آرامجای .
من گرفتار تو بودم، تو دچار دگری من همه مست تو اما، تو خمار دگری . #شعرگرافی
غزلی خواندم و دریا شده ای در دل من
ماهی کنج دلت میشوم؛ آرامش من !
#شعرگرافی
نمیدونم چرا بعد از ساعت مشخصی ، یهسری از درگیریهای ذهنی و مسائلی که مدتها پیش برای خودت حلشون کرده بودی دوباره با همون منطقهای قبلیشون بهت حمله میکنن .
من و جام می و معشوق الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله در تاخیر آفات است
مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نسیت
تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است