آآخ💔
هر چند پشت بام جایت نبود ولیک
انصاف میدهی که ز #گودال بهتر است؟!💔
شَهـیـدِپارِهپِـیڪَر💔(😷):
غریبخواهر #حسین🥀
وای چی دیده زینب تَنِ برادر تو خاک و خونه
مادرش تو گودال برا حسینش روضه می خونه💔
جلو چشم مادرش ...
دسته جمعی ریختند #گودال ...💔
شَهـیـدِپارِهپِـیڪَر💔(😷):
اسممادراومد...💔
هر که از بدنش چیزی برد ...
السلام ای که به #گودال کرمخانه زدی...💔
به روضه کار ندارم زمین کمی خیس است !
خدا کند که کسی مادرش زمین نخورد 🥀😞
کم کم در ابتدای خیابان کاظمین...
دارم همان گدای قدیم تو میشوم...✨
حرمتون که خیلی صفا داشت....
امسال هم یعنی میشه بیایم عرض ادب کنیم؟!💔
میگن امسال نمیشه...
ولی نوکر همیشه چشمش به کرمتون دوختس...💔
شاید بشود گفت که شاهانه گداییم
بیمه شده ی حرز جواد بن رضاییم
بعد حسین هیچ امامی به وقت مرگ
مثل تو ای ولی خدا تشنه لب جان داد...💔
از ما تمام ...🌱
یه چن تا دعا بکنم ان شا الله اجابت بشه ...
اللهمعجللولیکالفرج✨
.
خدایارهبرعزیزماحفظکن🍂
.
شرّاینویروسمنحوسروازسرماکمکن🌾
برتنتماممریضانلباسعافیتبپوشان🍁
خدایاعاقبتماراختمبہخیروشهادتقراربده🍃
لحظهمرگما،دیدارحضرتاباعبداللهرونصیبمونکن📿
همهحوائجمدنظر🌱
#اللهےآمین🌱
#التماسدعا
#یا_جواد_الائمہ_ع💔
▪️به زمین خوردی وآهت دل مارا سوزاند
💔جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند
▪️پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر
💔که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند
#شهادت_امام_جواد(ع)🥀🕯
#تسلیت_باد.▪️🏴▪️
#جهآد
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@aseman_del
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
دلم گرفته مرتضی ... دلم گرفته ... این همه چراغ توی این شهر هیچ کدوم چشمامو روشن نمی کنه ... این همه چشم توی این شهر ، مرتضی هیچ کدوم دلمو گرم نمی کنه.
این شهر همش شده زمین دیگه آسمونی نداره این شهر ،
من دلم آسمون می خواد مرتضی
آسمون ...
_وقتی دلت آسمون داشته باشه ، چه تو چاه کنعان باشی ، چه تو زندان هارون . آسمون آبی بالا سرته .
_آخه از کجا یه آسمون پیدا کنم مرتضی؟
_ فقط چشماتو باز کن تا آسمون چشمای صاحبتو بالا سرت ببینی ، زمین و آسمون از چشمای اون نور می گیرن پسر.
چشماتو رو خودت ببند مسلم ،
ببند ...
#دیالوگ
#خداحافظرفیق
°•🦋•°
بچھ ها
سابقھ نشون دادھ برای تمنای شهادت
نباید بھ سابقھ خودت نگاھ کنی ..!
-راحـــت باش :)
مواظب باش شیطون نگہ بهت تولیاقت نداری !🌱
-حاجاقاپناهیان
بآیدباصِراحَتعـࢪضڪنم:
یڪےازآفتہاۍحیاتاجتماعےما
روآجدعوَتزبآنۍوقݪمےوڪساد
دعوتعمڷےاست.
《شہیدبہشتے》
می خواهم برگردم ؛
به روزهایِ خوبی ؛
که مادربزرگ زنده بود
که پدربزرگ ، نفس می کشید
برگردم به حیاطِ قدیمیِ ساده ای ؛
که همیشه ی خدا ، بویِ کاهگِل و شمعدانی می داد .
رویِ حاشیه ی حوضِ آبی رنگِ میان حیاط بنشینم و آب بازی کنم ،
و خیس شوم ؛
آنقدر که غصه و بی مهریِ دنیا از جسمِ خسته ام پاک شود .
می خواهم به روزگاری برگردم ؛
که سفره ی ساده ی مادربزرگ
انگار به اندازه ی آسمان ، وسعت داشت .
و هیچکس از سادگیِ غذا ،
یا کوچکیِ اتاق ، شکایت نمی کرد
آن روزها همه چیز ، بی تکلف و دلنشین بود
همه مان بی توقع ، خوش بودیم ،
بدونِ چشمداشت ، محبت می کردیم ،
و از تهِ دل می خندیدیم ...
دلم برایِ خنده هایِ بی ریایم
برایِ دلخوشیِ ساده ی آن روزهایم تنگ شده..
و آن دورهمی هایِ جانانه
به خاطرات پیوست
روزهایِ خوب بر نمی گردند ،
افسوس ...
ما برایِ بزرگ شدنمان ؛
بهایِ سنگینی پرداختیم...
هدایت شده از مُـرواریدهایخاکـــی🕊
.
مــــــرام بزارید بــــــراے امام زمان......:))
.
مــــــرام بزارید بــــــراے امام زمان......:))
.
شب که دیر میاومد خونه در نمیزد
از روی دیوار میپرید تو حیاط
و تا اذان صبح صبر میکرد ✨
بعد به شیشه میزد
و همه را برای نماز بیدار میکرد
بعد از شهادتش
مادرم هر شب با صدای برخورد باد به شیشه
میگفت: ابراهیم اومده..:)
#شهید_ابراهیمهادی ☁️
#جهآد
رفیق چه بخوای
و چه نخوای..!
اینجا سیاره رنجِ،
سعی کن با سختیا
بزرگ شی :)
نه جا بزنی..
#حواستهست..
.
•
اگه حــرم نبینم دِق میکنم
من میمیـــرم...
حسیــــن💔
•
وقتی دارم میمیـــرم
سراغتو هی میگیرم
حسیــن...
.
•