- ناشناس.mp3
5.1M
☑️تفسیر دعای بیست و دوم ماه رمضان
🔸آیت الله مجتهدی
--------------
@aqiqe4
#هر_روز_یک_آیه
#قرآن_کریم 📖
﷽
#متن_آیه ؛
أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿١٠٠﴾
#ترجمه_آیه ؛
آیا چنین نیست که هرگاه یهود پیمانی [با خدا و رسولانش] بستند، گروهی از آنان، آن را شکستند؟ [آنان نه فقط عهد شکنند] بلکه بیشترشان ایمان نمیآورند.
نام سوره : #بقره ۲
محل نزول : #مدینه ۸۷
#جزء ۱
#آیه ۱۰۰ - ۲۸۶
--------------
@aqiqe4
شهید والا مقام حاج مهدی نیساری
*بنا به فرمایش مقام معظم رهبری فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتراز شهادت نیست لذا شایسته است با ذکر یک صلوات با اشتراک گذاری این زندگینامه شهید والامقام در اجر این فضیلت عظیم سهیم باشیم.*
👇
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
@aqiqe4
*غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد.*
@aqiqe4
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
سردار مدافع حرم حاج مهدی نیساری درشب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد ، سردار نیساری فردی که برای شناسایی پیکر *شهیدحججی* به مقر داعش رفت وازطرف سیدحسن نصرالله لقب پهلوان مقاومت گرفت.
─═इई🍃🌸🍃ईइ═─
*ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسنحججی:*
بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟!
این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"*
حاج سعیدحرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : *"کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"*
داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد.
توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم.
هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند.
به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: *"پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."*
من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"*
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟!
بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم: "حاجآقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش."
گفت: "قَسَمَت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو.
تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام."
وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: *"حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان."*
هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: *"بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن!*
☑️جزئیات ثبتنام از متقاضیان دارای سه فرزند و بیشتر برای واگذاری مسکن
🔸معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی:متقاضیانی که تاریخ تولد فرزند سوم یا بیشتر آنها بعد از تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۰ باشد، میتوانند با مراجعه به سامانه طرحهای حمایتی مسکن به آدرس http//:saman.mrud.ir در بخش نوع سرپرستی با انتخاب گزینه "قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت" نسبت به ثبتنام اقدام کنند.
🔸بدیهی است پس از ثبتنام از متقاضیان، در صورت واجد شرایط بودن متقاضی، سایر اقدامات لازم حسب ضوابط و مقررات مربوطه صورت خواهد پذیرفت.
--------------
@aqiqe4
🔰 جمعی از دانشجویان، فردا با رهبر انقلاب دیدار میکنند
🔻در بیست و چهارمین روز از ماه مبارک رمضان، جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی سراسر کشور با حضرت آیتالله خامنهای دیدار خواهند کرد.
🔸این دیدار با رعایت دستورالعملهای بهداشتی، عصر فردا (سهشنبه) به صورت حضوری در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار خواهد شد و در ابتدای برنامه نمایندگان تشکلهای دانشجویی به بیان نظرات و دیدگاههای خود میپردازند.
🌙 @aqiqe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️دعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان
با صدای مرحوم موسوی قهار
--------------
@aqiqe4
@mahe_khoda1 - کانال رمضان ماه خدا.mp3
4.96M
☑️تفسیر دعای بیست و چهارم ماه رمضان
🔸آیت الله مجتهدی
--------------
@aqiqe4
#هر_روز_یک_آیه
#قرآن_کریم 📖
﷽
#متن_آیه ؛
وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿١٠١﴾
#ترجمه_آیه ؛
و زمانی که فرستاده ای از سوی خدا به سویشان آمد که تصدیق کننده کتابی است که با آنان است، گروهی از آنان که [دانش] کتاب به آنان داده شده بود [با کمال گستاخی] کتاب خدا را پشت سر انداختند [و با آن به مخالفت برخاستند]، گویی نمیدانند [که کلام خداست].
نام سوره : #بقره ۲
محل نزول : #مدینه ۸۷
#جزء ۱
#آیه ۱۰۱ - ۲۸۶
--------------
@aqiqe4
- ناشناس.mp3
8.29M
☑️تندخوانی(تحدیر) جزء بیست و چهارم قرآن کریم
🔸قاری: احمد دباغ
--------------
@aqiqe4