eitaa logo
اساطیرنامه | مروری بر تاریخ ایران
40.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
26 فایل
✍️ ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن است... 👤ارتباط با اساطیر نامه @moghadam_md تبلیغات👇 @ADS_QODS
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻سلطان سنجوقی و عابد ✍ سلطان سلجوقی بر عابدی گوشه‌نشین و عزلت‌گزین وارد شد. حکیم سرگرم مطالعه بود و سر بر نداشت و به ملکشاه تواضع نکرد، بدان سان که سلطان به خشم اندر شد و به او گفت: آیا تو نمی‌دانی من کیستم؟ من آن سلطان مقتدری هستم که فلان گردن‌کش را به خواری کشتم و فلان یاغی را به غل و زنجیر کشیدم و کشوری را به تصرف در آوردم. 🔸حکیم خندید و گفت: من نیرومندتر از تو هستم، زیرا من کسی را کشته‌ام که تو اسیر چنگال بی‌رحم او هستی. شاه با تحیر پرسید: او کیست؟ حکیم گفت: آن نفس است. من نفس خود را کشته‌ام و تو هنوز اسیر نفس اماره خود هستی و اگر اسیر نبودی از من نمی‌خواستی که پیش پای تو به خاک افتم و عبادت خدا بشکنم و ستایش کسی را کنم که چون من انسان است. شاه از شنیدن این سخن شرمنده شد و عذر خطای گذشته خود را خواست 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻بزرگراه مرگ؛ جاده ای که به گورستان هزاران سرباز عراقی تبدیل شد ✍ در سال 1991، نیروها و خودروهای عراقی با رعایت قطعنامه 660 سازمان ملل در حال خروج از کویت و رفتن به بصره بودند. از آنجا که تمام نیروها باهم در حال برگشت بودند، تراکم نیروهای عراقی زیاد شده بود. ارتش آمریکا از فرصت استفاده کرد و دستور بمباران ستون عقب نشینی عراق را صادر کرد. رئیس جنهور آمریکا دستور داده بود نگذارید کسی یا چیزی(زنده) از کویت خارج شود. در این حمله بیش از 10 هزار نیروی عراقی کشته شدند 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻شهید نابغه ایرانی که بدستور صدام با دو جیپ بدنش را به دو نیم تقسیم کردند! ✍ سرلشگر خلبان سید علی اقبالی در آبان ۱۳۵۹ در یک مأموریت برون‌مرزی به عنوان سرگروه با هدف بمباران یکی از سایت‌های رادار شهر موصل اعزام شد. پس از بمباران هدف، در راه بازگشت هواپیمای وی مورد اصابت موشک قرار گرفت و در نزدیکی موصل پس از ایجکت، سقوط کرد 🔸پس از سقوط هواپیما و دستگیریش، به دستور مؤکد صدام حسین مبنی بر برخورد شدید با خلبانان و فرماندهانی که لیستشان در فهرست سیاه ارتش عراق بود به دلیل ضربات مرگباری که این خلبان به نیروهای عراقی وارد کرده بود توسط بعثی ها، با طناب به دو جیپ بسته شد. بدنش را به دو نیم کرده نیمی را در گورستان نینوا و نیمه دیگر آن را در قبرستان موصل به خاک سپردند ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
بجای نوشته روی سنگ گور شما، این کردار شماست که نامتان را زنده نگه می‌دارد. 👤ناپلئون هیل ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت محافظ شاه(تیمسار متین)از هوسرانی و فساد شاه،در حالی که فرح می‌دانست! ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻پیکر سرباز ایرانی در میان گلها،دو روز مانده به نوروز سال ۱۳۶۵ صد کیلومتری بصره عکس از پاولوفسکی عکاس فرانسوی ۱۸مارس ۱۹۸۶ ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 اشعار فارسی در بنای تاج محل در هند ✍ زبان فارسی هفتصدسال زبان اداری و نظامی هندوستان بود و برای چند سده دومین زبان رسمی هند و در دوره گوركانیان زبان رسمی و زبان فرهنگی و علمی به شمار می‌رفت. بسیاری از نویسندگان معتقدند زبان فارسی كه درهند به قند پارسی نیز معروف است تا شروع دوره استعمار انگلیس در هند رواج داشته و در سال 1836میلادی با زور سرنیزه، روباه پیر زبان انگلیسی را به جای زبان فارسی در شبه قاره هند رسمیت داد. اگر روباه پیر چنین نمیکرد الان بیش از یک و نیم میلیارد جمعیت جهان فارسی زبان بودند ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻حکایت مرد ثروتمند و بهلول ✍شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد. به بهلول گفت: هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت: البته که هست. مرد ثروتمند گفت: چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ 🔸بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است. ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻این ناخوشی پدر سوخته کجاست؟! ✍ در ناخوشی سال ۱۲۳۶ سیاح انگلیسی که خود از وبا مرد، چند روز قبل از مرگش نوشته بود: در شیراز به محض شنیدن خبر وبا، حاکم حسینعلی میرزا فرمانفرما و وزیر و اطرافیانش فرار کردند و بدون اینکه دستور العملی جهت حفاظت شهر و مردم بدهند اهالی را بحال خود رها نمودند و براستی این بی شرمانه ترین و ناجوانمردانه ترین اقدامی بود که به همه عمر شاهدش بودم! 🔸جیمز بیلی فریزر که خود شاهد مرگ آن سیاح بود، از رفتار حکام و بی پناهی مردم چنین یاد می کرد: شاهزاده فرار کرد، وزرا و اعیان هم به دنبالش و مردم را سرگردان بر جای گذاردند. گاه دیده میشد چند نفری به خیال اینکه با عنصری دیوانه و متجاوز روبرو شده اند، در کوچه ها می دویدند و فریاد بر می آوردند: این ناخوشی پدرسوخته کجاست؟ جرات دارد بیاید جلو تا حسابش را برسم، تا بکشمش! ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻تئوری سوسک ✍”در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر می زند و بر روی یک خانمی می نشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد می کند. وحشت زده بلند می شود و سعی ‌می کند با پریدن و تکان دادن دست هایش سوسک را از خود دور کند. واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت زده می شوند. بالاخره آن خانم موفق می شود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر می زند و روی خانم دیگری نزدیکی او می نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش می شود که همین حرکت ها را تکرار کنند! پیشخدمت به سمت آنها می‌دود تا کمک کند. در اثر واکنش های خانم دوم، این بار سوسک پر می زند و روی پیشخدمت می نشیند. 🔸پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتاری سوسک بر روی لباسش نگاه می کند. زمانی که مطمئن می شود، سوسک را با انگشتانش می گیرد و به خارج رستوران پرت می کند. در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه می کردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار هیستریک شده بود؟ اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟ چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟ این سوسک نبود که باعث این نا آرامی و ناراحتی خانم ها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود. من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من می شود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت می کند. 🔸این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت می کند، این ناتوانی من در برخورد با این پدیده ‌است که موجب ناراحتیم می شود. من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد. آن خانم‌ها به اتفاق رخ داده واکنش نشان دادند، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد. واکنش ها همیشه غریزی هستند در حالی‌که پاسخ ها همراه با تفکرند. این مفهوم مهمی در فهم زندگی است. آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است.” ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436