#غرور_اشک
تا گلوله چکید بارون شد
خونو تو خواب کوچه ها پیچوند
پیکر بی سری موذن شد
شهر پاشد. نماز خون میخوند
قطره ها دور عشق چرخیدن
شهر، شهر فرشته ها میشد
ذره ذره شکافت، دل، اما
روشن از عشق مصطفا میشد
حق ما از نطنز جاری شد
آب قد شکوه سنگین بود
قضیه ی ساده ای نبود انگار
صحبت خون و عرق و آیین بود
خنده های ظریف یک عده
طعم تلخ سکوت پاشوندن
باز اما چشای عاشق ها
به مسیر عبور واموندن
از هجوم گلوله و اخبار
اشکمون با غرور رد میشد
عهد ما تا همیشه رفتن بود
راه حتی اگر که سد میشد
✍ #زهرا_آراسته_نیا
روز ملی فناوری هسته ای
@arastehnia
http://eitaa.com/arastehnia