eitaa logo
کانال طلبه شهید بک دوغائی
206 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
3هزار فایل
کانال فعالیت فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌توصیه ی بسیار زیبای رهبر عزیزمان برای 📚 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از میرزائی اصفهانی
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 سلام علیکم در این شبهای عزیز یکدیگر را حلال کنیم و برای هم دعا کنیم. دعا در حق دیگران مستجاب است. امام کاظم علیه السلام می فرماید: هر کس در غیاب برادر مؤمنش برای وی دعا کند... فرشته ای از آسمان هفتم فریاد بر می آورد که ای بنده خدا! برای تو هفتصد هزار برابر آنچه که تو دعا کردی باشد. سپس خداوند به او ندا می دهد: من بی نیازی هستم که فقیر نمی گردم، ای بنده خدا! برای تو هزار هزار برابر آنچه که دعا کردی باشد. 📚عده الداعی/ص304 دعا برای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خلاصی مردم مظلوم جهان خصوصا غزه را فراموش نکنید. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✨اثر هر فراز دعای جوشن کبیر: 🤍فراز۱: برای رزق و روزی. 🌱فراز ۲: برای خلاص شدن از سختی. 🤍فراز ۳: برای رفع دشمن. 🌱فراز ۴: برای رسیدن به جاه و مقام و عزت. 🤍فراز۵: برای نزدیک شدن به خداوند. فراز ۶: برای تواضع در برابر خداوند. 🌱فراز ۷: برای روزی حلال. 🤍فراز ۸: اگر کسی با شما وعده ای کرده ولی زیر قولش زده این بند را زیاد بخوانید. 🌱فراز ۹: برای جلب محبت. 🤍فراز۷۸.۳۳.۲۹.۱۰: برای بستن زبان بدگویان و بد زبانان مثل شوهری که بدزبانی میکند و دشمنان. 🌱فراز ۱۱.۱۵.۱۷.۲۷.۴۴.۴۶: برای آسان شدن در کارها. 🤍فراز ۱۲: برای بخت گشایی جوان ها. 🌱فراز ۱۳: برای سعادت مندی و خوشبختی 🤍فراز ۱۴: برای آرامش. 🌱فراز ۱۶: برای نجات یافتن نکیر و منکر 🤍فراز ۱۸: اگر با شخص مهمی کاردارید مثل ادارات. 🌱فراز ۱۹: برای آسان رد شدن از پل صراط. 🤍فراز ۲۰_۲۵: برای حفظ ایمان. 🌱فراز ۲۶_۲۱: برای رفع غم. 🤍فراز ۲۲: اگر دوست دارید کارتان انجام بگیرد قبل از آنکه دنبال آن کار بروید چند روز این ذکر را بخوانید. 🌱فراز ۲۳: برای پیدا کردن حال خوش در عبادت. 🤍فراز ۲۴_۳۰: برای دولتمند شدن و بخت بلند پیدا کردن. 🌱فراز ۲۸: برای موفقیت در کارها مثل دانش آموزان. 🤍فراز ۳۱: برای سرحال شدن در عبادت 🌱فراز ۳۲: برای بالا رفتن درجه مثل درس خواندن. 🤍فراز ۳۴: برای محبوب شدن پیش بزرگان. 🌱فراز ۳۵: برای عزیز شدن در نظر مردم. 🤍فراز ۵۸_۳۶: برای رفع شر. 🌱فراز ۳۷: برای رفع حالت تهوع مانند خانم های باردار. 🤍فراز ۳۸: برای دفع چشم و زخم. 🌱فراز ۳۹: برای محفوظ ماندن مال 🤍فراز ۴۰: اگر میخواهید به جایی بروید برای شگون آنجا قبل از رفتن بخوانید مانند اسباب کشی.سیسمونی.جهيزيه. 🤍فراز ۴۱_۸۶: برای رفع بلا 🌱فراز ۴۲: رحمت خدا. 🤍فراز ۴۳: برای رها شدن از معصیت و گناهان. 🌱فراز ۴۵: برای عزیز شدن بزرگان مثل مديران. 🤍فراز ۴۷: برای بسته شدن زبان مردم که پشت سر شما بدگویی نکنند. 🌱فراز ۴۸: اگر برای نماز خواندن خواب میمانید. 🤍فراز ۴۹: اگر دوست دارید به خواندن نماز شب نایل شوید. 🌱فراز ۵۰: اگر در روز خوابید و دوست دارید ساعت معینی از خواب بیدار شوید. 🤍فراز ۵۱: برای دفع جن ها. 🌱فراز ۵۲: برای رفع ناراحتی ها. 🤍فراز ۵۳.۵۴.۸۸: برای رفع سرخک. 🌱فراز ۵۵_۶۳: برای رفع سردرد. 🤍فراز ۵۷.۵۶: برای رفع تهمت. 🌱فراز ۵۹: برای رفع کمر درد. 🤍فراز ۶۰: برای رفع بادهای سمی. 🌱فراز ۶۱: برای کسانی که سرخک گرفته اند. 🤍فراز ۶۲: برای وارد شدن در دریا. 🌱فراز ۸۰_۶۴: برای چشم درد. 🤍فراز ۶۵: برای زکام. 🌱فراز ۶۶: برای جلوگیری از سردرد مثل میگرن. 🤍فراز ۶۷: برای نور چشم. 🌱فراز ۶۸: برای کسانی که چشمشان نمیبیند. 🤍فراز ۶۹: برای درد بینی. 🌱فراز ۷۰_۸۷: برای رفع قولنج 🤍فراز ۷۱: برای کسانی که از اجنه میترسند. 🌱فراز ۷۲: برای درد ساق پا. 🤍فراز۷۳.۷۴: برای درد دهان.لثه.زبان. 🌱فراز ۷۵: برای رفع گوش درد. 🤍فراز ۷۶: برای رفع دندان درد. 🌱فراز ۷۷: برای رفع بلا مثل سیل و زلزله ... 🤍فراز ۷۹: برای کسانی که نميدانندکجایشان درد میکند. 🌱فراز ۸۱.۸۴: برای کارهای مهم مثل خواستگاری و خرید خانه. 🤍فراز ۸۲: برای درد حلق مثل مداحان. 🌱فراز ۸۳: برای رفع دردهاي بدن. 🤍فراز ۸۵: برای رفع همه بیماری ها. 🌱فراز ۹۵: برای جلوگیری از کمردرد قبل از آنکه کمرتان درد بگیرد. 🤍فراز ۹۶_۹۸: برای رفع مکروها. 🌱فراز ۹۷: برای آزادی زندانی. 🤍فراز ۹۹: برای آنکه مریض نشوید. 🌱فراز ۱۰۰: اگر میخواهید همیشه دعاهایتان مستجاب شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷💫 دعا براي ظهور امام زمان ارواحنا فداه در روز هجدهم ماه مبارک رمضان 🟨 دعايي که سيّد بن طاووس رحمه الله براي روز هيجدهم ماه مبارک رمضان نقل کرده چنين است : 🤲 أَللَّهُمَّ إِنَّ الظَّلَمَةَ کَفَرُوا بِکِتابِکَ، وَجَحَدُوا آياتِکَ، وَکَذَّبُوا رُسُلَکَ، وَبَدَّلُوا ما جاءَ بِهِ رَسُولُکَ، وَشَرَعُوا غَيْرَ دينِکَ، وَسَعَوْا بِالْفَسادِ في أَرْضِکَ، وَتَعاوَنُوا عَلي إِطْفاءِ نُورِکَ، وَشاقُّوا وُلاةَ أَمْرِکَ، وَوالَوْا أَعْداءَکَ، وَعادَوْا أَوْلِياءَکَ، وَظَلَمُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّکَ. أَللَّهُمَّ فَانْتَقِمْ مِنْهُمْ، وَاصْبُبْ عَلَيْهِمْ عَذابَکَ، وَاسْتَأْصِلْ شَأْفَتَهُمْ. أَللَّهُمَّ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا دينَکَ دَغَلاً، وَمالَکَ دُوَلاً، وَعِبادَکَ خَوَلاً، فَاکْفُفْ بَأْسَهُمْ، وَأَوْهِنْ کَيْدَهُمْ، وَاشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ الْمُؤْمِنينَ، وَخالِفْ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ، وَشَتِّتْ أَمْرَهُمْ، وَاجْعَلْ بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ، وَاسْفِکْ بِأَيْدِي الْمُؤْمِنينَ دِمائَهُمْ، وَخُذْهُمْ مِنْ حَيْثُ لايَشْعُرُونَ. 🤲 أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. أَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْهَدُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَيَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ، أَنَّهُمْ لَمْ يُذْنِبُوا لَکَ ذَنْباً، وَلَمْ يَرْتَکِبُوا لَکَ مَعْصِيَةً، وَلَمْ يُضَيِّعُوا لَکَ طاعَةً، وَأَنَّ مَوْلانا وَسَيِّدَنا صاحِبَ الزَّمانِ، اَلْهادِي الْمُهْتَدي، اَلتَّقِيُّ النَّقِيُّ الزَّکِيُّ الرَّضِيُّ، فَاسْلُکْ بِنا عَلي يَدَيْهِ مِنْهاجَ الْهُدي، وَالْمَحَجَّةَ الْعُظْمي، وَقَوِّنا عَلي مُتابَعَتِهِ، وَأَداءِ حَقَّهِ، وَاحْشُرْنا في أَعْوانِهِ وَأَنْصارِهِ، إِنَّکَ سَميعُ الدُّعاءِ." 📚 إقبال الأعمال، ص۴۴۸. . 📌 📎 📎 📎 عج
🩸شبِ‌آخر، شبِ‌آخر، شبِ بی‌خوابی ها / سینه‌زن‌، در پیِ او‌، دستهٔ مرغابی ها... راوی گوید: چون مولا علی علیه‌السلام می‌خواست برای نماز صبح از خانه بیرون آید، 📋 فَاستَقبلَه الوَزُّ یَصِحنَ فِی وَجهِه ▪️چند مرغابی که در خانه بودند خود را برابر او رساندند و فریاد می‌زدند. 🥀 ما شروع به کنار زدن آنها کردیم، اما امام علیه‌السلام فرمودند: 📋 دَعُوهُنّ فَإنّهُنَّ نَوائِح. ▪️رهایشان کنید و آزادشان بگذارید که آنان دارند(بر مولایشان) مو پریشان می‌کنند و نوحه سر می‌دهند. 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، ابن ابی الدنیا، قرن ۲، ص۲۶ ✍ آه از آن شب آخر که علی غمگین بود سفره دخترش از شیر و نمک رنگین بود شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه می‌شنیدند فقط از علی «انّا لِلّه» باد برخاست و از دوش، عبایش افتاد مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن شب آخر، شب آخر، شب بی خوابی ها سینه زن در پی او دسته مرغابی ها از قدم های علی ارض و سما جا می‌ماند قدم از شوق چنان زد که عصا جا می‌ماند با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش بی شک این لحظه کم از لحظه پیکارش نیست دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست زودتر می‌رسد از واقعه حتی مولا تا که بیدار کند قاتل خود را مولا تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه آه از مردم بی درد، امان از دنیا نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
🩸من کجا خواهم بود زمانی‌که محاسنت را به خون سرت خضاب می‌کنند ... در روایت آمده است: 🥀 عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وَدّ ، بر سر مبارك مولا علی علیه‌السلام در جنگ خندق جراحتی وارد کرد و حضرت به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برگشت. 🥀 رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به دست مبارك آن جراحت را بست و بر آن دمید و در همان لحظه بهبود یافت. سپس فرمود: 📋 أَيْنَ أَكُونُ إِذَا خُضِبَ هَذِهِ مِنْ هَذِه‏. ▪️من کجا خواهم بود هنگامی که این محاسن تو را به این خون سرت خضاب می‌کنند. 📚المناقب،‌ ج ۵ ص ۱۹۱ ✍ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بار‌ها و بار‌ها برای مصائبی که این امّت بر سر اهلبیت علیهم‌السلام می‌آورند، گریه می‌کردند ... با دیدنِ پاره‌های تن مبارکش، یاد مصائبی که قرار است بر ایشان وارد شوند، می‌افتادند و می‌گریستند ... از همهٔ اهلبیت هم بیشتر، با دیدن سیدالشهداء علیه‌السلام، حال مبارکش دگرگون می‌شد... 📜 كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ الحُسَينُ عليه‌السلام جَذَبَهُ إلَيهِ... ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلُهُ و يَبكي. ▪️هرگاه که امام حسين علیه‌السلام وارد بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌شد، حضرت او را مى‌گرفت و به سوى خود می‌كشيد‌ و او را مى‌بوسيد و مى‌گِريست. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام می‌فرمود: 📜 يا أبَه! لِمَ تَبكي؟ ▪️پدرجان! چرا گريه مى‌كنید؟ 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مى‌فرمود: 📜 يا بُنَيَّ! اُقَبِّلُ مَوضِعَ السُّيوفِ مِنكَ وأبكي. ▪️پسرم! جايگاه فرود آمدن شمشيرها را بر بدن تو را مى‌بوسم و مى‌گِريم. 📚كامل الزيارات، ص ۱۴۶
🩸به جز از علی، ترحُّم که کُنَد به قاتل خود؟! / که‌ دهد «دِرهَم» و «دَرهم» سرش از هم بشکافد ... راوی گوید: 🥀 چون خبر آمدن ابن ملجم ملعون به کوفه را به مولا علی علیه‌السلام گفتم، رنگ چهره‌ حضرت دگرگون شد، و چون او را به حضور مولا علی علیه‌السلام آوردم، 📋 فَلمّا رآهُ علیُّ قالَ: «أُریدُ حِباءَهُ و یُریدُ قَتلِی‌، عَذیری من خَلیلی مِن مرادی» ▪️همین‌که چشم حضرت بر او افتاد این بیت را خواند: من یاری دادن و عطا کردن او را در سر دارم و او کشتن مرا می‌خواهد، چه کسی پوزش‌خواه این دوستِ مُرادی من از من است؟! 🥀 ابن ملجم ملعون گفت: سبحان اللّه! ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ امام علیه‌السلام فرمود: همچنین است که گفتم؛ سپس مولا به او فرمود: سه موضوع را از تو می‌پرسم: ➖ آیا به روزگار کودکی خود که همراه کودکان بازی می‌کردی، مردی از آنجا نگذشت و آهنگ تو نکرد و به تو نگفت: ای برادر کشنده ناقهٔ(صالح)؟ ابن ملجم گفت: آری. سبحان اللّه ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ علی علیه‌السلام فرمود: اینک دو نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ آیا در کودکی تو را پسر زنی که سگ‌چران است نمی‌گفتند؟ ابن ملجم گفت: آری؛ سبحان اللّه چه چیزی در این باره تو را به بیم و تردید انداخته است؟!مولا علی علیه‌السلام فرمود :اینک یک نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ به من بگو آیا مادرت به تو گفته است که در حال حیض به تو باردار شده است؟ ابن ملجم ملعون، خشمگین شد و از جای برخاست. 🥀 مولا علی علیه‌السلام برای او دو جامه خواست و همراه سی درهم به او بخشید؛ به مولا علی علیه‌السلام گفته شد چه خوب است که او را بکشی؛ اما امام علیه‌السلام فرمودند: شگفتا مرا فرمان می‌دهید که قاتل خود را بکشم!؟ 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، ابن ابی الدنیا(قرن۲)، ص۸۸
🩸دو جایی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، وسط معرکه جنگ نبود؛ بلکه ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سر از سجده اول برداشت، ابن ملجم ملعون، از پشت سر، با شمشیرش چنان ضربه‌ای بر فرق مبارک آن حضرت زد که: 📋ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ، ▪️ضربه شمشیر آن لعین، سر مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تا سجده گاهِ آن حضرت شکافت. 📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه ▪️پس در این هنگام، امام علیه.السلام اثر ضربه‌ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد. 📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲ ✍ اما آن جای دیگری که مولا علی علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، حتی ضربه شمشیری هم در کار نبود؛ اما یک خبر با دل مولا چه کرد که تاریخ می‌نویسد: 🥀 ... حسنین علیهماالسلام سراسیمه وارد مسجد شدند؛ مولا علی علیه‌السلام وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ آنان گفتند : 📋 قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ سلام‌الله‌علیها ▪️مادرمان فاطمه سلام‌الله‌علیها از دنیا رفته است! 📋 فَوَقَعَ عَلِيٌّ علیه‌السلام عَلَى وَجْهِه ▪️در اینجا بود که مولا علی علیه‌السلام با صورت بر زمین افتاد... 📚کشف الغمه،اربلی، ج۱، ص۵۰۰ 📝 از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دو عالم نوشته است زهرای من! تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می‌شود که بدون تو مانده‌ام رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی شهر مدینه شیره‌ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه بن بست می‌رسم انگار میرسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت، اینکه من از پا فتاده‌ام سی سال پیش، کشتهٔ دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه‌ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود، شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است ...
🩸ترس آن دارم که دخترم زینب «سلام‌الله‌علیها» مرا با این حال ببیند ... در برخی از نقل‌ها آمده است: 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام زیر بغل های پدرشان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را گرفته بودند و آن حضرت را کشان‌کشان از مسجد به خانه می‌بردند. همینکه به نزدیک خانه رسیدند، مولا علی علیه‌السلام رو به حسنین علیهماالسلام نموده و فرمود: 📋 أنزِلُوني، وَ دَعُوني أمْشِي عَلَى قَدَمي ▪️مرا رها کنید تا بر روی پای خودم، باقی‌مانده این مسیر را راه بروم. 📋 و دُمُوعُهُ تَتَحادَرُ عَلَی خَدَّیه ▪️مولا علی علیه‌السلام این جملات را می‌فرمود در حالی که اشک چشمان مبارکش همانند ابر بهاری بر روی گونه مبارکش می‌ریخت. 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمودند: یا امیرالمؤمنین! شما با این حال، توان راه رفتن ندارید!؟ در این‌جا بود که مولا علی علیه‌السلام فرمود: 📋 أخشَىٰ أنْ تَراني اِبنَتي زَينبُ بِهٰذِهِ الحٰالةِ فَيَتَصدَّعَ قَلبُها ▪️ترس آن را که دخترم زینب سلام‌اللّه‌علیها با این حالت مرا دیده و قلب او از هم بپاشد! 📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۸۲ 📚العبرة الساکته، ج۱ ص۹۶ 📚المعارف الرافعة،إمامی، ص۱۷۹ ✍در کوچه ها به قامت خم راه می‌روم خون لخته بسته است سرم راه می‌روم با یاری حسن دو قدم راه می‌روم نزدیک خانه است خودم راه می‌روم زینب نشسته تا که به‌حالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تَل، نیمه‌جان شود همراه زخم‌های حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دور به دورش حصارهاست از یک طرف محاصره‌ی نیزه دارهاست از یک‌طرف مُعذّب سُمّ سوارهاست اسلام را دو مرتبه بر نیزه می‌زنند سر را که میبُرند به سر نیزه می‌زنند
🩸سَرت از ضرب شمشیر به هم ریخته است‌ / که به این سو و به آن سوی، زمین می‌افتی ... عمران بن میثم گوید: هنگامی که ابن ملجم ملعون با شمشیرش بر فرق مولا علی علیه‌السلام ضربه زد، 📋 فَنَظرتُ إلیهِ یَنقُلُ رأسَهُ مِنَ الدَّمِ إذا سَجَدَ مِن مَکانٍ إلٰی مَکانٍ ▪️ من بر او نگریستم که چون سر بر سجده نهاد از شدّت خون‌ریزی سر خود را از جایی به جای دیگر می‌نهاد. 🥀 سپس برای رکعت دوم برخاست و اندکی خمیده شد و قرائت رکعت دوم را سبک خواند و نشست و تشهد خواند و سلام داد، آنگاه پشت به دیوار مسجد داد. 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، أبي الدنيا، ص ۳۰ ✍ نماز صبح به پا شد به ربنای علی دعاکنید علی‌دوست ها ! برای علی خدا کند که نیفتد خمی به ابرویش خدا کند که بمیریم ما به جای علی خدا بخیر کند آمد ابن ملجم پَست حرام زاده به قتل علی کمر را بست خدا بخیر کند بعد این قیام و قعود خدا کند که بماند علی به ذکر سجود خدا بخیر کند سجده رو به پایان است خدا بخیر کند زینبش پریشان است دوباره ناله شبیه مدینه بالا رفت خدا بخیر کند تیغ کینه بالا رفت به گوش زمزمه آمد نزن نزن نامرد صدای فاطمه آمد نزن نزن نامرد خدا گواست که سخت است بی هوا بزنند دوباره کاش به جای علی مرا بزنند حرام زاده‌ی نامرد تیغ را بد زد علی به سر به زمین خورد،بی حیا بد زد
🩸تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى... راوي گوید: وقتی که ابن ملجم ملعون با شمشیرش فرق امیرالمؤمنین علیه‌السلام را شکافت، 📋 فَاصْطَفَقَتْ أَبْوَابُ الْجَامِعِ وَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ فِي السَّمَاءِ بِالدُّعَاءِ وَ هَبَّتْ رِيحٌ عَاصِفٌ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ ▪️درهاي مسـجد تکان خورد و فرشـتگان در آسمان ندا سر دادند و طوفان سیاه و تندي شروع به وزیدن کرد. 📋 وَ نَادَى جَبْرَئِيلُ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كُلُّ مُسْتَيْقِظٍ ▪️ جبرئیل بین آسـمان و زمین با صـدایی که هر انسان بیـداري می‌شـنید ندا برآوردکه: 📋تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى ▪️ به خدا سوگند پایه‌هاي هـدایت و سـتارگان آسـمان و پرچم هـاي تقوا ویران و نابود گشت و ریسـمان محکم پاره شـد. 📋 قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِيُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِيَاءِ ▪️پسـر عموي محمـد مصـطفی صلی‌الله علیه وآله، جانشـین و وصـیّ برگزیده ، علی مرتضـی، سـید اوصـیا کشته شد. او را شقی ترین اشقیاء کشت. 📚بحارالانوار، ج۴۲ ص۲۸۲ ✍ فرقش شکافت، رُکنِ زمین و زمان شکست یک ضربه زد ولی کمرِ آسمان شکست نالید فاطمه که نزن نانجیب!  زد از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست راحت علی به خاک نمی‌خورْد، میخ در... شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست تا خورد بر زمین، دلِ زهرا دو نیم شد قلب حسین، قلب حسن توأمان شکست فریادِ جبرئیل که پیچید، دخترش بی اختیار در وسط آستان شکست خون پاک می‌کند زِ روی خویش مرتضی زینب دمِ در است؛ ولی بی گمان شکست این‌بار روضه خوانْد علی پیشِ دخترش از تشنه‌ای که داغِ لبانش جهان شکست از تشنه‌ای که داغِ جوان، داغِ طفل دید در حلقه‌های هلهله‌ی این و آن شکست از تشنه‌ای که در وسط جمع گیر کرد با سنگِ بی مُروّتِ این کوفیان شکست وقتی رسید نیزه‌ی خود را دوباره زد وقتی که رفت نیزه‌ی خود را سنان شکست انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن انگشت مانده بود؛ ولی ساربان شکست...