آرامجای .
چون شکست آینه، حیرت صد برابر می شود بی سبب خود را شکستم تا ببینم کیستم ! #شعرگرافی
دلم برای خودم تنگ می شود آری؛
همیشه بی خبر از حالِ خویشتن بودم
#شعرگرافی
عشق گريبان ما را گرفت، درست همانطوری كه قاتلی يكدفعه از كوچهای تاريك سر آدم هوار میشود. هردومان را تكان داد.
همان تكان رعد و برق ؛ همان تكان برق تيغه چاقو
آرامجای .
هر آدمی برای رسیدن به بهشت باید از جهنم عبور کنه ! دیالوگی از Cape Fear #دیالوگ
تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا از یه جایی وارد زندگیم بشه،ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمیکردم.
دیالوگی از No Country For Oldmen
#دیالوگ
همیشه فاصلهای ابدی میان من و انسانها بودهاست ؛ انگار درونم صخرهای است که اول باید آن را بتراشم .
من آدم وفاداریام ؛ اما نمیتوانم نزدیک و صمیمی باشم .