فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتقاد یکی از خانواده شهدای سقوط هواپیمای اوکراینی به روند بررسی این پرونده در دادگاه
پینوشت:
اللهم اجعل دست و پای تلک الصاحب التوییت المشکوک _ الذی یشار بِ هوابیمای منفجره _ فی غل و الزنجیر العدالت، لخنک شدن قلبنا لااقل! 😅
بعدالتک یا عادل العادلون
#زهرا_آراستهنیا
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
هدایت شده از مجموعه مردمی سینماوارثین
مجموعه مردمی سینما وارثین تقدیم میکند:
🎥 اکران فیلم سینمایی "غریب"
🎞 از ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ | ساعت ۲۱
📎 سالن مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول
🔻رزرو بلیت: 09924354214
⬅️ حتما قبل از حضور بلیت خود را رزرو کنید
#مجموعه_سینمایی_وارثین
https://eitaa.com/cinemavaresin
هر روز تو خونه ی ما:
_: مامان، کدوم؟
_: این
_: پس اون. ممنون
😐😐
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
عکس دست جمعی زبالهها، کنار زباله دان
فلسطینیا: لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا آشغال بریزد 😂
#زهرا_آراستهنیا
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 «غریب»، فیلمی برای امروز
🔹همین که بدانی قرار است شاهد روایتی باشی از شهیدی که اهل لرستان بود و رفت یاری مردم کردستان، کافی ست برای اینکه قانع شوی این روایت را دقیقا باید حالا دید و شنید. حالا که دشمنان داخلی و خارجی چنگ و دندان تیز کرده اند برای بر هم زدن وحدتمان.
🔹غریب برای امروز است. برای امروزی که نیازمان گفتگوست و نگفتن و شنیده نشدن به بحران میکشاندمان.
🔹برای امروزی که افراط و تفریطِ این مسئول و آن نامسئول، این پیر و آن جوان، شده است معضلمان.
🔹روایتِ #غریب، روایتی ست واقعی، و تازه این گوشه ای از تمام واقعیت است و همین برای الله اکبر گفتن به عظمت ایستادگی ملت ایران بس است.
🔹غریب، پر هیجان و پرحادثه از روزهای نامردی تجزیهطلبان کومله میگوید و قصه ی اعتماد ایرانیهای واقعی به هم را به تصویر میکشد.
🔹«غریب» اگر چه در حال و هوای «چ» میچرخد اما به هیچ وجه تکراری نیست. خشونتی که در غریب به تصویر کشیده میشود هرچند دلخراش است اما خوانده هایت از روزهای آشوب و غائله های کردستان را که مرور کنی میبینی به گرد پای واقعیت تلخ آن چه با نام خلق کورد بر سر وطن و هموطن آوردند هم نرسیده.
🔹صدایی که تو را میبرد به روزهای خون و آتش و نماهایی که همراه بازیگران، تو را هم به معرکه میکشاند، قصه پردازی ای که از مرز قصه رد میشود و محو حقیقتت میکند، همه و همه از دلایلی ست که مرا بیتاب دوباره دیدن فیلم سینمایی غریب، ساخته ی سیمرغ گرفته ی محمدحسین لطیفی میکند.
✍ #زهرا_آراستهنیا
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
535.8K
#سحرنوشت ۲۸ / شعر طنز
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا تو که پناه بی کسایی
باز خوبه که خودت پارتی مایی
تو پارتی باش تسبیح و ذکرت با من
پارتیای بقیه تو گاراژان!
نه رانت میخوام نه حقوق نجومی
خودت فقط تموم آرزومی
به دل نگیر پارتی میدونم بده
ما رو به دربونای دوزخ نده
دوزخه گرمه و منم جنوبی
دلت میاد باز تو سرم بکوبی؟!
یه عمره خورشید کف مغزمونه
یه آخرت بذار برام بمونه
اگه منو بندازی تو جهنم
شر میشه ها! از حالا گفته باشم!
فک نکنی تو داغی کم میارم
جار میزنم همونجا، دوست دارم
اون ابلیسه که هی کری میخونده
زشـ(ـت) نیس بگه عاشقشو سوزونده؟
من یه چیا از کرمت میدونم
که رو کنم شاکی میشی به جونم
اگه بگم چقد تو بخشنده ای
از آتیشت میترسه هیچ بنده ای؟
گمون کنم حقمه حق السکوت
پول نمیخوام فقط بیام روبروت
همونجا بین شهیدای شما
منم بشم مسخرة الشاهدا
حالا کنارش چون که تو جوادی
یه من دلارم اگه دادی دادی!
اگه ندارم با تو رودرواسی
خودت میدونی که واسم شناسی
عاقبتم به خیره با نگاهت
خدا جونم قربون روی ماهت
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
در رساله ام نوشته اند «روزه خواهی بود»👇
https://alefdezful.com/yhvy
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
#سحرنوشت ۲۹
بسم الله الرحمن الرحیم
عین ساندویچ میماند. زندگی را میگویم! چندتا چیز که مزهشان هیچ ربطی به هم ندارد و حتی تنها تنها خیلی هم بدمزه هستند کنار هم، کیپ تا کیپ و با فشار مینشینند و هی باید رویش سس بریزی تا مزه بگیرد اما در نهایت آن قدر خوشمزه میشود که دلت غنج میرود برای دوباره خوردنش.
زندگی هم پر از غم، شادی، اعصاب خردی، آرامش، بدو بدو، ایستادن و خشم و گریه و بغض و خنده است که مدام باید رویش سس یاد تو را ریخت تا خواستنی و دلنشین شود.
اصلا هر چیزی با نام تو خواستنی ست.
خودت را از زندگی ام مگیر! 🤲🤲
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
میگفت عبادت ها فقط برای کسب ثواب نیست که روز قیامت خداوند یا ملائکه بنشینند و چُرتکه دستشان بگیرند که بیا ببینم چند رکعت نماز خوانده ای؟ خُب! این رکعت ها میشود این قدر متر از بهشت. ..
✍🏻 خاطراتی از شهید عبدالحمید خبری را در الف دزفول ببینید 👇🏻
🌐https://alefdezful.com/321
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
خب دوستان، ۲۹ روز دلنوشته ها و حرفای درگوشی من و خدای خودمو خوندید. نوش جونتون! ☺️
حالا نوبت شماست!😎
مناجاتهای دلی خودتون رو با زبون خودتون بنویسید و بفرستید تا در کانال سوزستان منتشر بشه و انشاءالله با هم کلی آدم دست به قلم جدید به دنیا اضافه کنیم، هنر نزد ایرانیان است و بس و ازین حرفا✌️😊
اصلا نترسید! هیچ آدابی و ترتیبی مجویید! و فقط دلتونو بسپارید به خدای مهربون همیشگی!❤️
پس منتظرم... 👇
@suzestan
#پویش_سحرنوشت_سوزستانیها
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
زیبایی های رمضـ❤️ـــان
زندگی خالی نیست، مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
#نان_صلواتی
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
هدایت شده از کلماتِکالِمن
خالدین فیها.
| دوام، بقا، پایایی، جاودانگی، مانا |
قیدی که هر نعمتِ بهشتی را فوقتصور لذتبخش میکند همین دو کلمهی صدرِ کلامم هست. مثلا اگر میگفت قصر و حور و نهر و دشت و دمَنَش یکماه یا یکمیلیارد سال برای شما باشد و بعد تخلیه بفرمایید... چه غمی میشد!
همیشهی خدا نعمتها به دهانم تلخ میشوند با فکر به سرآمدنشان.
شمسالشموس که اذن شرفیابی بدهد، نرسیدهْ دلشورهی تمام شدنِ سفر، تلخی میکارَد. و هرچه به وداع نزدیکتر شوَم، زورش بیشتر میشوَد.
رمضانِ خدا هم همینطور... از پانزدهم که سرازیریاش شروع میشود دلگیری چنگ میزند دلم را، تا این روزهای آخر که بیهیچ بهانهای زهرمار میشوم و اشکی.
خدایا ماهت دلخوشی و قوّت قلبم بود...
مسرتِ "اللهم ادخل علی اهل القبور السرورِ" بعد از نمازهایش که فقط برای مُردههای نبضْ و قلبْایستاده نبود، شعف را هُرّی میریخت توی دلِ بندهی حلقْ و لبْ تشنهات.
غنی میکرد. سیر میکرد. دِین ادا میکرد. شفا میداد. اصلا انگار کن دستمالیلطیف بیفتد به جانی پُر از گَردِ ترس و خستگی و آشوب.
سحرها با " یَاعُدَّتِي فِي كُرْبَتِي وَ يَا صَاحِبِي فِي شِدَّتِي" شروع میکردم و با هر لقمه، جمله و تمنایی قورت میدادم... "فَاَجِبنِی یَا اللّه"ش به مسواک زدنم میرسید
همانجا دلم میشکست و اشکم میریخت
شیخعباسقمی دلم میخواهد در مفاتیحش بنویسد اصلا یکی از مواقع اجابت دعا دهدقیقه مانده به اذان صبح با دهانی خمیردندانی و اشک رویگونه خزیده است...
ابوحمزهاش طولانی بود ولی تمام که میشد نفس راحتی میکشیدم و قشنگ حس میکردم تمام خیراتی که میشوَد خواست را، امامِ چهارم ردیف کرده و اثرانگشتم روی همهشان مانده
و اجابتشان به اسمم سَنَد خورده است.
خدایا
اینهمه حال خوب را کجا پیدا کنم؟!..
میترسم از برهوتی که ابلیسِ بند دریده وسوسههایش را مثل خون در رگها میچپاند... دلم امنیت میخواهَد..
دلم توبههایی را میخواهد که آوا نشده، پذیرفته میشوَند..
اصلا خودت بگو
آرزوهای ریز و درشتم را کجا بکشانم؟! ...
٢٩ #رمضان ١۴۴۴ / ٣١ فروردین ١۴٠٢
@siminpourmahmoud
https://eitaa.com/joinchat/1282867510C0e9a850038
سوزستان
خالدین فیها. | دوام، بقا، پایایی، جاودانگی، مانا | قیدی که هر نعمتِ بهشتی را فوقتصور لذتبخش میکند
#پویش_سحرنوشت_سوزستانیها ۳
البته این یکی شبنوشت شد 😊
ممنون از خانم پورمحمود 🙏
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
سوزستان
خب دوستان، ۲۹ روز دلنوشته ها و حرفای درگوشی من و خدای خودمو خوندید. نوش جونتون! ☺️ حالا نوبت شماست!
#پویش_سحرنوشت_سوزستانیها ۴
تا تلنگری باشد برایمان...
✍ مشکی زاده
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
#سحرنوشت ۳۰
بسم الله الرحمن الرحیم
از تو که پنهان نیست، جسمم نمیکشید امسال رمضانم سختتر از سالهای پیش گذشت. بیشتر بیتاب لحظه ی افطار بودم و زودتر و هنوز اذان موذنزاده به نیمه و حتی یک سوم هم نرسیده خرما ته گلویم بود!
اما اینها دلیل نمیشود که دلم از همین حالا تنگ ابوحمزه نشود، دلم تنگ نشود برای گریه های بیتابانه ی تنهایی، العفو گفتن های ملتمسانه برای آن گناهانی که فقط خودت ازشان خبرداری، برای یا حسین گفتن های با امید اربعین، برای یا رضا گفتنهای دلتنگی مشهد، برای همه حسهای خوب...
من روی تو خیلی حساب کردهام و حالا در انتهای رمضان، بی قرار دیدن استجابت تک تک دعاهایم هستم، خودت که از بی صبری و عجولی من باخبری!
دعاهایم را منتظر نگذار، بخصوص اللهم عجل لولیک الفرج هایم را!
بنده ی پرروی ناچیز تو، زهرا
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
بخوانیم از علییار خسروی 👇🏻
🌐https://alefdezful.com/v5lo
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
سوزستان
خب دوستان، ۲۹ روز دلنوشته ها و حرفای درگوشی من و خدای خودمو خوندید. نوش جونتون! ☺️ حالا نوبت شماست!
#پویش_سحرنوشت_سوزستانیها ۵ / علی علیان
قربانت شوم که حالا که دارم برایت حرفهای دلم را مینویسم باز هم از ته ته دلم و با پای خودم نیامدم. امر کردند سحر ۳۰ رمضان برایت بنویسم. من هم از همه جا بیخبر، باشدچشمی گفتم و شروع کردم به نوشتن. آقایی که شما باشی قول داده بودم به خودم که این رمضانی دیگر آدم شوم و این زنجیرهای که از خودم آویزان کردم را یکی یکی ببرم و حالا که مقابلت نشستم اعتراف میکنم که فرجی نشده. خودت هم که میبینی همانی که بودم هستم. دریغ از اپسیلونی تغییر. شب قدر که عارفان درگاهت جام وصال نوشیدند و ره صدساله به یک شب پیمودند من با خودم کلنجار میرفتم که چرتم نبرد. آنها که زرنگ تر بودند کیسههایشان را پر کردند و من جز یک خانهی هفتاد هشتاد متری، یک پراید تر و تمیز در حد نو به همراه شغل آبرومندی که بشود به وسیله آن شکم سه چهار سر عائله را سیر کرد و محتاج دست غیر نبود چیزی نخواستم. کم توقع نیستم اما بالا و پایین زندگی دستگاه معادلات آدم را تغییر میدهد. باور کن جز این خواستهای نداشتم. یادش بخیر سالهای قبل هم جز قبولی کنکور و گرفتن دختر محترم خانم چیزی ازت نخواسته بودم. و تو کریم تر از آن بودی که ندهی. تب و تاب عاشق و معشوقی یادم برده اینها را. دختر محترم خانم همیشه میگوید درست که فراموش کاری، درست که آهی در بساطت نیست اما سرمایهات همین زبان چربت است. تصدقت حالا هم روز آخری آمدم. با پایی که همه راهی پیموده جز راه تو. دستانی که به گناه آلودست و چشمی که غیر دیده و گوشی که لهو شنیده. البت با همان زبان چرب که حالا به اعتراف باز شده و گردنی و که از مو باریک تر است. راستی.. تو مهربان تر از آنی که بزنی. آنهم کسی که خودش به اعتراف لب گشوده. دست رد هم نزن فدای دل مهربانت. به سینهای که اگر راستش را بخواهی هنوز از شوق تو شعله ور نشده. اما همچین خالی از شور هم نیست. درست که با پای خودم نیامدم و مرا کشاندند ولی خب لابد یک چیزی بوده که الان اینجا هستم. چیزی فراتر از آن دعوت. مثلا یک رابطه دوستانه عمیق. خجالت میکشم بگویم عاشقانه. نه از گفتنش، بیشتر از خودم. آدمیزاد که خودش را خوب میشناسد. آرام میگویم که کسی نشنود. دلیلش شاید چیزی باشد شبیه همان حسی که اول بار وقتی دختر محترم خانم را دیدم تجربه کردم. بعدش میلم کشید باهات حرف بزنم. البته بین خودمان باشد، خجالت میکشم این حرفها را بلند بلند بگویم. خدایا، این رمضانی توی دلم سوز و گداز که نه، ولی تا دلت بخواهد گرسنگی کشیدم. به قار و قور شکم خالیم نگاهی نمیکنی؟ باور کن این یکی فقط و فقط به عشق خودت بوده. پس این قلیل را از من بپذیر. کم من را تو زیاد کن عزیزم.
خدایا شاید باورت نشود ولی الان که دارم باهات حرف میزنم حس میکنم چقدر این گفتگوی با تو را دوست داشتم، طعم شیرینی دارد که انگار مزهاش را میشناسم. مثل نانی که توی آب بزنی و بخوری و شوریش را زیر لب مزمزه کنی. مثل رزق اشک روضه وقتی از گونه سر میخورد و روی لبهای خشکم مینشیند. یادم میآورد که سر سفرهی حسینِ تو نان خوردم و هر وقت دستم خالی خالی بود و بهانه ای نداشتم حسینت را بهانه کنم. خدایا حالا که ماه میهمانیت دارد تمام میشود. منی که برایت میهمان خوبی نبودم را به حسین ببخش، الهی بالحسین ....
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
سوزستان
خب دوستان، ۲۹ روز دلنوشته ها و حرفای درگوشی من و خدای خودمو خوندید. نوش جونتون! ☺️ حالا نوبت شماست!
#پویش_سحرنوشت_سوزستانیها ۶ / اعظم سعیدفر
سلام خدا جون.
یکی از خطورات ذهنی پرتکرارم در رمضان امسال این بود:
" هر سال، دریغ از پارسال"
کرخت و سست، شاهد سقوط خویشم. بی هیچ تلاش و دست و پا زدنی برای صعود.
با تمام پرروئی، فقط "نگاه" امیدم به توست.
ایمان و عمل صالح، دوبال صعودند به سوی جایگاه ابدی و اصلی انسان؛
اما من، نمیدانم چرا اینقدر پوست کلفت شده ام!؟؟؟
چرا تورا نمیخوانم؟
چرا به دستوراتت بی توجهی میکنم؟
چرا توشهام را پر نمیکنم؟
نمیدانم؛
مثل دانشجویی که لب مرز نمره گرفته و برای مشروط نشدن، بین دو ترم، التماس استاد میکند برای ارفاق.....
و همزمان دلش میخواهد مثل همکلاسیش نمره الف باشد و سهمیه ارشد بگیرد.
خداوندا!
الهم ارزقنا حج بیتک الحرام
و من ثمار الجنه
و لحوم الطیر
و سندس و الاستبرق
و الحورالعین حتی!!!!
و.....
بدبخت! خودت را از چاه عذاب و بیخبری و سستی و رخوت نجات بده.
خدا خودش خدایی بلد است.
معبودا! بندگی فراموشم شده، به من برگردانش، یقین دارم تو خودت خدایی میکنی.
مپسند سقوط بنده ناچیزی را که رسول آخرینت و خانواده اطهرش را دوست دارد و سنگ آنان را به سینه میزند؛
مگذار در چشم دشمنانت خوار و حقیر شود.
با احترام: بندهات
#سحرنوشت
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
سوزستان
خب دوستان، ۲۹ روز دلنوشته ها و حرفای درگوشی من و خدای خودمو خوندید. نوش جونتون! ☺️ حالا نوبت شماست!
#پویش_سحرنوشت_سوزستانیها ۷ / خانم پوستی زاده
از اینکه روز آخره خیلی حالم بده و سنگین و دلگیرم..
حس کسی رو دارم که بعد از مدتها بخور و بخواب، از خونهی پدریش، جایی که نازت خریدار داره و خم به ابروت بیاد، برات تب میکنن، باید جمع کنی و بری سر خونه زندگی خودت، یه جای دور و غریب...
جایی که فقط خودتی و مشکلات زندگیت..
خدایا... توی این ماه فهمیدم که چقدر ما ناچیزیم و تو چقدررر با عظمت..
حتی گاهی که خواستم لب به شکایت باز کنم با خودم گفتم تو خدای منی و میبینی
همین برام کافیست...
چقدر زود لحظهی وداع رسید...
خداوندگارا... من رو از بند خودت رها مکن😭 به من اجازه بده همچنان به ریسمانت چنگ بزنم که سخت محتاجم...
درهای رحمتت رو همچنان بر روی ما باز نگهدار
و همچنان شیطانت را در غل و زنجیر؛
مرا از وسوسههای شیطانی درونم محفوظ نگهدار...
به امید دیدار میهمانی دوبارهات😭💔
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
سوزستان
خب دوستان، ۲۹ روز دلنوشته ها و حرفای درگوشی من و خدای خودمو خوندید. نوش جونتون! ☺️ حالا نوبت شماست!
#پویش_سحرنوشت_سوزستانیها ۷
یه همچین قدرتهای ماورائیای داریم ما 😂
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
هدایت شده از مجموعه مردمی سینماوارثین
📢 خبر خبر
🔴 خانوادگی فیلم ببینید، تخفیف بگیرید! 👌
تماشای #غریب برای خانوادههایی که به صورت گروهی و با تعداد بیشتر از ۱۰ نفر بلیت رزرو کنند شامل تخفیف ویژه خواهد بود.🤩
😇 همراه با مهدکودک و اکران فیلمهای کودکانه
⬅️ رزرو بلیت و درخواست اکران:
09924354214
یکم تا سوم اردیبهشت / ساعت ۲۱
مکان: سالن مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول(روبروی حسینیه ثارالله)
#مجموعه_سینمایی_وارثین
https://eitaa.com/cinemavaresin
شعر حماسی عید فطر
رفته ماهی که خیر و برکت بود
لحظه هایش دم عبادت بود
خانه مان رنگ کبریایی داشت
آجرش راوی روایت بود
دستمان توی دست های خدا
دست ابلیس در اسارت بود
سحر و جرعه ای ابوحمزه
دم افطار، روضه عادت بود
لذت عاشقی به کام افتاد
شکر حق قلبمان به دام افتاد
درد داریم و التماس دعا
یا انیس النفوس ادرکنا
ای تمام شفا به دستانت
لطف کن مرهمی عطا فرما
کم کم انگار که کم آوردیم
به محبت نظر نما بر ما
گم شده خنده های ما، آن را
چشم لطف تو میکند پیدا
یا کریم و رحیم و یا منان
رزق عشقت نصیبمان گردان
#عید_فطر عید بندگی آمد
حس و حال پرندگی آمد
رشد کن، جوانه باید زد
به رگ دل تپندگی آمد
شب قدر و شکوه توبه گذشت
پاکی صبح زندگی آمد
در قدوم تماممان حسِ
تا سعادت دوندگی آمد
دلمان شد به عشقتان آباد
با تو خیر است هرچه باداباد
واژه در واژه باده نوش آمد
در تن بیتها خروش آمد
صحبت از درد و رنج مظلوم است
خون آزادگان به جوش آمد
#قدس باید رها شود برخیز
آیه ی قاتلوا به گوش آمد
گنبد آهنینشان کج شد
خیس شد جایشان و بوش آمد!
شیشه عمرشان رها شده است
تازه آغاز ماجرا شده است
دشمن اینک ذلیل و حیران است
این همان ماجرای #میدان است
عاقبت محو میشود غده
وعده آیه های قرآن است
تَبَّت آن دست های کودککش
خانه عنکبوت ویران است
هرکه بی غیرت است از ما نیست
این وطن خانه شهیدان است
خون سردار داغ و توفنده است
«حاج قاسم هنوز هم زنده است»
عده ای غرب را پرستیدند
کدخدا را خدایشان دیدند
با #کلید آمدند و قفل شدند
نانمان را ز سفره مان چیدند
جای تولید داخلی تنها
به در واردات کوبیدند
درد مردم معیشت و دین است
جای درمان به درد خندیدند
گرچه رفته رئیسشان اما
مانده رد خرابیاش هرجا
مردم اما همیشه آماده اند
پای این انقلاب جان دادند
رستم و آرش کمانگیرند
دشمن جور و ظلم و الحادند
قلبشان با شه خرسان است
ایستادند گر که آزادند
در مسیر شکوه این نهضت
زخم خوردند و غرق فریادند
گرچه امواج #فتنه بسیار است
چشم مردم بصیر و بیدار است
شعر وحدت نموده شیدامان
روشن از حق مسیر فردامان
با ولایت همیشه میمانیم
حکم آنچه بگوید آقامان
گام دوم، شکوه و آبادی ست
یاعلی گفته اند دلهامان
راهمان میرود به سوی #ظهور
میرسد راهمان به مولامان
نور بی حد ناب ادرکنی
صاحب انقلاب ادرکنی
اللهم عجل لولیک الفرج
✍ #زهرا_آراستهنیا
@arastehnia
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
هدایت شده از مجموعه بچه زرنگ
📣 بچه زرنگ؛ شهیدان را از قالب قلههایی دور از دسترس خارج کرده و مخاطب را برای پا جا پای شهدا گذاشتن ترغیب میکند
✍ نویسنده: زهرا آراستهنیا
💢 #یادداشت_مردمی این شاعر و طنزپرداز را در تصاویر بخوانید
📺 قسمتهای پخششده سریال را در تلوبیون ببینید👇
🌐 telewebion.com/episode/0x62b2f77
✅ آخرین اخبار #بچه_زرنگ را اینجا دنبال کنید👇
🆔 eitaa.com/joinchat/3254649110C14a4333916