✅نقش علم و عالم از منظر امام صادق
قبل از آنکه نقش مهم امام جعفر صادق(ع) در علم گستری و مبارزه با جهل را بیان کنیم ، خوب است اهمیت نشر علوم الهی را متذکر شویم
➖امام صادق (ع)می فرمایند « عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِي اَلثَّغْرِ - اَلَّذِي يَلِي إِبْلِيسَ وَ عَفَارِيتَهُ يَمْنَعُوهُمْ عَنِ اَلْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِيعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ يَتَسَلَّطَ».
ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﭘﻴﺮﻭ ﻣﺎ، ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﺎﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﻭ ﺛﻐﻮﺭﻱ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺴﻮﻱ ﻣﺮﺯﻫﺎ، ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ ﻭ ﺩﻳﻮﺍﻥ ﻭ ﺩﺩﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻴﻌﻪ، ﻣﺎﻧﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﻭ ﻳﻮﺭﺵ ﻭ ﻏﻠﺒﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻫﺮﻳﻤﻦ ﻭ ﺍﻫﺮﻳﻤﻦ ﮔﺮﺍﻳﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻣﺴﺘﻀﻌﻒ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ، (ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﺩﻳﻨﻲ ﻛﺎﻣﻠﺎً ﻣﺠﻬﺰ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ).(۲)
🟢 امام صادق(ع) و مبارزه با جهالت های اعتقادی
یکی از مبارزات علمی امام صادق(ع) مبارزه با جریان های منحرف فکری و اعتقادی بود که بارزترین آنها مرجئه می باشد.
فرقه مرجئه پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع ) پدید آمد. این گروه در ابتدابا انگیزه ای سیاسی به وجود آمد و امویان در پدید آوردن آن نقش مؤ ثری داشتند.
آنان ایمان را تنها اعتقاد قلبی می دانستند و معتقد بودند با وجود ایمان ، هیچ گناهی به انسان زیان نمی رساند. کسی که در دل مؤ من به خدا باشد، هر چند با زبان اظهار کفر نماید یا در عملی بت بپرستد و یا طبق آیین یهود و نصارا رفتار کند، چون از دینا رود اهل بهشت خواهد بود.
➖در مخالفت با این فرقه حدیثی از امام نقل می نماییم.از امام صادق (ع ) سؤ ال شد حقیقت ایمان چیست ؟ فرمود: «الإيْمانُ هُوَ الإقْرارُ بِاللِّسانِ وَ عَقْدٌ فِي الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكانِ»
ایمان عبارت است از اعتقادی قلبی، اقرار زبانی و عمل به اعضا و جوارح.
👌برخی علما وصیت پایانی و معروف امام صادق(ع) را نیز در این راستا دانسته اند. مطلب جالبی اینجا قرار داده ایم👈 لینک
🟢امام صادق و حدیث جُنود عقل و جهل
حدیثی اخلاقی از امام صادق(ع) در تشریح چگونگی آفرینش عقل و جهل و همچنین سپاهیان هرکدام از آن دو است. در این حدیث که به روایت سماعة بن مهران نقل شده، امام صادق(ع) در جمعی از دوستان خود برای هر کدام از عقل و جهل، ۷۵ لشکر ذکر میکند که در برگیرنده بسیاری از فضائل و رذائل اخلاقی است.
طبق این روایت، خیر، ایمان، تصدیق حق، امید، عدل، خوشبینی، سپاسگزاری، توکل، دانایی، وفاداری، استغفار، نشاط و نرمدلی ازجمله سپاهیان عقل و در مقابل، شر، کفر، انکار حق، ناامیدی، ستم، بدبینی، کفران نعمت، آز و حرص، سختدلی، پیمانشکنی، دروغ و سستی ازجمله سپاهیان جهل هستند.
🟢مبارزه امام با رفتار جاهلانه
در اینکه امام صادق(ع) با اخلاق و رفتار جاهلانه مبارزه میکردند قصه های فراوانی نقل شده است که مواردی را بر می شمریم؛
💠داستان
در يكى از سال ها امام صادق عليه السلام به همراه بعضى از اصحاب و دوستان خود، براى انجام مناسك حجّ خانه خدا، به سوى مكّه معظّمه حركت كردند.
در مسير راه ، جهت استراحت در محلّى فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضى از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را سبك و بى ارزش مى كنيد؟
يكى از افراد - كه از اهالى خراسان بود و در آن مجلس حضور داشت - از جا برخاست و گفت : ياابن رسول اللّه ! به خداوند پناه مى بريم از اين كه خواسته باشيم به شما بى اعتنائى و توهينى كرده و يا دستورات شما را عمل نكرده باشيم .
حضرت صادق عليه السلام فرمود: چرا، تو خودت يكى از آن اشخاص هستى .
آن شخص گفت : پناه به خدا، من هيچ جسارت و توهينى نكرده ام .
حضرت فرمود: واى بر حالت ، در بين راه كه مى آمدى در نزديكى جُحفه ، تو با آن شخصى كه مى گفت : مرا سوار كنيد و با خود ببريد، چه كردى ؟
و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو براى خود كسر شاءن دانستى ؛ و حتّى سر خود را بالا نكردى ؛ و او را سبك شمردى و با حالت بى اعتنائى از كنار او رد شدى .
و سپس حضرت در ادامه فرمايش خود افزود: هركس به يك فرد مؤ من بى اعتنائى و بى حرمتى كند، در حقيقت نسبت به ما بى اعتنائى كرده است ؛ و حرمت و حقّ خدا را ضايع كرده است.
🔻 ادامه دارد 👇👇
🍃🌹🍃
💠داستان
امام صادق (ع) دوستی داشت كه هر جا می رفت هیچ گاه از او جدا نمی شد. روزی همراه امام صادق (ع) در بازار كفش دوزان حركت می كرد و غلام خود را كه اهل سند(هند) بود همراه داشت و پشت سر آن دو در حركت بود.
آن مرد سه بار [برگشت و] نگاه كرد ولی غلام را ندید، در بار چهارم كه نظر انداخت [از سر ناراحتی] گفت: كجایی تو، مادر فلان؟
می گوید: [با شنیدن این سخن] امام صادق (ع) دست خود را بلند كرد و پیشانی خویش را در دستان گرفت و سپس فرمود:« سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ كُنْتُ أَرَى أَنَّ لَكَ وَرَعاً فَإِذَاً لَیْسَ لَكَ وَرَعٌ »
سبحان الله! تو به مادرش تهمت می زنی؟ من [تا كنون] می پنداشتم كه تو از پارسایی بهره ای داری، اما اكنون می بینم كه تو را هیچ بهره ای از پارسایی نیست.
آن مرد گفت: «فدایت گردم، مادر او زنی سندی و مشرك است»
امام فرمود:«أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ نِكَاحاً» مگر نمی دانی كه هر ملتی شیوه خاصی برای ازدواج دارند [كه آن شیوه بر اساس باورهای خودشان پسندیده و قابل احترام است]. از من دور شو!»
عمروبن نعمان حجفی می گوید: «دیگر هیچ گاه ندیدم كه آن مرد همراه امام صادق حركت كند تا آنكه مرگ میان آنان جدایی انداخت».(۳)
💠 داستان
حسین بن ابی علا می گوید بیست و چندنفر بودیم که به سوی مکه خارج شدیم و من در هر منزل برای همراهان گوسفندی ذبح می کردم. هنگامی که خواستم خدمت امام صادق علیه السلام برسم ، ایشان فرمود :«یَا حُسَیْنُ وَ تُذِلُّ الْمُؤْمِنِینَ»!؟ حسین! مومنین را کوچک می کنی ؟
گفتم از چنین کاری به خدا پناه می برم. فرمود:«بَلَغَنِی أَنَّکَ کُنْتَ تَذْبَحُ لَهُمْ فِی کُلِّ مَنْزِلٍ شَاةً فَقُلْتُ مَا أَرَدْتُ إِلَّا اللَّهَ قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مِنْهُمْ مَنْ یُحِبُّ أَنْ یَفْعَلَ مِثْلَ فَعَالِکَ فَلَا تَبْلُغُ مَقْدُرَتُهُ فَتَقَاصَرُ إِلَیْهِ نَفْسُهُ»
به من خبر رسیده که برای همسفران خود در هر منزل گوسفندی ذبح می کردی! گفتم قصدم از این کار فقط خدا بود. امام فرمود آیا نمی دانی که در بین ایشان کسانی بودند که دوست داشتند مثل تو رفتار کنند اما توان این کار را نداشتند و پیش خود احساس کوچکی می کردند!؟ گفتم از خدا وند طلب بخشش می کنم و دیگر تکرار نمی کنم.(۴)
💠داستان
ابوبصیر از اصحاب امامصادق(ع) نقل کرده است که من خدمت امامصادق(ع) بودم. مردی آمد و گفت: یابن رسولالله! در همسایگی من کسانی هستند که مطرب و آوازهخوان میآورند، من گاهی به دستشوییای که پشت دیوار همسایه قرار گرفته، میروم. صدای آوازهخوان را میشنوم و بیش از مقدار لازم آنجا توقف میکنم و از شنیدن آن صدا لذت میبرم، آیا این کار من ناپسند است؟
امام صادق(ع) فرمود: این کار را مکن. مرد گفت: آقا من که نه خودم به مجلس آنها میروم و نه آنها را به خانه خود میآورم، تنها صدای آنها را در دستشویی خانهام میشنوم.
امام فرمود: آیا این آیه از قرآن را نخواندهای: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا» (اسراء - 36) همانا گوش و چشم و دل همگی ( در برابر خدا) مسئولند.
مرد گفت: یابن رسولالله! این آیه را تا به حال نشنیده بودم، اینک در محضر شما از این گناه استغفار میکنم و تصمیم میگیرم که دیگر این گناه را مرتکب نشوم.
امام فرمود: برو غسل توبه کن و چند رکعت نماز بخوان بعد از نماز استغفار کن و از خدا بخواه که تو را بیامرزد و اگر با آن حال میمردی چه گرفتاریها که داشتی.
💠داستان
ابابصیر، از شاگردان امام صادق علیه السلام می گوید در کوفه به زنی قرآن می آموختم و روزی اتفاق افتاد که با او مزاح کردم. هنگامی که در مدینه به محضر امام باقر علیه السلام وارد شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: «مَنِ ارْتَکبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللَّهُ بِهِ -أَی شَی ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَهِ- فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُد؛ کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خدا به او اعتنا نمی کند. چه چیزی به آن زن گفتی؟- از خجالت چهره خود را پوشاندم و توبه کردم- حضرت فرمود: دیگر تکرار مکن.»(۵)
🔻 ادامه دارد 👇👇
🍃🌹🍃
@fatemi222💠داستان
امام صادق (ع) دوستی داشت كه هر جا می رفت هیچ گاه از او جدا نمی شد. روزی همراه امام صادق (ع) در بازار كفش دوزان حركت می كرد و غلام خود را كه اهل سند(هند) بود همراه داشت و پشت سر آن دو در حركت بود.
آن مرد سه بار [برگشت و] نگاه كرد ولی غلام را ندید، در بار چهارم كه نظر انداخت [از سر ناراحتی] گفت: كجایی تو، مادر فلان؟
می گوید: [با شنیدن این سخن] امام صادق (ع) دست خود را بلند كرد و پیشانی خویش را در دستان گرفت و سپس فرمود:« سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ كُنْتُ أَرَى أَنَّ لَكَ وَرَعاً فَإِذَاً لَیْسَ لَكَ وَرَعٌ »
سبحان الله! تو به مادرش تهمت می زنی؟ من [تا كنون] می پنداشتم كه تو از پارسایی بهره ای داری، اما اكنون می بینم كه تو را هیچ بهره ای از پارسایی نیست.
آن مرد گفت: «فدایت گردم، مادر او زنی سندی و مشرك است»
امام فرمود:«أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ نِكَاحاً» مگر نمی دانی كه هر ملتی شیوه خاصی برای ازدواج دارند [كه آن شیوه بر اساس باورهای خودشان پسندیده و قابل احترام است]. از من دور شو!»
عمروبن نعمان حجفی می گوید: «دیگر هیچ گاه ندیدم كه آن مرد همراه امام صادق حركت كند تا آنكه مرگ میان آنان جدایی انداخت».(۳)
💠 داستان
حسین بن ابی علا می گوید بیست و چندنفر بودیم که به سوی مکه خارج شدیم و من در هر منزل برای همراهان گوسفندی ذبح می کردم. هنگامی که خواستم خدمت امام صادق علیه السلام برسم ، ایشان فرمود :«یَا حُسَیْنُ وَ تُذِلُّ الْمُؤْمِنِینَ»!؟ حسین! مومنین را کوچک می کنی ؟
گفتم از چنین کاری به خدا پناه می برم. فرمود:«بَلَغَنِی أَنَّکَ کُنْتَ تَذْبَحُ لَهُمْ فِی کُلِّ مَنْزِلٍ شَاةً فَقُلْتُ مَا أَرَدْتُ إِلَّا اللَّهَ قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مِنْهُمْ مَنْ یُحِبُّ أَنْ یَفْعَلَ مِثْلَ فَعَالِکَ فَلَا تَبْلُغُ مَقْدُرَتُهُ فَتَقَاصَرُ إِلَیْهِ نَفْسُهُ»
به من خبر رسیده که برای همسفران خود در هر منزل گوسفندی ذبح می کردی! گفتم قصدم از این کار فقط خدا بود. امام فرمود آیا نمی دانی که در بین ایشان کسانی بودند که دوست داشتند مثل تو رفتار کنند اما توان این کار را نداشتند و پیش خود احساس کوچکی می کردند!؟ گفتم از خدا وند طلب بخشش می کنم و دیگر تکرار نمی کنم.(۴)
💠داستان
ابوبصیر از اصحاب امامصادق(ع) نقل کرده است که من خدمت امامصادق(ع) بودم. مردی آمد و گفت: یابن رسولالله! در همسایگی من کسانی هستند که مطرب و آوازهخوان میآورند، من گاهی به دستشوییای که پشت دیوار همسایه قرار گرفته، میروم. صدای آوازهخوان را میشنوم و بیش از مقدار لازم آنجا توقف میکنم و از شنیدن آن صدا لذت میبرم، آیا این کار من ناپسند است؟
امام صادق(ع) فرمود: این کار را مکن. مرد گفت: آقا من که نه خودم به مجلس آنها میروم و نه آنها را به خانه خود میآورم، تنها صدای آنها را در دستشویی خانهام میشنوم.
امام فرمود: آیا این آیه از قرآن را نخواندهای: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا» (اسراء - 36) همانا گوش و چشم و دل همگی ( در برابر خدا) مسئولند.
مرد گفت: یابن رسولالله! این آیه را تا به حال نشنیده بودم، اینک در محضر شما از این گناه استغفار میکنم و تصمیم میگیرم که دیگر این گناه را مرتکب نشوم.
امام فرمود: برو غسل توبه کن و چند رکعت نماز بخوان بعد از نماز استغفار کن و از خدا بخواه که تو را بیامرزد و اگر با آن حال میمردی چه گرفتاریها که داشتی.
💠داستان
ابابصیر، از شاگردان امام صادق علیه السلام می گوید در کوفه به زنی قرآن می آموختم و روزی اتفاق افتاد که با او مزاح کردم. هنگامی که در مدینه به محضر امام باقر علیه السلام وارد شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: «مَنِ ارْتَکبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللَّهُ بِهِ -أَی شَی ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَهِ- فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُد؛ کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خدا به او اعتنا نمی کند. چه چیزی به آن زن گفتی؟- از خجالت چهره خود را پوشاندم و توبه کردم- حضرت فرمود: دیگر تکرار مکن.»(۵)
🔻 ادامه دارد 👇👇
🍃🌹🍃
💠داستان
دستور منصور صندوق بیت المال را باز كرده بودند و به هركس از آن چیزی می دادند. شقرانی یكی از كسانی بود كه برای دریافت سهمی از بیت المال آمده بود ولی چون كسی او را نمی شناخت وسیله ای پیدا نمی كرد تا سهمی برای خود بگیرد.
شقرانی را به اعتبار اینكه یكی از اجدادش برده بوده و رسول خدا او را آزاد كرده بود و قهرا شقرانی هم آزادی را از او به ارث می برد «مولی رسول اللّه» می گفتند یعنی آزادشده ی رسول خدا، و این به نوبه ی خود افتخار و انتسابی برای شقرانی محسوب می شد و از این نظر خود را وابسته به خاندان رسالت می دانست.
در این بین كه چشمهای شقرانی نگران آشنا و وسیله ای بود تا سهمی برای خودش از بیت المال بگیرد، امام صادق علیه السلام را دید، رفت جلو و حاجت خویش را گفت. امام رفت و طولی نكشید كه سهمی برای شقرانی گرفته و با خود آورد. همینكه آن را به دست شقرانی داد، با لحنی ملاطفت آمیز این جمله را به وی گفت:« يَا شُقْرَانُ إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ»
كار خوب از هر كسی خوب است، ولی از تو به واسطه ی انتسابی كه با ما داری و تو را وابسته به خاندان رسالت می دانند خوبتر و زیباتر است. و كار بد از هركس بد است، ولی از تو به خاطر همین انتساب زشت تر و قبیحتر است».
امام صادق این جمله را فرمود و گذشت شقرانی با شنیدن این جمله دانست كه امام از سرّ او یعنی شرابخواری او آگاه است، و از اینكه امام با اینكه می دانست او شرابخوار است به او محبت كرد و در ضمنِ محبت او را متوجه عیبش نمود، خیلی پیش وجدان خویش شرمسار گشت و خود را ملامت كرد.
💠داستان
عبدالله دیصانی، از دانشمندان عصر امام صادق (ع) بود، ولی طبیعی مسلک بود و اعتقاد به وجود خدا نداشت. او نام امام صادق (ع) را شنیده بود، روزی با راهنمایی دوستانش نزد آن حضرت آمد و گفت: مرا به معبودم راهنمایی کن.
امام (ع) به جایی اشاره کرد و فرمود: در آن جا بنشین. عبدالله نشست، در همین هنگام یکی از کودکان امام که تخم مرغی در دست داشت و با آن بازی می کرد به آن جا آمد. امام فرمود: آن تخم مرغ را به من بده. کودک تخم مرغ را به امام داد. حضرت صادق (ع) آن را در دست گرفت و به عبدالله نشان داد و فرمود: «ای دیصانی! این تخم مرغ را نگاه کن که از چند لایه پوشیده است: 1 - پوست کلفت؛ 2 - پوست نازک که در زیر پوست کلفت قرار دارد؛ 3 - سفیده که زیر آن پوست نازک قرار دارد و همچون نقره، روان است؛ 4 - زرده که به صورت طلایی آب شده است، که نه با آن نقره روان بیامیزد و نه آن نقره روان با آن طلای روان مخلوط گردد، و به همین وضع باقی است؛ نه سامان دهنده ای از میان آن بیرون آمده که بگوید من آن را ساخته ام و نه تباه کننده ای از بیرون به درونش رفته که بگوید من آن را تباه کرده ام. روشن نیست که برای تولید «فرزند نر» درست شده یا برای تولید «فرزند ماده». ناگاه پس از مدتی شکافته می شود و پرنده ای مانند طاووس از آن بیرون می آید. آیا به نظر تو چنین تشکیلات ظریفی دارای تدبیر کننده ای نیست؟
عبدالله دیصانی در برابر این سؤال مدتی سر به زیر افکند، سپس در حالی که نور ایمان بر قلبش تابیده بود سر بلند کرد و گفت: گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست.(۶)
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.بحارالانوار، ج ۴۷، ص۲۱۷
۲.الاحتجاج ،ج۱ ،ص۱۷
۳.اصول كافی، كتاب الایمان والكفر ، باب البذاء،ح۵
۴.وسائل الشیعة،ج۱۱ ؛ ص۴۱۵.
۵.بحارالانوار، ج ۴۶، ص۲۴۷
۶.محمد محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی امام صادق (ع)، ص۱۱۵.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
#نماز
♨️آخرین وصیت#امام_صادق(ع)
💠ابوبصیر، یکی از شاگردان برجسته امام صادق(ع) می گوید:
💢 «در هنگام شهادت حضرت صادق(ع) در مدینه منوره نبودم. پس از مراجعت از سفر، به عنوان تعزیت و تسلیت به محضر ام حمیده، همسر بزرگوار آن حضرت رفتم. ام حمیده وقتی یار با وفای همسرش ابوبصیر را دید، به شدت گریست و فرمود:
💢 ای ابا محمد (ابابصیر) ای کاش حاضر بودی در هنگام رحلت آن جناب که آن حضرت یکی از دو چشمان مبارکش را بست، سپس فرمود:« خویشان و اقاربم را و هر کس که به من لطف و محبتی دارد، خبر کنید تا بیایند.»
وقتی همه در حضور جناب اجتماع نمودند و دور بسترش گرد آمدند، فرمود:
🔅« هرگز شفاعت ما نمی رسد به کسی که نمازش را خفیف بشمارد و استخفاف به نماز داشته باشد».
📚بحارالانوار، ج 82، ص 236، به نقل از: نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص 216.
#وصیت
#امام_صادق
#شهادت
D1738159T14685688(Web)-mc.mp3
17.57M
🔹 سیره سیاسی و اجتماعی #امام_صادق علیه السلام
بزرگترین عرض ارادت به محضر ائمه می تواند توجه به منظومه فکری و سیره عملی ائمه اطهار باشد. ائمه معصومین در شرایط مختلف با اصرار بر اینکه معارف شان انسان ها را بسازد مظالم جنایت گران را تحمل فرمودند و در عرصه ظلم ستم بسیار قساوت مندانه و بی رحمانه قرار گرفتند، برای اینکه انسان ها ساخته شوند و منظومه فکری و سیره عملی شان به عنوان مقتدای مردم راهبرد عظیم جامعه و امت اسلام قرار بگیرد.
🎙 #ایت_الله_علم_الهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای شنیدنی از علامه امینی بعد از مرگ در مورد فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام
ـ✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🌸﷽🌸
#راهکارهای نهج البلاغه متن شماره ۲۴۶
🔰 دنیا نابود شدنی است ،
پس به فکر کوچ کردن از آن باشید.
🌸 سلام خدا بر امیرالمومنین فرمود :
📣 آگاه باشید که دنیا به آخر رسیده
و پایان یافتن خود را اعلام کرده است؛
↩️ خوبیهای آن به بدی تبدیل شده ،
↪️ و شتابان روی برگردانده است؛
🍁 پس ساکنان خود را به طرف فنا و نیستی میراند و همسایگان اش را به سوی مرگ پیش میبَرد .
🍂 آنچه در دنیا شیرین بود تلخ شده
🍂 و آنچه از دنیا که صاف و زلال بود تیره و کِدِر شده است.
🥣 از دنیا جز تَه ماندهای باقی نمانده است؛ همچون تَه ماندهٔ آبی در ظرف کوچک یا مانند جرئهای از آبِ جیرهبندی شده که اگر تشنهای از آن بنوشد سیراب نشود.
✅ پس ای بندگان خدا !
🔻برای کوچ کردن از این خانه
🥀 که برای اهلش نابودی نوشته شده است ،
تصمیم بگیرید.
✔️ مبادا در دنیا آرزوها بر شما غلبه کنند
✔️ و زمان زندگی در آن برایتان طولانی به نظر بیاید .
📗 نهج البلاغه ، خطبه ۵۲ بند ۱
♻️ترجمه استاد رحیمی و گروه مترجمین .
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠 آدرس کانال انس با نهج البلاغه
@ons_ba_nahj
خبرنگار از حاج خانمه پرسید چند تا بچه دارید؟ الآن چیکاره هستند؟
گفت: پنج تا دارم دو تاشون اسیر شدند، سه تاشون مفقود الاثر😢
خبرنگاره با کلّی ذوق گفت: توی کدوم منطقه عملیاتی؟😃
حاج خانم گفت: توی عملیات زندگی! دو تا بچه هام دخترند، شوهر کردند و اسیر شدند.
سه تاشونم پسرند
زن گرفتند و مفقود الاثرند😐😂
پدر مادرها وقتی پیر میشن به حضور و توجه ما نیاز بیشتری دارند؛ سر زدن و توجه رو از آنان دریغ نکنید
به نام خداوند مهربان
سلام
صبح جمعتون بخیر لطفا صلوات و غسل جمعه یادتون نره
🌺پیامبر خدا (ﷺ) فرمودند:
「 وجود پیران سالخورده، باعث برکت و افزایش رحمت و نعمتهاى الهى است.」
[📚نهج الفصاحه،ص۲۲۲،کلمه ی۱۱۱۰🌿]
عزیزانی که والدینتون در قید حیاتند قبل از حسرت از دست دادنشان قدرشان را بدانید که فردا دیر است.آنان بهترین واسطه لطف خدا برای مایند با آنان مهربان باشید که روزی در آرزوی دیداری کوتاه خواهید ماند.
عزیزانی که والدینتون از دنیا رفتند پاداش زیارت قبر آنان در هر صبح جمعه برابر با حجی مقبول است، برایشان توشه بفرستید و به روحشان متوسلشوید تا از دعایشان بهرهمند شوید.
یه بار اومدم خونه دیدم بابام داره کمربندو مثل نانچیکو رو هوا میچرخونه😡🏃♂️
گفتم باز چه غلطی کردم؟😳😳
گفت هنوزهیچی، ولی من باید تمرین کنم تا آماده باشم 😳😳😔😔
😂😐
به نام خداوند بهترین رب
سلام
🌺امام کاظم علیه السلام به یکی از یاران خود که از دست فرزندش بهستوه آمده بود و شکایت می کرد فرمودند:
لا تضربه واهجره و لا تطل
「او را نزن، بلکه با او قهر کن، اما خیلی طول نکشد!」
[📚عده الداعی، ص 79🌿]
شیوه رفتار والدین در آینده فرزندان نقش به سزایی دارد سعی کنیم بهترین شیوه ها را با مشاوره و مطالعه انتخاب کنیم تا ثمره و میوه این تلاش را در آینده ببینیم.
یادتان باشد تنبیه بچه ها ساده ترین و بی اثرترین روش تربیتی است. بیشتر برای خنکی دل والدینه نه تربیت کودک.
هدایت شده از طب سنتی و اسلامی🍎]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با همه لحن خوش آواییم
در به در کوچه تنهائیم
#جمعه_های_دلتنگی💔
#کلیپ| #ریلز | #استوری 📲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷
...
گمنامے!
تنهابراۍ"شهدا"نیست
میتونے
زندهباشےوسربازحضرتزهرا باشے
امایہشرطداره!
بایدفقطبراۍخداکارکنے
نہخلقخدا
وچهقشنگاستگمنامی...
ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ « ❊ » ـــــ ـ ـ ـ ـ ـ ִֶָ
.
انتظارات امام صادق علیه السلام.PDF
206.6K
📜فیش منبر 📩 منبرکامل
#امام_صادق علیه السلام
#انتظارات_امام_صادق
🔶فیش منبر امام صادق علیه السلام
🔖آنچه در این فیش می خوانید :
🔷برخی از ویژگى های مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق علیهالسلام
🔶استقامت و پایداری
🔶عظمت نفس و دوری از ذلت
🔶زهد و ساده زیستی
🔶تلاش برای اصلاح دیگران
🔶امانت و صداقت
🔶ولایت پذیری
🔶شهرت گریزی
🔶رسیدگی به خانواده
🔶رعایت ادب در معاشرت با دیگران
🔶همیاری با برادران دینی
🔶دوری از مجالس گناه
🔶استفاده از فرصتها
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
همان دستی که آتش زد گل و گلزار حیدر را
دوباره شعلهاش سوزاند، باغ یاس دیگر را
اگر چه روبروی چشمهاشان پیرمردی بود
ولی آغاز میکردند، جنگی نابرابر را
هوای شهر، دودآلود شد یکبار دیگر هم
و این دود از نفس انداخت، در جنت پیمبر را
خلیل الله، بین آتش نمرودها میسوخت
نباید اینچنین میشد؛ عوض کردند، باور را
تنش مانند اسپند از شرار شعلهها میسوخت
چه اسپندی، که از داغِ غمش سوزاند مجمر را
صدایش را کسی نشنید، حتی آن همه شاگرد
چه باید گفت، این شاگردهای ظاهراً کَر را ؟!
همینهایی که میبستند، دست پیرمردی را
میان کوچهها بستند، دست شیر خیبر را
و این آتش بیاران جهنم از همانهایند
که بین شعلههای جهل، سوزاندند مادر را
همین دستی که اینجا میکشید از خشم، شمشیری
کشید از بغض روی حنجری خشکیده، خنجر را
ولی اینجا غلافش کرد و جسمی هم نشد زخمی
بُرید اما میان قتلگاه کربلا سر را ...
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
____________
🌸🍃﷽🍃🌸
✋بمناسبت شهادت
✍خداوند، دوستى و مودت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله را در قرآن، اجر رسالت آن حضرت قرار داده و واجب ساخته است: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» (سوره شورى، آیه ۲۳.)؛
🔸 بگو من برای رسالت خود از شما مزدی نمی خواهم مگر محبت اهل بیتم. بر این اساس وجوب محبت اهل البیت علیهم السلام اعتقاد مشترک شیعه و اهل سنت است.
🔸محبت اهل بیت در برخی از روایات، اساس اسلام یا ایمان معرفی شده است.
✅محبت در روایت
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «حُبّي و حُبُّ أهلِ بَيْتي نافِعٌ في سَبعةِ مَواطِنَ أهْوالُهنَّ عظيمةٌ : عِند الوَفاةِ ، و في القَبرِ ، و عِند النُّشورِ، و عِند الكِتابِ ، و عِند الحِسابِ ، و عِند الميزانِ ، و عِند الصِّراطِ»
دوست داشتن من و دوست داشتن خاندان من در هفت جاى بسيار وحشتناك به كار آيد: هنگام مردن، در گور، هنگام رستاخيز، هنگام ديدن نامه اعمال، هنگام حسابرسى [اعمال]، نزد ترازو[ى اعمال ]و صراط
👌حکایت غلام امام صادق عليه السلام
“مرحوم شيخ عباس قمي نقل مي كند:
🔸امام صادق عليه السلام غلامي داشت، وظيفه اش اين بود كه مركب امام را نگه مي داشت. البته بعضي افراد هم خودشان مي آمدند، مثل كساني كه مي روند حرم علي بن موسي الرضا عليه السلام التماس مي كنند خادم و خدمتگذار باشند. در آن زمان هم افرادي بودند كه از در خانه ي اهل بيت نمي رفتند، با اصرار مي ماندند تا خدمتگذاري اهل بيت را بكنند.
🔸مرحوم شيخ عباس قمي در منازل الاخرة می فرمايد: اين غلام استر امام را نگه مي داشت. چندين نفر از خراساني ها مدينه آمدند؛ آن كساني كه وضع شان خوب بود. يكي از آن ها به اين غلام گفت:مي آيي يك معامله با هم بكنيم؟
🔸من در خراسان باغ و خانه و امكاناتي دارم، همه را به نام تو مي كنم اين كار را به من بده تا به جاي تو خدمتكار امام صادق بشوم. همه ي آن پول ها و امكاناتي را كه جمع كرده ام براي تو باشد.
غلام در فكر رفت، اين كار ممكن و ساده اي به نظر مي رسد اما در مقابل، آن همه پول و امكانات بدست مي آورم. گفت: باشد، اين كار مال شما و آن پول ها مال من.
🔸من فقط خدمت امام بروم اجازه بگيرم و برگردم.غلام خدمت امام صادق عليه السلام آمد و عرضه داشت: اگر كسي بخواهد به من نيكي برساند ايا شما مانع مي شويد؟ فرمود: نه، براي چه مانع بشوم؟ شيوه و روش ما احسان است.
🔸امام فرمود: كجا مي خواهي بروي؟ عرضه داشت: يا بن رسول الله، چنين پيشنهادي كرده اند كه اين خدمتگزاري را بدهم و در مقابل، ثروتش را به من بدهد.
امام فرمود: خودت مي داني، اشكال ندارد. خدمتگزار راه افتاد كه برود، آقا صدايش زد، فرمود: يك چيزي به تو بگويم بعد برو.
فرداي قيامت پيغمبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله وسلم در هاله اي از نور خدا وارد صحراي محشر مي شود، در پرتو نور رسول خدا، اميرالمؤمنين كنارش قرار مي گيرد، و در پرتو نور اميرالمؤمنين، فرزندانش قرار مي گيرند، و در مرتبه سوم و چهارم در پرتو نور ما شيعيان و محبان و علاقه مندان ما قرار مي گيرند. و در دنيا هر كس كه به ما نزديك تر است نورانيت بيشتري دارد. حالا برو. خدمتگزار ايستاد. گفت: با اين حرفي كه شما زديد و با اين مطلبي كه شما فرموديد كجا بروم؟
🔸اكنون خراساني ها منتظرند كه اين غلام برگردد. غلام آمد و گفت: پشيمان شدم. آقايم را رها نمي كنم. من از در خانه ي امام صادق نمي روم.
آن شخص خراساني گفت: اين هزار دينار پول پاداش تو. من مي دانستم اگر تو بروي و برگردي به اين سادگي اين جايگاه را به من تحويل نمي دهي، اما خوشا به حالت كه تو خدمتگزار امام صادق هستي.
افتخار ما اين است كه يك عمر در ولادت و وفات شان در كنار اهل بيت و در ارتباط با اهل بيت هستيم. امام صادق فرمود: در پرتو نور ما وارد صحراي محشر خواهيد شد. چقدر اين غلام فهميده عمل كرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت پیشوای ششم شیعیان جهان ، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را تسلیت عرض میکنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر هر کار میکنی حاجتت رو نمیگیری حتما این کلیپ رو ببین
♻️ #نشر_حداکثری