-

دقیقاً دل خوشم به همین(: به اینکه اگر نمیخواستی بهش برسم ، توی دلم نمیزاشتی . . اگر قرار بود موفق نشم منو تا اینجا نمی‌رسوندی و بعد نخوای که برسم . . این یکی دو سال برای من دقیقاً عین معجزه بود. من دارم تلاشمو میکنم و میدونم ناامیدم نمیکنی ، به خیرم میکنی . راهمُ سخت نمیکنی و در آخر یه لبخند ِکنج ِلب ِشیرین نصیبم میکنی از این معجزه های پی در پی و پر محبتت توی زندگیم. حقیقتاً فقط یه تفاوت داشته باشه ، در کنار بقیه اونایی که توی تفکرمه این رو بهم بدی، تا راهم رو درست برم. پشیمونم نکنی که اینبار طاقت ندارم خدا . . -مهتا

هر وقت خواستی تسلیم بشی . . یاد چشم‌های ِمامانت بیفت که منتظره خبر موفقیتت رو بشنوه:) و نگاه پر افتخار پدرت>>>>>

اینقدر که دلم برای متوسطه اول تنگ شده هیچوقت واسه دبستان و دبیرستان تنگ نشد و نخواهد شود✨

خیلی وقت بود کودک درونمُ گم کرده بودم . . خیلی وقت بود که معنی تفریح رو گم کرده بودم . . یادم رفته بود که با چیزهای کوچیک شاد بشم:) هر چند وقت سری به پارک بزنید حقیقتاً .

-

فردا مشخص میشه انگار . .

چاییه چایی خونه‌ی حرم امام رضا رو میخوام .

استرس.؟نه بابا دارم میمیرم. خدایا لطفا اینبارم طعم شکست رو نچشم جون آدم خوبات 🙏🏻

من پاییز رو دوست دارم.

یعنی دوست داشتم . .

خودش رو . . حال و هواش رو . . حتی بعضاً مدرسه رفتن هاش رو ‌. . اما آخرین پاییز برام پر از اضطراب و تنش بود، مدرسه برام کابوس بود، پاییز ِعزیز ، نمیدونم بازم دوست دارم یا نه . . اما سال ِقبل خیلی خیلی زیاد دلگیر بودی.