eitaa logo
کانال طلبه شهید بک دوغائی
202 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3هزار ویدیو
3هزار فایل
کانال فعالیت فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را با آغاز کنیم 🔰شرایط یک نماینده منتظر سوره 21. انبیا آيه 105 وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ‌ و همانا در (كتاب آسمانى) زبور (كه) بعد از ذكر، (تورات، نازل شده) نوشتیم كه قطعاً بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد. بیانات در دیدار اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت ۱۳۹۰/۰۴/۱۸ همچنانی که در آیات قرآن هست: «و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون. انّ فی هذا لبلاغا لقوم عابدین»- مردمانی که اهل عبودیت خدا هستند، میفهمند - باید خود را آماده کنند، باید منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمه‌اش آماده‌سازی خود هست. بدانیم که یک حادثه‌ی بزرگ واقع خواهد شد و همیشه منتظر باشید. هیچ وقت نمیشود گفت که حالا سالها یا مدتها مانده است که این اتفاق بیفتد، هیچ وقت هم نمیشود گفت که این حادثه نزدیک است و در همین نزدیکی اتفاق خواهد افتاد. همیشه باید مترصد بود، همیشه باید منتظر بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکلی، به آن صورتی، به آن هیئت و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شکل و آن هیئت متوقع است. این لازمه‌ی انتظار است. وقتی بناست در آن دوران منتظَر عدل باشد، حق باشد، توحید باشد، اخلاص باشد، عبودیت خدا باشد - یک چنین دورانی قرار است باشد - ما که منتظر هستیم، باید خودمان را به این امور نزدیک کنیم، خودمان را با عدل آشنا کنیم، آماده‌ی عدل کنیم، آماده‌ی پذیرش حق کنیم. انتظار یک چنین حالتی را به وجود میآورد. ✍
اطلاعیه 📢📢📢 برنامه دیدار و سخنرانی حضرت آیت‌الله سید احمد حسینی خراسانی 📅: یکشنبه ششم اسفند همزمان با سالروز میلاد امام زمان (عج) همزمان بانماز مغرب و عشاء 🕌: مسجد جامع امام خمینی ره ستاد تبلیغات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم/ شهرستان قوچان
سه پسر در باره پدرهایشان لاف می زدند: اولی گفت پدر من با کمان تیر را می انداز بعد شروع میکند به دویدن و از تیر جلو میزند: 😂😳😐 دومی گفت پدر من شکارچی است وقتی شلیک میکند میدود و قبل از گلوله به شکار می رسد: 😳😳😂😐 سومی گفت معلوم است معنی سرعت را نمی دانید پدر من کارمند دولتی است ساعت ۲ تعطیل میشود ساعت ۱ در خانه است😐😂 به نام خداوند خالق مهدی سلام بر ولی عصر و منتظران آقا، ولادت یگانه منجی عالم بشریت، حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) محضرتان مبارک و خوش باد امام صادق علیه السلام كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لَا نُوَقِّت‏ دروغ می‌گویند کسانی که زمان ظهور حضرت را پیشگوئی می‌کنند. ما خاندان اهل بیت برای فَرَج حضرتش زمان معین نمی‌کنیم. (بحار، ج ٥٢، ص ١١٨) یکی از سوالات همیشگی درباره ی حضرت حجت(عج) صحبت از زمان ظهور ایشان است. همه میدانیم بعد از خداوند، کسی در علم و عصمت از ائمه علیهم السلام پیشی نگرفته.. پس چطور میشود که برخیها زمان ظهور آقا را مشخص کنند و باور کنیم؟ در حالی که خود ائمه اطهار میفرمایند: غیر از خدا کسی به آن اگاه نیست و حتی ما هم نمیدانیم. و ایشان فقط از علائم قبل از ظهور سخن گفته اند. پس کسانی که برای آن زمان تعیین کنند، دروغگویند. اللهم عجل لولیک الفرج
عمریست که از حضور او جاماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظر است تا که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم
امشب دل بیدارم، دارد سحری دیگر وز زمزمه‌ام بر دل، مانَد اثری دیگر در سامره می‌بینم، قرص قمری دیگر وز بیت ولا بر لب، دارم خبری دیگر از نسل علی آمد، خیر البشری دیگر یا آمنه آورده، پیغامبری دیگر طوبا ثمر آورده، سینا شجر آورده چشم همگان روشن، نرجس پسر آورده من رحمت بی‌حد را، در سامره می‌بینم من خلد مخلّد را، در سامره می‌بینم من جلوه‌ی سرمد را، در سامره می‌بینم من عبد مؤیّد را، در سامره می‌بینم من طلعت احمد را، در سامره می‌بینم من حُسن محمّد را، در سامره می‌بینم ای منتظران! خیزید، با خصم درآویزید در مقدم مهدی گل، از پارۀ دل ریزید ای گمشده! پیدا شو، پیدایش حق را بین آیینه شو و آنگه، آئینه‌ی یکتا بین رخسار دو صد یوسف، در آن رخ زیبا بین بالای دو صد آدم، در آن قد و بالا بین هم نوح پیمبر را، در دامن دریا بین هم موسِی عمران را، در وادی سَینا بین در یک رخ زیبا بین، خوبان دو عالم را خوبان دو عالم نه، پیغمبر خاتم را پیوسته درود از ما، بر نرجس و مولودش بر نرجس و مولودش، بر مهدی موعودش بر مهدی موعودش، بر حجّت معبودش بر حجّت معبودش، بر مقصد و مقصودش بر مقصد و مقصودش، بر سیرت محمودش بر سیرت محمودش، لطف و کرم و جودش لطف و کرم و جودش، حکم و سخن و عزمش حکم و سخن و عزمش، تیغ و عَلَم و رزمش مهر رخ دلجویش، هنگام سحر تابید روشنتر و زیباتر، از قرص قمر تابید از قلب ملک سر زد، در چشم بشر تابید گفتی یم هستی را، پاکیزه گهر تابید چون شعله به کوه طور، از شاخ شجر تابید هنگام طلوع فجر، بر دست پدر تابید در طلعت او دیدند، آئینه‌ی احمد را مانند علی می‌خواند، قرآن محمّد را اوّل سخن توحید، از خالق اکبر گفت هم حمد الهی کرد، هم وصف پیمبر گفت هم آیه‌ی قرآن خواند، هم مِدحَت حیدر گفت هم نام امامان را، تا خویش سراسر گفت از ظاهر و باطن گفت، از اوّل و آخَر گفت آنگه به زبانِ دل، آن حجّت داور گفت: من شاهد و مشهودم، من حجّت معبودم من مقصد و مقصودم، من مهدی موعودم من طوطی گویایِ، گلزار شهیدانم من روشنی چشم، بیدار شهیدانم من آینه‌ی سرخ، رخسار شهیدانم من محیی ایثار و، آثار شهیدانم من وارث مظلوم، انصار شهیدانم من منتقم خون، سالار شهیدانم گلواژه‌ی جاء الحق، بر دست جهانگیرم نقش زَهَق الباطل، بر تیغه‌ی شمشیرم حق وعده به من داده، تا مُلک جهان گیرم بر دوست امان بخشم، از خصم امان گیرم مِهر آرم و خشم آرم، جان بخشم و جان گیرم یار همگان باشم، داد همگان گیرم در سلک شبان آیم، در کعبه مکان گیرم حلقوم ستمگر را، در پنجه چنان گیرم تا نقشِ زمین گردد، اهریمن خودکامی وز ظلم و ستم هرگز، باقی نبُوَد نامی ای روی تو نادیده، دل بُرده ز دلداران ای کار تو پنهانی، یاری ز همه یاران بشکفته دل از نامت، چون لاله که در باران از جام تولاّیت، سر مستی هوشیاران بازآ که بر اندازی، بنیاد ستمکاران با تیغ تو ریزد خون، از سینۀ خونخواران خورشید رُخت در ابر، پوشیده چرا مهدی ای کعبۀ دل‌ رویت، از کعبه درآ مهدی ای با همگان مونس، ای در همه‌جا تنها ای بی تو ز خونِ دل، دریا شده دامن‌ها تا چند زمام دین، در سلطه‌ی رهزن‌ها تا چند جهان لبریز، از گریه و شیون‌ها تا چند خزان حاکم، در دامن گلشن‌ها تا چند بُوَد قرآن، بر نیزه‌ی دشمن‌ها ای نالۀ مظلومان، در گوش تو یا مهدی ای پرچم ثارالله، بر دوش تو یا مهدی باز آی که بنمائی، بر ما رخ زیبا را بازآ که کنی از عدل، پُر عرصه‌ی دنیا را بازآ که همه بینند، آن روی دل‌آرا را بازآ که کنی پیدا، دو گمشدۀ ما را هم تربت محسن را، هم تربت زهرا را حیف است نبیند عبد، رخسار تو مولا را من «میثم» این کویم، اوصاف تو را گویم اوصاف تو را گویم، تا وصل تو را جویم ✍