سحر غریبانه 13
سلام علیکم
سیزدهمین سحر ماه مبارک رمضان
روضه در خانه
15 نکته درباره سحرخیزی و...
1. جمله: «سحرخیز باش تا کامروا شوی» خیلی جدی است.
2. اصل سحرخیزی و بيدار شدن هنگام نماز صبح و قبل از آن، دارای آثار و برکات و خواص زیادی است.
3. هم خواص جسمی، هم آثار روحی و معنوی، و هم پاداش اخروی.
4. البته برای زود بیدار شدن، باید زود خوابید.
5. اگر خیلی سخت است فقط چند دقیقه بیدار شوید، بنشینید، آبی بخورید، و فقط یک «یا الله» بگویید...
6. اگر خیلی سخت نبود، چند آیه قرآن هم بخوانید.
7. اگر توانستید، وضو بگیرید و یک رکعت نماز بخوانید، بله فقط یک رکعت! (به نیت نماز وتر)
8. اگر بیشتر حال داشتید، قبل از آن، یک دو رکعتی هم بخوانید، به نیت نماز شَفع.
9. اگر به جهت دوری از گناه، توفیق بیشتری داشتید و سر حال بودید، ابتدا چهار تا دو رکعت هم بخوانید به نیت نماز شب.
10. به این کار می گویند «سحرخیزی، تهجد و نماز شب» که بر پیامبر واجب بوده و همه اولیای خدا به آن اهتمام دارند.
11. دستور نماز شب: چهار تا دو رکعت به نیت نماز شب، دو رکعت به نیت نماز شفع (بعد از حمد رکعت اول، سوره ناس و رکعت دوم سوره فلق)، یک رکعت هم به نیت نماز وتر (بعد از حمد، سه بار توحید و یک بار فلق و ناس)
12. اگر وقت و حال بود: در قنوت نماز وتر: طلب مغفرت برای 40 مؤمن، 70 بار استغفار، هفت بار «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار» 300 بار العفو، در پایان: رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ تُبْ عَلَيَ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الْغَفُورُ الرَّحِيم.
13. این نمازها را نشسته و در راه هم میتوان خواند.
14. این کار و عبادت، آثار، خواص و پاداش فراوانی دارد، دنیوی و اُخروی (که اخبار آن مفصل است).
15. لذا گفته اند: دنیا میخواهید نماز شب بخوانید، آخرت هم میخواهید نماز شب بخوانید.
🌸خدایا لذت عبادت را به ما عنایت فرما.
توسل در محضر امام زمان علیه السلام
سحر خیز مدینه کی میایی امیر بی قرینه کی میایی
عزیزم مادرت چشم انتظاره دوای درد سینه کی میایی
آخ کشم از سینه ناله کی میایی امید فاطمه پس کی میای
السلام علیک یا ابا عبدالله
ای وای دلبرم از دست می رود
این یادگار آخرم از دست میرود
سه نفر وارد گودال شدن ،خولی، سنان بن انس، شمر...این دوتای اول ضربه های ضربه های خودشان را زدن و رفتن نفر سوم که وارد شد نقاب زده بود ارباب ما فرمود نقابتو کنار بزن یه خبری پیغمبر به من داده تا نقابشو کنار زد ابی عبدالله فقط یه جمله فرمود... فرمود صدق رسول الله تا این جمله رو فرمود نانجیب بدنو برگردوند
و لاحولا و لاقوه الا بالله العلی العظیم
اموات شهدا مخصوصا بروح استاد حاج آقا صادق الوعد الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 6 اردیبهشت 00
https://chat.whatsapp.com/GmyZvkSxo5aJ2Kb18HhAI77
🔴 #اهمیت_آگاهی_از_تفاوتها
💠 بهترين هديه به همسر شناخت و آگاهي نسبت به تفاوتهاي زن ومرد و رفتارهاي متناسب با آن تفاوتهاست.
💠با شناخت اين تفاوتها ديوارهاي رنجش و بياعتمادي فرو ميريزد، چرا كه همه كشمكشها و رنجشها ناشي از عدم درك يكديگر ميباشد.
💠زن ومرد نه تنها در روابطشان با يكديگر متفاوتند بلكه در #فكر كردن، احساسات، ادراك، عكسالعمل نشاندادن، #عشق، خواستهها، نيازها و قدرداني كردن با يكديگر متفاوتند.
💠با توجه به این نكته كه همسرتان با شما فرق دارد ميتوانيد به آرامش برسيد و بجاي اينكه در برابر او مقاومت كنيد و يا بخواهيد رفتارهاي او را تغيير بدهيد با او كنار ميآييد.
سحر غریبانه
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم
چهاردهمین سحر ماه مبارک رمضان روضه در خانه
( روضه امام زمان علیه السلام برای جد غریبشان امام حسین علیه السلام )
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
از هجر تـو بی قرار بـودن تا كـی؟
بازیچه روزگـار بـودن تا كـی؟
ترسم كه چراغ عمر گردد خامـوش
دور از تو به انتظار بودن تا كـی؟
ما را كه به خدمتت رسیدن سخت است
دیدن همه را تو را ندیدن سخت است
بار غم تو به جـان كـشیدن آسـان
از دشمن تو طعنه شنیدن سخت است
إذا ظهر القائم (عج) قام بین الرکن و المقام و ینادی بنداءات خمسه:
از مقاتل معتبر استفاده می شود
زمانی که قائم آل محمد ظهور می کند مابین رکن ومقام می ایستند و پنج ندا سر می دهند:
الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم،
آگاه باشید ای اهل عالم من دوازدهمین امام هستم،
الثانی: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم،
آگاه باشیدای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده
الثالث: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان،
آگاه باشید ای اهل عالم که جدمن حسین را تشنه کام کشتند،
الرابع: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا،
آگاه باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند،
الخامس: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا.»
اگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را ازروی کینه توزی پایمال کردند.
ای وای ...
جوری خورد زمین که امام زمان به اون صورت خاکی سلام میکنه... السلام علی الخدالتریب...
وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک... هرچی خواستن به آقاش نزدیک بشن اجازه نمیداد هرطوری بود دفاع میکرد همین که رو زمین گذاشت صورتشو وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً،إِلى خِیامِک َچنان با سرعت میرفت زودتر از شمروخولی به خیمه ها برسه... قاصِداً،مُحَمْحِماً، باکِیاً فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َمَخْزِیّاً یاری کن امروزا باگریه ات،با ناله ات... این زن و بچه صدای ذولجناح رو شنیدن،اینجا دیگه تو ناحیه نداره اما تو روایت دیگری دارد گریه کنان که اومد فریاد میزد الظلیمه الظلیمه من امت قتلت ابن بنت نبیا یعنی همه بریزید بیرون حسینو کشتن..
وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َعَلَیْهِ مَلْوِیّاً دیدن زینی که ابی عبدالله روش سوار میشد واژگونه
بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ،ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات لطمه زنان مویه کنان موی کنان از خیمه ها بیرون دویدن وَ بِالْعَویلِ داعِیات عویل یعنی گریه ی مادر بچه مرده وَ بِالْعَویلِ داعِیات وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات وَ إِلى مَصْرَعِک مُبادِرات دنبال ذولجناح همه پا برهنه دارن میدون وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک"
او میدوید و من میدویدم
اون با چه سرعتی می اومد اما راوی میگه دختر علی هی زمین میخورد هی بلند میشد،دوتا دستشو رو سرش گرفته بود هی میگفت وامحمدا
ای وای دلبرم از دست می رود
این یادگار آخرم از دست میرود
و لاحولا و لاقوه الا بالله العلی العظیم
بروح اموات و شهدا از ابتدای خلقت الی تا این ایام و مخصوصا بروح بلند و ملکوتی فقید سعید استاد معظم آیت الله حاج آقا صادق الوعد الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 7 اردیبهشت 00
https://chat.whatsapp.com/GmyZvkSxo5aJ2Kb18HhAI77
سحر غریبانه
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر الناصرین
پانزدهمین سحر ماه مبارک رمضان
( روضه در خانه )
( بمناسبت ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام غریب مدینه
روضه این امام همام را در این دل شب
( سحر مبارکه ) میخوانیم هر چند ولادت این امام همام است اما چه کنیم وقتی در تاریخ مملو از غربت امام حسن مجتبی علیه السلام را میخوانیم و غربت با نام و جانم آن امام کریم عجین شده است .
در هر صورت جا دارد جا دارد سه بیت را بابت ولادت آن امام همام بخوانیم بعدش ذکر توسلی از امام دوم داشته باشیم
التماس دعا
گفتم که گناه من عظیم است،عظیم
در حشر جزای من جحیم است، جحیم
ناگاه به گوش جان شنیدم ازغیب
نومیدمشوحسن کریم است،کریم
یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
چشم اهل دل از گریه خونبار است
حضرت مهدی در عزایش عزادار است
خاک غم شب بر فرق عالم شد .
سینه شیعه دریای ماتم شد
غریب کوچهها شدن با من
غریب کربلا شدن با تو
دیدن مادر روی خاک با من
شهید سر جدا شدن با تو
استاد خطیب شهیر مرحوم کافی می گوید بارها امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم!آه جگرم!
ای وای
چرا به امام حسن (ع) میگویند :غریب مدینه ؟
یک وجه میتواند این باشد که قبر شریف آن حضرت در بقیع ؛ گنبد و بارگاه و ظاهری ندارد . یا بگویم وجه غربت آن حضرت این است که سرداران لشکر امام حسن به او خیانت کردند و حتی دوستانش به او گفتند : یا مذل المومنین ؛ ای کسی که ذلیل کننده ی مومنان هستی ؛ اینها همه درست است اما یک وجه هم این است که امام حسن تنها پسری بود که در آن کوچه همراه مادرش ،حضرت زهرا (س) حاضر بود تنها فرزندی بود که دید مادرش در آن کوچه سیلی خورد و نقش زمین شد . بعد آن جریان هم نمیتوانست به کسی حرفی بزند . همه ی این ها بغض شده بود . باید هم بعدها به صورت پاره های جگر درون طشت بریزد .
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را از خون جگر باغ و لاله کرد
خونی که خورده بود همه عمر از گلو ریخت
دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد
بگوئیم ای کریم اهل البیت هر چند دشمن خانگی داشتی و به شما زهر خوارانیده و ایام سختی را گذرانیدی..
اما امام سجاد(ع) فرمودند: لَا يَوْمَ كَيَوْمِ الْحُسَيْنِ(ع) ازْدَلَفَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلَا يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً؛ هیچ روزی مانند روز [شهادت] حسین(ع) نیست که سیهزار نفر علیه او جمع شدند و همه گمان میکردند از این امت هستند و همه میخواستند با ریختن خـون او به خدا نزدیک شوند در حالی که حسین(ع) آنها را نصیحت میکرد، اما تاثیری نداشت تا اینکه او را از روی سرکشی و ظلـم و دشمنی کشتند.
[امالی شیخ صدوق، صفحه ۴۶۳]
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»،
«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ » (هود: 18).
اللهم عجل لولیک الفرج
بروح اموات و شهدا بخصوص بروح استاد آیت الله دکتر حاج شیخ اسماعیل دارابکلایی و فقید سعید تازه گذشته حجت الاسلام آقا شیخ اسماعیل دارابی فر ( بابویه )
الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 8 اردیبهشت 00
https://chat.whatsapp.com/GmyZvkSxo5aJ2Kb18HhAI77
زیارت نامه امام حسن مجتبی علیه السلام 🌹
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ
سلام بر تو اى فرزند پيامبر (خدا) پروردگار جهانيان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ
سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ
سلام بر تو اى حبيب خدا سلام بر تو اى برگزيده خاص خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ
سلام بر تو اى امين (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا
🌹🍃🌹🍃🌹
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللّهِ
سلام بر تو اى راه (مستقيم ) خدا سلام بر تو اى بيان (كننده ) حكم خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِدُ الزَّكِىُّ
سلام بر تو اى ياور دين خدا سلام بر تو اى آقاى پاك (و منزه از هر عيب )
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمينُ
سلام بر تو اى نيكوكردار وفادار سلام بر تو اى قيام كننده (به امر خدا) و امين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
سلام بر تو اى داناى به تاءويل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه يافته
🌹🍃🌹🍃🌹
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ
سلام بر تو اى پاكيزه منزه سلام بر تو اى پرهيزكار پاكدامن
السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ
سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهيد راست گفتار
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ
سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او
🌹🍃🌹🍃🌹
🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺
↯ 🇯🇴🇮🇳 ↯
🌺🌿 eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرالناصرین
متن ذیل را با کسب اجازه از اساتید محترم تقدیم به همه بزرگواران مخصوصا به فرزندان و بستگان فقید سعید حجت الاسلام آقا شیخ اسماعیل بابویه ( دارابی فر ) میکنم
موعظه
کفی بالموت موعظا
مرگ بهترین موعظه است برای همگان✅
أَيُّهَا النَّاسُ، كُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ، الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ. كَمْ أَطْرَدْتُ الْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ، فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ، هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُونٌ. نهج البلاغه خطبه 149
امام علی عليه السلام در اين خطبه، بر اين امر تأکيد مى کند که نه تنها فرار از مرگ ممکن نيست، بلکه انسان در حال فرار، به استقبال مرگ مى رود مى فرمايد : «اى مردم هر کس از آنچه فرار مى کند، در همان حال فرار به آن مى رسد !، «اجل» سرآمد زندگى و پايان حيات است، و فرار از آن، رسيدن به آن است » یعنی هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبرو خواهد شد چرا که اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، مرگ را در آغوش میگیرد
اما در میان این پدیدههای میرا و فانی، تنها انسان است که از این سرنوشت، یعنی مردن خبر دارد. همه جانداران میمیرند، ستارگان و کهکشانها فرو میپاشند، اما نمیدانند که میمیرند و نمیفهمند که خواهند مرد جز انسان که میداند و میفهمد که خواهد مرد. اما هیچ یک از انسانها زمان مر گ خودشان را نمی دانند مگر معصومین و امامان معصوم
از طرفی انسان از آغاز پیدایش مرگ آگاه، نیست. بلکه بهتدریج با مفهوم مرگ آشنا میشود.
موجوداتی که مرگ ندارند و نیز موجوداتی که از مرگ خود آگاه نیستند، از مرگ دلهره نداشته نگران هم نیستند. اما انسان با آگاه شدن از مرگ، احساس مسئولیت میکند و دنبال این استکه ذخیره ایی برای قبر و قیامتش انجام دهد .. امیدواریم خداوند عاقبت همه ما را ختم بخیر کند و لحظات آخر جان دادن را برای همه کس آسان کند این متن را بمناسبت فوت یکی از روحانیون محل ما که در متن ذیل یاد آور می شوم متذکر شدم..
انا لله و انا الیه راجعون
بار دیگر با خبر شدیم یکی از شاگردان مکتب آقا امام صادق علیه السلام امروز در جوار حق آرام گرفتند خدا رحمتش کند جناب حجت الاسلام حاج آقا شیخ اسماعیل بابویه ( دارابی فر ) یک روحانی خوش اخلاق و مهربان بودند بنده چندین بار در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها این شخصیت وارسته را زیارت کردم که با رفتار خیلی خوب و متبسم جویای احوال یکدیگر می شدیم و آخرین بار سال قبل در مسجد حضرت زینب پردیسان قم ایشان را زیارت کردم خیلی متواضع و بزرگوار بودند..اضافه کنم این شخصیت بزرگوار در دفتر مرجع عالیمقام حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد شاهرودی پاره وقت فعالیت داشتند و همکاران ایشان از این مرحوم تعریف میکردند . خدا رحمتش کند ما این ضایعه سنگین ارتحال حجت الاسلام آقا شیخ اسماعیل را به فرزندان بزرگوارشان آقا مصطفی و آقا مرتضی و صبیه های محترم و به دامادها مخصوصا آقا سعید مهاجر تسلیت میگوئیم و برای آن مرحوم و پدر و مادر و همسر بزرگوارشان و برادر بزرگوارشان معلم بودند که در ایام جوانی خانه و کاشانه و خانواده را ترک کردند و به رحمت خدا پیوستند و برای دیگر امواتشان از خداوند رحمت و مغفرت را مسئلت داریم
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 8 اردیبهشت 00
سحر غریبانه 16
شانزدهمین سحر ماه مبارک رمضان
روضه در خانه.
بمناسبت اینکه پنجشنبه متعلق به امام حسن عسکری علیه السلام است گوشه ایی از روضه آن حضرت را یاد آور می شویم
یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ و قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
امام حسن عسکرى علیهالسلام در جواب نامه کسی که از شدت فقر و احتیاج خودش نوشت فرمودند:
نَحنُ کَهفٌ لِمَنِ التَجَأَ إلَینا، ونورٌ لِمَنِ استَضاءَ بِنا، و عِصمَةٌ لِمَنِ اعتَصَمَ بِنا، مَن أحَبَّنا کانَ مَعَنا فِی السَّنامِ الأَعلى، و مَنِ انحَرَفَ عَنّا فَإِلَى النّارِ.
ما پناهگاهى هستیم براى کسى که به ما پناه آورَد. و نورى هستیم براى آن که از ما پرتو طلبد. و موجب مصونیت کسى هستیم که از ما پناه جوید.
هر که ما را دوست بدارد در مراتب بالا با ما خواهد بود و هر که از راه ما کج گردد به سوى آتش راه خواهد برد.
السلام علیک یا حسن ابن علی ایها الذکی العسکری یابن رسول الله یَا حُجَّةَ اللَّهِ.....
دلها را روانه کنیم سامرا حرم امامین عسکریین علیهم السلام
اکثر اوقات امام حسن عسکری زندانی بودند امام غریبانه و در جوانی که ۲۸ ساله بود با زهر اشقیا مسمومش کردند شهید شد.
دستش داره بشدت میلرزه،غلامش رو صدا زد،فرمود:برو تو حجره به عزیز دلم بگو بیاد، میگه وارد حجره شدم دیدم آقازاده ای صورت به سجده گذاشته،انگشت سبابه رو بالا آورده داره دعا میکنه
یا به تعبیر دیکر
«اِذنِ بِصَبیٍّ دُرِّیِ اللّونِ وَ فی شَعرِ رَأسِهِ قَطَطٌ مُفلَّجِ الاَسْنانِ »
راوی میگوید من به اطاق مجاور رفتم کودکی را دیدم که همانند دُرِّ سفید و موهای مجعد و دندانهای مرتب داشت و در حال نماز بود .
گفتم:آقازاده باباتون صداتون میکنه،همچین که صورت برداشت،صورت مثل قرص ماه، مؤدب اومد. امام عسکری فرمود:مهدی جان! پسرم
یا سید اهل بیته اسقنی الماء انی ذاهب الی ربی
به من آب بدی،آب رو گرفت جلوی لبای تشنه و خونی بابا،بابای مظلومم،بابای غریبم."همین جا سؤالی میکنیم یا صاحب الزمان سن و سالی نداشتی میدونم،بابات جوان بود میدونم،اما تلاش کردی گفتی بابام تشنه از دنیا نره. من بمیرم برا اون آقایی که تشنه افتاد تو قتلگاه...
همه از خیمه ها بیرون دویدن
ولی سالار زینب را ندیدند
یکی میگفت فرس بابای ما کو
یکی میگفت فرس مولای ما کو
یه وقت دیدن یه دختر در میان همه خانمها آمد کنار ذوالجنا ح گفت میدانم بابام رو کشتند،اما ازت یه سئوال دارم،وقتی بابام میرفت میدان،لباش تشنه بود،بگو ببینم آیا به بابام آب دادن یا نه؟
و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
بروح اموات و شهدا بخصوص بروح آیت الله دکتر حاج شیخ اسماعیل دارابکلایی ( صادق الوعد ) و حجت الاسلام حاج شیخ اسماعیل بابویه ( دارابی فر ) الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 9 اردیبهشت 00
سحر غریبانه 17
سحر هفدهم ماه مبارک رمضان
روضه در خانه
( ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام با موضوع حضرت زینب(س) و مصیبت عظیم کربلا )
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ...
نقل هست روزی که وارد کربلا شدند، بنا شد خیمه ها را بزنند. درخواست حضرت زینب(سلام الله علیها) این بود که خیمه مرا بالای بلندی بزنید.
حضرت خیمه ها را بر خلاف رسم خیمه ها را در گودی زدند، ولی خیمه حضرت زینب(سلام الله علیها) را روی بلندی زدند. روز عاشورا دائم میدان را می دید. لذا شنیدید وقتی امام حسین(علیه السلام) بر بالین حضرت علی اکبر(علیه السلام) آمد، وقتی آن صحنه سنگین پیش آمد، یک دفعه دیدند یک بانوی بلند بالایی از خیمه ها بیرون آمد و هی فریاد می زند: «یا اخیا، و ابن اخیا».
وقتی حضرت سید الشهدا(علیه السلام) به میدان رفت. هی می آمد بیرون را نگاه می کرد و دوباره برمی گشت به خیمه. یک لحظه دیگر صدای امام حسین(علیه السلام) را نشنید؛ آمد بالای بلندی نگاه کرد و دید واویلاست. حضرت در گودی قتلگاه روی زمین افتاده و مجروح شده است. حضرت در محاصره تیرها بود.
نقل است با هر نفسی که می کشید، خون از زره حضرت بیرون می زد. دشمن حضرت را محاصره کرده بود. دید همه دارند به امام حسین(علیه السلام) حمله می کنند. آن هایی که اسلحه ندارند، دامن ها را پر از سنگ کردند و امام حسین(علیه السلام) را سنگ باران می کنند. این مصیبت های عظیم با حضرت زینب(سلام الله علیها) چه می کند؟ در گودی قتلگاه آمد و موانع را کنار زد و نمی دانم چه دید که با تعجب صدا زد:
«انت اخی؟ أ أنت ابن والدتی»؟ دید بدن سر ندارد. یک عضو سالم در بدن نمانده است. نقل است سی صد جراحت بر این اندام وارد شده بود. غیر از اینکه این بدن زیر سم اسب ها رفته بود؛ حتی لباس کهنه را غارت کردند. سپس حضرت زینب(سلام الله علیها) روضه خواند.
ابتدا برای اینکه گلایه از خدا نشده باشد، کفران و ناسپاسی نباشد، دست ها را زیر بدن برد. این بدن پاره پاره را روی دست گرفت و عرض کرد: خدایا این قلیل قربانی را از آل رسول بپذیر؛ سپس یک گفت وگو با رسول خدا دارد:
«يا محمداه! صلى عليك ملائكة السماء هذا الحسين مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتك سبايا».
این کشته فتاده به هامون حسین توس این صید دست و پا زده در خون حسین
توست این کشتی شکسته به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! این همان حسینی است که جایش روی دوش شما بود؛ این همان حسینی است که او را در آغوش می گرفتی؛ این همان عزیزی است که جایش روی سینه تو بود. او را غرق در بوسه می کردی. حالا ببین یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! یک عضو سالم برایش باقی نگذاشتند. بدنش غرق در خون است. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ببین لباس هایش را غارت کردند. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله سلّم) ببین دارند دختران تو را به اسارت می برند. سپس یک روضه برای امام حسین(علیه السلام) خواند. یک طوری روضه خواند که حتی حیوانات هم گریه کردند. اشک از چشم شترها جاری شد. «بأبي من لاغائب فيرتجى ، ولاجريح فيداوى ! بأبي من نفسي له الفداء! بأبي المهموم حتّى قضى ! بأبي العطشان حتّى مضى ».
ای به فدای آن آقایی که جراحت هایش، زخم هایی که بر بدنش وارد شده، التیام پذیر نیست؛
ای به فدای آن آقایی که سفرش برگشت ندارد؛
به فدای آن عزیزی که وقت رفتن تا دم آخر لبانش تشنه بود؛
به فدای عزیزی که تا آخرین لحظات غصه ها روی دلش سنگینی می کرد. آن قدر گریه کرد، آن قدر در گودی قتلگاه برای امام حسین(علیه السلام) روضه خواند که دیدند حضرت سکینه(سلام الله علیها) صدا می زند: «بابا پاشو ببین دارند عمه ام را می زنند».
چون چاره نیست، می روم و می گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم
علی لعنت الله علی القوم الظالمین
اموات و شهدا بخصوص بروح استاد آیت الله حاج آقا صادق الوعد و آقا شیخ اسماعیل دارابی فر الفاتحه مع الصلوات
✅ استفاده شده از مقاتل ذیل
✅ اللهوف، سیدبن طاووس، ص130، المسلك الثاني في وصف حال القتال و...، ص85.
✅ مع الركب الحسينى، محمدجعفرطبسی، ج 5، ص68، الأجساد الطاهرة ...، ص67.
✅ مقتل آیت الله میرباقری
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 10 اردیبهشت 00
🔴 #دعوای_پیامکی_ممنوع
💠 بحث و #مجادله به وسیله #پیام نوشتاری، بدترین نوع بحث کردن است. زیرا طرفین نمیتوانند لحن و #حالت صحبت کردن یکدیگر را ببینند و این مسئله در اکثر موارد باعث #سوءتفاهم میشود!
💠 اگر گاهی مجبور شدید مطلبی را در مواقع دلخوری، با پیامک انتقال دهید حتما منظور خود و یا حالت درونی خود را بیان کنید مثلا بیان کنید که این پیامم #شوخی بود و یا از روی علاقه و یا عصبانیت و ... بود.
💠 اما سعی کنید #حضوری و یا تلفنی مسئله را حل کنید.
🔴 #دعا_کردن_برای_همسر
💠 از کارهای قشنگی که محبت همسرتان را در دل شما زیاد میکند و نیز #محبوب او میشوید این است که بعد از نماز و اوقات دیگر برای سلامتی، عاقبتخیری و یا رفع گرفتاریهایش #دعا کنید و حتی #صدقه بدهید.
💠 گاهی به او بگویید برایت، نذر #صلوات کردهام.
💠 برایش با پیامک بنویس وقتی از خانه میروی برایت آیتالکرسی میخوانم.
💠 حمایتهای معنوی، زندگی را #شیرین و لذتبخش میکند. چنین خانهای برای همسر، #پناهگاه و محل آرامش است.
💠 تقصیر من است یا #همسرم؟
🔴 #آیت_الله_حائری:
💠 به راحتی میشود آدمها را با حرفهایشان شناخت.
فرض کنید یک خودکار روی طاقچه است!
👈 به یکی میگویی برو بیار. میرود میگردد. خودکار هست [اما] پیدایش نمیکند. میگوید: «نمیبینم».
👈 به دومی میگویی برو. [خودکار] هست [اما] پیدایش نمیکند. میگوید: «نیست».
💠آن که میگوید نمیبینم یک #شخصیت دارد؛ آن که میگوید نیست، یک شخصیت.
💠آن که میگوید نمیبینم ... #ضعفها و نقصها را متوجه #خودش میداند. فردا اگر اتفاق ناخوشی در زندگیاش افتاد، پای خدا [را] وسط نمیکشد، به حساب خودش میگذارد، چون اینجا به حساب خودش گذاشت. گفت ضعف #بینایی من هست. «من» نمیبینم.
💠 اما آن که میگوید« نیست» ... فردا هر اتفاقی بیفتد، #فرافکنی میکند. به دوش خدا، روزگار، (#همسر و...) میاندازد.
🔅من و شما از کدام دستهایم؟
🔴 #ایده_معنوی
💠 گاهی به همراه همسرتان به #زیارتگاه و یا #گلزار شهدا رفته و در مکانهای معنوی با همسرتان صحبتهای #معنوی و عرفانی داشته باشید.
💠 اینگونه کارها و سخنان، بسیاری از #دلخوریها، کینهها و زنگار قلب را شسته و حتی #سختیها و گرفتاریهای زندگی را #آسان میکند.
💠 اتصال به #معنویت، مدتها به شما انرژی داده و به زندگیتان #آرامش میبخشد.
سلام علیکم
بسم الله الرحمان الرحیم
سحر غریبانه 18
هیجدهمین سحر ماه مبارک
روضه در خانه
( روضه حضرت علی اصغر )
در آستانه شب قدر ( 19 ماه رمضان )
جهت آمادگی و درک شب قدر متوسل می شویم به طفل 6 ماهه امام حسین علیه السلام التماس دعا
✅ : السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .
سلام بر عبداللّه بن الحسین، كودك شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده كه خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تیر زدند.
دَما،المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ
مرحوم حجه الاسلام فلسفی می گفت:
بچه را که از شیر مادر می گیرند تا یک سال و نیم گاهی بیشتر یا کمتر او را از شیر مادر می گیرند اگر قرار باشد بچه را از شیر بگیرند با وسایلی که مادرها بهتر می دانند ولی حضرت علی اصغر امام حسین (ع) را در شش ماهگی آنهم با تیر سه شعبه با دریدن گلویش ازشیر گرفتند.
(حسن اشعری مداح معروف قم)
با سرعتی که تیر به حلقوم او نشست
حتی برای بستن چشمش زمان نداشت
گیرم گرهْ، حسین، زقنداقه باز کرد
تا دست و پا زند ،تن اصغر که جان نداشت
پاشید خون او به سماو به ناله گفت شش ماهه که نیاز به تیر و کمان نداشت
خدا هیچ مردی رو شرمنده زن و بچه هاش نکنه . ارباب ما در کربلا چندین مرتبه خجالت زده شد، شرمنده شد اما نمی دونم از کجا بگویم ؟
از خجالت و شرمندگی ابا عبدالله(علیه السلام) از طفلان حرم بگو یم که لبشان تشنه بود.
از خجالت ابا عبد الله (علیه السلام) در خصوص لب تشنه دخترش سکینه بگو یم.
ازخجالت ابا عبد الله در هنگامی بگو یم که اکبر از میدان بر گشت عرض کرد بابا تشنگی مرا هلاک کرد آبی به لبهای من برسانید و حضرت زبان در زبان علی اکبر گذاشت.
از خجالت ابا عبدالله بگویم بر بالین قاسم که از فرط جراحت صیحه می زد و یا عماه می گفت تا جایی که از شدت شرم حضرت فرمود ای پسر برادر بر من گران است که عمویت را بخوانی و نتواند تو را اجابت کندواگر اجابتت کند برایت سودی نداشته باشد
از خجالت وشرمندگی ابا عبدالله بر بالین ابوالفضل العباس بگویم .
یا از خجالت رباب مادر علی اصغر که نتوانست حتی یک قطره آبی به لب طفل شش ماهه تشنه اش برساند.
یا از هنگامی بگویم که ابا عبد الله قنداقۀ خونین اصغر را از میدان به خیمه گاه آورد اما اهل حرم دیدند که حضرت به طرف پشت خیمه ها حرکت می کند (چون از روی رباب شرم می کرد که اصغرش را با آن حالت با حلق و گلوی از گوش تا گوش بریده در قنداقه ای خونین ببیند) چه کرد نشست پشت خیمه با تیزی خنجر شروع به کندن قبر کوچکی برای اصغر، که ناگاه صدای رباب را از پشت سرش شنید یا اباعبدالله علیه السلام صبر کن برای آخرین بار روی فرزند دلبندم علی اصغر را ببینم.
تازه می خواست گلم بشکفد و باز شود
زود گلچین، گل من چیدی پر پر کردی
اهل کوفه به حسین ظلم فراوان کردند
حرمله، تو ز همه ظلم فزون تر کردی
مگر این طفل چه می خواست که از راه جفا
خون او ریختی و خون دل مادر کردی
اما حرمله :
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند
و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
اموات و شهدا انبیا و اولیا اساتید ماضین و اساتید تازه گذشته و مراجع و امام راحل بخصوص بروح بلند ملکوتی امام علی علیه السلام
الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه مالک رجبی دارابی 11اردیبهشت 00
التماس دعا
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
سحر غریبانه
نوزدهمین سحر ماه مبارک رمضان
روضه در خانه
روضه خوانی شهادت شهید عدالت
« انگشت به اینجا رسید لرزید »
ز خون محراب و منبر لاله گون شد
امیرالمؤمنین غرقاب خون شد
ندا آمد ز سکان سماوات
که فُلکِ علم و تقوا واژگون شد
سرشک خون ببار از دیده امشب
که ارکان هدایت بی ستون شد
علی فائز شد و واصل به جانان
غم داغش به دل ما را فزون شد
به سرخاک مصیبت شیعیانش
سرشک دیدگان سیلاب خون شد
جهان شیعه را ماتم سرا کرد
دل جن وملک از غصه خون شد
(رهائی) دیده بارانی کن امشب
جهان زین غم گرفتار جنون شد
(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)
اعظم الله اجورنا واجورکم بمصابنا بعلی بن ابیطالب سلام الله
سحرگاهی که ندای «قُتِلَ امیرالمؤمنین» گوش کوفه را لرزاند، کوفیان گیج و مبهوت، که هیچ عقلی یارای باورش را نداشت .
امام علی پس چه اِبایی دارد از پرکشیدن به سوی معبود و شهد شهادت نوشیدن و تمام عشق را در آغوش کشیدن؟
چه واهمهای دارد از رفتن از دنیایی که با تمام کینه برابرش قد علم کرده بود و چه ترسی دارد از پرواز ملکوتی بسوی همنشینی با زهرا (س) و محمد (ص)....
بعد او حتی چاههای کوفه هم طعم تنهایی را چشیدند و کامشان از نبود اشکهای شبانه علی، خشکید.
طعم تلخ بی علی بودن را حتی امروز هم میتوان چشید؛ طمعی که قرنهاست زاده میشود و فرقی که هر سال شکافته!
دعای قرآن بر سر گرفتن در شب های قدر
مناجات حضرت امیرالمونین علیه السلام
مسجد کوفه!
تو چگونه محراب خویش را از فواره فرق شیرخدا رنگین یافتی و از پایه فرو نریختی؟
چگونه تاب آوردی قامتی علیگونه هم آغوش محرابت شود و در خونی پاکتر از زلال چشمهها خود را بغلتاند؟
« انگشتان چو به این جا رسید ، لرزید»
در سوگ تو چه نویسم که فرق دریای تو را شکافتند و زهر به کام اقیانوس ریختند؟
امروز محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، با غم این امّت چه کند که عدل پنج ساله وصی پیامبر خویش را پس از بیست و پنج سال سیاهی و ستم، بر نمی تابند؟!
تو که بودی، قرآن با تو بود و تو با قرآن و از هم جدا نمی شدید تا به حوض کوثر وارد شوید..
«عدالت با علی مدفون شد، افسوس»
کوچه گریست، کوزه شکست و زانوان زمین دو تا شد.
حسن آرام، و حسین آرام تر؛ اما کدام اشک می خواهد آتش دل زینب را فرو نشاند؟ فرزندان علی به یاد دارند پرواز مادر را، که در ساحت اندوه و اشک و ناله، دستان پدر، آرامشان نمی کرد و زینب، جز به آوای گرم علی، رخت بر بستن مادر را تاب نمی آورد .
آه، فاطمه جان! به خدا بی تو ماندن دشوار بود در «این دنیای هزار رنگ».
و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
اموات شهدا امام الشهدا اساتید و.... بخصوص امام علی علیه السلام الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 12 اردیبهشت 00
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
سحر غریبانه 20
بیستمین سحر ماه مبارک رمضان
روضه خوانی در خانه از غربت و مظلومیت امام علی علیه السلام بگوئیم گریه کنیم
السلام علیک یا امیر المومنین ....
مناجات علی امشب ز نخلستان نمی آید
نوای دلنشین شه به گوش جان نمی آید
به شبها ای که مست از صوت یا رب یاربش بودی
علی دیگر به ذکر خالق سبحان نمی آید
ملائک در سماوات خدا غرقند در ماتم
که آهنگ صدای طالب یزدان نمی آید
علی کز ذوالفقارش آب دادی نخل ایمان را
دگر با گفتن تکبیر در میدان نمی آید
امیر المومنین (ع) بیست و پنج سال ،خار در چشم و استخوان در گلو داشت .میدانی این حرف یعنی چه ؟کسی که خار در چشم دارد یکسره چشمانش نمناک و اشک آلود است . علی هم اینچنین بود ؛چرا که هر وقت چشمانش را باز میکرد میدید چگونه این مردم با دخت پیامبر رفتار کردند چگونه به همسرش تازیانه زدند؛ غلاف شمشیر زدند سیلی زدند ..خار در چشم داشت اما این که استخوان در گلو داشت یعنی چه؟ کسی که استخوان در گلو دارد نمی تواند حرف بزند . امیرالمومنین (ع) هم نمی توانست حرف بزند؛شکایت ها در دل داشت اما مامور به صبر و سکوت بود . حرفهایش را فقط با چاه میزد. با چاه درد دل میکرد : ای چاه ! این مردم قدر فاطمه را نشناختند. ای چاه !این مردم لیاقت فاطمه را نداشتند ای چاه ! این مردم مرا هم بی فاطمه کردند...
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم باغم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دارو ندارم را گرفتند
علی انسانی
تصور کنید اکنون امیرالمؤمنین (ع)
در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(علیه السلام)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء
آقا مولانا زخمی و مجروح در بستر افتاده بود . رنگ صورتش به قدری زرد شده
که دیگر با رنگ زرد دستمالی که به سر بسته است ، قابل تشخیص نیست . بچه های امیرالمؤمنین (ع)
دورش نشسته اند ، امیرالمؤمنین (ع) وصیت ها و سفارش ها را کرد .
حضرت عباس (ع) دو زانو نشسته بود . هی این فرق شکافته ی بابا را نگاه می کرد اما یادی از مصیبت ابوالفضل العباس علیه السلام در کربلا داشته باشیم...
و آقا باب الحوائج اشک می ریخت ، این صحنه را به ذهن بسپار ، کمی بیا جلوتر ، یک وقتی دیدند
حضرت عباس (ع) سوار بر اسب ، تیر در چشم ، دستان بریده، خم شده است ،
می خواهد تیر را با کمک زانوانش از چشم بیرون بیاورد . نامردی با شدت ،
عمود آهنین را به فرق حضرت عباس (ع) فرود آورد . فرق او را مثل فرق پدرش علی (ع) شکافت ،
شبیه پدرش امیرالمؤمنین (ع) شد السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین امام حسین آمد سر بالین ابوالفضل العباس ..اینجا فرمود الان انکسر ظهری و قلت حیلتی ... الان دیگه با رفتن برادرم ابوالفضل کمرم شکست .
و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
اموات شهدا امام الشهدا اساتید و بروح استاد عزیز حاج آقا صادق الوعد و مرحوم دارابی فر و بخصوص بروح بلند آقا امیر المومنین علیه السلام الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 13 اردیبهشت 00
💠 🌙 اعمال #شب_قدر / اعمال شب ۲۱ رمضان
شب بیست و یکم ماه رمضان، دومین شب از شب های قدر است. فضیلتش بیشتر از شب نوزدهم است.
🔶امام صادق علیه السلام فرمود: «تقدیر امور و سرنوشتها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا آن در شب بیست و سوم صورت میگیرد.»
(وسائل الشیعه، حرّ عاملی، دار الاحیاء التراث، ج 7، ص259)
🔶 اعمال شب قدر بر دو نوع است:
💠اعمال مشترک شبهای قدر:
🔸غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز عشاء را با غسل خواند.)
🔸 دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد.
🔸قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسماۆُکَ الحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. پس هر حاجت که دارد بخواهد.
🔸مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید:
اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.
ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله
ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِعلیٍّ
ده مرتبه: بِفاطِمَةَ
ده مرتبه: بِالحَسَنِ
ده مرتبه: بِالحُسَین ِ
ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین
ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ
ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ مُوسی
ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.
پس از این عمل هر حاجتی كه داری طلب کن.
🔸زیارت امام حسین علیه السلام است؛ که در روایت آمده است که چون شب قدر میشود منادی از آسمان هفتم ندا میکند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده است.
🔸 احیا داشتن این شبها. در روایت آمده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و وزن دریاها باشد.
🔸 صد رکعت نماز بخواند که فضیلت بسیار دارد، و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند.
🔸 این دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ...
💠اعمال مخصوص شب بیست و یکم ماه رمضان:
🔸 خواندن دعاهای دهه آخر ماه مبارک رمضان
🔸 خواندن دعای اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَ الْجَهْلِ، ...
🔸 شیخ مفید فرموده که در این شب صلوات بسیار بفرستد و سعى و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمدعلیهم السلام و لعن بر قاتل #امیرالمؤمنین علیه السلام
جهت مشاهده متن کامل ادعیه و اعمال شبهای قدر به مفاتیح الجنان مراجعه کنید.
https://chat.whatsapp.com/GmyZvkSxo5aJ2Kb18
Karbali:
📌#دعاي_بيست_و_سوم
✅#دعاي_عافيت
وَ كَانَو مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا سَأَلَ اللَّهَ #الْعَافِيَةَ_وَ_شُكْرَهَا :
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ أَلْبِسْنِي عَافِيَتَكَ،
وَ جَلِّلْنِي عَافِيَتَكَ،
وَ حَصِّنِّي بِعَافِيَتِكَ،
وَ أَكْرِمْنِي بِعَافِيَتِكَ،
وَ أَغْنِنِي بِعَافِيَتِكَ،
وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَافِيَتِكَ،
وَ هَبْ لِي عَافِيَتَكَ
وَ أَفْرِشْنِي عَافِيَتَكَ،
وَ أَصْلِحْ لِي عَافِيَتَكَ،
وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَافِيَتِكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً،
عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي الْعَافِيَةَ،
عَافِيَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.
وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالصِّحَّةِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَةِ فِي دِينِي وَ بَدَنِي،
وَ الْبَصِيرَةِ فِي قَلْبِي،
وَ النَّفَاذِ فِي أُمُورِي،
وَ الْخَشْيَةِ لَكَ،
وَ الْخَوْفِ مِنْكَ،
وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِي بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ،
وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ.
اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ،
وَ زِيَارَةِ قَبْرِ رَسُولِكَ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ رَحْمَتُكَ وَ بَرَكَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ، وَ آلِ رَسُولِكَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ
أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ،
وَ اجْعَلْ ذَلِكَ مَقْبُولًا مَشْكُوراً، مَذْكُوراً لَدَيْكَ، مَذْخُوراً عِنْدَكَ.
وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِكَ وَ شُكْرِكَ وَ ذِكْرِكَ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْكَ لِسَانِي،
وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِينِكَ قَلْبِي.
وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ،
وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ و الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مُتْرَفٍ حَفِيدٍ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ شَدِيدٍ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَرِيفٍ وَ وَضِيعٍ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ قَرِيبٍ وَ بَعِيدٍ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِكَ وَ لِأَهْلِ بَيْتِهِ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ،
وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا،
إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ مَنْ أَرَادَنِي بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّي،
وَ ادْحَرْ عَنِّي مَكْرَهُ،
وَ ادْرَأْ عَنِّي شَرَّهُ،
وَ رُدَّ كَيْدَهُ فِي نَحْرِهِ.
وَ اجْعَلْ بَيْنَ يَدَيْهِ سُدّاً
حَتَّى تُعْمِيَ عَنِّي بَصَرَهُ،
وَ تُصِمَّ عَنْ ذِكْرِي سَمْعَهُ،
وَ تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِي قَلْبَهُ،
وَ تُخْرِسَ عَنِّي لِسَانَهُ،
وَ تَقْمَعَ رَأْسَهُ،
وَ تُذِلَّ عِزَّهُ،
وَ تَكْسُرَ جَبَرُوتَهُ،
وَ تُذِلَّ رَقَبَتَهُ،
وَ تَفْسَخَ كِبْرَهُ،
وَ تُؤْمِنَنِي مِنْ جَمِيعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ وَ غَمْزِهِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ حَسَدِهِ وَ عَدَاوَتِهِ وَ حَبَائِلِهِ وَ مَصَايِدِهِ وَ رَجِلِهِ وَ خَيْلِهِ،
إِنَّكَ عَزِيزٌ قَدِيرٌ
🔴 #خلاصهی_سریال_زندگی
💠 معمولاً هر شب هنگام پخش سریال در تلویزیون، #خلاصهی قسمتهای قبل، به صورت آنچه گذشت نمایش داده میشود تا بیننده، موضوع اصلی سریال را #گم نکند و با دیدن خلاصهی آن، داستان فیلم را مرور کرده و تسلّط بیشتری به ابعاد آشکار و پنهان سریال پیدا کند.
💠 چه خوب است زن و مرد گاه در تنهایی خود به ویژه در #سکوت، با تفکّر و یا دیدن آلبوم و فیلمهای قدیمی، سریال زندگی خود با همسرشان را در ذهن، #بازنگری کنند. تصوّر و مرور صحنهها و خاطرات تلخ و شیرین زندگی، تصوّر صحنههای گذر از سختیها و مشکلات، #تصوّر تلاشهای من و همسرم در رسیدن به اهداف و شرایط ایدهآل، تصوّر روزهای اوّل زندگی عاشقانه و بطور کلّی مرور ایّام سپری شدهی زندگی، #برکات و فواید خوبی دارد.
💠 اینکار تلنگر خوبی برای یادآوری زودگذر بودن، #فانی بودن و بیوفایی دنیاست و روحیهی گذشت، درک همسر، قدر یکدیگر دانستن و نگاه #اخروی را در ما زنده میکند.
💠 اینکار باعث میشود برخی از واقعیّتهای #فراموش شدهی زندگی و نقش مثبت همسر و تلاشهای او در #سریال زندگیمان دیده شود و این نکته را به ما یادآوری کند که هردو باهم تا این نقطه از زندگی را پیمودهایم در نتیجه حسّ اتّحاد و #همدلی را در ما تقویت کند.
🆔
سحر غریبانه 21
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
روضه در خانه
بیست و یکمین سحر ماه مبارک رمضان را متوسل می شویم محضر آقا امیرالمومنین علیه السلام
ابتدا مناجات سحر
استغفر الله الذی هوالحی القیوم
بارالـها
حال و احوال گرفتار تماشا دارد
گریه ی عبـد گنه کار تماشا دارد
آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی
چون ستاره به شب تار تماشا دارد
هرچه شد بین من و تو ز همه پوشاندی
آبـروداریِ سـتّار تماشـا دارد
بارها زیر همه قول و قرارم زده ام
دست گیریِ تو هر بار تماشا دارد
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء
الهی العفو الهی العفو
دلها را روانه کنیم محضر امیر المومنین علیه السلا شهید امشب را واسطه قرار دهیم سلام محضرشان عرض کنیم همه با هم بگوئیم
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ، وَحُجَّتَهُ عَلَىٰ عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ جاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
آنان که در سقیفه دل از خدا بریدند
بار دگر جنایت در کوفه آفریدند
آنروز مرتضی را در خانه اش نشاندند
امشب برای قتلش تیغ ستم کشیدند
آن روز دست او را با ریسمان بستند
امشب به آرزوی مرگ علی رسیدند
آن روز همسرش را پهلو زکین شکستند
امشب به سجده فرقش نامردها دریدند
آن روز غنچه اش را از گل جدا نمودند
امشب برای زینب یک باغ لاله چیدند
آن روز طعم سیلی به مجتبی چشاندند
امشب برایش از غم رخت عزا بریدند
علامه شهید مرتضی مطهری رحمه الله می نویسد
علی علیه السلام در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخیمتر میشود و سموم روی بدن مقدس علی علیه السلام بیشتر اثر میگذارد. اصحاب ناراحتند، گریه میکنند، ناله میکنند ولی میبینند لبهای علی خندان و شکفته است، میفرماید: " «و الله ما فجأنی من الموت وارد کرهته و لا طالع انکرته ، و ما کنت الا کقارب ورد ، و طالب وجد» نهجالبلاغه، نامه ۲۳ به خدا قسم آنچه بر من وارد شده است، چیزی که برای من ناپسند باشد نیست، ابدا! شهادت در راه خدا همیشه آرزوی من بوده و برای من چه از این بهتر که در حال عبادت شهید شوم. «و ما کنت الا کقارب ورد، و طالب وجد» علی یک مثلی میآورد که عرب با این مثل خیلی آشنا بود و آن این است که عرب در بیابانها و به طور فصلی زندگی میکرد و وقتی در یکجا آب و علف برای حیوانات و حشمش پیدا میشد، تا وقتی که آب و علف بود در آنجا میماند، بعد در جای دیگری آب و علف پیدا میکرد و میرفت. چون روزها خیلی گرم بود، گاهی شبها برای پیدا کردن نقطهای که آب داشته باشد میرفتند، یعنی شبها دنبال آبگردی بودند (قارب به چنین کسی میگویند) حضرت به مردم میگوید: ای مردم! برای کسی که در شب تاریک دنبال آب بگردد و ناگهان آب را پیدا کند، چه سرور وشعفی دست میدهد؟ مثل من، مثل عاشقی است که به معشوق خود رسیده و مثل کسی است که در یک شب ظلمانی آب پیدا کرده باشد."
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن نیمه شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
این بیت همان «فزت و رب الکعبة» را میگوید: "از غصه نجاتم دادند" یعنی «فزت و رب الکعبة».
امشب سر مهربان نخلی خم شد
در کیسه به جای نان و خرما غم شد
در خانه دور بیوه ای شیون کرد
همبازی کودک یتیمی کم شد
یا علی شهادت و تشییع جنازه برای شما هر چند غریبانه بود و تا حدی در دل شب با احترام انجام شد اما غریبتر و مظلومتر از شما فرزند شما آقا امام حسین علیه است .. السلام علیک یا ابا عبدالله ...به شهادتش اکتفا نکردند ده نفر اسبها را نعل کردند بر بدن سرور و سالار شهیدان تاختند و استخوانهای بدن مبارکش را خورد کردند ..
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
بروح اموات و شهدا آقا امیرالمومنین علیه السلام الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی
14 اردیبهشت 00
سحر غریبانه 22
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرالناصرین
بیست و دومین سحر ماه مبارک رمضان روضه در خانه زمزمه میکنیم همه با هم..
السلام علیک یا امیرالمومنین
به جز از علی نباشد به جهان گره گشایی
طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن
به جز او به زخم دل ها ننهد کسی دوایی
ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم
سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
بشناختم خدا را چو شناختم علی را
به خدا نبرده ای پی اگر از علی جدایی
علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق
تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن
تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
همه ی عمر همچو شهری طلب مدد از او کن
که به جز علی نباشد به جهان گره گشایی
حضرت زهرا (س) وارد مسجد شد . دید شمشیر روی سر امیرالمومنین گرفته اند و میخواهند به زور بیعت بگیرند . فرمود : علی (ع) را رها کنید وگر نه پیراهن پیغمبر را به سر می افکنم و در درگاه خدا ناله میزنم و نفرینتان میکنم . سلمان میگوید : به خدا سوگند دیدم ستونهای مسجد رسول خدا از زمین جدا شد که اگر کسی میخواست میتوانست از زیر آن عبور کند . عرض میکنم بی بی جان!یک شمشیر برهنه دیدی روی سر امیر المومنین (ع) این طور بی تاب شدی پس چه میکردی اگر میدیدی آن لحظه ای را که شمشیر ابن ملجم بالا رفت و به شدت بر فرق امیرالمومنین فرود آمد . همان لحظه که ندایی از آسامان برخواست :"انهدمت والله ارکان الهدی و انطسمت اعلام التقی و انفصمت العروه الوثقی قتل ابن عم المصطفی قتل وصی المجتبی قتل علی المرتضی قتله اشقی الاشقیاء"
تا بانگ قد قتل را زهرائیان شنیدند
پای برهنه سوی محراب خون دویدند
آه حسن چو آتش از دل زبانه میزد
بر جسم خواهر او غم تازیانه میزد
خون جای اشک میریخت از دیده ی حسینش
آن سان که پر فضا شد ز آوای شور و شینش
دیدند فرق بابا بشکسته تا به ابرو
آمد به یاد آنان مام شکسته پهلو
بعد از شهادت امیر المومنین علیه السلام
بچه های علی (ع) هر جا می رفتند، جای خالی امیر المؤمنین (ع) را حس می کرند. دیگر علی (ع) نه در محراب است و نه بر روی منبر، نه در خانه است و نه در نخلستان ها. خانه و محراب منبر را خلی می دیدند و اشک می ریختند. اما جانم به قربان آن نازدانه های اباعبدالله (ع). یا امیر المؤمنین! اینها اگر جای خالی شما را می دیدند و گریه می کردند، ولی دیگر بدن قطعه قطعه ندیدند. طشت و سر بریده و چوب خیزران ندیدند.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلبون
هدیه نثار روح پر فتوح و منور، فاروق اعظم، یعسوب الدین، امام المسلمین، قاتل الناکثین و القاسطین و المارقین، قائد غر المحجلین، مرتضی، رئیس الموحدین، نفس الرسول، امن الرسول، زوج البتول، سیف الله، امیرالبرره، قاتل الفَجَره، صاحب اللواء، قسیم الجنة و النار، سید العرب، عین الله الناظره، مظهر العجائب، والد السبطین، کلام الله الناطق، المحامی عن حرم المسلمین، وارث علم النبیین، وجه الله الزاهره، صالح المومنین، رحمه الله الواسعه، کشاف الکب، صدیق الاکبر، هادی، باب المدینه العلم، خازن علم الله، میزان القسط، عروة الوثقی، مطهر، شاهد، نفس الله، حیاة العارفین، حبل الله المتین، صلوة المومنین، ولی المتقین، لسان الله، سید الوصیین، عون المومنین، بحر العلوم، ولد المحسنات، نعیم، ابن الصفا، نبأ العظیم، اسد الله الغالب، علی بن ابيطالب علیهما السلام
عنایت کنید اجماعا صلوات.
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 15 اردیبهشت 00
سحر غریبانه 23
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
بیست و سومین سحر ماه مبارک رمضان است
خدایا سحر قدر و عروج و نزول قرآن است از شما میخواهیم حال عبادات به ما عنایت فرما
شاعر آقای غلام رضا سازگار می گوید
روضه در خانم سحر غریبانه فرزندان
امیرالمومنین در فراق بابای عزیزشان
مرثیه ای دررثای مولا: مسجد، خموش و شهر پر از اشک بیصداست
ای چاه خون گرفته کوفه علی کجاست؟
ای نخلها که سر به گریبان کشیدهاید
امشب شب غریبی و تنهایی شماست
دلها تمام، خیمه آتش گرفتهاند
صحرای کوفه شام غریبان کربلاست
امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است
اما دل شکسته او در خرابههاست
سجاده بیامام و زمین لالهگون ز خون
مسجد غریب مانده ومحراب،بیدعاست
باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر
امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست
تو از برای خلق جهان سوختی علی!
اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست
ای چاه کوفه اشک علی را چه میکنی
دانی چقدر قیمت این در پربهاست؟
باید به گریه گفت: علی حامی بشر
باید به خون نوشت: علی کشته خداست
هر لحظـه در عزای علی تا قیام حشر
«میثم» هزار بار اگر جان دهد رواست
حضرت علی (ع) شب تا سحر کوچه پس کوچه های شهر کوفه را قدم میزد و کیسه نان و خرما و خوردنی را به دوش حمل میکرد و سفره های خالی یتیمان را پر مینمود . اینطور امیرالمومنین به یتیمان و مردم کوفه لطف و محبت میکرد . این مردم و همان یتیمان کوفه به یمن یمن وجود امیرالمومنین بزرگ و بزرگ تر شدند . حالا میخواهند محبت و لطف امیرالمومنین را جبران کنند . چه کردند ؟ کاروان اسرای اهل بیت هنگام غروب پشت دروازه کوفه رسید . دستور رسید کاروان اهل بیت و لشکریان عمر سعد شب رابیرون کوفه بمانند و روز وارد شهر شوند تا همه مردم بتوانند اسرا را ببینند . در بیرون کوفه چند خیمه به پا کردند . عجیب اینکه عمر سعد و ماموران در میان آن خیمه ها به سر بردند و اسیران را در بیرون خیمه ها سکونت دادند . درآن شب انواع غذاهای گوناگون را از درون شهر برای لشکریان عمر سعد آوردند . اما بچه های امیرالمومنین همه با شکم گرسنه سر بر سنگ های بیابان گذاشتند ..
آل علی به شام و کوفه روان شد
با کاروان غصه و غم هم عنان شد
از کوفه تا به شام نخوردند سیر شام
آری شدند سیر و لیکن زجان شدند
بر خوان روزگار در آن راه پر خطر
آن بی کسان به خون جگر میهمان شدند
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 16 اردبیهشت 00
استاد رمضانی جویباری:
سلام
🌻از خدا بخواهیم؛آماده پذیرایی است:
🌴قرآن کريم :"اُدْعونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ"؛)سوره غافر، آيه ۶۰)،«بخوانيد مرا، تا پاسخ دهم شما را».
🌴چه بخواهیم؟: "در آنچه خداوند به موسى علیه السلام وحى كرده است آمد ؛ "يا موسى ! سَلْني كلَّ ما تَحتاجُ إلَيهِ ، حتّى عَلَفَ شاتِكَ ، و مِلحَ عَجينِكَ". (وسائل الشیعة، ج 7، ص: 32)« اى موسى! هر چه نياز دارى از من بخواه حتّى علوفه گوسفند و نمك خميرت(غذایت) را»
🌴چه مقداربخواهیم؟:پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم:"سَلُوا اللّهَ وأجزِلُوا، فإنَّهُ لا يَتَعاظَمُهُ شيءٌ"( منتخب میزان الحكمة: 198).«از خداوند بخواهید؛ و زیاد بخواهید، زیرا هیچ چیز برای او زیاد و بزرگ نیست.».
🌴امام على عليه السلام" :اَعْلَمُ النّاسِ بِاللّهِ اَكْثَرُهُمْ لَهُ مَسْاَ لَةً ".(غرر الحكم ، ح ۳۲۶۰)؛ «خدا شناس ترین مردم، پر درخواستترين آنان از خداست».
🌴تقاضا از خدا،موجب سنگینی کفه اعمال؛ پيامبراکرم صلى الله عليه و آله: "يَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلانِ كانا يَعْمَلانِ عَمَلاً واحِدا ، فَيَرى اَحَدُهُما صاحِبَهُ فَوْقَهُ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ، بِما اَعْطَيْتَهُ وَ كانَ عَمَلُنا واحِدا ؟فَيَقولُ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى : سَاَ لَنى وَ لَمْ تَسْاَ لْنى"(عدّة الداعى ، ص ۳۶)«دو نفر كه هر دو يكسان عمل كردهاند ، وارد بهشت مىشوند ، امّا يكى از آن دو ،ديگرى را برتر از خود مىبيند . مىگويد : پروردگارا ! چرا او را برترى دادى ، در حالى كه عمل هر دوى ما يكسان بوده است؟ خداوند ـ تبارك و تعالى ـ مىفرمايد : او از من درخواست مىكرد و تو درخواست نمىكردى.»
🌴رعایت کفاف ، در خواهش : پيامبر صلى الله عليه وآله :"يا اَباذَرِّ اِنّى قَد دَعَوتُ اللَّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ اَنْ يَجْعَلَ رِزْقَ مَنْ يُحِبُّنى كَفافاً وَ اَنْ يُعْطىَ مَنْ يُبْغِضُنى كَثْرَهَ الْمالِ وَ الْوَلَدِ" .(مكارم الأخلاق، ص 463) «اى اباذر! من دعا كردم كه خداوند ،جل ثنائه ،روزى دوستدار ان مرا به قدر كفاف عطا كند و به دشمن من، مال و فرزند زياد دهد.».
🌻حکایت ودرایت ؛برای خدا تکلیف معلوم نکن: 🌴"یک نفر،دو سه سال از زنش کناره گیری کرد،شاید دختر نزاید،بعد از سه سال،زنش دو قلو زایید،دختر.با خدا نمی توانی در بیافتی.باید تسلیم خدا باشی.بگو خدایا،دختر صلاح است،دختر بده.پسر صلاح است،پسر بده..(آیت الله مجتهدی کتاب طریق دوست).
🌻حکایت وهدایت؛بگذار خدا کاسه ات را پرکند:
🌴دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت ؛مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته روبهم بدی ، اینم پولش ...،بقال کاغذ را گرفت ولیست نوشته شده درکاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد ، بعدلبخندی زد و گفت ؛ چون دختر خوبی هستی و به حرف مادرت گوش میدی میتونی یک مشت ازشکلات به عنوان جایزه برداری ...،ولی دختر کوچولو ازجای خودش تکان نخورد !مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای بر داشتن شکلات ها خجالت میکشه گفت : " دخترم ! خجالت نکش ، بیاجلو خودت شکلاتها رابردار! . 🌴دخترک پاسخ داد ؛" عمو ! نمی خوام خودم شکلاتها را بردارم ، نمیشه شما بهم بدین ؟"بقال با تعجب پرسید؛ چرا دخترم ؟ مگه چه فرقی میکنه ؟و دخترک با خنده ای کودکانه گفت ؛ آخه مشت شما از مشت من بزرگتره !! 🌻خدااااااایا!تو،مشتات بزرگتره ،میشه از رحمت وجود و کرمت ،به اندازه مشتای خودت بهمون ببخشی ،نه به اندازه مشتای کوچک ما. دعا میکنم ...برای تو ...برای خودم ...برای همه مان ...کسی چه میداند ...شاید خدا دسته جمعی نگاهمان کرد . دعا میکنم برای دلهایمان ...برای چشم هایمان ...برای گریه ها وخنده هایمان ...دعا میکنم ... 🌴مهربان خدای من !!!میدانم که تا آسمان راهی نیست ولی تاآسمانی شدن راه بسیاراست ، این دستهای خالی به سوی تو بلند میشود ما بی سلیقه ایم ،طلب آب و نان میکنیم تو خود ای خزانه دار بخششها،بهترین ها رابرایمان محقق کن الهی آمین...
🔴 چهکار کنیم که همۀ زندگیمان لذتبخش شود ؟
🔷 یک گلفروش هر روز بارها دستهگل درست میکند ، اما اگر یکروز بخواهد برای معشوق خودش دستهگلی درست کند، حتماً اینکار را با انگیزه و نشاط خاصی انجام میدهد و بیشتر از همیشه از این کارش لذت میبرد !
🔹 اگر معشوق کسی به او بگوید « یک لیوان آب به من بده ! » او از انجام همین کار ساده چه حس خوبی پیدا میکند !
♦️ مهم این است که تو برای چه کسی و در محضر چه کسی این کار را انجام میدهی ؟ حالا تصور کن که در محضر بزرگترین معشوق عالم هستی !
🔵 ما که هنوز عاشق خدا نشدهایم چه ؟ یک مدت از سرِ « #احترام_خدا » کارهایت را بهخاطر خدا انجام بده ؛ کمکم عاشقش میشوی ! وقتی عاشق خدا شدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت که از هر لحظهاش لذتها میبری !
🔸 منتظر نباش یک شیرینی خاصی در زندگیات پیدا شود تا لذت ببری ؛ کاری کن از همین زندگیِ عادیات خیلی نشاط پیدا کنی ! هر کار سادهای را هم « بهخاطر #خدا انجام بده تا از آن لذت ببری !
👤 استاد #علیرضا_پناهیان
سحر غریبانه ۲۴
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
بیست و چهارمین سحر ماه مبارک رمضان ( در این دل شب متوسل شویم محضر پنج تن آل عبا)
روضه در خانه
( روضه پنج تن آل عبا )
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
ای شهید کربــــــلایم السلام
خــــــــــــامس آل عبایم السلام
کربلا دانی کــه زندانی شدم
کـــــربلا دیدی که مهمانی شدم
کربلا داغ بـــــــرادر بر دلم
ساربان آهــسته ران این محملم
کربلا دیدی حسینم کُشته شد
نوجوانانش بــه خون آغشته شد
کربلا ماه بنی هاشم چه شد؟
یادرگار مجتبـــی قاسم چه شد؟
آمـــــــدم بهرت عزا داری کنم
در جوارت گریه و زاری کنم
ای برادر کو سرت کو پیکرت
ای بـــــــرادر کو علی اکبرت
ای بــــــــرادر ای شهید کربلا
ای بخــــــوان آغشتۀ دشت بلا
قصه ی تشییع جنازه ی پنج تن آل عباخیلی عجیب و غریبانه است .
همه ی مردم معمولا وقتی از دنیا میروند خیلی با عزت و احترام تشییع میشوند .دوستان و آشنایان هم جمع میشوند و به بازماندگان تسلیت میگویند
…پنج تن آل عبا سروران همه ی عالمند اما ببینید چطور تشییع شده اند .
جنازه مطهر رسول خدا (ص) سه روز بر روی زمین ماند .عده ای از مردم بی اعتنا از مساله در سقیفه جمع شده بودند و بر سر تصاحب قدرت با یکدیگر میجنگیدند این از وضع تشییع رسول خدا .
حضرت زهرا(س) هم فرمود : علی جان مرا شب غسل بده و شب کفن کن . نمی خواهم آنهایی که در حق من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند . امیرالمومنین بدن فاطمه اش را در نهایت غربت و مظلومیت تشییع کرد .
همچنین چند نفر از خواص جنازه امیرالمومنین را مثل حضرت زهرا مخفیانه و غریبانه دفن کردند و تا صد سال بعد که حضرت امام صادق (ع) مرقد آن حضرت را معرفی کرد مردم آن حرم شریف را نمیدانستند . شاید بپرسید چرا دیگر بدن امیرالمومنین را مخفیانه و شبانه دفن کردند ؟ من میگویم : به همان دلیل که این خاندان جنازه ی امام حسن (ع) را روز برداشتند که ای کاش او را هم شبانه دفن میکردندچون این نامردمان روزگار بجای احترام و تکریم و تشییع ، جسارت و بی احترامی کردند و به جای گلباران تابوت را تیر باران کردند .
اما من بمیرم برای آن امامی که کارش به تابوت و کفن و دفن نرسید . لگد کوب سُمِّ اسبان شد و سه روز زیر آفتاب سوزان عراق باقی ماند .
این بنده ی خدا و عاشق بی چون حسین توست
قلبش دریده و غرق دریای خون حسین توست
سردار سر به نیزه و رَأسَش به دِیْرِ تنور
زخم های قلب او شده از تن برون حسین توست
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»،
«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ » (هود: 18).
اللهم عجل لولیک الفرج
هدیه جهت شادی روح عزیزان فوت شده اعضاءوشهدای والامقام الفاتحه
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی 17 اردیبهشت 00
سحر غریبانه ( 25)
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
بیست و پنجمین سحر ماه مبارک رمضان
روضه در خانه
( سحر شنبه متعلق به پیغمبر روضه پیغمبر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم )
دلها را روانه کنیم به مدینه..ــ
السلام علیک یا رسول الله ....
اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِینَ اللَّهُمَ فَذَلِّلْ لِی صُعُوبَتَهَا وَ حُزُونَتَهَا وَ اکْفِنِی شَرَّهَا فَإِنَّکَ الْکَافِی الْمُعَافِی وَ الْغَالِبُ الْقَاهِر
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا أَبَا الْقَاسِمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ یَا إِمَامَ الرَّحْمَهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلاَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
قلب آدم در غم پیغمبر خاتم گرفته
بغض مانده در گلوی عترت و عالم گرفته
منبر و محراب و مسجد را غبار غم گرفته
حضرت زهرا سیه پوشیده و ماتم گرفته
اشک غربت کرده پر، چشم علی مرتضی را
زینب و کلثوم با مادر عزا دارند هر دو
با علی در گریه و اندوه و غم یارند هر دو
در کنار فاطمه با چشم خونبارند هر دو
دیده گریان، دست بر دل، سر به دیوارند هر دو
هر دو می بینند اشک غربت شیر خدا را
هیزم آوردند جای دسته گل در آستانش
سوختند از شعله ی آتش در بیت الولا را
جنازه ی مطهر پیامبر (ص)را بعد از سه شبانه روز به خاک سپردند.اگر چه مردم وفا نکردند و از بدن آنطور که باید تجلیل نکردند؛اما به بدن هم جسارت نکردند.در کربلا هم جسد امام حسین (ع)سه روز بی کفن بر روی زمین ماند ؛امااینجا هر چه توانستند به این بدن جسارت کردند؛پیراهنش را ربودند؛انگشتر را با انگشت ربودند؛بدن را قطعه قطعه پامال سم اسبان نمودند…
چرا عمامه ای بر سر نداری
چرا انگشت و انگشتر نداری
اسیر زخم هما یک جای سالم
برای بوسه ی خواهر نداری
تو را ای آیه ی تطهیر کشتند
به تیغ و نیزه و شمشیر کشتند
به هم با دست خونین دست دادند
مرا با گفتن تکبیر کشتند
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
بروح بلند پیغمبر اعظم و اول مظلوم عالَم امام علی علیه السلا و امامان معصوم علیهم السلام و شهدای اسلام و اموات امام راحل و یارانش و عزیزانی که اخیرا از دیار دارابکلا به عالَمِ ملکوت رخت بر بستند مثل استاد عزیز و ارزشمند ما حضرت آیت الله دکتر حاج شیخ اسماعیل دارابکلایی (صادق الوعد) و شیخ اسماعیل بابویه( دارابی فر) و مرحوم شاهپور رمضانی و مرحومه فاطمه محمد نژاد و مرحوم محمد آقا مقتدایی الفاتحه مع الصلوات
حوزه علمیه قم مالک رجبی دارابی ۱۸ اردیبهشت _00