eitaa logo
اساطیرنامه | مروری بر تاریخ ایران
40.7هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
26 فایل
✍️ ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن است... 👤ارتباط با اساطیر نامه @moghadam_md تبلیغات👇 @ADS_QODS
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻نماز اول وقت (حتی المقدور به جماعت) و نیکی به والدین (چه زنده چه متوفی) انسان را به عالی‌ترین درجات معنویت می‌رساند... 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 چگونه سخت سر، رامسر شد ✍محمد رضا شاه در مورد کاخ رامسر می‌گوید: پدرم در سال‌های نوجوانی دچار بیماری برص بود و در آب معدنی رامسر شفا یافت و به همین خاطر در اینجا ابتدا یک حمام اختصاصی و کاخ رامسر را ساخت. آن موقع رامسری وجود نداشت. جنگل‌ها با شیب تندی به ساحل دریا می‌رسیدند. سپس در دامنه جنگل هتل رامسر را بنا کردند و حمام‌های آب معدنی را به وجود آوردند. هنگامی که این تأسیسات شکل گرفت پدرم به این فکر افتاد یک اقامتگاه اختصاصی برای خود در کنار هتل جدید التاسیس بنا نماید. مردم محلی به این ناحیه سر می‌گفتند. پدرم با احداث تاسیسات جدید و راه و جاده، طبیعت خشن و وحشی را رام کرد و اسم آن را رامسر گذاشت 📚 منبع: من و فرح پهلوی؛ اسکندر دلدم 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 وقتی محمد علی‌ شاه بلند بلند گریه میکرد از زبان تقی‌زاده شاهد ماجرا! ✍«برای اخراج محمدعلی‌شاه هیئتی تعیین شد که من هم جزء آن‌ها بودم. روزی که ترتیب اخراج وی را دادیم، دارای قیافه‌ای تکیده و شکسته بود. همسر او نیز مرتب گریه می‌کرد و از دوری احمد (پسرش) ناراحت بود. با آن‌که در مورد اخراج محمد علی‌شاه خبری منتشر نشده بود، ولی عده‌ای زیاد در مقابل سفارت (انگلیس) در زرگنده آمده بودند و بعضی از مردم هم با خود اسلحه داشتند و می‌خواستند انتقام خود را از آن مرد بگیرند هیئت، متوجه شد و از شهر (شهرداری) درخواست کرد که عده‌ای قزاق بفرستند. قزاق‌ها آمدند و در دو طرف مستقر شدند. قیافۀ جمعیت بی‌نهایت غضبناک و عصبانی بود. هیئت انتظار داشت که واقعه‌ای روی بدهد. ازاین‌رو من جلو جمعیت رفته و آن‌ها را به آرامش دعوت کردم. ولی جمعیت همچنان عصبانی بود. تصمیم گرفته شد شاه مخلوع را از دربِ پنهانیِ سفارت خارج کنیم. شاه مخلوع وقتی مرا دید با قیافۀ بغض‌ گرفته جلو آمده و به تُرکی شروع به احوال‌ پرسی کرد گریه به شاه امان نمی‌داد. من به او گفتم: چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟! بغض شاه ترکید. گفت: «خدا ذلیل کند شاپشال (گماشتهٔ نظامی روسیه در دربار قاجار) و امیربهادر (وزیر جنگ) را، آن‌ها مرا اغفال کردند تا روبه‌روی ملتم بایستم!» گفتم: «عذر بدتر از گناه». به او گفتم: «به‌هرحال الان چاره‌ای نیست و خودکرده را تدبیر نیست. باید هرچه‌ زودتر خاک ایران را ترک کنی. تا چه وقت می‌خواهی به این زندگی ذلت‌بار ادامه بدهی و زیر بیرق خارجی بمانی؟» شاه در این موقع با صدای بلند می‌گریست، بطوری‌که همۀ هیئت و سفرای روس و انگلیس از این حالتِ روحیِ شاه متأثر شدند محمدعلی‌شاه دیگر آن شاهی نبود که روبه‌روی ملت خود ایستاده بود. مثل بچۀ مطیعی شده بود که پناهگاهی می‌جست. چون شایع بود که محمدعلی‌شاه قصد خروجِ مقداری از جواهراتِ سلطنتی را دارد، ستارخان به تُرکی با فریاد گفت: «جیب‌ها و اثاثه‌اش را بگردید» من نزد ستارخان رفته و باز به تُرکی به او گفتم رعایت این مردک بیچاره را بکنید. این در وضع روحی بدی است. ستارخان گفت: «مَن بیلمیرَم» یعنی من نمی‌دانم. پیشنهاد کردم برای آن‌که بهانه‌ای به دست کسی داده نشود، اثاثیۀ شاه و حتی جیب‌هایش را به شکل زننده‌ای بازرسی کردند چند قطعه جواهر پیدا کردند که بلافاصله صورت‌ جلسه شد و اعضای هیئت، زیر آن را امضا کردند. سپس ستارخان پا از این فراتر گذاشت و گفت اثاثۀ ملکه‌جهان را هم بگردید. من گفتم: «این کار زننده است». ستارخان چند زن را از بین کسانی که بیرون سفارت منتظر خروج محمدعلی‌شاه بودند صدا کرد و به شکلی موهن گفت اثاثیۀ خانم و خدمه را هم بگردید. زن‌ها حتی سینه‌بند خانم را هم گشتند و در آنجا چند قطعه الماس یافتند شاه خواست مانع شود، ستارخان به ترکی گفت: «هرچه جنایت کردی بس نبود، حالا می‌خواهی دارایی‌های رعیت را هم به تاراج ببری؟!» و فحشی هم نثار شاه کرد! من هرچه خواستم ستارخان را دعوت به آرامش کنم میسر نمی‌شد و او مرتب مثل شیر می‌غرید و اسلحه‌اش را تکان می‌داد... در آخر محمدعلی‌شاه به اعضای هیئت دست داد و از بعضی حلالیت طلبید، ولی چه سود؟ محمدعلی شاه لکه‌هایی را که بر دامن تاریخ گذاشت هیچ‌ وقت پاک نخواهد شد. او ملتی را که آزادی می‌خواست کشت. مجلس را به توپ بست. به مردم ایران بی‌احترامی کرد و ملک‌المتکلمین و صوراسرافیل را در باغ شاه خفه کرد...» 📚 منبع: مشروطیت ایران؛ محمود ستایش 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 اطلاعات عمومی چرا گوشت ذبح حلال و غیر حلال فرق داره ؟ 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻ایران و تغییرات رضاشاهی/ این داستان تغییر نام شهرها ✍ یرواند آبراهامیان، مورخ ایرانی-آمریکایی خاورمیانه و استاد برجسته تاریخ در کالج باروخ در کتاب «تاریخ ایران مدرن» می‌نویسد: [پس از پیروزی انقلاب اسلامی] شهرهایی که توسط رضاشاه تغییر نام داده‌شده بودند به نام‌های قبلی خود بازگشتند. برای مثال، پهلوی به انزلی، رضائیه به ارومیه و شاهی به علی‌آباد 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
📸تصویری کمیاب و کمتر دیده شده از پرواز دادن بالن/ میدان مشق تبریز «دانشسرای فعلی» سال ۱۲۷۳ شمسی 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻خط قدرت در عراق تا صدام ✍در دوران جنگ سرد عراق به یکی از متحدین نزدیک اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شده بود و شوروی از طریق این کشور نفوذ خود را در خاورمیانه فراهم می‌کرد. در این دوران، شوروی سعی می‌کرد از وحدت و یکپارچگی عراق حمایت کند تا بتواند با کمک یک حکومت قوی و با قدرت، اهداف خود را عملی سازد. از این رو بود که حکومت‌های مرکزی عراق با پشتوانه شوروی، همهٔ جنبش‌های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه را به شدت سرکوب می‌کردند در سال ۱۹۵۷ شیعیان معترض عراقی توانستند پس از سال‌ها فعالیت سیاسی نظام‌مند، حزب الدعوه عراق را تشکیل دهند و اعلام موجودیت سیاسی نمایند. در این زمان بود که با کودتای ضدسلطنتی ژوئیه ۱۹۵۸ توسط تیمسار عبدالکریم قاسم که تمایلات چپ‌گرایانه حکومت پادشاهی عراق به پایان رسید و حکومت جمهوری برقرار شد. در سال ۱۹۶۳ بعد از اینکه عبدالسلام عارف به کمک حزب بعث عراق طی کودتایی خونین قاسم را به قتل رساند حکومت عراق را به دست گرفت؛ ولی بعد از مدتی خود به مخالفت با این حزب پرداخت. پس از مرگ عبدالسلام در سانحه سقوط هلیکوپتر، برادرش عبدالرحمن عارف زمام قدرت را در دست گرفت. سرانجام در سال ۱۹۶۸ حزب بعث در دومین کودتا اما بدون خونریزی، دولت عارف را سرنگون کرد و حسن البکر با تشکیل شورای فرماندهی انقلاب، قدرت را به دست گرفت. وی نیز در سال ۱۹۷۹ در اثر فشار معاونش صدام حسین مجبور به استعفا شد و صدام رئیس‌ جمهور عراق گردید. در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) جنگ ایران و عراق با حمله غافلگیرانه صدام به مرزهای ایران آغاز شد که تا سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. در همان دهه عملیات انفال که در مناطق شمالی عراق به اجرا درمی‌آمد به قتل و کشتار بیش از ۱۸۲ هزار از کردها گردید و از جمله وقایع مرتبط با آن می‌توان به بمباران شیمیایی شهر حلبچه اشاره نمود 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 «آشور بانیپال بابلا» و هنر فاخر دوران پهلوی! ✍آشور بانیپال بابلا یک کارگردان آسوری تبار بود که علی‌رغم این‌که در جوانی تحصیلات دینی در الهیات مسیحی کرده بود، فردی لائیک و به‌شدت هنجارشکن در حوزهٔ هنری بود و در وقاحت جنسی در آثار نمایشی و نقاشی‌های خود، چند قدم از امثال خود هم جلوتر بود. او همان کسی است که در سال ۵۶ نمایشگاهی از نقاشی‌های خود از بدن برهنه و پایین‌ تنه خود را در گالری ثریا در تهران به نمایش گذاشت که مهمان ویژهٔ این نمایشگاه کسی نبود جز فرح پهلوی! آشور بانی‌پال چند نمایشنامه بر روی صحنه آورد. در یکی از این نمایشنامه‌ها تمام هنرپیشه‌های زن و مرد آن لُخت و عریان -به صورت مادر زاد- به صحنه می‌آمدند و در مقابل چشم تماشاگران هنرنمایی! می‌کردند!! در نمایشنامه‌ای دیگر، هنرپیشگان در حین اجرای برنامه برخی از تماشاچیان را به باد ناسزا می‌گرفتند و به آنان فحش‌های رکیک می‌دادند و واکنش خشم‌آلود بعضی از تماشاچیان را به حساب موفقیت خود در وادار کردن تماشاچی به بازی و دخالت در نمایش خود تلقی می‌کردند 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 باید از فرق سر تا ناخن پا غربی شد! تقی‌زاده از قرارداد دارسی تا دست ‌داشتن در شهادت شیخ فضل‌الله نوری(ره) ✍ تقی‌زاده روشنفکر غربگرایی که موافق تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس و مخالف ملی‌ شدن صنعت نفت بود. وی به‌ دلیل شدت خشم مردم از شهادت شیخ‌ فضل‌الله نوری و تجدید امتیازنامه دارسی، دو بار مجبور به فرار از ایران شد. کسی که گفت: ایران باید از فرق سر تا ناخن پا غربی بشود! روحانی نمای فراماسون نفوذی بین علمای همسو با جریان غربگرای مشروطه، از عوامل انگلیس در منحرف کردن مشروطه، از عوامل به سلطنت رسیدن و تقویت دیکتاتوری رضاخان و پسرش محمدرضا پهلوی، مروج فرهنگ غرب... 📚بخشی از سخنرانی رهبری در خصوص شبه‌ روشنفکران داخلی که دنبال ترویج فرهنگ غربی هستند 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 بخشی از خاطرات عین السلطنه در باب الطاف انگلیس به مردم ایران ✍عین السلطنه در روزنامه خاطراتش نقل می‌کند: "در تهران مردم از شدت گرسنگی و قحطی از سلاخ‌ خانه خون گوسفند برای تغذیه خودشان و اطفالشان میگرفتند" در خندقی مُردار شتری افتاده بود که مردم از فرط گرسنگی گوشت و حتی استخوان‌های آن را بردند! همچنین در ج ۷ خاطراتش به کنایه می‌نویسد: و انگلیسی های خیرخواه!!! اجناس را از بازار ایران میخریدند و احتکار می‌کردند. نسل کشی بزرگ ایرانیان به سال ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ که سفارت و دولت انگلستان در آن نقش داشت 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻تاریخ بخوانیم ✍از اواخر قاجار، کمیسیون جنگ دنبال تشکیل ارتش بود. رضا ماکسیم هم در برخی از جلسات شرکت داشت. ارتش از ترکیب دو نیرو ایجاد شد، ژندارمری و بریگاد قزاق، ژاندارمری ره‌آورد مشروطه بود و بریگاد قزاق در زمان ناصرالدین شاه توسط روسها شکل گرفت. رضا در یکی از سفرهای شاه به اروپا محافظ بار سوغات خاندان قاجاری بود تا گرفتار راهزنان نشوند رضاخان از قزاقها بود، در بین آنها محبوبیت و نفوذ داشت، وقتی فرمانده کل، و بعدها نخست وزیر شد، اولویت و پُستها برای قزاقها بود چون نسبت به رضاخان وفادارتر بودند. اما نیروهای ژاندارمری، از ابتدا مخالفتهایی داشتند و در برابر قزاقها احساس حقارت میکردند. وقتی رضاخان به پادشاهی رسید، ارتش مهمترین و اصلی ترین بازوی نظامش بود، بخصوص قزاق ها. هنوز قانون سربازگیری اجباری تصویب نشده بود. رضاشاه آن اوایل از ترس ترور، شبها مکان خواب خود را تغییر میداد. حتی رابطه زناشویی با تاج الملوک (مادر محمدرضا) هم قطع شد. رضاخان از دو چیز هراس دائمی داشت: ترور و کودتا خیلی ها در ارتش قربانی این سوظن شاه شدند.کافی بود نظمیه گزارش دهد یا کسی برای دیگری پاپوشی بسازد. یکی از آنها سرهنگ محمود خان پولادین بود که به جرم کودتا اعدام شد. بعدتر گروه افسران با رهبری افسر جوان، محسن جهان سوز دستگیر و اعدام شدند. گروهی از افسران لشگر تهران در همان سال بخاطر احتمال سوقصد به رضاشاه بازداشت و اعدام شدند. عشایر، اقوام و بخصوص پادگان های مرزی مانند سلماس و خراسان علیه شاه اقدام کردند و در یک روز ۳۰۰ نفر بازداشت و گروهی اعدام شدند. ارتش رضاخانی، به گزارش سفارت انگلیس بیش از حد نازپروده بود. در صف آرایی علیه مخالفین داخلی و سان دیدن رژه ها جلوه زیبایی داشت اما وقتی ایران مورد حمله قرار گرفت، سربازها در تهران اسلحه خود را میفروختند تا با پول آن به روستا های خود بازگردند. ارتش شاهنشاهی توان دفاع از ملت را نداشت نیاز به ارتش ملی داشتیم ✍علیرضا زادبر 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436