میگفت
"حس میکنم درونم چند نفر وجود دارند؛ یک نفر بلند میخندد و دیگری تلخ اشک میریزد و سومی به هیچچیز اهمیت نمیدهد".
+ آدم های بی معرفتی هستیم ،
زود برای هم تکراری می شویم . .
زود از هم خسته می شویم . .
انگار عاشق شدن را یادمان ندادهاند پای حرف، ماندن را ...
وفاداری را ...
یادمان ندادهاند ؛
اولش برای به دست آوردن هم ؛ به هر دری می زنیم ...
به هم که رسیدیم،
مقایسه ِ می کنیم . .
دنبال عیب های هم می گردیم ...
و راحت از هم سیر می شویم ...
انصافاً که آدم های بی اراده و سر درگمی هستیم ؛ به حرف و قول هایمان هیچ اعتباری نیست ...
یک مشت بازنده ایمکه انتقام نداشته هایمان را از رابطه ها و آدم های بی گناه می گیریم !