1001 fazilat.pdf
7.97M
۱۰۰۱ فضیلت امیرالمومنین علیه السلام از نگاه برادران اهل سنت
@Alhojah
مداحی آنلاین - یک روح در دو بدن - استاد رفیعی.mp3
2.72M
🌸 #عید_غدیر
♨️یک روح در دو بدن
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@Allah_Almighty
●➼┅═❧═┅┅───┄
🎥انتقاد شهید حاج قاسم سلیمانی از کم توجهی حوزه و دانشگاه به اندیشه امام و رهبری:
✍️من خودم دانشجو بودم، اون چیزی که در دانشگاههای ما مطرح بود وصیت نامه امام به صورت داوطلبانه بود. بحث مقام معظم رهبری که بعید میدانم درسی در دانشگاههای ما وجود داشته باشد بسیار بعید میدانم #ساعت_عاشقی
🇮🇷 #ما_پاکارِ_تفکرِ_امامینِ_انقلاب_هستیم
جابر نقل میکند امیرمومنان (علیهالسّلام) با خبر شد مردی به قنبر جسارت کرده و قنبر درصدد تلافی کردن است، لذا امام او را طلبید و فرمود: «آرام باش ای قنبر، به کسی که به تو توهین کرده، اهانت نکن که با این کار خدا را از خود راضی خواهی کرد و شیطان را به غضب خواهی آورد و دشمنت را نیز با گذشت خود کیفر خواهی داد، پس به آن خدایی که دانه را در زمین شکافت و انسان را خلق نمود هیچگاه مومنی نمیتواند خدای را آنگونه راضی نماید که با حلم میتواند، و نمیتواند شیطان را آن طور به غضب آورد که با صمت و سکوت به غضب میآورد، و نمیتواند نادان را عقوبت کند آن طوری که با سکوت او را عقوبت میکند. با نصیحت و اندرز امام (علیهالسّلام) قنبر متنبه شد و از شخص جسارت کننده درگذشت.
@avaymarefat
روزی قنبر به همراه امام علی (علیهالسّلام) وارد مسجد کوفه شد. در این هنگام مردی مشغول نماز بوده بسیار نیکو نماز میخواند. قنبر به مولی گفت: من مردی را ندیدم که از او زیباتر نماز بخواند!! حضرت فرمود: قنبر! عبادت با ولایت ما ارزش دارد اگر کسی هزار سال عبادت داشته باشد اما از نعمت ولایت ما بیبهره باشد عبادت او دارای ذرهای ارزش نیست...»
علی (علیهالسّلام) با این عبارت درس بزرگی به او آموخت. یعنی ای قنبر! ارزش اعمال به بصیرت است. بصیرت یعنی حق شناسی، بصیرت یعنی پیروی از مکتب اهل بیت (علیهمالسّلام) و پذیرفتن ولایت آنها.
چه بسیار علی (علیهالسّلام) به قنبر میفرمود:
«یا قَنْبَرُ اَبْشِرْ وَ بَشِّرْ وَاسْتَبْشِرْ فَلَقَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ عَلَی اُمَّتِهِ سَاخِطٌ اِلَّا الشِّیعَةَ اَلَا وَاِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ عُرْوَةً وَ عُرْوَةُ الْاِسْلَامِ الشِّیعَةُ اَلَا وَ اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ دِعَامَةً وَ دِعَامَةُ الْاِسْلَامِ الشِّیعَةُ اَلَا وَ اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ شَرَفاً وَ شَرَفُ الْاِسْلَامِ الشِّیعَةُ اَلَا وَ اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ سَیداً وَ سَیدُ الْمَجَالِسِ مَجَالِسُ الشِّیعَةِ اَلَا وَ اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ اِمَاماً وَ اِمَامُ الْاَرْضِ اَرْضٌ یسْکُنُهَا الشِّیعَةُ وَ اللَّه ِلَولَا مَا فِی الْاَرْضِ مِنْکُمْ لَمَا اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَی اَهْلِ خِلَافِکُمْ وَلَا اَصَابُوا الطَّیبَاتِ مَا لَهُمْ فِی الدُّنْیا...؛
مژده باد تو را و تو نیز به دیگران مژده بده و یقین داشته باش، که به خدا قسم پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالی از دنیا رفت، که جز شیعیان بر همه مردم خشمگین بود، و آگاه باشید که هرچیزی ستون و تکیهگاهی دارد و ستون اسلام، شیعه میباشد. آگاه باش برای هرچیزی کنگرهای است و کنگره اسلام شیعه است. و هرچیزی شرفی دارد و شرف دین شیعیاناند، آگاه باش برای هرچیز سید و سروری است و سید مجالس، مجالس شیعه است و هرچیزی امامی دارد و امام زمین، زمینی است که شیعیان در آنجا ساکناند، سوگند به خدا اگر امثال شماها نبود، خداوند به مخالفان شما نعمت نمیداد ....»
عدهای برای دیدار با علی (علیهالسّلام) به قنبر مراجعه کردند. قنبر آنها را راهنمایی کرد و پیش مولایش علی (علیهالسّلام) برد. حضرت به قنبر فرمود: ببین اینان کیاناند؟
قنبر گفت: اینان شیعیان شما هستند. حضرت فرمود: چرا سیمای شیعه را در آنها نمیبینم؟ قنبر پرسید سیمای شیعه کدام است؟ فرمود: «شکمی خالی از گرسنگی (اهل روزه مستحبی بودن) لبهای خشک، چشمانی گریان (از خوف خدا)»
با این حکایت بار دیگر این درس دوباره برای قنبر تکرار شد که راه شیعه اثنی عشری راه حق است. او از مولی آموخت که شیعه بودن به شعار نیست بلکه باید عملکرد علی پسندانه باشد.
@avaymarefat
روزی علی (علیهالسّلام) به همراه غلام خود، قنبر برای تهیه لباس به بازار کرباس فروشان رفتند. به یکی از فروشندگان فرمودند: دو عدد لباس میخواهم. فروشنده دو لباس آورد. قیمت یکی از آنها سه درهم و قیمت دیگری دو درهم بود. امام (علیهالسّلام) لباس دو درهمی را خود برداشتند و لباس سه درهمی را به قنبر دادند. قنبر گفت: ای امیرمؤمنان! شما چون به منبر میروید و برای مردم خطبه میخوانید مناسب است لباس گرانتر را شما بپوشید. حضرت نپذیرفتند و فرمودند: قنبر! تو جوان هستی، من از خدا شرم میکنم که خود را در لباس پوشیدن بر تو ترجیح بدهم. از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که میفرمودند: «از آنچه میپوشید و میخورید به غلامان خود هم بپوشانید و بخورانید بین خودتان و آنها فرق نگذارید.
@avaymarefat
امام علی (علیهالسّلام) در بین راه متوجه زن فقیری شد که بچههای او از گرسنگی گریه میکردند و او آنها را به وسائلی مشغول میکرد و از گریه باز میداشت. برای آسوده کردن آنها دیگی که جز آب چیز دیگری نداشت بر پایه گذاشته بود و در زیر آن آتش میافروخت تا آنها خیال کنند برایشان غذا تهیه میکند. به این وسیله آنها را خوابانید. علی (علیهالسّلام) پس از مشاهده این جریان با شتاب به همراه قنبر به منزل رفت. ظرف خرمائی با انبانی آرد و مقداری روغن و برنج بر شانه خویش گرفت و بازگشت. قنبر تقاضا کرد اجازه دهند او بردارد؛ ولی حضرت راضی نشدند. وقتی که به خانه آن زن رسید اجازه ورود خواست و داخل شد، مقداری از برنجها را با روغن در دیگ ریخت و غذای مطبوعی تهیه کرد؛ آنگاه بچهها را بیدار نمود و با دست خود از آن غذا به آنها داد تا سیر شدند. علی (علیهالسّلام) برای سرگرمی آنها دو دست و زانوان خود را بر زمین گذاشت و صدای مخصوص گوسفندان را تقلید نمود! بچهها نیز یاد گرفتند و از پی آن جناب همین کار را کرده و میخندیدند؛ مدتی آنها را سرگرم داشت تا ناراحتی قبلی را فراموش کردند و بعد خارج شد. قنبر گفت: ای مولای من! امروز دو چیز مشاهده کردم که علت یکی را میدانم، سبب دومی بر من آشکار نیست. این که توشه بچههای یتیم را خودتان حمل کردید و اجازه ندادید من شرکت کنم از جهت نیل به ثواب و پاداش بود و اما تقلید از گوسفندان را ندانستم برای چه کردید؟ فرمود: وقتی که وارد بر این بچههای یتیم شدم، از گرسنگی گریه میکردند. خواستم وقتی خارج میشوم هم سیر شده باشند و هم بخندند.
@avaymarefat
علی (علیهالسّلام) در عین متواضع بودن، به حفظ منزلت افراد توجّه زیادی داشتند. از امام حسن عسکری (علیهالسّلام) نقل شده است: روزی پدر و پسری مهمان ایشان بودند. امام (علیهالسّلام) آنها را در بهترین جای خانه خود پذیرایی کردند و خودشان در نزدیک درِ اتاق روبروی مهمانان نشستند. پس از صرف غذا قنبر آب آورد تا مهمانها دستهای خود را با آن بشویند؛ علی (علیهالسّلام) آب را از قنبر گرفتند تا خودشان بر دستان آن دو آب بریزند. آن مرد وقتی این صحنه را دید بسیار شرمنده شد و از آن حضرت خواست که آب را خود بریزد ولی امام (علیهالسّلام) راضی نشدند. وی به امام گفت: «ای امیرالمؤمنین، خدا مرا میبیند و شما بر دستان من آب میریزید؟!
حضرت فرمود: «بنشین و دستانت را بشوی، زیرا خداوند عزّوجلّ تو را میبیند در حالی که برادری که هیچ امتیاز و فضیلتی بر تو ندارد به تو خدمت میکند و خداوند به واسطه این خدمت؛ خادمان او را در بهشت مساوی با ده برابر عدد مردم دنیا و بر همان حساب در نفرات مناطق و ممالکی که در آنجا استقرار دهد.
پس آن مرد نشست. حضرت به او فرمود: «تو را قسم به حقّ بزرگ من که نیک آن را میشناسی و بدان احترام میگذاری؛ و سوگند به تواضعت برای خدا که به همان سبب شما دو تن را جزا داد و مرا بدان ستود، تو را بدان خدمتی که برایت نمودم شرافت بخشید، از تو میخواهم دستان خود را با آرامش بشویی؛ همانگونه که انگار قنبر بر دستان تو آب میریزد! آن مرد نیز همان کار را انجام داد.
امام (علیهالسّلام) سپس ظرف آب را به پسرش محمد بن حنفیه دادند و فرمودند: ای فرزندم، اگر فرزند این مرد به تنهائی نزد من آمده بود باز هم خودم بر روی دستانش آب میریختم، ولی خداوند امتناع دارد از اینکه میان پسر و پدر (وقتی هر دو در یک مجلس حضور دارند) مساوی رفتار شود (دوست ندارد که بین آنها هیچ فرقی گذاشته نشود، باید شان پدر حفظ شود) بلکه پدر بر روی دستان پدر آب میریزد و پسر بر پسر، پس محمّد ابن حنفیه بر دستان پسر آب ریخت.
@avaymarefat
نقل است روزی یکی از یاران حضرت علی (علیهالسّلام) با یکی از دشمنان آن حضرت در کنار هم نشسته بودند که ناگهان قنبر از دور پیدا شد، آن شخص شیعه با مشاهده قنبر قیام کرد و به احترام او سر پا ایستاد.
آن مرد بدخواه گفت: مگر قنبر کیست که تو اینگونه او را احترام کردی؟ گفت: آیا به کسی که ملائکه بال خود را زیر پای او میگسترانند، احترام نگذارم. شخص مخالف از روی عصبانیت قنبر را فراخواند و با ذکر بهانهای، به وی دشنام داد و چند ضربهای به او زد. خبر این ماجرا به امیرالمومنین (علیهالسّلام) رسید. از قضا ماری آن شخص را که به قنبر احترام کرده بود، گزید. حضرت علی (علیهالسّلام) جهت عیادت وی به منزلش رفت و دید که آن مرد از شدت درد مینالد و به خود میپیچد. حضرت با مشاهده حال او فرمود: آیا میدانی تو خود باعث این مصیبت شدهای.
عرض کرد: برای چه؟
حضرت فرمود: تو خوب میدانستی فلانی دشمن و مخالف ماست، با این حال پیش او به قنبر احترام زیاد گذاشتی که حساسیت و حسادت او را برانگیختی و او را ناخودآگاه تحریک نمودی که به قنبر اهانت کند و او را اذیت نماید و به این ترتیب تو موجب آزار قنبر شدی و خداوند هم با این مار تو را کیفر نمود؛ بنابراین اگر میخواهی خداوند تو را عافیت و سلامت عطا کند، عهد کن دیگر در برابر دشمنانمان با ما و دوستان ما بهگونهای رفتار نکنی که بیم گزندی بر ما باشد.
@avaymarefat
متن روایت ثواب صدقه دادن و افطار در غروب روز غدیر:
عَنْ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ فِی خُطْبَتِهِ فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ: ....فَالدِّرْهَمُ فِیهِ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ...... مَنْ فَطَّرَ مُؤْمِناً فِی لَیْلَتِهِ فَکَأَنَّمَا فَطَّرَ فِئَاماً وَ فِئَاماً یَعُدُّهَا بِیَدِهِ عَشَرَةً فَنَهَضَ نَاهِضٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا الْفِئَامُ قَالَ مِائَةُ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ صِدِّیقٍ وَ شَهِیدٍ فَکَیْفَ بِمَنْ تَکَفَّلَ عَدَداً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات ِ وَ أَنَا ضَمِینُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانَ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْفَقرِ(وسایل الشیعه جلد 10 ص 445 به نقل از مصباح المتهجد ج۲، ص: ۷۵۸)
حضرت رضا علیه السلام از پدران گرامی خویش علیهم السلام نقل می کنند که امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ای که روز غدیر خواند، چنین فرمود: "یك درهم انفاق در روز غدیر برابر با انفاقِ #صد_هزار درهم است، و زیادتر از این مقدار نیز از جانب خداوند عزّوجلّ امکان دارد..... هر کس مؤمنى را در غروب روز غدیر افطار دهد،مثل کسی است که افطار داده به اندازه فئام و فئام و... تا ده نوبت، شخصی عرض کرد: یا امیر المومنین، فئام چیست؟ فرمودند: صد هزار نبی و صدیق و شهید (پس افطار یک مومن برابر افطار #یک_میلیون نبی و صدیق و شهید است) پس چگونه است ثواب کسی که افطار دهد جمعی از مومنین و مومنات را؟ و من از سوى خداى متعال، ضامنم که از کفر و فقر، در امان باشد."
#عید_غدیر
#اطعام_غدیر
@avaymarefat