زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی...
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد...
@aseman_del
گرترڪبرداردامشبـکعبھجادارد، بلـے !
بازحیدر؏آمدھ، اینباربرامالبنینۜ :)'
| با ڪافراݩ و منافقاݩ
جنگ ڪن و بر آنان سخت بگیر | ♥️✌️🏻
سورھ تحریم آيھ ۹
@aseman_del
ارمنی یکبار رو زد
حاجت خودرا گرفت
خوشبحال ما که
عمری
در پی ات "آواره ایم"....:))♥️
@aseman_del🌸
[هرسالیڪہ نومیشود،
بہ گذشتـہ یکسالۂ خــود
ونقاطمثبت ومنفیخــود
یڪ نگاهـیبـکنیـد..🍃]
#امامخامنهای
@aseman_del🍓
🔻آخرین پنجشنبه زمستان1399
شاخه گلی بفرستيم🌻
برای تمام آنهائی
كه در بين ما نيستند
ولی دعاهایشان
هنوز كارگشاست❤️'
يادشان هميشه با ماست
و جایشان بين ما خالی
شاخه گلۍ به زیبائى يك صلوات و فاتحه✨
دل که رنجید از کسی
خرسند کردن مشکل است..
شیشهیِ بشکسته را پیوند دادن
مشکل است!
+آره خلاصه ...
@aseman_del🌱
کلید_برد_2.apk
5.63M
کلید برد 2
کیبردۍ مناسب برای زیبانویسۍ شما 😻♥️
#درخواستی🌸
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
📚#رمان
#نسل_سوخته🔥
#قسمت_هشتاد_ودوم: شرافت
تمام وجودش می لرزید
ـ پیداش کردیم یه دختر بود ...
به زور سنش به 16 می رسید، یکم از تو بزرگ تر
نفسم بند اومد حس می کردم گردنم خشک شده چیزی رو که می شنیدم رو باور
نمی کردم ...
ـ خدا شاهده باورم نمی شد اون صحنه و جنازه ها می اومد جلوی چشمم ، بهش
نگاه می کردم
نمی تونستم باور کنم با همه وجود به زمین و زمان التماس می
کردم اشتباه شده باشه ...
برای بازجویی رفتیم تو تا چشمش به ما افتاد یهو اون چهره عادی و مظلوم حالت وحشیانه ای به خودش گرفت...
با یه نفرت عجیبی بهم زل زد و گفت اگر من
رو تیکه تکیه هم بکنید به شما کثافت های آدم کش هیچی نمیگم ، من به آرمان
های حزب خیانت نمی کنم
می دونی مهران؟ اینکه الان شهرها اینقدر آرومه با وجود همه مشکلات و مسائل
مردم توی امنیت زندگی می کنن فقط به خاطر خون شهداست
شرافت و هویت
مردم هر جایی به خاکشه ولی شرافت این خاک به مردمشه
جوون های مثل دسته
گل که از عمر و جوونی شون گذشتن.
این نامردها، شبانه می ریختن توی یه خونه فردا، ما می رفتیم جنازه تکه تکه شده
جمع می کردیم ...
توی مشهد همون اوایل ریختن توی یکی از بیمارستان * بخش کودکان، دکتر
و پرستار و بچه های کوچیک مریض رو کشتن ...
نوزاد تازه به دنیا اومده رو توی دستگاه
کشتن ...
با ضرب سرم رو از توی سر بچه کشیده بودن پوست سرش با سرم کنده
شده بود ...
هر چند ، ماجرای مشهد رو فقط عکس هاش رو دیدم اما به خدا این خاطرات تلخ
ترین خاطرات عمر منه ...
سخت تر از دیدن شهادت و تکه تکه شدن دوست ها و همرزم
ها و... می دونی سخت تر از همه چیه؟ اینکه پسرت توی صورتت نگاه کنه و بگه مگه شماها چی کار کردید؟ می خواستید نرید کی بهتون گفته بود برید؟
یکی از رفیق هام نفوذی رفته بود، لو رفت. جنازه ای به ما دادن که نتونستیم به
پدر و مادرش نشون بدیم.
ما برای خدا رفتیم به خاطر خدا به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم طلبی هم از
احدی نداریم ...
اما به همون خدا قسم مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش
کرد؟ به همون خدا قسم اگه یه لحظه فقط یه لحظه وسط همین آرامش مجال پیدا کنن کاری می کنن بدتر از گذشته ...
#ادامهدارد...
🥀 @aseman_del