#بستر_شهادت
🩸خدایا! أجَل مرا دیگر برسان...
در یکی از روزها، صدیقه کبری سلاماللّهعلیها هرگونه بود بر سر قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حاضر شدند و با آن قبر مطهر نجوا کرده و فرمودند:
📋 الثُّکْلُ شَامِلُنَا وَ الْبُکَاءُ قَاتِلُنَا وَ الْأَسَی لَازِمُنَا
▪️غم از دست دادن شما وجود ما را گرفته است؛ گریه، ما را کشته و گرفتار افسوس و حسرت شدهایم.
📋 ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً کَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُجَ
▪️سپس آن بانوی مظلومه از روی دردی که داشتند نالهای کشیده و فریادی زدند که نزدیک بود روح از بدن مبارکش جدا شود.
🥀 آنگاه اشعاری را بر زبان آوردند که در آخرین بیت آنها اینگونه از خدای متعال درخواست نمود:
📋 یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعاً / فَلَقَدْ تَنَغَّصَتِ الْحَیَاةُ یَا مَوْلَائِی
▪️ای خدای زهرا! اجل مرا دیگر به زودی برسان! زیرا زندگی در این دنیا برای من تیره و تار گردیده است.
📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۷۷
✍یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری
یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری
در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای
حتی میان خانه هم چادر به سر داری
کمتر بگو «عَجِّلْ وَفَاتِی» مهربان من
تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری
دیگر نمیگیرم بغل زانوی غم زهرا
از انتظار مرگ اگر تو دست برداری
خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی
بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری
من مطمئنم کوه را از پا میاندازد
این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری
در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن
حالا که ای بانوی من عزم سفر داری...
30.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مقتل شناسی
گوشههای مراثی حضرت فاطمه الزهرا(س)
حجة الاسلام و المسلمین واضحی آشتیانی
🎬 جلسه دوم - بخش اول
31.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مقتل شناسی
گوشههای مراثی حضرت فاطمه الزهرا(س)
حجة الاسلام و المسلمین واضحی آشتیانی
🎬 جلسه دوم - بخش دوم
24.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما یه قدم برا اهل بیت برداریم
امام زمان برامون دعا میکنه
🎙حجت الاسلام کاشانی
کانال تربیت فرزند نور دیدهداستان 69.mp3
زمان:
حجم:
14.86M
🔸داستان : مثل حضرت زهرا❤️✨
به مناسب ایام شهادت حضرت صدیقه طاهر سلام الله علیها در این داستان به دنبال ترغیب بچهها برای شبیه شدن به آن بانوی بزرگوار در رفتارها و صفات اخلاقی هستیم (این داستان بخش آخر از داستانهای فاطمیه است)
برخی مفاهیم دیگر؛
- توجه به سلام کردن در ابتدای کلام
- توجه به کمک به مادر
- توجه به بسم الله گفتن در ابتدای غذا و شکر کردن در انتهای غذا
#کودکان
#داستان_و_قرآن
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 75 روز یا 95 روز کدام صحیح است؟
👈🏼چرا تاریخ شهادت حضرت فاطمه مشخص نیست؟
🎙 استاد رستم نژاد
▪️شخصی از حضرت زهرا سلام الله علیها پرسید:
آیا پیامبر صلی الله علیه وآله به صراحت بیان کرده بود که علی علیهالسلام بعد از او جانشین است؟
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:
عجب! مگر روز غدیر را فراموش کردهای؟!...
پرسید:
پس چرا علی علیهالسلام از حقش دست کشید؟!
حضرت فرمود:
🔹مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي...
🔸 امام مانند کعبه است. این مردم هستند که باید بسویش بروند و او نزد کسی نخواهد رفت...
📚 کفایة الاثر، ص۱۹۷.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❣حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود:
✨إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.
✨همانا حقیقت و واقعیّتِ تمامِ سعادت ها و رستگاری ها، در دوستیِ علیّ علیه السلام، در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.
📚(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید:ج 2، ص449 )
🌹 داستان انار خواستن حضرت زهرا سلام الله علیها از مولای مُتقیان أمير مؤمنان صلوات الله و سلامه علیه 👇
🌷 حضرت زهرا (س) هیچ وقت از همسرش چیزی را درخواست نمی کرد. روزی بانو در بستر بیماری افتادند. امیرمؤمنان بر بالین ایشان آمدند و فرمودند:
«زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟»
حضرت زهرا (س) مانند همیشه فرمودند:
«من از شما چیزی نمی خواهم، ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت درخواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود.»
امیرمؤمنان (ع) فرمودند: « ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم.»
پس از پافشاری امیرمؤمنان (ع) ، بانو(س) فرمودند:
« اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است.»
امام برای به دست آوردن انار خانه را ترک کردند. در راه از مردم می پرسیدند:« مگر در این فصل از سال کسی میوه انار دارد؟»
مردم با تعجب به امام (ع) نگاه می کردند، زیرا فصل انار گذشته بود اما یکی از مسلمانان گفت:«یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود.»
امام(ع) به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد با تعجب به امام (ع) نگاه کرد و پرسید :« چه شده است علی؟»
امام ماجرای خانه را تعریف کرد و درخواست خرید انار کرد. شمعون گفت: «چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام.»
همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: «من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگ ها پنهان کردم.»
آنگاه رفت و انار را آورد و به امام(ع)داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است.
امام فرمود: «همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت.»
امام در حال برگشت به خانه بود که با صدای ناله فقیری رو به رو شد. ایشان به دنبال صدا رفتند تا ببیند چه اتفاقی برای آن بنده خدا افتاده است. امام(ع) دیدند مرد فقیر و غریب و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است.
امام فرمودند:« تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟»
گفت:« ای جوان صالح! من از اهالی مدائن می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرض هایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است -»
امام (ع) نگاهی به انار کردند و فرمودند:« من یک انار دارم که برای مریض در خانه ام می برم، بیا تا نصف این انار را به تو بدهم»
امام (ع) انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: «اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود!»
امیرالمؤمنین (ع) نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد.
سپس امام راه خانه را در پیش گرفت اما از خجالت بر پیشانی اش عرق نشسته بود و نمی دانست چطور دست خالی به خانه رود، از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه (س) خواب است یا بیدار.
مشاهده کرد همسرش به دیوار تکیه داده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به انارهای دنیایی نیست.
پرسید:« فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟»
فاطمه (س) گفت: «ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای همسرش فاطمه سلام الله علیها فرستاده است.»
📚 ریاحین الشریعة، ج 1، ص142.
داستان_آموزنده
🔆تیر در پای
به پاى حضرت على عليه السلام تيرى اصابت كرده بود و امكان خروج آن بخاطر شدت درد وجود نداشت . فاطمه زهرا عليهاالسلام به اصحاب فرمود: آن تير را در هنگام نماز از پاى او بيرون آوريد، زيرا در نماز متوجه غير حق نخواهد شد پس چنان كردند و تير را در حال نماز از پاى او خارج كردند(۱).
و در خبر ديگر وارد شده كه در جنگ صفين تيرى بر ران مقدسش وارد شد هر چه كردند در موقعيت عادى خارج نمايند نتوانستند.
خدمت امام حسن عليه السلام جريان را عرض كردند، فرمود: صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن حال چنان از خود بيخود مى شود كه به چيز ديگر توجه نمى كند.
در حال نماز كه اميرالمؤ منين غرق در حق بود تير را از پاى خارج كردند؛ بعد از نماز متوجه شد خون از پاى مقدسش جارى است ، پرسيد: چه شد، عرض كردند تير را در حال نماز از پاى شما بيرون كشيديم (۲).
خوانندگان استبعاد نكنند(۳) كه چطور ممكن است !! مگر نشنيده ايد، ابودرداء شبی به دنبال حضرت در كنار ديوار بنى نجار، نماز و دعا اميرالمؤ منين را نگاه مى كند متوجه مى شود ديگر صداى امام نمى آيد، مى آيد كنار بدن حضرت ، مى بيند مانند چوب خشك افتاده و داراى حركتى نيست .
مى آيد به خانه به حضرت زهرا جريان را عرض مى كند، حضرت مى فرمايد: اين حال غشوه اى است كه از خشيت حق به او دست مى دهد! برو كمى آب بصورت او بپاش ، بهوش مى آيد. او مى رود و اين كار را انجام مى دهد و امام بهوش مى آيد (۴)
حالاتى كه پيامبر و امام نسبت بحق تعالى پيدا مى كنند (فناء فى الله ) تجرد براى آنان ايجاد مى شود، ديگر به جسم در آن مقام هيچ توجهى نباشد بلكه آن روح است كه اتصال (بين عبد و معبود) پيدا مى كند؛ كه سخن در اين باره زياد است و جاى تفصيلش اين جا نيست .
📚۱-شنيدنيهاى تاريخ ص 13- محجة البيضاء 1/ 397
۲-داستانها و پندها 4/ 147 - انوار نعمانيه ص 342.
۳- مگر نخوانده ايد كه زنان مصر وقتى جمال يوسف را ديدند با چاقو بجاى پوست كردن ترنج انگشتان خود رابريدند و قطعن اءيديهن يوسف : 31.
۴- لئالى الاخبار /صلى الله عليه و آله 4/ 36.