12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زیبایی_های_حرم
به چلچراغ پر از نور خانهات سوگند
دلم هوای تو را کرده، خانهات آباد...
🔺نمایی زیبا و متفاوت از لوستر رواق دارالسعاده
📸 سید سجاد علویان
@aqr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زنده_از_حرم
🔹مراسم استغاثه به محضر پروردگار و ائمه اطهار (ع) و دعا برای رفع بیماری کرونا
🔺صحن انقلاب اسلامی
@aqr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زنده_از_حرم
🔺قرائت صلوات خاصه حضرت رضا علیهالسلام در مراسم استغاثه به محضر پروردگار و ائمه اطهار (ع)
@aqr_ir
📿 ذکر روز جمعه، صد مرتبه
⚜ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ⚜
@aqr_ir
12.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_یک_تصویر | هر فیلم و عکسی، داستانی دارد و هر نگاهی میتواند داستانی متفاوت را حکایت کند؛ با داستان ما همراه شوید 👇🏻
📝 شما نیز میتوانید داستانهای امام رضایی خود را با مخاطبین ما به اشتراک بگذارید.
@aqr_ir
آستان قدس رضوی و حرم مطهر
#داستان_یک_تصویر | هر فیلم و عکسی، داستانی دارد و هر نگاهی میتواند داستانی متفاوت را حکایت کند؛ با
▫️جعفر آقا، نمونه همان آدمیست که میگویند موهایش را در آسیاب سفید نکرده است؛ زُمُختیِ دستهایش را حتی از دور هم میتوان حس کرد ...
▫️نگاهی که او به گنبدِ آقا دوخته، آنقدر عمیق و صمیمی و ساده است که بعید میدانم هیچ عاشق و معشوقی اینگونه همدیگر را نگاه کرده باشند.
▫️ما سالهاست که با جعفر آقا همسایهایم؛ او راننده است و از صبح زود تا آخر شب برای درآوردن هزینههای خانواده هفت نفرهشان در جادههای اطراف شهر دنده عوض میکند؛ ما همسایهها خیالمان راحت است که هر روز صبح، صدای روشن شدن کامیون قدیمیاش نمیگذارد خواب بمانیم.
▫️محل زندگی ما یکی از روستاهای اطراف شهر اصفهان است و بیشتر ساکنین آن در اطراف روستا، مزرعه پرورش گُل دارند.
▫️تقریبا هفت سال پیش بود که همراه با کاروانی از اهالی روستا در ایام ولادت آقا به زیارتش آمدیم؛ در ورودی حرم، خادمها مشغولِ گُلکاری بودند و برایمان جالب بود که همه آنها از همان نوعِ گُلهایی هستند که ما در مزرعه پرورش میدهیم.
▫️همین شباهت باعث شد با هم قرار بگذاریم که هر سال، در حد توانمان از مزرعه گُل تهیه کنیم و برای تولد امام رضا (علیهالسلام) به حرم بفرستیم.
▫️در آن کاروان، جعفر آقا تنها کسی بود که وقتی این پیشنهاد مطرح شد، تغییر حالت چهرهاش کاملا قابل مشاهده بود و میشد فهمید که چه حسرت بزرگی وجودش را گرفته است؛ او نه مزرعهای برای پرورش گُل داشت و نه وضعیت مالی مناسبی برای خریدِ آن ...
▫️سال بعد، نزدیک ایام ولادت آقا، شور و حال عجیبی همه روستا را گرفته بود، اما حتی آن روزها، جعفر آقا باز هم مثل همیشه نبود و هر بار که ما را میدید، حرفهایش افسوسِ عجیبی داشت.
▫️اما صبح روزی که اهالی در مقابل مسجد روستا منتظر بودند تا ماشین باربری برای ارسال گلها بیاید، جعفر آقا با کامیون قدیمیاش و لبخند همیشگیاش وارد کوچه شد ...
▫️او هر سال با همان کامیونِ قدیمی، گلها را به مشهد میرساند و خوشحال است که میتواند در هدیه تولد امام(ع) شریک باشد.
@aqr_ir
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا