eitaa logo
عقل منور
1.1هزار دنبال‌کننده
105 عکس
6 ویدیو
16 فایل
﷽ انتشار درس‌ها و نوشته‌های استاد روح‌الله سوری در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی، از سوی شاگردان ایشان صفحه شخصی پایگاه اندیشوران: http://r-soori.andishvaran.ir پایگاه مگیران: magiran.com/author/profile/441684 پیشنهاد و تبادل: @Moharram61
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل منور
مقاله علمی پژوهشی در موضوع عرفان نظری و حکمت متعالیه: جایگاه هستی‌شناختی ذات الهی از دیدگاه حکمت مت
👆👆👆 باسلام پنج مقاله اخیر، همگی درباره ذات الهی، عدم تناهی او و پیامدهای آن، بحث می‌کنند. موضوعی پرچالش که کم‌تر بررسی شده است. امید آن‌که برای ارباب بینش، مفید آید. @aqlemonavar
به‌باور عارفان مسلمان، اولیای الهی پس از مرگ، می‌توانند با پیکر مثالی خود، گاه در عالم ماده پیدا شوند؛ به‌گونه‌ای که مردم دنیا آنها را دیده و نمی‌دانند که مثال‌اند. محیی‌الدین عربی سخنان جالبی دراین‌باره دارد. این نکته می‌تواند کلیدی مهم در تفسیر روایات رجعت باشد. جالب آن‌که سنت‌های دیگر عرفانی، مانند اوپانیشاد نیز چنین باوری دارند. متن زیر تعبیر خاص عرفان هندی، از آموزه یادشده است: "استادان بزرگ معنوی، پس از مرگ توانایی متراکم‌سازی ارتعاشات لطیف کالبد اختری در کالبد فیزیکی را دارند. و معمولا برای دست‌گیری از سلسلهٔ شاگردان و افراد مستعد و یا مأموریت‌های معنوی در ابعاد مادی ارتعاشات کالبد اختری را در کالبد فیزیکی به‌گونه موقت، متراکم می‌سازند". تعبیر "متراکم‌سازی ارتعاشات کالبد اختری در کالبد فیزیکی" به‌احتمال زیاد، تبیین دیگری از تجسم پیکرهای مثالی در عالم مادی است. واژه "تراکم" می‌تواند به‌معنای غلظت و زُمختی شایسته اجسام، یا همان تبدیل انرژی به ماده فیزیکی باشد. و می‌تواند به‌معنای تنزل در مراتب تشکیکی و افزایش حدود وجودی بوده باشد (معنای متافیزیکی). و نیز ممکن است هردو معنا صحیح باشد. به‌هرروی گفتگوی سنت‌های عرفانی، گاه دقت نظرهای ویژه‌ای به‌دست داده و گوشه‌های تازه‌ای از بحث را آشکار خواهد کرد. @aqlemonavar
روزگاری نه‌چندان دور، که گاه ذوقی بود و چیزی می‌سرود، این شعر متولد شد. پس از چندی، دوست بزرگوارم استاد عباس نوری، زحمت خطاطی آن‌را پذیرفت. @aqlemonavar
این نیز رباعی‌ای از بنده است که به خط استاد نوری، آراسته شد. تذهیب آن از ذهب واقعی است؛ زیرا به پیشگاه یکی از اولیاء الهی تقدیم گردید. چه روزگار شیرینی بود... متن شعر: از شوق وصل تو جانم به‌لب رسید آن‌قدر ذکر تو اندر دلم تپید عشق تو آتش است و مرا دود می‌کند ای دود کاش می‌شدی از صحنه ناپدید @aqlemonavar
بارها به این صحنه می‌نگرم: کهکشان‌ها می‌چرخند و در دل آن‌ها منظومه‌ها می‌چرخند و در دل آن‌ها... . اما چرا؟ دانشمندان پاسخ می‌دهند: در میان هر کهکشانی، سیاه‌چاله‌ای است که زمان و مکان را می‌مکد. گردش کهکشان با همه میلیاردها منظومه‌اش، زاییده مکش این سیاه‌چاله است. اکنون دوباره می‌پرسم: سیاه‌چاله‌ها کهکشان را به کدام سو می‌مکند؟ این همه زمان و مکان را به کجا می‌ریزند؟ افزون بر این‌که این مکش، باید سویه دیگری داشته باشد که زمان و مکان را در کهکشان، ریخته باشد. هیچ مکشی بدون ریزش نیست. سرانجام هر رودخانه‌ای از یک‌سو می‌آید و به سوی دیگری می‌رود. آن چیست و کجا؟ آن‌جا که زمان و مکان، از او می‌ریزند، کجاست؟ دانش‌مندان، پاسخی ندارند اما برخی فیلسوفان می‌گویند: عالم مثال، که از ابعاد بدون جرم و ماده تشکیل شده، زاینده عالم مادی طبیعی است. عالم طبیعت، از فروکاست پدیده‌های مثالی، پیدا می‌شود. بنابراین، همه اشیای مادی، نشئه‌ای مثالی و پیشین دارند، که با فروکاهش خویش، به اشیای مادی تبدیل شده است. هم‌باز می‌پرسم: آیا عالم‌های مادی و مثالی، درهم‌تنیده‌اند؟ آیا راهی از این، به آن، هست؟ آن چیست؟ فیلسوفان دیگر پاسخی ندارند. چشم‌های تشنه خرد را به آسمان می‌دوزم و زیر لب زمزمه می‌کنم: آه، ای آسمان‌ها، با من سخن گویید و رازهای خود را آشکار کنید. اما ندایی نمی‌شنوم. آیا نمی‌خواهید کسی از هنرهای شما آگاه شود؟ آیا نمی‌خواهید کسی بال‌های اندیشه‌اش را به‌سوی شما بگشاید؟ آیا راه‌نمایی نمی‌کنید؟ چیستید و چرایید؟ و هم‌چنان چیزی نمی‌شنوم. چشم از آسمان برمی‌گیرم و پیچ نمایش‌گر (تلویزیون) را می‌گشایم. گروهی از تجربه‌هایی شگرف می‌گویند: از بدن که بیرون رفتم، جسمی لطیفی بودم، بخارگونه، شیشه‌وار. گردبادی آمد و مرا برد... پرسش‌هایم جدی‌تر می‌شوند. جسمِ لطیف! هم‌چو ابر! مانند بخار! آیا این همان پیکر مثالی است؟ یا چیزی میان ماده و مثال؟ چقدر پرسش بی‌پاسخ دارم... این‌بار چشم خرد را نیز می‌بندم. به ژرفای خویش فرو می‌روم. لایه‌ها را کنار می‌زنم. دریای عمیقی است. فشار آب زیاد است. نفَس کم می‌آورم. آب، به‌سختی مرا می‌فشارد و ناگاه می‌میرم. از این منِ مرده، یکی بیرون می‌جهد. دوباره به عمق می‌روم. این‌بار بیش‌تر. اما بازهم نفس کم می‌آید و باز می‌میرم. منِ مرده را همان‌جا رها می‌کنم. از او بیرون می‌پرم و باز به عمق می‌روم... هفت بار می‌میرم و هفت بار زنده می‌شوم. آه، این دریا انتهایی ندارد؟! خوب که می‌نگرم، دریا نیست، اینجا فضاست و من پایین نمی‌روم، بل بالا می‌آیم. چه فرقی می‌کند. چه اهمیتی دارد. این‌جا عمق دریا و اوج فضا یکی شده است. اکنون می‌نگرم: منظره زیبایی است. زمان و مکان، از گرداب‌های مثالی، به عالم ماده تزریق می‌شوند و باز از گرداب‌های مثالی، به عالم مثال مکیده می‌شوند. گرداب یا گردباد؟! درست روشن نیست. چه فرقی دارد. این‌جا گرداب و گردباد، یکی شده‌اند. چون نسیم، در فضا منتشر می‌شوم. روی‌دادهایی که از آبشار سرنوشت به پایین می‌ریزند، دوچهره دارند. رویی ثابت در مثال، رویی گذرنده در ماده. از بالا که بنگری، در نقطه حال، همه گذشته‌‌ها و آینده‌ها فشرده‌اند. از پایین که می‌نگری، در نقطه حال، چیزی جز اکنون، نخواهی دید. نقاطی از ماده که رقیق‌ترند، روزنه آمد و شد به مثال‌اند. چیزی مانند سیاه‌چاله‌ها. و چیزی مانند همان بدن لطیف، که تجربه‌گران می‌گفتند. بدن ضمخت مادی، در بیرون جو می‌میرد. اما بدن لطیف، نه به اکسیژن نیاز دارد و نه در چنگال جاذبه فرو می‌ماند. او پر می‌گشاید. در بلندای کهکشان، گرداب‌هایی است که راه ورود به عوالم بعدی است. گرداب‌هایی دوسویه که هم زمان و مکان را می‌زایند و هم می‌بلعند. شاید این، همان شدت و ضعف تشکیکی است. چرا دلم شور می‌زند؟ انگار فرصتم پایان یافته که دل‌تنگ دنیای فانی خودم هستم. ناگاه زنگ ساعت به‌صدا می‌آید و از خواب می‌پرم. باخود می‌گویم: این چه بود: رویایی شیرین یا کشف حقیقت؟ با لبخند پاسخ می‌دهم: چه فرقی دارد؟ اینجا خواب و بیداری، یکی شده‌اند... قوله سبحانه: "فیها یفرق کل امر حکیم" @aqlemonavar
مقاله علمی پژوهشی در موضوع حکمت متعالیه: علم تفصیلی پیشین و قاعده بسیط الحقیقة چکیده: مهم‌ترين ساحت علم الهی، علم پيشين یعنی علم ذات به‌ غير، در رتبه ذات است. برخی معتقدند اگر اين علم، تفصيلی و عين ذات باشد، بساطت ذات الهی مخدوش می‌شود. اما صدرالمتألهين برپایه قاعده «بسيط الحقيقه» اين‌دو را جمع‌پذير می‌داند؛ زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. ‌نظام وجود، تشكيك طولی (علّی) دارد و معلول وجود ضعيف‌شده علت است. بنابرين، مرتبه بالا (علت) وجود مرتبه پايين (معلول) را بگونه‌ای برتر و بدون نواقص آن، در خود دارد. واجب‌الوجود، برترين و بسيط‌ترين مرتبه نظام وجود است، پس وجود برتر همه اشياست و علم حضوری او به خويش، علم تفصيلی به اشياء، پيش از آفرينش آنهاست؛ بگونه‌ای كه خود علم بسيط است اما كشفی تفصيلی از اشياء دارد. از سوی ديگر، ذات واجب فاقد حدود و نواقص است. از اين‌رو برخی معتقدند تقرير ملاصدرا نيز مفيد علم پيشين اجمالی است. بر اساس مباني حكمت متعاليه مي‌توان چنين پاسخ داد: حقيقت وجود (وجود برتر اشياء) مانند خطی است كه اجزاء آن تحقق بالفعل ندارند. حدودِ حقيقت وجود، خارج را پر نكرده‌اند اما حقيقتاً بر آن صادقند، بنابرين فانی و مضمحل در متن وجودند. پس علم وجود برتر به خويش، كاشف از حدود فانی در اوست، بگونه‌ای كه سبب بروز كثرت در ذات نمي‌گردد. معنای «علم اجمالی (بسيط) در عين كشف تفصيلی» همين است. بنابرين، تحقق حدود اشياء در ساحت ربوبی مانند تحقق اضمحلالی اجزاء خط است، يعنی حدود و كثرت زاييده از آن، نفس‌الامر دارد اما وجود خارجی ندارد. کلیدواژگان: علم تفصیلی پیشین، اجمال و تفصیل علم، اجمال و تفصیل معلوم، وجود برتر، حد وجودی. لینک دانلود: http://kherad.mullasadra.org/fa/Article/23675 @aqlemonavar
مقاله علمی پژوهشی در موضوع حکمت متعالیه: بازگشت علیت به تشأن، چالشها و پاسخها چکیده: جود رابطی، «فی‌نفسه لغیره» است. جهت «فی‌نفسه» آن حاکی از ذات ویژه‌اش، و جهت «لغیره» آن نمودار تعلق و ربط این ذات به شیئی دیگر است. بنابراین او هویتی جدا از طرف ربط خود دارد که ربط، عارضِ هویت (ذات) اوست. اما وجود رابط، تنها «فی‌غیره» و فاقد «فی‌نفسه»گی است؛ یعنی تمام هویت او همان ربط و تعلقش به دیگری است. درنتیجه وجودی جدا از طرف ربط خود ندارد. معلول از دیدگاه صدرالمتالهین دارای وجود رابط، و فاقد تحققی مستقل است. برهان او در سه گام خلاصه می‌شود: 1) نفی عروض خارجی: براساس اصالت وجود، وجودِ معلول، معلول (نیازمند) است؛ یعنی گونه‌ی وجودی و هویت او چنین است. و این تمام هویت اوست. 2) نفی عروض تحلیلی: تصور حقیقت معلول (که چیزی جز ربط نیست)، مانع از لحاظ ذات (حتی در ذهن) برای اوست. 3) بازگشت علیت به تشأن: معلول فاقد حیث «فی‌نفسه» بوده، وجودی جدا از علت ندارد. بنابراین تمایز علت و معلول در امری غیر از وجود خارجی است. ملاصدرا این تمایز را «تشأن» می‌نامد. برخی پژوهش‌گران شبهاتی به گام دوم ایراد می‌کنند، که درخور توجه است. پاسخ بدین شبهات به تقریری نوین از برهان صدرا می‌انجامد، که دقیق‌تر از تقریرهای کنونی است. البته مدعای صدرالمتالهین از راه تحلیل هستی‌بخشی نیز قابل اثبات می‌باشد، که کم‌تر مورد توجه قرار گرفته است. کلیدواژگان: علیت، وجود رابط، وجود رابطی، تشأن، ضرورت ازلی، صدرالمتألهین. لینک دانلود: https://pms.journals.pnu.ac.ir/article_3908.html @aqlemonavar
ما نبودیم و جهان بود. رنگ‌ها، صداها، شکل‌ها و بسیاری ادراک‌های دیگر بودند، اما آنها را نمی‌یافتیم. ما اندک‌اندک آن‌چه را که یافتیم، یافتیم، و رفته‌رفته دامنه ادراک خود را گستراندیم. اکنون برخی چیزها را با نیروی خِرد یافته‌ایم. اما چندها برابر آنرا هنوز نمی‌یابیم. هنوز حقایق بسیاری از افق ادراکی ما پوشیده مانده است. شاید روزی نیروی ادراکی برتری پیدا شود و چیزهای دیگری از جهان بیابد که اکنون حتی در تصور ما نمی‌گنجد. ما تاکنون بارها با این جهش ادراکی، روبرو شده‌ایم، پس چرا از روی‌داد دوباره آن می‌هراسیم؟ شاید نگران فرو ریختن چیزی هستیم که تاکنون ساخته‌ایم. اگر همه یا بیش‌تر ادراک ما از جهان، ناروا باشد، آن‌گاه چه کنیم؟! آرام باخود می‌گویم: ما بارها ساختمان علم را ویران کرده و ازنو ساخته‌ایم. نباید از ساختن دوباره آن، بهراسیم. شاید نتیجه علم، بیش‌تر، ساختن درون باشد تا یافتن بیرون؛ زیرا بیرون، همیشه بوده، هست و خواهد بود. اما این درون است که رشد می‌کند. روزی که جریان ادراک به فراخِرد جهش نماید، دوباره متولد می‌شویم و دوباره جهان را ادراک می‌کنیم. اما نباید فراموش کنیم که فراتر از هر فراتری، فراتری است. و این مرگ و زندگی پس از آن، پایانی ندارد. باید برای آینده گشوده باشیم. ترس برادر مرگ است و ما را در مرحله‌ای که به‌ناروا، خود را بدان بسته‌ایم، نگاه می‌دارد. مرحله‌ای که گور ما خواهد شد و ما را به‌جرم ایستایی، به‌سختی خواهد فشرد. این سزای کسی است که ندای تعالی "هستی" را نادیده بگیرد و به جایی که هست، بسنده نماید. بسندگی، دوزخ دردناکی است که جز سوختن خودبسنده، چیزی نمی‌شناسد. @aqlemonavar
146 tamhid-souri.mp3
13.24M
(جلسه ۱۴۶) [معنای درست و نادرست "بی‌قیدی" در عرفان] @aqlemonavar
🔰موسسه علمی تربیتی آوای توحید 🔅فراخوان مقاله هفت شهر عشق 👤به مناسبت سالگرد ارتحال علامه ذوفنون حسن‌زاده آملی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه، فراخوان مقاله با محوریت ابداعات و نوآوری‌های علمی مرحوم علامه برگزار می شود. ⌛️مهلت ارسال آثار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ ⏱زمان نتایج داوری : ۱۰ مهر ۱۴۰۳ علاقه‌مندان برای دریافت اطلاعات بیشتر و ارسال مقالات می‌توانند به سامانه ارسال مقاله آوای توحید مراجعه کنند . https://lms.avayetowheed.com/cont/2196 ▫️به مقالات برتر همایش علاوه بر چاپ و انتشار ، جوایز ارزنده تقدیم می شود. 🔘کانال رسمی https://eitaa.com/joinchat/3576430603Cf4a92fc96a