در کوچه های کوفه فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلدَداً في أَزِقّةِ الكُوفَةِ لا يَدْرِي أينَ يذهبُ با سر گردانی در کوچه های کوفه راه میرفت در حالی که نمیدانست کجا می رود. ارشادشیخ مفید ✅اولین شهید از بنی هاشم که به دار آویخته شد أمَرَ إبنِ زِيَاد بِجُثَّةُ مُسْلِم فَصُلِبَت وَ حُمِلَ رَاْسُهُ إِلَي دَمِشق ابن زیاد دستور داد پیکر مسلم(ع) را به دار بیاویزند و سرش را به دمشق ببرند وَ هَذَا أَوَلُ قَتِيلٍ صُلِبَت جُثَتُهُ مِن بَنِي هَاشِم وَ أَوَلُ رَأسٍ حُمِلَ مِن رُؤوسِهِم إِلي دَمِشق و این اولین کشته از بنی هاشم بود که به دار آویخته شد اول سری بود از آن سرها که به دمشق فرستاده شد. نفس المهموم ✅روى زمين كشيدن بدن مسلم بن عقیل(ع) و هاني بن عروه راويان به حضرت خبر دادند: إِنَه لَم نَخرُج مِنَ الكُوفَة حَتَى قَتَلَ مُسْلِم و هَاني و رَآهُمَا يَجُرَان فِي السُوق بِأرجٌلِهِما، فَقَال : إنَا لِلَّه وَ إنَا إلَيهِ رَاجِعُون ، رَحْمَةُ الله عَلَيهِما    از كوفه بيرون نيامده بوديم كه مسلم و هاني كشته شده و بدنهاشان از پا در بازار ميكشيدند ، حسين عليه السلام فرمود : " انا لله و انا اليه راجعون " رحمت خدا بر ايشان باد  ارشادشيخ مفيد
ز راه آمده از خانه‌یِ خدا برگرد اگر خودم به تو گفتم بیا، نیا برگرد تو را به حیدر کرار بگذر از کوفه برای خاطر خیرالنساء بیا برگرد برای قامت اکبر، دو تا عبا بردار که جا نمی‌شود این تن به یک عبا برگرد خدا به خیر کُند، شمر چکمه پوشیده در انتظار تو اِستاده بی‌ حیا برگرد یزید به دستش گرفته چوب، منتظر است که بر لبت بزند ضربه با عصا برگرد اگر به کوفه بیایی رُباب می‌بیند که می‌رود سر طفلش به نیزه‌ها برگرد
✅شرح دعای ندبه (۴) فضایل امیرالمؤمنین انت منی بمنزله هارون من موسی,الا انه لانبی بعدی.پیامبر فرمود: یا علی,تو برای من مانند هارون برای موسی است, جزاینکه بعد از من پیامبری نیست. در جنگ تبوک 82 نفر از منافقین مدینه با عذر تراشی به جنگ نرفتند و در مدینه ماندند تا در غیاب آن حضرت توطئه‌ کنند پیامبر (ص) امیر المؤمنین (ع)را به جای خود در مدینه خلیفه قرار داد و منافقین کلماتی گفتند که خاطر مبارک امیر المؤمنین (ع)را آزردند. پیامبر (ص) به آن حضرت فرمود: «أما تَرضی أن تکونَ مِنّی بِمَنزَلَةِ هارونَ مِن مُوسی اِلاّ أَنَّهُ لا نَبیَّ بَعدی …» ؟ یعنی «آیا راضی نیستی که منزلتت نسبت به من همانند هارون به موسی علیهما السلام باشد؛ الاّ اینکه پس از من پیامبری نیست ...» ؟ منبع: الموسوعة الکبری فی غزوات النبیّ الأعظم صلّی الله علیه و آله : ج 5، ص 334، 335. و ... . را پاس بداریم
خطبه ی غدیر بسم الله الرحمن‌الرحیم 76 - مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ إِنّی (اَنَا) النَّذیرُ و عَلِیٌّ الْبَشیرُ. ترجمه [76] هان مردمان! همانا من انذارگرم و علی بشارت دهنده را پاس بداریم
خطبه ی غدیر بسم الله الرحمن الرحیم 77 - (مَعاشِرَ النّاسِ)، اَلا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِیٌّ هادٍ. ترجمه: [77] هان که من بیم دهنده ام و علی رهنماست. را پاس بداریم
خطبه ی غدیر بسم الله الرحمن الرحیم 78 - مَعاشِرَ النّاس (اَلا) وَ إِنّی نَبیٌّ وَ عَلِیٌّ وَصِیّی. ترجمه: [78] هان که من پیامبرم و علی وصی من است را پاس بداریم
✅حب علی جواز عبور از صراط قال رسول اللّه(ص): [اذا کانَ يومُ القيامَة وَ نُصِبَ الصِّراطُ عَلي شَفيرِ جَهنّمَ لَم يَجُزْ اِلّا مَن مَعَهُ کِتابُ عليِّ بنِ ابي‌طالب] "روزی که قيامت برپا می ‌شود و پل صراط بر کناره ی جهنم نصب می ‌گردد هيچ کس حق عبور از آن را نخواهد داشت مگر اينکه برگه ی اجازه ی علی بن ابی ‌طالب را به همراه داشته باشد". 📚مناقب ابن مغازلی،ص١٤٢ 📚فرائدالسمطين،ج١،ص٢٨٩ http://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
✅ کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام «انْ کُنتَ باکیاً لشئٍ فَابْکِ للحسین » در روز اوّل محرّم ریّان بن شبیب خدمت امام رضا علیه السلام رسید. حضرت به او فرمودند : ای پسر شبیب، مردم عرب در زمان جاهلیّت جنگ را در ایّام محرّم حرام می دانستند؛ ولی این امّت احترام این ماه را از بین بردند و حرمت پیامبر صلّی الله علیه و آله را رعایت نکردند. در این ماه خون ما را حلال دانستند، و هتک حرمت ما را کردند و فرزندان و زنان ما را اسیر نمودند، و سرا پرده ی ما را آتش زدند و اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا صلّی الله علیه و آله را درباره ی ما ننمودند. همانا روز شهادت حسین علیه السلام پلک چشمان ما را مجروح کرد و اشک های ما را روان ساخت و دل ما را سوزاند؛ و عزیز ما را در زمین کربلا ذلیل کرد و نزد ما محنت و بلا را تا روز جزا به ارث گذارد. پس گریه کنندگان باید بر حسین علیه السلام بگریند، زیرا که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین می برد. ای پسر شبیب، اگر خواستی بر چیزی گریه کنی بر حسین بن علی علیه السلام گریه کن، چه اینکه آن حضرت را کشتند چنانکه گوسفند را می کشند، و با آن حضرت 18 نفر از اهل بیت او کشته شدند که روی زمین شبیه و نظیری نداشتند. آسمان های هفتگانه و زمین ها در شهادت آن حضرت گریستند. چهار هزار ملک روز عاشورا برای نصرت آن حضرت آمده بودند و دیدند حضرت شهید شده اند. لذا پریشان و غبار آلود به مجاورت آن قبر مطهّر مأمور شدند، تا حضرت قائم علیه السلام ظهور کند و از یاران او باشند و شعارشان «یا لثارت الحسین» است. ای پسر شبیب، اگر دوست داری که با ما در درجات عالی بهشت باشی محزون باش برای حزن ما و شاد باش در شادی ما؛ و بر تو باد ولایت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خداوند متعال او را با همان سنگ محشور می کند ... . 📚 منابع : بحار الأنوار : ج 98، ص 102،ج 14، ص 164، ج 44، ص 283. و ... http://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
در 13 محرم الحرام زنان قبیله بنی اسد طبق یک رسم تاریخی چندصد ساله وارد حرم امام حسین (علیه السلام ) شده و به عزاداری می پردازند . زنان قبیله بنی اسد، قبیله ای که 3 روز بعد از عاشورای سال 61 هجری و به شهادت رسیدن امام حسین (علیه السلام) برای انجام مراسم کفن و دفن امام حسین (علیه السلام) و یارانش وارد کربلا شده بودند، 14 قرن پس از آن روز تاریخی در یک حرکت نمادین باز هم وارد حرم امام حسین (علیه السلام) شده و به عزاداری می پردازند. زنان این قبیله در حالیکه زنبیل های حصیری بر سر داشته که در داخل آن کفن و بوریا وجود دارد  بر سر و صورت زنان وارد حرم امام سوم شیعیان جهان شده و با فریادهای خود شهادت آن امام همام را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان مطهرش تسلیت می گویند. در دستان این زنان دستنوشته هایی به چشم می خورد که روی آن نوشته شده "ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا" (یا زهرا ما هرگز حسین تو را فراموش نخواهیم کرد). خادمین حرم امام حسین (علیه السلام ) برای عزاداری زنان قبیله بنی اسد ضریح حرم امام حسین (علیه السلام ) و تمام محوطه بیرونی آن را قرق کرده تا زنان این قبیله بتوانند کاملا دور ضریح طواف کنند. قرق حرم امام حسین (علیه السلام ) برای زنان سالی یک بار و در زمان حضور زنان این قبیله تاریخی در حرم امام حسین (علیه السلام) اتفاق می افتد. بنی اسد،نام تیره ای از قبایل عرب،از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه است، این قبیله توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آن حضرت را پس از واقعه کربلا در سال ۶۱ ه.ق داشتند. جمعی از اصحاب، علما، شعرا و زعمای امامیه از این قبیله برخاسته اند. برخی از همسران پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» نیز از همین قبیله بوده اند. این قبیله درسال ۱۹ هجری از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت کردند.از قبایل سلحشور عرب محسوب میگردند. هنگام بنای کوفه، این قبیله محله خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال ۳۶ هجری در جنگ جمل، با حضرت امام علی«علیه السلام» بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند. در قیام عاشورا در سال ۶۱ به سه دسته تقسیم شدند: موافق با حضرت و مخالف و بی طرف. حبیب بن مظاهر، انس بن حرث، مسلم بن عوسجه، قیس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی از سران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی، قاتل طفل شیر خوار، از سران مخالف بود. گروهی از دسته سوم(بیطرف ها) پس از شهادت امام حسین«علیه السلام»، زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده و اجساد را دیدند و تحت تاثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته، مردان را جهت دفن اجساد، خبر کردند. ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روان شدند. پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن اجساد امام و یارانش پرداختند.در این هنگام امام سجاد (علیه السلام ) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(علیه السلام ) خود را به آنان معرفی کردند. http://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
همیشه گدایی که آقا ندارد سر سفره ی هیج کس، جا ندارد بدون تعارف زدن سفره خوب است کرم خانه اصلاً بفرما ندارد تقلّا مکن تا مچم را بگیری گنهکار که بوق و کرنا ندارد بیا پیش مردم مگو که چه کردم خجالت کشیدن تماشا ندارد تو ناراحتی که به تو پشت کردم بیا خوب بزن، اینکه دعوا ندارد همین جا بزن آخرت را رها کن برای تو اینجا و آنجا ندارد مکش بر رخ، من بِبر آتشت را برای کسی که علی را ندارد .... ....سر سفره ی رحمت تو خدایا کسی جا ندارد که زهرا ندارد بگو  روزی ام کربلا نیست اینکه نیازی به امروز  و فردا ندارد 🔹اشعارناب آئینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7