🔺 قیمت کتابهای سال تحصیلی جدید دانش آموزان اعلام شد
🔹قیمت کتابهای درسی به گفته مسئولان وزارت آموزش و پرورش، به طور میانگین ۵۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش دارد.
🔹دانشآموزان برای ثبت سفارش کتابهای درسی باید به پنجره ملی خدمات دولت هوشمند بهنشانی my.Gov.ir یا پنجره واحد خدمات الکترونیک وزارت آموزش و پرورش بهنشانی my.medu.ir یا سامانه irtextbook.ir مراجعه کنند.
🔸اردکان خبر🔸
@ardakankhabar
✅ برگزاری تور گردشگری کشاورزی و مذهبی ویژه دانش آموزان
✍️ گروه فرهنگی و گردشگری دیارکهن با همکاری موسسه فرهنگی هنری افق کویر، اداره میراث فرهنگی، آموزش و پرورش، اوقاف و امورخیریه و جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران برگزار می کند.
⏰ زمان: همه روزه به جز پنجشنبه و جمعه ها
📍مکانهای مورد بازدید: مرکز آموزشی امام حسن مجتبی(ع)، امامزاده میرشمس الحق
▫️جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره 09134585181 تماس حاصل فرمایید.
💠 روابط عمومی اداره ميراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان اردکان
🔸اردکان خبر🔸
@ardakankhabar
🔰 نشست علمی آب، صلح، تاب آوری، با حضور پرفسور بوگاردی در یزد
🔸 نشست علمی آب، صلح، تاب آوری، با حضور پرفسور بوگاردی، پژوهشگرِ برتر حوزه آب و محیط زیست دپارتمان هانگری مجارستان در محل مرکز بینالمللی قنات و سازه های تاریخی آبی برگزار شد.
🔹 با وجود سختی ها و مشقت ها در تامین آب از طریق قنوات، مردمان یزد در بهره وری از آب، سرآمد کل ایران از اعصار گذشته تا به امروز بوده اند و برند سازی و تجاری نمودن از این حداقل منبع آبی در اختیار مردمان این شهر، باعث شده در تولیدات بخش کشاورزی نیز در سطح کشور مطرح باشند.
🔸اردکان خبر🔸
@ardakankhabar
🔶 #اینفوتبیان | ۲۰۰ روز مقاومت
🔸تعداد عملیاتهای محور مقاومت به اهداف رژیم صهیونیستی و حامیان آن در جنگ غزه (از ۷ اکتبر تا ۲۳ آپریل)
🔸اردکان خبر🔸
@ardakankhabar
🔰واقعیتی عبرتانگیز از شایعه و سوء ظن نسبت به یک امام جماعت!
🔹یکی از اساتید دانشگاه امام صادق علیهالسلام میگوید:
حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شبهای قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار میکرد اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت میکرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیاردیگر ...
🔸یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم ، منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این هین، در یکی از دستشوییها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد.
من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو میگیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می خوانم
این ماجرا بین متدینین پیچید ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند .
دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا ...
شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود ... ، ما هم بهمراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی، در پوست خود نمی گنجیدیم ، بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبهی جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت
🔹بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ،پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .!؟!؟ نکند ؟! ؟! نکند ؟!
دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم و ...
از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم. او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم. گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟
پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، علتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام، آبرویم را بردند، خانواده ام را نابود کردند. دیگر نمی توانم در این شهر بمانم، شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند
ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم
🔻الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست
دوستان ، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟ ! زندگی ها را نابود می کنیم؟!
بخاطر خدا چه ظلم هایی که نمی کنیم؟!
حمید کمالی اردکانی
@ardakankhabar
⛈مقادیر بارشهای ۲۴ ساعت گذشته شهرستان اردکان
کانال وضع هوای اردکان
🔸اردکان خبر🔸
@ardakankhabar