آرامجای .
ساعت دروغ میگوید - زمان دور یک دایره نمیچرخد ! زمان بر روی خطی مستقیم میدود و هیچگاه، هیچگاه،
هستند کسانی که میتوانند از تو دور شوند.
وقتی این را به تو میگویم، حرفم را بشنو !
وقتی افراد میتوانند از تو دور شوند، بگذار بروند.
از تو نمیخواهم از فردی دیگر بخواهی که نزدت بماند، دوستت داشته باشد، با تو تماس بگیرد، به تو توجه کند، به دیدنت بیاید، یا در کنارت بماند.
میخواهم که سخنم را بشنوی.
وقتی افراد میتوانند از کنارت بروند، بگذار بروند.
تقدیر تو، هرگز به کسی که ترکت کرده،
گره نخورده است.
برشیازکتابشجاعت
نوشتۀدبیفورد
#دیالوگکتاب
آرامجای .
گرچه میانِ مردمم ، از همه گریخته ام . #شایدبیو
لبخندی که درد میکند ..
#شایدبیو
بعضی وقتا دلم میخواد قلبمو از تو سینم در بیارم، بزارمش جلو روم و سرش فریاد بزنم؛ میشه تمومش کنی؟ میشه انقد ساده و احمق نباشی؟ میشه انقد دلت برای آدما و کاراشون نسوزه؟ میشه برات مهم نباشن؟ متوجه ای که داری به جفتمون آسیب میرسونی؟
همین دیگه !
برای اينكه ضربه نخوری، فقط به يه چيز نياز داری؛ اونم اينه كه از هيچكس، تاكيد ميكنم از هيچكس، هيچ انتظاری نداشته باشی !
آدما هركدوم زندگی خودشونو دارن و تو اولويت اول هيچ ادمی جز خودت نيستی !
گاهی باید رها کرد همه چیز را و گریست؛ آدمی بعد از گریه، در آرامترین و امیدوارترین حالت ممکن قرار میگیرد .
درست مانند آسمان، که بیقرار و بغضآلوده و ابریست و برف که میبارد؛ به طرز شگفتآوری آرام میگیرد . بغضِ آسمان که تمام شد، خورشید میتابد و برفها آب میشوند و صلح و آرامش، به آسمان و طبیعت باز میگردد .
بغض را باید مانند پرندهای در آسمان چشمها پرواز داد . باید اشک ریخت، باید دردها را از دریچهی چشمها بیرون انداخت .
باید مانند روز اول آرام شد !