اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷🌷🌷
امام علی علیه السلام فرمودند:
تَنْزِلُ اَلْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ اَلْمَئُونَةِ
يارى خداوند به مقدار رنج و زحمت هر كس برسد.
نهجالبلاغه حکمت ۱۳۹
🌷🌷🌷🌷🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷🌷🌷
امام علی علیه السلام فرمودند:
مَا عَالَ مَنِ اِقْتَصَدَ
كسى كه ميانه روى پيشه سازد فقير نگردد.
نهجالبلاغه حکمت ۱۴۰
🌷🌷🌷🌷🌷
بسم الله
می کشد سمت خودش این مرد دنیای مرا
او نوازش می کند تشویش فردای مرا
چندباری زیر سیل غصّه ها مدفون شدم
او تفحص کرده این احساس پیدای مرا
مادرم را سایه بانی روی سر بوده حسین
بی شماره آبرو داده است بابای مرا
هرکجا قلبم به شکّی مبتلا شد...آمد و
چشم های تب برش پر داد...اَمّای مرا
خوب می داند چگونه عاشق او می شوی
با خودش برده است از این سینه لیلای مرا
مرد تنهای بیابان عطش ها و بلاست
کی جهان دارد شبیه حضرتْ آقای مرا؟
شامیان در کاخ و او در چشمه ی سجادّه اش
از همان چشمه محقّق کرده رویای مرا
بارها خوردم زمین و چندباری مرده ام...
داده دست او،خدا،قانون احیای مرا
به مدد و لطف آل الله
مبین اصفهانی
@aseman8madad
🌕 داستانِ امام حسین علیه السلام 🌕
الاحتجاج -. الاحتجاج ۲: ۱۳-۱۵ -:
😒 روایت شده است که عمر بن خطاب برای مردم بالای منبر رسول خدا صلَّی الله علیه و آله خطبه میخواند، در خطبه اش گفت که او به مؤمنان از خودشان سزاوار تر است.😒
❤️ در این هنگام امام حسین علیه السلام از گوشه مسجد او را مورد خطاب قرار داد و فرمود:❤️
👍 ای دروغ گو، از منبر رسول خدا صلَّی الله علیه و آله پایین بیا. این منبر، منبر پدر تو نیست. 👍
☹️ عمر به امام حسین علیه السلام گفت: پس این منبر، منبر پدر توست به جان خودم، نه منبر پدرم ای حسین؟ چه کسی این را به تو یاد داده است؟ پدرت علی بن ابی طالب؟☹️
🤗 امام حسین فرمودند: اگر از فرمان پدرم اطاعت میکنم به جان خود سوگند که او هادی و من هدایت شده او هستم و مردم در زمان رسول خدا صلَّی الله علیه و آله با او بیعت کردند و این بیعت بر ذمه آنها است و حضرت جبرئیل علیه السلام این بیعت را از جانب خداوند بلندمرتبه فرود آورد و کسی جز منکر قرآن، این بیعت را انکار نمی کند. مردم با دل هایشان این بیعت را پذیرفتند و با زبانشان آن را انکارکردند. وای بر آنان که حق ما اهل بیت رسول خدا را انکار میکنند. و آیا محمد، رسول الله صلَّی الله علیه و آله جز با خشم و شدت عذاب با آنان رو به رو میشود؟! 🤗
🤯 پس عمر گفت: ای حسین! لعنت خدا برکسی که حق پدرت را انکار کند، مردم ما را حاکم و پیشوای خود قرار دادند و ما نیز آن را پذیرفتیم، و اگر مردم پدرت را حاکم انتخاب میکردند، ما از او اطاعت میکردیم.🤯
🤩 امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر خطاب، چه کسی از مردم تو را حاکم خود قرار داد، پیش از آن که ابوبکر را حاکم خود انتخاب کنی؟ تا او هم بدون هیچ برهان و شاهدی از جانب پیامبر صلَّی الله علیه و آله و بدون رضایت اهل بیتش، تو را حاکم مردم انتخاب کند؟ آیا رضایت تو، رضایت پیامبر صلَّی الله علیه و آله بود، و رضایت اهل بیت او، نارضایتی و خشم پیامبر بود؟! 🤩
👈 به خدا سوگند، اگر زبان را سخنی بود که تصدیق آن طول میکشید و عملی میبود که مؤمنان آن را حمایت میکردند، بر گردن اهل بیت محمد صلَّی الله علیه و آله سوار نمی شدی! 👉
🥶از منبر آنان بالا میروی و با کتابی که در حق آنان نازل شده است، حاکم بر آنان میشوی، حال آنکه قاموس آن کتاب را نمی شناسی و تأویل آن را نمی دانی مگر در حدّ شنیدن با گوش هایت. خطاکار و درستکار در نزد تو یکی است، خداوند آنچه را که بدان مستحق هستی به تو جزا دهد و از تو درباره بدعت هایت با نهایت دقت سؤال کند. 🥶
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
😏راوی میگوید: پس عمر با خشم از منبر پایین آمد و به همراه او، تعدادی از اصحابش به راه افتادند تا این که به خانه امیرمؤمنان علیه السلام رسیدند. عمر اجازه ورود خواست.😏
امام به او اجازه داد.
😣عمر داخل شد و گفت: ای ابالحسن، من با پسر تو حسین، چه خصومتی دارم که در مسجد رسول خدا صلَّی الله علیه و آله در برابر مردم صدای خود را بر من بلند میکند و اراذل و اهل مدینه را علیه ما میشوراند؟!😣
💚 امام حسن علیه السلام فرمودند: مانند حسین، پسر پیامبر صلَّی الله علیه و آله، مردم را علیه کسی که هیچ حکمی ندارد تحریک میکند؟ یا اراذل را علیه اهل دین تحریک میکند؟ ولی سوگند به خدا، تنها به کمک این اراذل به مرادت رسیدی. و خداوند لعنت کند کسی را که عوام و اراذل را تحریک میکرد!💚
📌 امیرمؤمنان علیه السلام به امام حسن فرمودند: آرام باش ای ابامحمد، تو هرگز زود خشمگین نخواهی شد و حسب و نسب پستی نخواهی داشت؛ زیرا اصل و نسب تو از سیاهان نیست، سخنم را بشنو و بر
سخن گفتن تعجیل مکن.💎
🌚 عمر به امام گفت: ای ابالحسن! حسن و حسین در دلشان به چیزی فکر میکنند که چیزی جز خلافت از آن دریافت نمی شود. 🌚
✅ امیرمؤمنان به عمر فرمود: حسن و حسین در نسب از پدرشان به پیامبر نزدیک ترند. ای پسر خطاب! آنها را با دادن حق شان خشنود کن که کسی که بعد از آنان خواهد بود، راضی خواهد شد. ✅
عمر گفت: ای اباالحسن، رضایت آنها در چیست؟
امام فرمودند: رضایت آنها در این است که از خطایت برگردی و با توبه از گناهان دوری کنی.
😱 عمر گفت: ای ابالحسن، پسرت را ادب کن که با حاکمان روی زمین از سر ستیز در نیاید.😱
👌 امام فرمود: من تنها گناهکاران را به خاطر خطا و گناهان شان و کسانی که از گمراهی و هلاکت شان میترسم، ادب میکنم، و اما کسی که جدش رسول خدا صلَّی الله علیه و آله است، سخن از ادب کردن او شایسته نیست؛ زیرا تربیت از رسول خدا صلَّی الله علیه و آله به او منتقل شده است. ای پسر خطاب! آنها را راضی کن. 👌
عمر از خانه بیرون آمد و عثمان بن عفان و عبدالرحمان بن عوف با او ملاقات کردند، پس عبدالرحمان به عمر گفت: ای اباحفص، چه کار کردی که احتجاج بین شما طولانی شد؟ عمر به او گفت: آیا میتوان با علی بن ابی طالب و دو بچه شیرش، احتجاج کرد؟ 😳 عثمان به عمر گفت: آنها فرزندان توانا و متین عبد مناف اند، در حالی که مردم در (سخن و استدلال) عاجز و ناتوانند. عمر به او گفت: من آنچه تو بدان رسیدی را فخری نمی دانم که به آن افتخار کنی، آیا به حماقتت فخر میکنی؟ در این هنگام عثمان گریبانش را گرفت و کشید و سپس رها نمود و گفت: ای پسر خطاب! گویی سخنم را قبول نداری 😳
در این هنگام عبدالرحمان وساطت کرد
و آن دو را جدا نمود و مردم هم پراکنده شدند.
منبع : کتاب شریف بحارالانوار
از روایت پیداست:
حکومت سقیفه،حکومت اراذل و اوباش بوده.
مورد تایید ائمه معصومین علیهم السلام نبوده.
این چه حکومتیه که خلفاش باهم دعوا دارند؟؟؟
خلفا،براساس برداشت های شخصی آیات رو تفسیر می کردند و همین خودش جرم کمی نیست.
آسمان هشتم
🌕 داستانِ امام حسین علیه السلام 🌕 الاحتجاج -. الاحتجاج ۲: ۱۳-۱۵ -: 😒 روایت شده است که عمر بن خط
بسم الله
ثواب نشر=نذر تعجیل فرج امام زمان جان
بی ولای فاطمه بَرْکت ندارد زندگی
بی ولای همسرش حکمت ندارد زندگی
خَیر محبوب خدا بعد از پیمبر حیدر است
خارج از حبّ علی،لذّت ندارد زندگی
ما برای خدمت آل محمّد آمدیم
بهتر از این در جهان،علّت ندارد زندگی
کلّ تاریخ سقیفه مصرع بعد من است:
با اطاعت از هوی،غیرت ندارد زندگی
با ولای آنکه از قرآن ندارد بهره ای
حاصلی جز خفّت و نکبت ندارد زندگی
علّت خلق جهنم،دشمنان حیدرند
ای مسلمان،بی علی،جنّت ندارد زندگی
بین تابوت سقر،بیت العذاب آن سه تاست
جز برای ناکسان ، لعنت ندارد زندگی
دین اسلامی که حیدر را ندارد،دین که نیست
چون بدون یک پدر،هیبت ندارد زندگی
عشق مولا در دوعالم چاره ساز هر کس است
بی چنین عشقی ببین،رحمت ندارد زندگی
تا امیرالمؤمنینِ و جان پیغمبر،علی است
با کسی غیر از علی،بیعت ندارد زندگی
فاتح خیبر که بوده غیر مولای غدیر؟
جز به دستان علی،همّت ندارد زندگی
در دو روز عُمر کم تسلیم حیدر باش،چون
تا به خود آیی دگر فرصت ندارد زندگی
این عقیده مال من که نیست،دستور خداست:
بی ولای فاطمه برکت ندارد زندگی
به مدد و لطف آل الله
مبین اصفهانی
@aseman8madad
بسم الله
چلچراغ علم آل حیدر است
خَلقاً و خُلقاً مثال حیدر است
در سخاوت جودِ زهرا دارد و
در بزرگی هم کمال حیدر است
خوب گر بشناسییَش،از هرجهت
شامل کلّ خصال حیدر است
نام او نام پیمبر،نام نور
باقر آل علی و بام نور
برکتِ مولای ما بیش از حد است
لطف او یک عشق جاری،ممتد است
گفت جابر وقت دیدارش که این
حضرت آقا ،شبیه احمد است
او که پیغمبر سلامش داده است
نور او از قلب یثرب سر زده است
نام او نام پیمبر،نام نور
باقر آل علی و بام نور
حضرت ارباب شد بابا بزرگ
آن دُرِ نایاب شد بابابزرگ
آسمان در آسمان فخر و جلال
ساکن محراب شد بابابزرگ
مادرم زهرا دو چشمش روشن است
حضرت مهتاب شد بابابزرگ
نام او نام پیمبر نام نور
باقر آل علی و بام نور
به مدد و لطف آل الله
مبین اصفهانی
@aseman8madad
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷🌷🌷
امام علی علیه السلام فرمودند:
اَلنَّاسُ ثَلاَثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ اَلْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ
مردم سه گروهند: اول علماى الهى، دوم دانش طلبانى كه در راه نجات دنبال تحصيل علمند، و سوم احمقان بىسر و پا كه دنبال هر صدائى مىدوند و با هر بادى حركت مىكنند! همانها كه با نور علم روشن نشدهاند و به ستون محكمى پناه نبردهاند.
نهجالبلاغه فرازی از حکمت ۱۴۷
🌷🌷🌷🌷🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷🌷🌷
امام علی علیه السلام فرمودند:
يَا كُمَيْلُ اَلْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ اَلْمَالِ اَلْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ اَلْمَالَ وَ اَلْمَالُ تَنْقُصُهُ اَلنَّفَقَةُ وَ اَلْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى اَلْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ اَلْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ
اى كميل، دانش بهتر از مال است. دانش تو را حفظ مىكند، و تو ثروت را. مال را هزينه كردن مىكاهد، و دانش را مصرف كردن و منتشر ساختن مىافزايد. پروردۀ مال آنچه با بذل مال به دست مىآيد با زوال مال از بين مىرود.
نهجالبلاغه فرازی از حکمت ۱۴۷
🌷🌷🌷🌷🌷
بسم الله
مرد باشی دشمنت نامردتر هم می شود
زندگی کردن برایت دردسر هم می شود
آه اگر نسل پیمبر باشی و نامت علی
قوت هر روز و شبت،خونِ جگر هم می شود
ناسزاها می رسد از راه مثل زهر تلخ
بیش یا کم عمر تو با غصّه ،سر هم می شود
چشم هایت روضه می بیند میان کاخ ها
آبرویت دست کین،زیر و زبر هم می شود
نام مادر را به لب می آورد....اهل شراب
تو غریبی و دلت غرق شرر هم می شود
شان تو والاترین می باشد و از جور ظلم
بین مردمْ زخمیِ امّا،اگر هم می شود
سهم فرزندان تو از این دو روز عمر کم
بازهم جای فدک،داغ پدرهم می شود
به مدد و لطف آل الله
مبین اصفهانی
@aseman8madad
🌴 سوالی از تاریخ 🌴
👈👈👈آیا ولایت ائمه علیهم السلام برای غیر شیعه سودمند هست یا خیر؟👉👉
جواب:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
هبة اللَّه بن ابی منصور موصلی میگوید:
در سرزمین ربیعه کاتبی نصرانی از اهالی کفرتوثا به نام یوسف بن یعقوب بود که بین او و پدرم دوستی بود.
روزی به منزل ما آمد و پدرم از او پرسید: چطور شده در چنین وقتی عزم سفر کرده ای؟
گفت: متوکل مرا خواسته! نمی دانم چه تصمیمی دارد جز اینکه سلامتی خود را از خداوند با صد دینار طلا که آن را به علی بن محمّد بن رضا علیهم السلام تقدیم کنم، خریدهام و آن پول را با خود برداشته ام.
پدرم در جوابش گفت: موفق خواهی شد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یوسف بن یعقوب پیش متوکل رفت و چند روز بیشتر نگذشت که شاد و مسرور پیش ما برگشت.
پدرم گفت: بگو چه شد؟
گفت: وارد سامرا شدم، با اینکه تا آن وقت این شهر را ندیده بودم.
💥با خود گفتم اول، تا هنوز کسی متوجه آمدنم نشده و قبل از اینکه پیش متوکل بروم، صد دینار را به ابن الرضا علیه السّلام برسانم. 💥
گفت: من خبر داشتم که متوکل امام را خانه نشین کرده است. در فکر شدم که چگونه منزلش را پیدا کنم؟
⚡️ یک مرد نصرانی از خانه ابن الرضا علیهما السلام چگونه سؤال کند؟ ⚡️
میترسیدم کسی این خبر را به متوکل برساند و بیشتر موجب ناراحتی و عصبانیت او شود.
ساعتی در این مورد در فکر بودم؛ بالاخره به دلم افتاد سوار الاغی شوم و در شهر به راه افتم و بگذارم هر جا که خواست برود، شاید بدون اینکه از کسی بپرسم، به در خانه آن جناب راه یابم. دینارها را در کاغذی گذاشتم و در آستین نهادم. سوار الاغ شدم و الاغ از بازارها و کوچه گذشت. به هر جا که میخواست میرفت تا به درب خانه ای رسید. آنجا ایستاد و هر چه سعی کردم حرکت کند از جایش تکان نخورد.
🪔 به غلام خود گفتم: بپرس این خانه متعلق به کیست. گفتند: این خانه ابن الرضا علیهما السّلام است. با خود گفتم: اللَّه اکبر، شاهدی قانع کننده بر حقانیت این خانواده. 🪔
🕯 در همین موقع غلامی سیاه از منزل خارج شده و گفت: یوسف بن یعقوب تو هستی؟ گفتم: آری! گفت: پایین بیا. پایین آمدم؛ مرا در راهرو حیاط نشاند و خود داخل شد. با خودم گفتم: این شاهدی دیگر! از کجا این غلام اسم مرا میدانست؟ در این شهر کسی مرا نمی شناسد و من تا کنون به اینجا نیامده ام. 🕯
💡 خادم باز خارج شده و گفت: صد دینار را که در آستین داری بده. پول را در اختیارش گذاشتم و با خود گفتم: این دلیل سوم!💡
دوباره پیش من برگشت و گفت: داخل شو! خدمت آن حضرت رسیدم.
تنها نشسته بود!
فرمود: یوسف! هنوز موقع آن نرسیده که اسلام آوری؟ گفتم: آن قدر دلیل و برهان مشاهده کردهام که هر شخصی را کافی است.
✅ فرمود: نه نه تو مسلمان نخواهی شد! ولی فلان پسرت به زودی مسلمان میشود، او از شیعیان ما است. یوسف! بعضی خیال میکنند محبت و ولایت ما برای مثل شماها سودی نمی بخشد! به خدا دروغ میگویند! برای مثل شما هم سودمند است.✅
به سمت مقصدی که داشتی برو، با آنچه دوست داری روبرو خواهی شد!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پیش متوکل رفتم و هر چه میخواستم گفتم و بازگشتم.
هبة اللَّه گفت:
من پسرش را پس از فوت پدرش دیدم که مسلمان شده بود و شیعه ای خوش عقیده بود. او گفت که پدرش به مذهب نصرانیت از دنیا رفته و او پس از مرگ پدر مسلمان شده است. میگفت، من به مژده مولایم امام علی النقی علیه السلام مسلمان شده ام. -.
منبع: بحارالانوار به نقل از: الخرائج و الجرائح ۱: ۳۹۸
@aseman8madad