🔻 اسطوره های گمنام
✍ یک روز قبل از سقوط خرمشهر،بهرام محمدیفرد این عکس را ثبت کرده است که طی آن، ۵ سرباز گمنام ایرانی با شجاعت تمام به سمت ارتش پرشمار عراق در آنسوی«پل قدیم» خرمشهر میروند؛سمتی که برگشتی در آن نبود
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻آرامگاه مولانا در ترکیه
✍جلالالدین محمد بلخی معروف به مولانا از دیگر چهرههای سرشناس ایرانیان است که آثار منثور و منظوم او آوازه جهانی داشته و چهرههای بسیاری متاثر از اشعار و قلم او هستند. این حکیم و شاعر ارزنده در شهر بلخ (در افغانستان امروزی) چشم به جهان گشود و طی عمر پربار خود آثر بیبدیلی چون مثنوی معنوی، دیوان شمس و فیه ما فیه به جا گذاشت.
🔸مولانا پس از 66 سال زندگی در شهر قونیه (واقع در ترکیه) در گذشت و آرامگاه او نیز در این شهر قرار دارد. سالانه به مناسبت بزرگداشت مولانا مراسم ویژهای در قونیه برگزار میشود.
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 عبارت “سر خر” از کجا اومد؟
✍روزی مسافری سوار بر خر از دهی به دهی دیگر میرفت. در میان راه عده ای از جوانان که شراب خورده و مست بودند راه را بر او می بندند و یکی از آنها جامی را پر از شراب به او تعارف می کند.
🔸مرد استغفرالله گویان سرباز زد و ولی جوانان دست بردار نبودند. بلاخره یکی از آنها خنجری زیر گلویش گذاشت و تهدید کرد که اگر شراب تعارفی را نخورد کشته میشود.
🔸مرد برای حفظ جان راضی شده و با اکراه جام گرفته و رو به آسمان گفت:
خدایا تو می دانی که من بخاطر حفظ جانم این شراب را می خورم.
چون جام را به لب نزدیک کرد ناگهان خرش شروع به تکان دادن سرخود کرد و سر خر به جام شراب خورد و شراب بر زمین ریخت و جوانان خندیدند….
🔸مرد نیز با دلخوری گفت:
پس از عمری خواستیم شرابی حلال بخوریم این سر خر نذاشت…
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻پسرتان تا صبح دوام نمی آورد
✍میلتون اریکسون” رواندرمانگر و نابغه برنامهريزىهاى ذهنى، وقتی دوازده ساله بود دچار بيمارى فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گف: پسرتان شب را تا صبح دوام نمیاورد!
🔸اریکسون صدای گریه مادرش را شنید، فکر کرد که میداند شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد. تصمیم گرفت تا سپیده دم نخوابد. وقتی خورشید بالا آمد فریاد زد: مادر، من هنوز زنده ام!
🔸چنان شادی عظیمی خانه را گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد ! اریکسون در سال 1980 در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت…!
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻ماجرای سیلی فرح به معشوقه اعلی حضرت
✍ مادر محمدرضا، داستان گيلدا را چنين تشريح ميكند: در سال 1351 سرلشكر آزاد براي اينكه «خودش را به محمدرضا نزديك كند»، از دخترش استفاده كرد، او را هنگام سفر محمدرضا به اصفهان با خود آورد و در هواپيما كنار محمدرضا نشاند و محمدرضا را خام خودش كرد. محمدرضا چنان شيفته او شد كه «نمیتوانست در برابر خواهشهای او نه بگويد»، شاه نام او را به خاطر موهاي طلائيش، طلا گذاشت. كم كم حس رقابت فرح برانگيخته شد و بحث طلاق پيش كشيده شد.
🔸ملكه مادر از اين كه فرح نسبت به اين دختر حساسيت نشان میداد، تعجب میكند و میگويد: «فرح خودش را روشنفكر میدانست. محمدرضا در مجالس با زنهای اين و آن و دخترهای اين و آن میرقصيد و آنها را در آغوش میگرفت و میبوسيد و فرح میدانست كه محمدرضا... علاوه بر او با زنان ديگری هم رفت و آمد دارد، اما او نسبت به اين دختر فوقالعاده حساس شده بود»
🔸ملكه مادر علت حساسيت بيش از حد فرح را اين میداند كه «اين دختر فوقالعاده قشنگ بود». خصوصاً اين كه محمدرضا به زيبايی ذاتي اين دختر اكتفا نكرده بود و او را نزد پروفسور تسه فرانسوی، دكتر خانوادگی دربار در امور زيبايی فرستاده بود و با چند عمل جراحي «خيلی ديدنی شده بود.» سرانجام فرح بیتاب شد و وقتی «در سعدآباد چشمش به طلا افتاد. جلو رفت و كشيده محكمی به گوش طلا زد»
🔸اختلافات شاه و شهبانو، شاه را به اين نتيجه رساند كه فرح را طلاق بدهد. ملكه مادر با او وارد بحث شد، ولی شاه اعلام كرد: «چه عيب دارد؟ او را طلاق میگويم. طلاق در ميان مردم ايران يک امر مقبول است و خيلی مردها زنشان را طلاق میگويند»؛ اما ملكه مادر طلاق را به صلاح ندانست و با پادرميانی وی شاه و ملكه «توافق كردند كه به خاطر مصالح مملكت از هم طلاق نگيرند؛ ولی منبعد با هم كاری نداشته باشند و فقط دوست باشند و سپس، محمدرضا با اين تصميم آزادی خودش را به دست آورد و فرح هم كار خودش را میكرد».
🔸اما در ادامه بلندپروازيهای خانواده گيلدا حتی حساسيت شاه را هم برانگيخت. علم در خاطرات خود آورده، يك روز صبح «شاه خيلی بدخلق بود.» و علت بدخلقي خود را مصاحبه خانواده گيلدا با يك روزنامه ترک دانست كه گفتهاند: «با اين كه شايعات ازدواج [دخترشان با شاه] بیاساس است، اما بدون شك دخترشان معشوقه شاه است.» سرانجام گيلدا نيز دل شاه را زد و تصميم گرفت او را به تيمسار خاتم فرمانده نيروهای هوايی واگذار نمايد
📚 منبع: موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
Part01_تاریخ ایران خسرو معتضد.mp3
10.57M
🔻تاریخ_معاصر_ایران
"از اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ به بعد"
قسمت 1⃣
✍تاریخچه سرود"ای ایران ای مرز پر گهر"
_حادثه تلخ ۲۵ فروردین سال ۱۳۲۲
_آشنایی با حسین گل گلاب و استاد روح الله خالقی
_آشنایی با سر لیدر بولارد سفیر انگلستان در ایران
🗣 خسرو معتضد
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
📸این عکس متعلق به سال 1948 در شیکاگو است. تصویری از یک مادر که به خاطر فقر هر چهار فرزندش را به فروش گذاشته است و از شدت شرم چهرهاش را از دوربین مخفی میکند.
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻ورزش برای خدا،عبادت است/ شهید ابراهیم هادی
✍حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری.
🔸ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.
ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت.هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می ائیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیه می کرد:اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد.
🔸البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.
📚منبع: کتاب سلام بر ابراهیم
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
📸 تصویری از زنان قاجار
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
چرچیل نهایی_1676232814736.mp3
2.4M
🔻 داستان چرچیل
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻ماجرای بسیار زیبا و آموزنده عنایت امام زمان عج به یک پسر آلمانی به واسطه شیخ جعفر مجتهدی ره
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🌺رمضان الکریم مبارک/ هدیه به شما
فایل صوتی قرآن. نیاز به دانلود ندارد، هر روز یک جز ،فقط کافيست روی لینک بزنید
*جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO*
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436