اســــاس
📜⚖✍🏻 یادداشت هایی به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی
نقدی بر اصل نود و چهارم قانون اساسی
اصل نود و چهارم قانون اساسی یکی از مهمترین اصولی است که در آن صلاحیتها و سازوکار ِاعمال نظارت شورای نگهبان بر مصوبات مجلس تبیین شده است؛ بر اساس این اصل کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید برای انطباق با شرع و قانون اساسی به شورای نگهبان ارسال شود و شورای نگهبان موظف است در مهلت ده روز نسبت به انطباق مصوبات مجلس با قانون اساسی اظهار نظر نماید اگر مصوبه مجلس را مغایر با قانون اساسی تشخیص دهد برای اصلاح و تجدیدنظر به مجلس بازمیگرداند، در غیر این صورت مصوبه قابلاجرا است.
نکته قابلتأمل در این اصل محدود شدن نظارت شورای نگهبان به لحاظ عدم مغایرت مصوبات به مهلت مقرر ده روز میباشد به نظر میرسد حکم موجود در این اصل به طور تام منجر به تضمین برتری قانون اساسی و اِعمال دقیق نظارت شورای نگهبان بر مصوبات مجلس به لحاظ عدم مغایرت آنها با قانون اساسی نمیشود ازاینجهت که گاهی به دلیل حجم بالای مصوبات، شورای نگهبان فرصت کافی پیدا نمیکند تا در موعد مقرر نسبت به انطباق مصوبه مجلس با قانون اساسی اظهار نظر نماید از طرفی برخی از مصوبات مجلس مانند: مصوبات مربوط به بودجه فرصت و زمان بیشتری را میطلبد تا در خصوص عدم مغایرت آنها با قانون اساسی اظهارنظر شود.
با مراجعه به مشروح مذاکرات قانون اساسی در خصوص اصل نود و چهارم درمییابیم، هدف از مهلت مقرر در اصول نود و چهارم و نود و پنجم برای اظهارنظر شورای نگهبان نسبت به عدم مغایرت مصوبات مجلس با قانون اساسی جلوگیری از وقفه در امور اجرایی کشور بوده است؛ نه اینکه بعد از گذشت مهلتهای مقرر، قوانینی مغایر با قانون اساسی وارد نظام حقوقی شود؛ زیرا اعضا شورا این دغدغه را داشتهاند که اگر ظرف ده روز شورای نگهبان نتوانست به دلیل حجم بالای مصوبات مجلس، مغایرت آنها را با قانون اساسی تشخیص دهد باید بتوان از اعمال و اجرای آن خودداری نمود و نایبرئیس مجلس (دکتر بهشتی) پیشنهاد میدهد برای این موضوع اصلی، پیشبینی شود تا اگر مغایرت قانونی با قانون اساسی پس از تأیید شورای نگهبان و در مرحله عمل محرز گردید؛ از عمل به آن خودداری شود و شورا بتواند در نظر قبلی خود تجدیدنظر نماید اما هیچ اصلی برای این موضوع مطرح و تصویب نگردید.
برایناساس باتوجهبه اینکه اعتبار مصوبات مجلس منوط به اظهارنظر شورای نگهبان است و تنها مرجعی که صلاحیت نظارت بر مصوبات مجلس از حیث عدم مغایرت با قانون اساسی را برعهده دارد شورای نگهبان میباشد و هدف از گذاشتن مهلت برای اظهارنظر شورای نگهبان معطل نماندن امور اجرایی کشور بوده است؛ نه اینکه شورای نگهبان نتواند دوباره نسبت به مصوبه اظهارنظر نماید و باتوجهبه پیشنهاد دکتر بهشتی در مجلس بررسی قانون اساسی به نظر میرسد؛ اصل نود و چهارم منجر به برآورده شدن مقصود قانونگذار اساسی به منظور عدم ورود قوانین مغایر با قانون اساسی در نظام حقوقی نمیشود. راه حل قابل ارائه این است که شورای نگهبان صلاحیت تشخیص مغایر بودن قوانین عادی بعد از اجرا را دارا باشد؛ از این رو شورای نگهبان با تفسیر موسع از اصل نود و چهارم میتواند صلاحیت خود در رسیدگی مصوبات را شامل تمامی مراحل حتی بعد از اجرای مصوبه تفسیر نماید در این صورت شورا صلاحیت ابطال مصوبات را دارا میباشد و حتی بعد از اجرایی شدن مصوبه اگر تشخیص بدهد مصوبه مغایر است میتواند مصوبه مغایر را غیر قابل اجرا اعلام نماید.
✍🏻 مرضیه محمدآبادی
دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق عمومی
دانشگاه قم
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
اســــاس
📜⚖✍🏻 یادداشت هایی به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی
قانون اساسی و حقوق کارگران
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بارها صریحاً یا ضمناً به حقوق کارگران پرداخته شده است. مطابق مقدمه قانون اساسی، ایجاد کار برای همه افراد بر عهده حکومت اسلامی قرار گرفته است.
حق انتخاب آزادانه کار نیز یکی از حقوق بنیادین بشری است که از بند ششم اصل ٢ قانون اساسی مستفاد می گردد. این قسمت از قانون اساسی، جمهوری اسلامی را نظامی میداند که بر پایه ایمان به کرامت و ارزش والای انسان شکل گرفته است. طبعاً هر عامل که کرامت و ارزش والای کارگران را خدشهدار کند، در چنین ساختاری فاقد جایگاه است.
همچنین انتخاب آزادانه شغل که طی آن هیچ فردی را نمیتوان به انجام کار یا خدمتی از طریق اجبار و تهدید و زور واداشت و نتیجه آن، منع کلیه اشکال کار اجباری و محکوم کردن بردگی است در اصل ۲۸ اینگونه بیان شده: «هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.»
این اصل، سه امر مهم آزادی کار، حق کار و عدم تبعیض را بیان کرده است. مطابق قسمت نخست اصل، هر فرد آزاد است به شغلی که تمایل دارد اشتغال ورزد البته مشروط بر آنکه مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نباشد. پس صدر اصل در واقع بیانگر آزادی کار و انتخاب شغل است، قسمت دوم، وظیفه دولت برای تهیه فرصتهای شغلی را بیان میکند که مربوط به حق اشتغال افراد و در راستای استیفای آن است.
بند دوازدهم اصل ٣ در این راستا، برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های مختلف از جمله کار را جهتی می داند که دولت باید همه امکانات خود را بکار گرفته و با پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامی، آن را محقق سازد.
بند سوم اصل ۴۳ نیز به کرامت انسانی توجه می نماید و بیان دارد که برنامه اقتصادی کشور به لحاظ شکل و محتوا و ساعات کار باید چنان باشد که افراد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و... داشته باشند. «رعایت آزادی انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهرهکشی از کار دیگری» در بند چهارم همین اصل، مطرح گردیده است. همچنین سومین راه مطروحه در اصل ٢، هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری را نفی کرده است. در واقع استثمار و بهرهکشی علاوه بر جنبه مادی میتواند جنبه فرهنگی و معنوی نیز داشته باشد. اگر اوضاع و احوال کار به صورتی باشد که کارگر فرصت رسیدگی به نیازهای روحی و پرورشی خود را نداشته باشد، میتوان گفت مورد بهرهکشی معنوی روحی و فرهنگی قرار گرفته است. پدیده ی ناصحیحی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به کرات در صدد نفی و نهی آن برآمده است.
✍🏻حامد عالی
دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه تهران
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
اســــاس
📜⚖✍🏻 یادداشت هایی به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی
غیر اهل کتاب و قانون اساسی
پس از انقلاب اسلامی و تدوین قانون اساسی جدید مبتنی بر تعالیم اسلامی، موضوع حقوق اقلیت ها مورد توجه قرار گرفت. اقلیت ها در یک تقسیم بندی به دینی و غیر دینی تقسیم می شوند. اقلیت های دینی « ...زرتشتي، كليمي و مسيحي...» به عنوان تنها اقلیتهای ديني معتبر در اصل ۱۳ و سایر مذاهب اسلامی « ...اعم از حنفي، شافعي، مالكي، حنبلي و زيدي... » در اصل ۱۲ مطرح شده و حقوقشان تبیین شده است.
اما اقلیت های غیر دینی که دینشان در قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده یا معتقد به دینی نیستند چه وضعیتی دارند؟ مرتبطترین اصل قانون اساسي به موضوع جايگاه حقوقي غير اهل کتاب، اصل چهاردهم است که نحوهی تعامل حقوقي مسلمانان و حکومت جمهوري اسلامي ايران را با اين دسته از غيرمسلمانان ترسيم کرده است. اين افراد در کشورمان زندگي میکنند و از اتباع جمهوري اسلامي ايران محسوب ميشوند و اگرچه عقيدهاي خلاف اديانِ به رسميت شناخته شده در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران دارند، اما مطابق اصل چهارده قانون اساسی به عنوان يک انسان، حقوقي دارند که دولت جمهوري اسلامي ايران و مسلمانان موظف به رعايت آن هستند. اصل ۱۴ بیان می کند که ««به حکم آیه شریفه «لَا ینْهاکمُ اللَّه عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ فِی الدِّینِ و لَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکمْ أَن تَبَرُّوهمْ و تُقْسِطُوا إِلَیهمْ إِنَّ اللَّه یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» (ممتحنه ۶۰: ۸) دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند».
مقصود از حقوق انسانی حقوقی است که هر فرد از انسان به اعتبار انسانیت و در واقع انسان بما هو انسان فارغ از تمایزات، از آن بهره مند است. حقوقی که عمدتا در فصل سوم قانون اساسی بیان شده است. حقوقی چون حق برخورداری از آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون، حق برخورداری از آموزشوپرورش رایگان برای همه، حق مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حق برخورداری از امکانات عادلانه و بدون و تبعیض در تمام زمینههای مادی و معنوی، تأمین حقوق همهجانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون، برخورداری ملت اعم از زن و مرد از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام، حق انتخاب شغل، حق برخورداری از تأمین اجتماعی، حق داشتن مسکن متناسب، حق دادخواهی، حق مالکیت و احترام اموال، حق برخورداری از محیطزیست سالم، حق تشکیل اجتماعات، حق مشارکت در تحزب و تشکل و... .
البته برخی از آزادی ها محدودیت های عام و خاصی دارند که در قانون اساسی مشخص شده اند. ناگفته پیداست چنانکه قسمت اخیر اصل ۱۴ بیان کرده، برخورداری از حقوق و آزادی های فوق مشروط به رعایت هنجار و ارزش های جامعه و جمهوری اسلامی است.
✍🏻 محمدجواد شفقی
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی
دانشگاه تهران
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
اســــاس
📜⚖✍🏻 یادداشت هایی به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی
آزادی اجتماعات، مطلق یا محدود؟
بسیاری از آزادیها با محدودیتهایی روبهرو هستند که در قوانین اساسی اکثر کشورها و نظام حقوقی بینالملل به رسمیت شناخته شدهاند و تنها تعداد بسیار کمی از آزادیها به صورت مطلق تلقی میشود. یکی از آزادیهایی که با محدودیت سروکار دارد، آزادی تجمع و راهپیمایی است. این آزادی زیرمجموعهی آزادیهای جمعی قرار میگیرد. قطعاً مانند هر آزادی دیگری درصورتیکه محدودیتهای آن تبیین نشود منجر به بر هم زدن نظم عمومی در جامعه میگردد و از سوی دیگر نیز اسباب سوءاستفاده حاکمیت و محدود نمودن آن به بهانههای مختلف، فراهم میشود؛ بنابراین باید میان نظم عمومی و آزادیهای افراد تعادل و تناسب برقرار شود.
در نظام حقوقی ایران، اصل بیستوهفت قانون اساسی به آن پرداخته و ابراز داشته: «تشكيل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است.» در این اصل آزادی تجمع و تظاهرات توسط دو قید عدم حمل سلاح و عدم اخلال به مبانی اسلام محدود شده است. در توضیح دو عبارت حمل سلاح و اخلال به مبانی اسلام باید گفت، روشن و قطعی است که حمل سلاح زمینهای خطرناک برای زوال وصف مسالمتآمیز بودن اجتماعات است؛ همچنین منظور از مبانی اسلام ضروریات دینی است که شامل اصول و اعتقادات، احکام و اخلاقیات در دین اسلام است و اخلال به آنها به معنای تضعیف اعتقاد مردم بدانها است.
اما نکته ای که باید بدان توجه کرد آن که آیا تنها همین دو مورد به عنوان قیود آزادی اجتماعات محسوب می گردند. پاسخ منفی است. با مراجعه به سایر اصول قانون اساسی محدودیتهای کلی همچون استقلال کشور در اصل ۹ و نیز توجه به حقوق سایر افراد در اصل ۴۰ را نیز می توان شمرد. (اگر با تکلف آنان را ذیل مبانی اسلام به حساب نیاوریم). البته ساز و کار صدور مجوز و تشخیص منافی بودن اجتماعات با قیود فوق خوب بحث جدا می طلبد. مجمل آن که به طور کلی باید سازو کاری باشد که زمینه سوء استفاده و نادیده گرفتن اعتراضات به حق افراد را فراهم نیاورد.
✍🏻 محمدجواد شفقی
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی
دانشگاه تهران
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
اســــاس
📜⚖✍🏻 یادداشت هایی به مناسبت سالروز تصویب قانون اساسی
نظام مسائل حاکمیت و مساله نظام اداری صحیح
نظام مسائل حاکمیتی دارای آن چنان وابستگی و پیوستگی مسائل به یکدیگر است که احصاء وظایف ادارات نمی تواند مانعی بر سر راه تعاملات ادارات در جهت انجام مطلوب وظایف اداری آنها باشد.
با این مقدمه، نامگذاری فصل دهم قانون اساسی به «سیاست خارجی» نه تنها اصول مندرج ذیل آن را در کارویژه های وزارت امور خارجه منحصر نکرده است بلکه سعی کرده با کلی گویی و عدم ذکر نام از یک دستگاه خاص، معرف اصول و رؤوس سرفصل های سیاست خارجی و روابط بین الملل جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با دول خارجی، سازمان های بین المللی و اشخاص حقیقی و حقوقی غیر ایرانی و به طور خلاصه در قبال اطراف خارجی باشد. بنابر این تقید به اصول سیاست خارجی باید سرلوحه همه قوا باشد.
این برداشت از فصل دهم قانون اساسی هم در انطباق با استقلال قوا و کارویژه اجرایی قوه مجریه است و هم منجر به حرکت قطار وزارت خارجه در مسیر اجرایی و تخصصی می شود.
لذا همانطور که در اصل ۱۵۲ قانون اساسی قراردادهایی که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ ارتش و سایر شؤون کشور گردد به موجب قاعده فقهی لاضرر ممنوع است تنظیم قراردادهای فی مابین دولت جمهوری اسلامی ایران با طرفین خارجی از حیث امور فنی قرارداد با همان وزارت خانه است و وزارت امور خارجه صرفا نقش هماهنگ کنندگی را برعهده دارد.
روشن است که وفق اصل هفتاد و هفتم هرگونه تفاهم نامه، قرارداد و در کل سند تعهدآور برای دولت جمهوری اسلامی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. معاونت حقوقی ریاست جمهوری بویژه مرکز امور حقوقی بین المللی نیز در انطباق متون قراردادها با موازین بین المللی در جهت حفظ منافع و مصالح نظام نقش جدی دارد. انجام امور اداری این مهم نظیر تدوین پیش نویس لوایح، ارائه نظرات کارشناسی و امثالهم نیز بر اساس اصل ۱۳۷ قانون اساسی بر عهده هر یک از وزرا به دلیل ایفای وظایف خاص آنهاست که در صورت تعدی و تفریط موجب ضمان است و در نهایت وزارت امور خارجه مسوولیت اجرای سیاست خارجی و تعامل با طرف خارجی را بر عهده دارد.
این همکاری قوا و نهادها با یکدیگر منحصر در سیاست خارجی نیست. بلکه بسان اجزای مختلف یک خودرو که «با هم» موجب حرکت می شوند، در یک نظام مسایل منسجم برای اجرای یک تصمیم قانونی یا برنامه های خلاقیت محور باید مجموعه ای از عوامل به هم تنیده که در ادبیات حقوقی «اداره» نام دارند به کار گرفته شوند.
در هم تنیدگی وظایف مجلس و دولت و ارتباط موثر وزارتخانه ها و سازمان ها با یکدیگر هم نمایش دهنده یکپارچگی حاکمیت است و هم تفسیری جدید از عبارت «ایجاد نظام اداری صحیح» در جزء اول بند 10 اصل سه قانون اساسی است.
اساسا مفهوم عبارت «نظام» در ادبیات مدیریتی به مجموعه عوامل محرک اطلاق می شود لذا مرتبط کردن سازمان ها به مانند مثال معرفی شده در این نوشتار معرف ایجاد نظام اداری صحیح است.
✍🏻 سعید نصرالله زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی
دانشگاه قم
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ... ⚖📜
@asaas_discourse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اساس را بهتر بشناسیم ...
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
اســــاس
💠اساس را بهتر بشناسیم ... ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ همراه ما باشید ...⚖📜 @asaas_discourse
«انقلاب اسلامی آمد تا هم فرهنگ خفقان و سر جنبانیدن و جمود و هم فرهنگ آزادی بی مهار و خود خواهانه غربی را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن آزادی بیان مقید به منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف ، سکه رائج شود تا همه ی اندیشه ها در همه ی حوزه ها فعال و برانگیخته گردند و زاد و ولد فرهنگی که به تعبیر روایات پیامبر و اهل بیت ایشان محصول تضارب آراء و عقول است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه وران گردد.»
نامه رهبر انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۶
از سوی اعضای مجموعه علمی اساس، به عنوان جوانانی که در فضای علمی و سیاسی کشور در چله ی دوم انقلاب تنفس می کنند و خود را مخاطب این جملات می دانند،عدم تحقق چنین گفتمانی در عرصه حکومت و اجتماع به خوبی درک شده است. پس عزم نموده است تا سهم خود را در مطالبه و ایجاد چنین فضای حق محوری، به شکل کاملا مستقلی ایفا کند، و در این مسیر ابزار پر ظرفیت فضای مجازی و رسانه های اجتماعی را انتخاب کرده تا هم در تعامل مستمر با متخصصین و مردم قرار بگیرد و هم با تکیه بر اصول گفته شده ، با معرفی حقوق عمومی بومی، گامی در تحقق گفتمان حقوق عمومی بومی بردارد و حضوری موثر و جریان ساز در این فضا داشته باشد. بنابراین در انواع پلتفرم ها مثل اینستاگرام، تلگرام، توییتر، ایتا و کلاب هاوس حضور داشته و فعالیت میکند.
معتقدیم که اساس، در ابتدای مسیر رسیدن به هدفی که ترسیم کرده هست و البته حتما هم به تنهایی قادر به دست یافتن به هدف نخواهد بود.
گام اول که سخت ترین گام است، برداشته شده و منتظر همراهی همه کسانی هستیم که در این هدف با ما هم سو هستند:
نقد و نظر مقید به منطق، آزادی و اخلاق، به یک اندازه.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
🇮🇷ضرورت یادآوری یومالله ۹ دی🇮🇷
منظور از یومالله روزهای خاصی است که عزت الهی در جامعه ظهور و بروز بیشتری داشته و همگان به عینه دیدند و لمس کردند که اتفاق مهمی، خارج از اسباب و علل مادی واقع گردیده است؛ ازاینرو چنین روزی باید دائماً برای مردم یادآوری شود.
خداوند قادر در آیه ۵ سوره مبارکه ابراهیم، به حضرت موسی (ع) میفرماید «ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ، روزهای خدا را به آنان یادآوری نما».
علامه طباطبایی، ایامالله را روزهایی تفسیر کردهاند که بهخاطر حوادث خاص، امر خداوند و آیات و نشانههای بزرگی، اقتدار و سلطنت خداوند ظاهر و آشکار گردیده است¹.
اصولاً کاربردیترین روش قرآن کریم برای تأثیرگذاری بر بینش مردم بهخصوص در وقایع سیاسی، تذکر و یادآوری است.
قرآن کریم نیز آیات متعددی را به یادآوری ایامالله اختصاص داده است (آیات ۴۰، ۴۷، ۵۳ و ۵۴ سوره مبارکه بقره). جنگ بدر و جنگ احزاب نیز به ترتیب در سوره مبارکه انفال و سوره مبارکه احزاب بهعنوان یومالله به مسلمانان یادآوری شده است.
همچنین یادآوریهای امام سجاد علیهالسلام از واقعه عاشورا به اینگونه بود که ایشان با کوچکترین بهانه، واقعه عظیم عاشورا را متذکر میشدند. در واقع این نوع تذکر، نوعی «جنگ نرم» بر علیه حکومت طاغوتی آن زمان و بر علیه منافقان کوفی بود که در ایجاد عاشورا نقش داشتند.
عنایات خداوند و تدابیر هوشمندانه رهبر معظم انقلاب و نقش ایشان در هدایت قلبی و فکری مردم برای حضور در راهپیمایی ۹ دیماه که بهوضوح مشخص بود و یادآوری این روز بهعنوان یومالله ۹ دی، یعنی عبور از یک شرایط سیاسی بحرانی و ناکارآمدی جریان نفاق و فتنهگر و یادآوری جوهره انقلابی مردم و پشتیبانی همیشگی خداوند از نظام اسلامی. یادآوری یوم الله ۹ دی همچنین موجب افزایش وحدت میان مردم و اعتماد آنها به وعدههای الهی و نیز عمیق شدن پیوند امت و امامت خواهد شد.
بنابراین میتوان گفت این یادآوریها، علاوه بر کمک به تبیین بهتر گفتمان «انقلاب اسلامی»، فواید متعددی از جمله افزایش روحیه مردم برای مقاومت در برابر سختیها و در برابر دشمنان داخلی و خارجی، برای عموم مردم و خواص جامعه در پی دارد که به مبارزه با جریان نفاق کمک خواهد کرد.
۱.علامه سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، ۱۸.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠 از "اساس" توییت بخوانیم ...
برچیدن بساط فتنهگران با خروش خودجوش توده مردم در نهم دیماه، قدرت نرم نظام اسلامی را به رخ کشید؛ «رفراندومی سراسری برای رأی آری قاطع به جمهوری اسلامی»
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠از "اساس" توییت بخوانیم ...
جامعه مکتبی بر محور تعادل و توازن امت و امامت بنا شده است.امت و امامت دائما با هم در تعامل اند از هم تاثیر میگیرند و تاثیر میگذارند.این تعامل و تاثیر دو سویه امت و امامت باعث شد در ۹ دی،امت ب پشتیبانی از امامت و نظام ولایی بپا خیزندونقش خود را در برقراری موازنه امت-امامت ایفاکنند.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠از "اساس" توییت بخوانیم ...
اصول و اساس انقلاب، خطِ حرکت مردمی است که در نهم دی، علیه خروج از این خط اصیل و عاملان آن، و در تقابل با آشوب و انحراف ایفای نقش کردند.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠از "اساس" توییت بخوانیم ...
مردمی که با انقلاب خود حکومتی را ایجاد کردهاند و آرمانی را دنبال میکنند، برای حفظ آن و کنار زدن آنچه تهدید آرمانشان به حساب می آید، نیازمند اذن هیچ نهادی نیستند. مردم انقلابی به نقش خود واقفاند.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
● به مناسبت سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی●
بسمه تعالی
تحلیلی بر «حرم» دانستن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران توسط شهید حاج قاسم سلیمانی
«امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی، حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)».
عمق و ظرافت نگاه مکتبی شهید حاج قاسم سلیمانی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در "حرم" دانستن آن تجلی یافته؛ امری که آثار و برکات آن در پاسداشت آرمانها و اهداف متعالی اش نیازمند تحلیل های مفصل جامعه شناسی حقوق عمومی است.
ایشان که از متن مردم برخاسته، یک مفهوم بسیار عمیق سیاسی را به زبانی ساده و آشنا برای عموم مردم بیان می کند تا خوب متوجه اصل موضوع شده و از عمق جان با آن همراهی کنند.
در نگاه اسلام ناب محمدی(ص) «حرم» از جایگاه و قداست خاصی برخوردار است و ارزش هرگونه جانفشانی، نذر و خدمت صادقانه و با اخلاص را دارد.
اصولا عامل مهم اقتدار آفرین برای یک نظام اسلامی که می خواهد با یاری مردم، حاکمیت الهی را در جامعه و جهان محقق نماید؛ همین اعتقاد و باور قلبی به قداست و ارزشمند بودن آن نظام است.
رمز شهادت طلبی مومنین هم که دشمنان و مستکبرین را مستأصل و زبون کرده نیز برگرفته از این نوع نگاه است.
در واقع، لایه های پنهان مولفه های قدرت و اقتدار در نظام اسلامی در اعماق جان و فکر مومنین شکل می گیرد و ظهور و بروز آن در جهاد فی سبیل الله است؛ جهادی که به دستور الهی بایستی حق آن را به جا آورد «وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ؛ حج:۷۸»؛ و همین قید باعث می شود که مجاهدانی نظیر حاج قاسم با وجود این همه تلاش و ایثار، باز هم خود را مدیون انقلاب اسلامی و مردم بداند و در کمال صداقت و اخلاص از هر فرصتی استفاده کند تا شهادت شرعی بر انجام وظیفه خود از مومنین بگیرد.
این نظام، فرهنگ و نگاه الهی، الحق که شایستگی ساختن تمدن بزرگ اسلامی را دارد؛ حکومتی که رسالت ویژه زمینه سازی برای ظهور و تشکیل حکومت فراگیر جهانی حضرت ولی عصر(عج) را دارد.
گفتنی است؛ یکی از مهمترین اهداف و آرمان های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رشد و تعالی انسان و رسیدن او به اعلی علیین است.
با توجه به همین اخلاص و صدق بایستی از همه ظرفیت های نظام اسلامی برای الگوگیری کامل جوانان از مکتب حاج قاسم سلیمانی به عنوان نمونه ی عینی تحقق چنین رسالتی بهره برد تا خون پاک آن شهید والامقام در رگ و جان هزاران نفر جاری و ثمربخش شود.
موضوع وقتی مهم تر و شورانگیزتر می شود که همین مکتب الهی، شهادت را نه تنها پایان کار شهید نمی داند بلکه یک توفیق خاص الهی معرفی می نماید که شهید را وارد حیات طیبه و بالنده تری می کند که از محدودیت های جسم و ماده این جهان رها می شود و با قوت و قدرت دیگری برای تحقق آرمان الهی تلاش می نماید.
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ آل عمران:۱۶۹». با این جهان بینی الهی به درستی که «شهید» سلیمانی از «سردار» سلیمانی برای دشمنان و مستکبرین جنایتکار بسیار کوبنده تر است.
یاد امام خمینی (اعلی الله مقامه الشریف) را گرامی میداریم که در ابتدای انقلاب اسلامی در مواجهه با ترور ناجوانمردانه جمع زیادی از یاران خود توسط دشمنان داخلی و خارجی، می فرمودند: بکشید ما را مکتب ما زنده تر می شود...
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
● به مناسبت سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی●
یکی از عناصر کلیدی در تحقق آرمان و هدف یک مجموعه، نحوهی تعامل اعضا با اهداف است.
در نگاه مادی، نیازی نیست که بین عضو و آرمان پیوندی غیر از این باشد که عضو با ایفای نقش خود به شکل صحیح، منفعت حاصل از کار خود را کسب خواهد کرد. همین امر بعلاوه زمینههایی از انگیزههای فردی برای موفقیت، عامل محرک و البته موثر برای تحقق اهداف مجموعه به حساب میآید.
اما در رویکرد غیر مادی، و مبتنی بر نگاه توحیدی و با توجه به اهدافی که یک مجموعه توحیدی از جمله حکومت اسلامی دنبال میکند، این جنس از رابطه میان اهداف و اعضا، توان و ظرفیت تحقق اهداف را نخواهد داشت.
چرا که تقابل همیشگی حق و باطل، و جاری بودن این تقابل در تمام عرصهها، به صورت مداوم اعضای مجموعه دینی را به چالش میکشد، و اگر پیوند صادقانه میان آرمان مجموعه و اعضا نباشد، حرکت متناسب با اهداف ایجاد نخواهد شد و مجموعه را به سمت آرمانهای خود پیش نخواهد برد.
آنچه برای تحقق اهداف حکومت اسلامی،چه در میان مسئولین ارشد کشور و چه در سایر
ردهها ،ضروری است ، ابتدا تحقق پیوندی صادقانه با اهداف و آرمانهای الهی است. تا پای صدق در حرکت ما، در تعامل با آرمانهای اسلام می لنگد، و مکتب سلیمانی در میان ما استثنا است و نه جاری، از اهداف حکومت اسلامی دور خواهیم بود.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠از "اساس" توییت بخوانیم ...
مسئولینی که با آرمانهای الهی صادق نیستید
یعنی کار خستگی ناپذیر همراه با شجاعت و شهامت و متکی بر عقلانیت همراه با تدبیر! ندارید
یعنی با شما نمیشود راه سلیمانیها را ادامه داد...
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠از "اساس" توییت بخوانیم ...
یکی از مشکلات جبهه باطل نشناختن سنتهای الهی است که نمیدانند. «شهید» سلیمانی برای دشمنانش خطرناک تر از «سردار» سلیمانی است.
#Hero
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠از "اساس" توییت بخوانیم ...
مبنای کنشگری سردار در عرصه عمومی، گامی بالاتر از اطاعت امام بود؛ نصرت امام. تنظیم حکمرانی با رابطه سردار و رهبر، تضمین کارآمدی نظام امت و امامت است.
#Hero
#قهرمان_من
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠از "اساس" توییت بخوانیم ...
آخرین دستاورد تمدن غرب که افشا کننده ماهیت آن است همین سلبریتی های پوچ و تهی از انسانیتشان است؛ خون و مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی حریف تمدنی ندارد. مجاهدی صادق و روستایی که آرمانش نجات بشریت از یوغ طاغوت و استکبار است حتی با جسم اربا اربایش...
#Hero
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
واکسیناسیون اجباری از منظر حقوق عمومی
❇️ با اجباری شدن برخی محدودیتهای کرونایی از نیمه آذرماه، بحثهای جدی در خصوص وجاهت حقوقی این اقدامات صورت گرفت.
در خصوص اجبار به واکسیناسیون عمومی ۳ دیدگاه وجود دارد.
💠پیروان دیدگاه اول بر اساس اصل ۴۰ قانون اساسی معتقد هستند که تزریق واکسن به جهت حفظ سلامت عمومی واجب است و چون ابتلا به این بیماری جنبه شخصی ندارد و میتواند سبب بیماری افراد مختلف در جامعه شود. عمده متخصصین نیز واکسیناسیون را مؤثر میدانند، پس این اجبار را میتوان توجیه کرد و بهنوعی دفع افسد به فاسد کرد.
💠 طرفداران این دیدگاه معتقدند با محدود کردن یک آزادی برای اشخاص سبب برداشتن دیگر محدودیتهای اجتماعی مثل منع تردد شبانه و یا تعطیلی برخی مشاغل برای پیشگیری از شیوع بیشتر نیز میشویم.
💠دیدگاه دوم با استناد به نظرات ضد و نقیض متخصصین و مسئولین در این مورد که گاهی واکسیناسیون را شرط شکست زنجیره انتقال بیماری و گاهی تنها راه شکست بیماری را رعایت پروتکلهایی که واکسیناسیون جزو آن نیست میدانند. به علاوه از آنجا که واکسنهای فعلی هیچ کدام دوره کارآزمایی بالینی را به طور کامل طی نکردهاند و در مواردی شاهد لخته شدن خون و آسیب به فرد واکسینه شده بودهایم، پس حتی یک مورد مرگ در اثر واکسن هم زیاد است و باید توجه بیشتری به آن کرد.
لذا نمیتوان استفاده از خدمات عمومی را منوط به امری که توجیه کافی نسبت به آن وجود ندارد، کرد.
💠پیروان این دیدگاه به نوعی به اصل ۹ قانون اساسی در خصوص ممنوعیت محدود کردن آزادیها استناد میکنند. آنها معتقدند میتوان واکسیناسیون را به نوعی در زمره پروژهای از پیش برنامهریزیشده برای افزایش همهگیری و فروش بیشتر واکسنها و حتی تکمیل کننده بخشی از پازل جنگ بیولوژیک دانست.
💠طرفداران دیدگاه سوم قائل به جمع بین این دو دیدگاه هستند؛ یعنی واکسن را طبق نظر پزشکان مفید میدانند اما معتقدند با وجود نظرات مخالف موجود ابتدا باید اقناع عمومی صورت گیرد و سپس روال قانونی در خصوص مصوبات ستاد کرونا انجام شود تا بتوان به آن استناد حقوقی کرد. پیروان این دیدگاه اصل ۵۹ قانون اساسی را در این خصوص قابل تأمل میدانند که باید در خصوص امور مهم نظر اکثریت مردم جلب شود اما ممکن است شرایط فعلی در زمره وضعیت اضطراری تلقی شده که در این زمان نمیتوان منتظر رضایت حداکثری ماند.
💠البته منوط کردن دریافت خدمات اجتماعی به ارائه کارت واکسن تازگی ندارد. به عنوان مثال منوط کردن ثبت نام کلاس اولیها به تزریق واکسن که به نوعی مورد پذیرش عمومی بوده است.
💠میتوان نگاهی به وضعیت اعمال محدودیت کرونایی در دیگر کشورها انداخت. دولت استرالیا طرحی با عنوان بدون شغل بدون دستمزد مطرح کرده و هر کسی را که واکسن نزده از مزایای رفاهی و ادامه شغل خود محروم میکند. دولت، همه کارکنان خود را موظف کرده گواهی واکسن و یا تست منفی و یا گواهی اتمام دوره نقاهت ابتلا به ویروس را ارائه دهند و هر کارگری که از این کار استنکاف کند، بدون پرداخت مزد تعلیق میشود اما نمیتوان او را اخراج کرد. در آمریکا کارکنان فدرال باید واکسن دریافت کنند و در کارگاههای بیش از ۱۰۰ نفر کارکنان موظف به ارائه کارت واکسن یا تست هفتگی هستند. دولت لبنان نیز ورود به رستورانها و کافهها را منوط به داشتن گواهی واکسن نموده است. مردم سوئیس نیز برای ورود به رستورانها و مراکز پرورش اندام موظف به ارائه گواهی وضعیت کوید خود هستند.
💠اما سازمان بهداشت جهانی متقاعد کردن مردم به زدن واکسن را موثرتر از اجبار دانسته است. هر نوع اجبار در واکسیناسیون باید مبتنی بر اصولی شامل قانونی بودن، ضرورت داشتن، تناسب با شرایط جامعه و عدم تبعیض باشد که عمده این موارد در کشور ما رعایت میشود اما در بحث قانونی بودن همچنان تشکیک وجود دارد.
💠به لحاظ فقهی یکی از قواعدی که میتوان با آن واکسن اجباری را توجیه کرد، قاعده حفظ نظام است. یعنی اگر بین حفظ نظام و دیگر احکام شخصی یا اجتماعی تزاحم واقع شود، حفظ نظام مقدم است. کما اینکه مراجع تقلید نیز به تزریق واکسن تاکید کرده و آن را وظیفه شرعی و قانونی و انسانی برای حفظ سلامت خود و دیگران دانستهاند.
💠بنابراین لازم است ابتدا ستاد کرونا مصوبات خود را در قالب بخشنامههای مکتوب به استانداریها ارسال نماید و آنها نیز توصیهها را به صورت مکتوب به ادارات و بخشهای زیر مجموعه ارسال کنند تا بتوان اجباری صورت داد یا ضمانت اجرایی را محقق کرد.
💠همه اینها در گرو اقناع افکار عمومی و طی فرآیندهای قانونی است که سبب رفع ابهامات میشود.
✍🏻 سیده فاطمه تقی زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی
دانشگاه قم
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
💠 دوازدهمین نشست علمی اساس برگزار می گردد :
آزادی بیان به سبک اینستاگرام!
🎙با حضور :
سرکار خانم زهرا روشن دل
کارشناس فضای مجازی
🕗سه شنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۰ _ساعت ۲۰
🔴لایو اینستاگرام پیج اساس به نشانی
@asaas_discourse1
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
🔹️ رسالت شورای عالی انقلاب فرهنگی؛
انقلاب فرهنگی یا بازنگری در قانون اساسی؟
بررسی و تحلیل طرح تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی
به دنبال حکم رهبر معظم انقلاب برای اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورخ ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۰ و تأکید ایشان بر لزوم تحول در وظایف، مأموریتها، ساختار و ترکیب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در بازه زمانی حداکثر دو ماه، این شورا در گام نخست، از طریق وضع ماده واحدهای موسوم به «ماده واحده تشکیل کارگروه تحول دوره جدید فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی» مصوب ۱۴۰۰/۰۹/۰۲ اقدام به تشکیل کارگروه مزبور نمود.
کارگروه مذکور در راستای امر رهبر معظم انقلاب مبنی بر تحول همهجانبه در شورا، ضمن احصاء نظام مسائل، شناسایی محورهای کلیدی تحول و تحول ساختاری، نهادی و فرآیندی و اجرایی در شورای عالی، اقدام به تدوین پیشنویسی تحت عنوان «طرح تحول شورایعالی انقلاب فرهنگی» در سه فصل نموده است.
پیشنویس مذکور از جهات مختلف واجد ایراداتی است که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد.
شایان ذکر است که این سند بهصورت درون گفتمانی و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
۱. شورای عالی در نظم حقوقی فاقد جایگاه مشخص و روشن است؛ از این رو، نمیتوان در خصوص جایگاه این نهاد و ماهیت مصوبات آن پشتوانه قانونی و حقوقی روشنی در نظر گرفت.
با این وجود، هرچند پیشبینی این شورا یک امر استثنایی بوده اما این شورا به مرور صلاحیت و اختیارات گستردهای در خصوص تمام امور حاکمیتی را برای خویش قائل شده است که پیشنویسِ حاضر، حاکی از این امر است؛ چرا که علاوه بر آنکه کیفیت ارتباط این شورا و ابزار اجرای مصوبات آن با سایر دستگاهها و نهادها مشخص نیست، اختیاراتی برای این نهاد ترسیم شده که در ضمن سند نیز منتسب به بیانات مقام معظم رهبری شده است.
لذا به نظر میرسد با وجود نهادهای اساسیشدهای همچون مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضاییه و دیگر نهادها اساساً نیازی به نهادهای استثنایی همچون شورایعالی انقلاب فرهنگی با این شکل و قالب نباشد. در نتیجه مقتضی است جایگاه این نهاد در نظم حقوقی مشخص گردد و سپس اقدام به اعمال کارویژههای خود متناسب با نظم حقوقی موجود کند.
۲. هدف از پیشبینی شورای عالی انقلاب فرهنگی، انقلاب فرهنگی بهویژه در نهادهای دانشگاهی بود که به سایر نهادها نیز تسری یافته، بهطوریکه میتوان ادعا کرد، این شورا در خصوص کلیه دستگاههای کشور مصوباتی را به تصویب رسانده است.
تتبع در منویات مقام معظم رهبری که در پیشنویس این طرح بهوفور مستند طرح تحول شورای عالی قرار گرفته، نشان میدهد که معظمله نه تنها برای این شورا، صلاحیت قانونگذاری قائل نیستند بلکه ایشان قانونگذاری را صرفاً در صلاحیت مجلس میدانند.
درواقع، نظر رهبر معظم انقلاب درخصوص مصوبات این شورا، ترتیب اثر دادن به مصوبات این نهاد و لازمالاجرا بودن آنهاست.
بنابراین نباید بین لازمالاتباع بودن و قانون بودن مصوبات اختلاط پیش آید. بهاینترتیب که هر قانونی لازمالاتباع است اما هر مصوبه لازمالاتباعی، قانون نیست.
این مصوبه لازمالاتباع ممکن است مقرره، سیاستگذاری یا تصمیم معتبر و مانند اینها باشد. بنابراین شورایعالی انقلاب فرهنگی نباید قانونگذار باشد و مصوبات آن قانون نیست.
۳. شورایعالی انقلاب فرهنگی تحت هیچ شرایطی مجاز به اصلاح قانون اساسی نیست و مقام معظم رهبری نیز افزون بر اینکه چنین صلاحیتی را برای این شورا قائل نیستند، بر رعایت قانون اساسی توسط این شورا تاکید داشتهاند.
در واقع، جایگاه و اعتبار حقوقی شورایعالی انقلاب فرهنگی تا بدانجا نیست که صلاحیت بازنگری در قانون اساسی را داشته باشد.
بنابراین توجیهی برای نادیدهگرفتن نظم حقوقی توسط این شورا از طریق وضع سند طرح تحول در شورای عالی وجود ندارد؛ چراکه رسالت اصلی شورایعالی انقلاب فرهنگی، جریانسازی و گفتمانسازی است، با حفظ نظم حقوقی موجود.
ادامه دارد ...
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
✍🏻از مسکو تا وین؛
تعامل با دنیا از نگاه اساس جمهوری اسلامی
در آستانه سفر رییس جمهور به روسیه و دیدار با مقامات آن کشور، گفتگوهای سیاسی برجامی در وین و قرارداد ۲۵ ساله با چین سیاست خارجی جمهوری اسلامی باردیگر نقل محافل است.
برخی با این شبهه افکنی که جمهوری اسلامی به ارزش های انقلابی خود پشت کرده و با شرقی و غربی مذاکرات سیاسی دارد سعی در تخریب فعالیت های نظام اسلامی دارند.
بر اساس بند ۱۶ اصل ۳ قانون اساسی، دولت مکلف است سیاست خارجی را بر اساس معیارهای اسلامی تنظیم کند و وفق اصل ۱۵۲ سیاست خارجی بر نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری استوار است.
شعارهای انقلابیون که برخاسته از اراده اصیل مردم انقلابی ایران بود نیز با طرد وابستگی به شرق و غرب بر استقرار نظام مستقل و آزاد تاکید داشت. این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار بود که با وجود ابتنای قانون اساسی بر این اراده مردمی شعار «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» در مقدمه قانون اساسی هم ظهور یافت و بر سر درب وزارت امور خارجه شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» نقش بست. در جمهوری اسلامی آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی از یکدیگر تفکیک ناپذیرند.
اهمیت این موضوع که در اصل ۹ قانون اساسی انعکاس یافته به حدی است که بنا به نص صریح قانون اساسی هیچ فرد یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال کشور خدشه وارد کند.
در عین حال اصل همکاری و روابط صلح آمیز با همه ملل غیر محارب در اصل ۱۵۲ قانون اساسی بر ضرورت توسعه ارتباطات سیاسی با حفظ موازین اساسی تاکید دارد.
آنچه در مذاکرات با شرق و غرب اهمیت دارد تاکید بر حفظ استقلال و آزادی جمهوری اسلامی است فلذا نمی توان هر تعاملی را به معنای نفی ارزش های استقلال و آزادی دانست.
شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی بر ضرورت حفظ استقلال و آزادی کشور در ارتباط با شرق و غرب استوار است و با اصل روابط با آنها با حفظ موازین مخالفتی ندارد. تفکیک از دست دادن استقلال با وابستگی به شرق و غرب از موضوع تعاملات سیاسی و اقتصادی با آنها در حین حفظ استقلال و آزادی مساله مهمی است که نباید در تحلیل مسائل از آن غفلت کرد.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
ماهیت سند همکاری ایران و چین از منظر حقوق بین.pdf
398.3K
🔷️ ماهیت سند همکاری ایران و چین از منظر حقوق بین الملل
✍🏻 دکتر مهناز رشیدی
پژوهشگر حقوق بین الملل
و مدرس دانشگاه
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse
🔶️ رشد؛جلوهی حقیقی زن در جامعه
انتشار به مناسبت روز زن
تصور کنید موظف هستید فردی را برای کاری مهم و حیاتی راهی سفر کنید. برای رفتن به این سفر، مهیا بودن مجموعهای از عوامل ضروری است. مثلاً تهیه بلیط، پول کافی، مرخصی، شرایط جوی و ...
اگر تمام یا بخش عمدهای از این موارد فراهم باشد، مقدمات حرکت او به سمت مقصد آماده است.
حالا تصور کنید که تمام این شرایط وجود داشته باشد اما به هر دلیل این شخص ارادهای برای رفتن به سفر نداشته باشد. اگر اراده او آزاد باشد حرکتی به سمت مقصد صورت نمی گیرد. چرا که ارادهی او مبنای این حرکت است.
اما اگر اراده و عزم جدی برای سفر داشته باشد، با تحقق مقدمات، به سمت مقصد حرکت خواهد کرد. در صورت فراهم نبودن مقدمات، او برای مهیا کردن آن تلاش خواهد کرد و این بخشی از حرکت اوست.
هرچه بیشتر بر ضرورت سفر واقف باشد، سفر برای او تبدیل به هدف میشود.
در صورت اول تلاش شما برای تأمین مقدمات سفر او، بیتاثیر و بیهوده است. شما باید سفر را برای او تبدیل به هدف کنید، و در او ارادهای نسبت به حرکت ایجاد کنید. پس از رسیدن به این مهم است که نقش تامین مقدمات، برای وقوع سفر موضوعیت پیدا میکند و البته بسیار مهم است.
حالا تصور کنید، تغییر نگاه فرد نسبت به اهمیت این سفر، فقط از عهده یک نفر بر آید. شما باید تمام توانتان را برای متقاعد کردن آن «عامل اصلی» به کار ببرید. وگرنه هر حرکتی در این زمینه محکوم به شکست است.
نقش این «عامل اصلی» را در حرکت جامعه به سمت رشد، زن در نقش مادری و همسری ایفا میکند. حال اگر توانستیم مادران جامعه را نسبت به مقولهی رشد باورمند بنماییم، در صورت وجود ضعف در مقدمات نیز،افتان و خیزان به سمت رشد حرکت خواهیم کرد. در غیر این صورت تمام قواعد و قوانین و سیاست گذاری ها و حمایت هایی که به زعم خود در این راستا مقرر میکنیم ، جامعه را در مسیر رشد حرکت نخواهد داد، هرچند شاید بتوان آثار و نتایجی به آن نسبت داد.
باورمند کردن زنان به اهداف ارزشمند، والا و حقیقی، در گرو بها دادن به شخصیت زن و رشد اوست. این امر متناسب با شرایط، راهکارهای متعددی دارد. اما مسئله، باور داشتن به چنین نقش و اولویتی است. و این نه فقط حق زن، بلکه حق جامعه است و حکومت اسلامی نسبت به آن تکلیف دارد اما فاصله وضعیت کنونی با تحقق چنین رویکردی به قدری زیاد است که میتوان ادعا کرد که زنگ هشدار به صدا در آمده است.
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
همراه ما باشید ...⚖📜
@asaas_discourse