eitaa logo
سوزستان
1.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
609 ویدیو
25 فایل
می‌نویسم آنچه را باید نوشت... دستنوشته های زهرا آراسته نیا ارتباط با من: @suzestan کانال اختصاصی اشعار: @ghatre_ashk
مشاهده در ایتا
دانلود
پایین آوردن مجسمه رضا شاه توسط جوانان دزفولی ۲۷ دی ماه ۱۳۵۷ 🔥سوزستان⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
🔴 چهارشنبه سیاه دزفول چه روزی ست؟ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 راوی: حاج رحیم سعیدفر درروز دوشنبه ۲۵دی ماه سال 1357 یک روز پیش از فرار شاه، ادارۀ ساواک دزفول تعطیل و تخلیه شد و ساواکیها شهر را ترک کردند. روز سه شنبه 26 دی ماه مردم با پخش خبر فرار شاه از رادیو و تلویزیون، شادمانی ها کردند به همدیگر شادباش گفتند و با شیرینی از رهگذران پذیرائی نمودند. در صبح چهارشنبه 27 دی 1357 گروهی از جوانان با اجتماع در میدان(فلکه) مجسمۀ رضا شاه را پائین آوردند. که هوشنگ آراسته نیا پسر عمه ام هم از سکوی مجسمه بالارفته بود و به حالت تحقیر به مجسمه پس گردنی میزد😂.سپس گردنش را با طناب بستند ومجسمه را پایین کشیدند کشان کشان در شهر چرخاندند و بالاخره آن را از روی پل به داخل آب انداختند. در ظهر27 دی خبر رسید که نظامیان در اهواز با تانک و نفربر شهر را به خون و آتش کشیده اند و احتمالاً بعد از ظهر به دزفول حمله خواهند کرد چندبار خبر تکذیب و تایید شد.تا اینکه آقای فارغ روی یک ماشین ایستاد ودر شهر میچرخید اعلام می کرد خبری نیست و شایعه دروغ است.طرح نقشۀ حمله به دزفول توسط تیمسار غفاریان فرمانده تیپ 2 زرهی دزفول هماهنگ شده بود . در این روز از ساعت 30 :4 عصرتانک ها و خودروهای تیپ دو زرهی از درب شمالی پادگان حرکت کرده و ساعت پنج بعد از ظهر به سان حملۀ یک ارتش اشغالگر بیگانه به شهر یورش آوردند از پل جدید رد شدندو تعدادی شان وارد طالقانی شد عده ای هم سر چهار راه و خیابان امام در حرکت بودند و به طرزی وحشیانه از روی خودروهای پارک شده و موتورسیکلت های درکنار خیابانها رد میشدند و آنهارا له می کردند. مغازه ی میوه فروشی ما در خیابان طالقانی نزدیک فلکه بود. با رسیدن خبر، مغازه را بستم و به خانه رفتم. ناگهان شهر در رعب و وحشت فرو رفت همه به خانه هایشان پناه بردند و درهارا بستند. فقط تانک ها در شهر رفت و آمد میکردند تا ساعت ۱۲ شب. بعضی از مغازه ها را به آتش کشیده و رهگذران را به گلوله بستند و حتی به دفاتر نمایندگی روزنامه های اطلاعات و کیهان هم رحم نکرده و آنها را به آتش کشیدند، سرویس حامل پرستاران بیمارستان افشار را نیز به گلوله بستند و لاستیک های آن را پنچر نمودند. هجوم وحشیانۀ مأموران رژیم با شلیک هزاران گلوله به در و دیوار خانه های مردم و تیر اندازی ها و بوق زدن مکرر همراه بود. اگر در خانه ای باز بود تیراندازی می کردند. برخی ارتشی ها زن و بچه های خود را با ماشین سواری در شهر می چرخاندند و کِل می کشیدند وشعارهای جاوید شاه سر می دادند . درمورد تلفات این حملۀ ناجوانمردانۀ مزدوران رژیم به دزفول، آمارهای مختلفی گفته شده که مشخص ترین آنها شهادت شش نفر و مجروح شدن ۱۱ نفر است. از جمله مجروحین رحیم فضیلت پسرعموی همسرم است که از ناحیه سر مورد آسیب قرار گرفت. بچه های انقلابی یا روی پشت بام ها بودند یا روی درخت کمین می کردند. و از آنجا با پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ بر روی ماشین های آنها با آنها مبارزه می کردند. اما ارتشیها هرکس را که می دیدند به گلوله می بستند. در روز چهارشنبه سیاه و فردایش هیچ تظاهراتی اتفاق نیفتاد. و در واقع از این روز پای ارتش با قصد کودتای نظامی به خیابان ها باز شد. ✅ ذکر خاطره با نام راوی آن معتبر است مصاحبه‌گر: بی بی زهرا موسوی 🔥سوزستان⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c