اســــاس
"امام در آغوش امت و جامعه سازی مکتبی؛ به مناسبت چهل و دومین سالروز تاریخساز بازگشت قلب تپنده امت به کانون امت"
برای اولین بار در اساس، یادداشت مهمان؛ جناب دکتر حامد نیکونهاد
📌فرود هواپیمای حامل رهبر انقلاب ملت مسلمان ایران در فرودگاه مهرآباد در 12 بهمن 1357، ضربه مهلک بر نظام سلطنتی ضداسلامی و ضدمردمی را وارد کرد. حضور امام در کانون #ملت بپاخاسته ایران، رخ نمایی جامعه نوین را عیان نمود(شکلگیری ملت مسلمان ایران بر محور زعیم دینی)؛ جامعه ای نوسازمانیافته و تکامل یافته در جریان نهضت اسلامی که محور بنیادین #وحدت در آن، عنصر «ایمان مذهبی» و «رهبری مکتبی» است.
📌محور بنیادین اتحاد و احساس تعلق آحاد جامعه و مؤلفه اصلی زیربنای جامعه سیاسی ایران «منافع ملی»، «مرز جغرافیایی بینالمللی» و یا «تاریخ مشترک» و غیر اینها نیست؛ بلکه مطابق موازین حقوق اساسی که در متن و مقدمه قانون اساسی تجلی یافته، عامل وحدتبخش اساسی این جامعه که آن را از سایر جوامع متمایز میسازد دو عامل #اعتقاد_اسلامی و #رهبری_دینی (امامت سیاسی) است. امامتی برخاسته از دل امت و برپایه اعتقاد دینی امت.
مطابق این الگوی بیبدیل در عصر حاضر، اگرچه وجود «علقه میان آحاد مردم» برای شکلگیری جامعه سیاسی ضروری است، ولی این پیوند لزوماً از طریق تابعیت یا اصالت ایرانی تأمین نمیشود. فراتر آنکه اساساً ایجاد یک ملتِ متشکل و پایدار و متعاون، جز از راه وحدت #عقیده و #آرمان امکانپذیر نیست.
📌تنها در صورتی میتوان گروهی را «ملت واحد» شمرد که اعضای آن با آزادی کامل، خود شرکای زندگی اجتماعی را انتخاب نموده و یکدیگر را در راه و رسم زندگی و نظم اجتماعی و عقیده موافق بیابند.
توجه جدی به این درونمایه برای جامعه ایرانیِ پساانقلاب اسلامی، ما را به الگوی متفاوت حکمرانی و فراتر از آن ساخت جدیدی از دولت رهنمون میسازد. ازجمله آثار شناسایی این مقوله در نظم سیاسی کنونی چنین است: نفی بیطرفی دولت نسبت به دین و اخلاق؛ پیشبینی تکالیف اخلاقی و مسئولیتهای فراسرزمینی برای دولت؛ لزوم وجود منصب امامت در ساختار سیاسی؛ دفع (و نه رفع) تعارض میان منافع ملی و مصالح امت بزرگ اسلامی.
اساس را دنبال بفرمایید
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اساس تعیین سرنوشت در کلام بنیانگذار
نکات ناب سخنرانی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در باب حق تعیین سرنوشت
اســــاس
#اساس تعیین سرنوشت در کلام بنیانگذار نکات ناب سخنرانی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در باب حق تعیی
نظراتتان را در باب این مطلب برای ما ارسال بفرمایید
@Asaas_mokhatab
اســــاس
"عدم ولایت نسلها بر نسلهای بعد؛ درسهایی از مشروعیت حکومت"
📌سخنرانی امام خمینی(ره) در بدو ورود در بهشت زهرا(س) در شمار اسنادی است که در عین اهمیت، کمتر مورد توجه بوده است. امام در سخنانی کوتاه، مطابق دَعب فلسفی خویش از باب اندیشهورزی وارد میشود و بنیانهای فکری نهضت و بطلان حکومت مستقر را تبیین میکند. این دقت نظر میتواند وجوه دیگری از اندیشه و دستگاه فکری بنیانگذار انقلاب را تبیین کند. در این تقریر سه دلیل بر رد مشروعیت سلطنت پهلوی ارائه شدهاست:
✅
1.مردود بودن ایده سلطنت و بطلان سلطنت پهلوی: بر این بنیاد که «اصلِ رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است» مضافا «بر اینکه این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد بر خلاف قوانین بود.» سبب «خلاف قوانین» بودن یا «بطلان» سلطنت پهلوی، فقدان دخالت مردم در تاسیس مجلس موسسان و عدم رای حقیقی وکلای مجلس به سلطنت پهلوی بیان شده است.
✅
2.فقدان ولایت نسلها بر نسلهای بعد و رد «وراثت در سلطنت»:«اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، میتوانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا میکنند آنها تعیین بکنند؟»
✅
3. ادبار مردم از سلطنت پهلوی: «این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان میگوید که ما نمیخواهیم این سلطان را»
مفهومی که اینجا از بنیادهای درونزای حقوق عمومی بومی به شمار میآید این بیان است که «سرنوشت هر ملتی به دست خودش است» و «مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟» که ما از آن به عدم ولایت نسلها بر نسلهای بعد یاد می کنیم. بنابر آنچه در بیان امام در این سخنان آمده است حتی اگر به اجماع ملتی، یک شخص «سلطان» انتخاب شود باز هم از باب «تسلط بر سرنوشت خویش»، این سلطنت تنها بر انتخاب کنندگان مُجراست و فقط نسبت به شخص یاد شده نافذ است نه ورثه او. با تغییر نسل –یا تغییر ملت به تعبیر امام - که طبعاً قرین تغییر ترجیحات و اقتضائات خواهد بود اراده قبلی بر ملت تحمیل نمیشود و برای آیندگان نمیتوان تعیین تکلیف کرد.
📌 باید افزود که چنین مفهومی باید در افق تداوم نهادها و مفاهیم سیاسی و اهمیت مفهوم «نظام» خاصه در دستگاه فکری بنیانگذار انقلاب فهم شود. چنانکه امام در پایان این سخنان اشاره میکنند:«ما میخواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمیخواهیم نظام را به هم بزنیم. ما میخواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت».
اساس را دنبال بفرمایید
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse
به نظر شما اعمال حق تعیین سرنوشت از جانب یک نسل یا یک گروه مانع اعمال این حق توسط نسل های بعدی یا دیگران است ؟🤔
نظرتان را در مورد این سوال برای ما بنویسید🖌
از طریق آیدی ارتباط با اساس 👇
✅@Asaas_mokhatab
یا با مراجعه به صفحه سوال در اینستاگرام با لینک زیر👇
✅https://instagram.com/stories/asaas_discourse/2500446232700199946?utm_source=ig_story_item_share&igshid=210c14bdtehm
اســــاس
"حق خداداد ملت مسلمان در تعیین سرنوشت"
📌 غور در بیانات امام خمینی(نک: صحیفه امام، پیشین، ج3: ص503 و ج4: صص515- 492– 199 و ج5: صص3-5 و ج6: صص11-13) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب اسلامی و راهنمای تدوین قانون اساسی حاکی از تأکید روشن و صریح ایشان نسبت به پاسداشت و تضمین حق تعین سرنوشت آحاد مردم است؛ به نحوی که هیچکس حق ندارد برای مردم تعیین تکلیف نماید و چیزی را برخلاف میلشان بر آنها تحمیل کند. مردم نیز به استناد همین حق و به مدد این اختیار خداداد، مکتب اسلام را برگزیدند و موازین آن را بر مقدرات خویش حاکم نمودند و به «ملت مسلمان ایران» ارتقا یافتند.
📌 در نگاه نخست ممکن است رابطه میان حق تعیین سرنوشت مقرر در اصل 56 (هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است) و بند 8 از اصل 3 (مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خويش) از یکسو و بند 1 از اصل 2 مبنی بر اختصاص حاكميت به خداوند از سوی دیگر، تناقضآمیز به نظر برسد. اما با دقت در مفاد اصل 56 روشن میشود که این اصل بهخوبی میان این دو، پیوندی عقلانی برقرار کرده است.
📌 توضیح آنکه همان خداوندی که حاکم مطلق بر جهان و انسان است و حاکمیت بالذات و بالاصاله به او اختصاص دارد چنین اراده کرده است که انسانها بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم باشند و خود، آزادانه تصمیمگیری نمایند. البته انسان آزاد در برابر انتخابهای آزادانه خود قطعاً مسئول خواهد بود. اما مسئول بودن، منافاتی با آزادی در تعیین سرنوشت ندارد. بهعلاوه ازآنجاکه این حق حاکمیت بر سرنوشت «خداداد» است هیچ فرد، گروه، طیف و قشری حق ندارد انسان مسلمان را از این حق محروم کند.
📌 مفاد ذيل اصل 56، عدم امكان تحميل حاكميت گروهي خاص بر مقدرات مردم است و اين خود، بيانگر حاكميت مردم بر سرنوشت خويش است. به بيان ديگر وقتي قانون اساسي مقرر ميكند كه هيچ گروهي نميتواند از حاكميت مردم سوءاستفاده كند و ملت اين حق حاكميت را در چارچوب اصول قانون اساسي محقق و اعمال ميكند، دلالت التزامي به اين نكته است كه ملت حاكم بر سرنوشت خويش است.
📌 درج این نکته کلیدی در اصل 56 که هیچکس حق ندارد «حق حاکمیت انسان بر سرنوشت اجتماعی خود» را از او سلب کند، به معناي پذيرش حاكميت تشريعي ملت بر سرنوشت خويش البته در حدود معين است. چه آنکه، اساساً حاكميت تكويني بر سرنوشت، امكان سلبشدن ندارد و چنین امری مستلزم تصرف در امور تكويني است و اينگونه تصرف از حدود اختيار دولت، قانونگذار و آحاد جامعه خارج است. بنابراین انسان بهواسطه اراده و خواست خداوند، بر مقدرات فردی و اجتماعی خود حاکم است و همان مرجع اعطاکنندۀ این حق(خداوند)، حدود و چارچوب این حق در عرصه اجتماعی را تعیین میکند.
اساس را دنبال بفرمایید
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse
اســــاس
"آموزههای اساسی متبلور در حکم نخست وزیری"
📌 تقریباً یک ماه پس از تشکیل پنهانی شورای انقلاب اسلامی از سوی امام امت در زمان اقامت در فرانسه، ایشان در 15 بهمن 1357 حکم تشکیل دولت موقت به نخستوزیری مرحوم مهندس بازرگان را صادر و ابلاغ کردند. چند پیام بنیادساز در این سند اساسی جلب توجه میکند.(صحيفه امام، ج6، صص 54-55)
📌 ۱.مشورتمداری در اتخاذ تصمیم؛ رهبر انقلاب با وجود برخورداری از پشتوانه خدشهناپذیر حمایت مردمی برای اتخاذ هر تصمیم برای پیشبرد انقلاب و نظامسازی، به پیشنهاد انقلابیون سرشناس و مورد قبول مردم در شورای انقلاب اسلامی مبنی بر انتصاب مهندس بازرگان به نخستوزیری دولت موقت اعتماد کردند. (اگرچه سالها بعد صریحا اعلام کردند مخالف نخست وزیری ایشان بودند (صحیفه امام، ج21 ص331)
📌 ۲.بارقه نظام امت و امامت؛ رهبر انقلاب اسلامی برای اثبات صلاحیت خویش در تشکیل دولت موقت، توامان به منصب شرعی امامت و رأی اکثریت قاطع ملت مسلمان ایران به این رهبری (اراده متجلی شده توده ملت در اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران) استناد و تمسک جستند.
📌 ۳.شایسته سالاری مکتبی؛ نخست وزیر دولت موقت بر اساس آگاهی رهبر نسبت به دیانت و سوابق مبارزاتی ایشان منصوب شد و نه وابستگی حزبی یا گروهی وی.
📌 ۴.سه مأموریت اولویتدار ترسیم شده در این حکم کوتاه برای دولت موقت، همگی در راستای تحقق شعارهای مردم در جریان نهضت(۱)، وفا به وعدههای رهبر به مردم در دوران مبارزه به ویژه در زمان تبعید در فرانسه(۲) و تثبیت و تحکیم مردممداری در نظم سیاسی نو(۳) تعیین شد:
۱) انجام رفراندم و رجوع به آراى عمومى ملت درباره تغيير نظام سياسى كشور به جمهورى اسلامى
۲) تشكيل مجلس مؤسسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسى نظام جديد
۳) انتخاب مجلس نمايندگان ملت بر طبق قانون اساسى جديد
اساس را دنبال بفرمایید
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse
اســــاس
"مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ محصول برداشت حداقلی فقهای شورای نگهبان از رسالت صیانت از موازین اسلامی"
📌 ترسیم اراده قوه موسس در قالب واژگان و عبارات قانون اساسی و حرکت از زور به اقتدار بسی بغرنج است. مقنن اساسی در سال ۵۸ تمام تلاش خود را بکار گرفت و در چندین جلسه ابعاد اصل چهارم را بررسی کرد تا اساس جمهوری اسلامی یعنی حاکمیت الله را تحقق بخشد.
📌 مبتنی بر اصل چهارم، تمامی قوانین و مقررات باید بر اساس موازین اسلامی باشد و این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است. در اصل ٧٢ بر همین اساس صلاحیت تقنینی مجلس محدود به اصول و احکام مذهب رسمی شد.
📌 با گذشت زمان میان مجری اصلی اصل چهارم یعنی مجلس شوای اسلامی و ناظر و تشخیص دهنده، یعنی شورای نگهبان (منظور این یادداشت از شورا همان فقهای شورا است) اختلاف ایجاد شد. مجلس صلاحیت خود را در تشخیص موضوع تمامی احکام شرعی یعنی احکام اولیه و ثانویه تفسیر می نمود اما شورا تنها احکام اولیه را ملاک نظارت خود قرار می داد و احکام ثانویه را از اختیارات ولی فقیه می شناخت. بنابراین پیش از تشکیل مجمع، شورای نگهبان حکم ولی فقیه را در خصوص عدم مغایرت مصوبه مجلس با احکام ثانویه می پذیرفت.
📌 در برهه ای امام خمینی (ره) تشخیص عناوین ثانویه را در اختیار اکثریت نمایندگان مجلس دانستند و قانون گذاری بر این اساس را با تصریح به موقت بودن آن مجاز اعلام کردند؛ اما شورا این رویه را تاب نیاورد و در نامه ای به امام اعلام خطر نمود. شورا به صراحت اعلام داشت که «این امکان حاصل شده که به عنوان ضرورت، هر حلالی حرام و هر حرامی حلال و قانونی اعلام شود!»
📌 آخرین اتفاق منجر به ایجاد مجمع سخنان رئیس جمهور وقت در در نماز جمعه تهران بود که امکان نقض احکام شرعیه و فتاوا و شرط گذاشتن بر خلاف احکام اسلامی را مخالف نظر امام و شایعه دانست. امام در واکنش به این سخنان در نامه ای صراحتاً حکومت را مقدم بر تمام احکام فرعیه اعلام می کنند و بر«مصلحت» به عنوان دایره اختیار حاکم تصریح می نمایند. پس از این واقعه تعدادی از مسئولین نظام خواستار «تعیین شیوه اجرایی اعمال حق حاکم اسلامی در مصادیق مصلحت نظام» می شوند و ایجاد مجمع را به امام پیشنهاد می کنند.
📌 جالب اینجا است که امام همچنان بر عدم لزوم ایجاد مجمع تاکید می کنند و می فرمایند گرچه به نظر این جانب پس از طی این مراحل زیر نظر کارشناسان که در تشخیص این امور مرجع هستند احتیاح به این مرحله نیست لکن برای غایت احتیاط در صورتی که بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد مجمعی...تشکیل گردد و در صورت لزوم رای اکثریت اعضای این مجمع مورد عمل قرار گیرد.»
📌 اگرچه تا بدین جای هنوز نظارت بر مصوبات مجلس بر اساس احکام ثانویه از حیطه اختیارات شورای نگهبان خارج نشده بود با انجام بازنگری و اساسی سازی مجمع، تشخیص عدم مغایرت مصوبات با احکام شرعی و قانون اساسی، میان دو نهاد تقسیم شد و ذیل اصل چهارم با صدر اصل ١١٢ تخصیص خورد. البته آخرین جمله از اولین بند اصل ١١٢ راه را برای بازگشت بازگذاشته است:«مجمع تشخیص مصلحت نظام....به دستور رهبری تشکیل می شود.» تفسیر و ما ادراک ما تفسیر!
اساس را دنبال بفرمایید
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse
اســــاس
🔹اولین گفت و گوی زنده اساس در اینستاگرام🔹
«بررسی طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در پرتو رویه شورای نگهبان»
با حضور
🔸آقای دکتر هادی طحان نظیف
(عضو حقوق دان شورای نگهبان و هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام)
و
🔸آقای دکتر حامد نیکونهاد
(عضو هیئت علمی دانشگاه قم)
⬅️محورهای کلی گفت و گو
🔹اصل ۱۱۵ قانون اساسی و حصری بودن شرایط تصدی سمت ریاست جمهوری
🔹الزامات سیاستهای کلی انتخابات در خصوص تعیین شرایط انتخاب شوندگان انتخابات ریاست جمهوری
🔹مرجع و کیفیت تشخیص صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری
🔹مصوبه سال ۱۳۹۶ شورای نگهبان در خصوص معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
📌دوشنبه، ۲۰ بهمن
📌ساعت ۲۰
در
⬇️⬇️⬇️⬇️
♦️https://www.instagram.com/asaas_discourse1
پیج دوم اساس⬆️⬆️⬆️⬆️
✍️طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری از چه جهت در رویه شورای نگهبان قابل بررسی است؟!
(شرح موضوع گفت و گوی آقای دکتر طحان نظیف و آقای دکتر نیکونهاد )
🔹مجلس در دوره های مختلف تلاش کرده تا در خصوص شرایط صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری، قانونگذاری کند.
🔹در سال های 1364 و 1387، مجلس شرط سنی و برخورداری از مدرک تحصیلی را به شرایط انتخاب شوندگان در انتخابات ریاست جمهوری افزود.
🔹اما هربار شورا توسعه و تضییق در شرایط مندرج در اصل 115 را خلاف قانون اساسی اعلام نمود و با استناد به بند 9 اصل 110 نیز که تایید صلاحیت داوطلبان را از نظر دارا بودن شرایط در قانون اساسی به عهده شورای نگهبان محول نموده، دخالت مجلس در تعیین شرایط و معیارهای تشخیص ویژگیهای نامزد صالح را رد کرد.
🔹مجلس شورای اسلامی بار دیگر با تصویب «طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات ریاست جمهوری» در 21/10/1399 تلاش مجددی در راستای تعریف و تعیین ملاک نامزد صالح را در پیش گرفت.
🔹چند روز پیش در 13 بهمن ماه سخنگوی شورای نگهبان از ایراد این شورا به این مصوبه و ارسال آن به مجلس خبر داد.
🔹متن ایرادات نشان می دهد که شورای نگهبان، رویه گذشته خود را در این خصوص تکرار نموده است و این بار علاوه بر استناد به اصل 115 و بند 9 اصل 110 با استناد صریح به جزء 5 بند 10 سیاست های کلی انتخابات، تعریف و اعلام معیار از سوی مجلس را خارج از صلاحیت این نهاد اعلام نمود.
🔹این رویداد مهم سوالات بسیاری را ایجاد کرده است:
❓ آیا شرایط تصدی سمت ریاست جمهوری مندرج در اصل 115 قانون اساسی حصری است؟
❓آیا تعیین شرایط و معیارهای تشخیص ویژگی های نامزد صالح از صلاحیت کلی مجلس در قانونگذاری (اصل 71) خارج است؟
❓آیا قانونگذار مخاطب جزء 1 بند 10 سیاست های کلی انتخابات نیست و نمی تواند به تعیین دقیق معیارها و شاخص ها و شرایط اختصاصی داوطلبان بپردازد؟
لذا این گفت و گوی علمی جهت نیل به پاسخ در محورهای زیر برگزار خواهد شد:
✅اصل ۱۱۵ قانون اساسی و حصری بودن شرایط تصدی سمت ریاست جمهوری
✅الزامات سیاستهای کلی انتخابات در خصوص تعیین شرایط انتخاب شوندگان انتخابات ریاست جمهوری
✅مرجع و کیفیت تشخیص صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری
✅مصوبه سال ۱۳۹۶ شورای نگهبان در خصوص معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری
دوشنبه ، ۲۰ بهمن
در صفحه دوم اساس ⬇️
🔴https://www.instagram.com/asaas_discourse1
اســــاس
"بررسی مبانی حقوقی و قانونی حصر خانگی سران فتنه"
📍 انتخابات سال 1388 ریاست جمهوری در ایران با چالشهای بسیاری روبرو گردید. اتفاقات ناخوشایند آن زمان امنیت کشور را به مخاطره انداخت. در آن شرایط نامیمونترین اتفاق عدم تمکین به قانون و خارج شدن جامعه از مدار قانونمندی بود. آقایان میرحسین موسوی و کروبی دو تن از نامزدهای انتخاباتی بودند که به نتیجهی انتخابات اعتراض داشتند. در پی شدت گرفتن اعتراضات، مخالفتها به خیابانها کشیده شد و این دو تن که به سران فتنه معروف شدند نقش هدایتگری معترضین در اقدامات و اعتراضات غیرقانونی را داشتند. فضای آن روزها بسیار امنیتی و مخل بود.(۱)
📍 کشور درگیر وقایع بعد از انتخابات بود و نظام از نظر امنیتی یک بحران واقعی را تجربه میکرد. بنابراین اقدامات سران این جریان که به جای اعتراض از مجاری قانونی به اردو کشیهای خیابانی پرداخته بودند در نهایت منجر به این شد که مسئولین امنیتی کشور تصمیم به حصر خانگی ایشان بگیرند.(۲)
📍حصر خانگی نوعی محرومیت از حقوق اجتماعی است. در تعاریف حقوقی و مواد قانونی عنوانی صراحتاً به این نام نیامده اما در برخی از نوشتهها به آن اشاره شده است. حصر یا بازداشت خانگی، جایگزین خفیفی برای بازداشت در زندان است.(۳)
📍 مادهی 32 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 موارد محرومیت اجتماعی را برشمرده است از جملهی «اقامت اجباری در محل معین» و «منع از اقامت در محل یا محلهای معین»؛ از این بندهای قانونی می¬توان تفسیر موسع بر حصر خانگی نمود اما باید توجه داشت که اقدام صورت گرفته یک تصمیم مبتنی بر حکم قاضی و محاکمه نبوده است. بلکه حکم موقت صادر شده از ارگان قانونی شورای عالی امنیت ملی، بر اساس شرایط امنیتی و اضطرار آن زمان بوده است.
در رابطه با آقایان موسوی و کروبی با دو نوع تصمیم مواجه بودیم: 1- محاکمه و رای دادگاه؛ اثبات جرم یا تبرئه¬ی ایشان. 2- مواجهه¬ی موقت با ایشان در جهت امنیت ملی. در این جریان، نظام راه دوم را انتخاب کرد.
باید بیان داشت که «حصر» یک اقدام «تنبیهی موقت» و اقدام «تأمینی موقت» به منظور حفظ امنیت است؛(۴)
📍 در بسیاری از کشورها از آن به عنوان یک اقدام تأمینی، بازدارنده و یا مجازات، بهره میگیرند و حتی در جهت کنترل رفتار و اعمال فرد در محل اسکان از سیستمهای الکترونیکی نظارتی بهره میبرند.(۵)
📍 به دلیل این که امکان رسیدگی در دادگاه با توجه به شرایطی نیست از این روش استفاده میکنند. در واقع، توسل به ابزار تأمینی «حصر خانگی» جهت تضمین امنیت عمومی و شهروندی و جلوگیری از اقدامات مخل امنیت ملی اخذ میشود. این روش اغلب با کاهش اثر گذاری شخص محصور در بین جامعه و هوادارانش صورت میگیرد. میزان، شدت و ضعف محدودیتها به اهداف مسئولین و تصمیمات اتخاذ شده و موقعیت اشخاص بستگی دارد.(۶)
📍 در اینجا به تزاحم میان حق امنیت و حق دادخواهی و محاکمه در دادگاه می¬رسیم. نیاز به امنیت از دیدگاه آبراهام مازلو (۷) بعد از نیازهای جسمانی (خوردن و پوشیدن) و تحت عنوان نیاز پایهای انسان مطرح میشود.(۸) بند «ب» ماده (29) اعلامیه جهانی حقوق بشر و مواد 12 (۹)، 14(۱۰)، 18 (۱۱)و 19 (۱۲) میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی نیز، امنیت و نظم عمومی را در مقام تعارض با سایر حقوق ارجح دانسته است.
📍 در روزهای بعد از انتخابات 88 نیز که به دلیل خسارات جبرانناپذیری که به مردم وارد می شد؛(۱۳) عدهای در این زمان کشته و زخمی شدند. و بسیاری از سازمانهای جاسوسی و وابستگان به سرویسهای اطلاعاتی خارجی از این گونه اقدامات حمایت مالی، سیاسی و رسانهای به عمل آوردند و همین امر موجب تهدید بیشتر امنیت ملی میشد.. علی رغم اینکه معترضین به پیگیری شکایت از مجاری قانونی دعوت شدند (۱۴) اما در مهلت قانونی که توسط شورای نگهبان تعیین شده بود هیچ مدرکی مبنی بر صحت ادعایشان به شورای نگهبان ندادند و از آن مجرای قانونی اعلام اعتراض ننمودند.
بنابراین با وجود مماشاتی که بارها و بارها با ایشان شد؛ پس از ۱۶ ماه، در نهایت با توجه به عدم تمکین به قانون شورای عالی امنیت ملی بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی به منظور تأمین منافع ملی، پاسداری از انقلاب اسلامی، حاکمیت ملی، تشکیل جلسه داد و تصمیم را مبنی بر حصر خانگی گرفت.
📍 باید دانست مصوبات شورای عالی امنیت ملی، در موارد امنیتی و اضطرار است و بعد از رفع این شرایط و آمادگی جامعه برای محاکمه¬ی رسمی و اجرای قانون، باید قانون را اجرا نمود. به نظر می¬رسد اتمام شرایط و حصول وضعیت مطلوب جهت برداشتن ضرورت سابق بر حصر خانگی این اشخاص، با تشخیص شورای عالی امنیت ملی که ارگان ابتدایی تشخیص ضرورت بوده است، خواهد بود. و بنظر می¬رسد مردم ایران در صورت حصول شرایط برای بیان این اتفاقات طالب دانستن اتفاقات سال 88 و بیان اتهامات اشخاص مذکور هستند.