eitaa logo
آسِمانِ‌هَشتُم🥀✨
1.6هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
7.9هزار ویدیو
128 فایل
آقای‌امام‌رضا؛انگار‌که‌عادت‌شماست.. بازکردن‌آغوش‌برای‌ِقلب‌هایِ‌بی‌پناه‌ که‌به‌شما‌پناه‌آوردن💛..!'️ تَـقـديمـــ‌ بــِـ‌ او‌ که ضــامــِنِ آهــویِ دِلَــــــ💛ــم شُــد!.. «اطلاعات»↓⭐ @etelaat8 💛ناشناسمون💛 https://secret.timefriend.net/16869931817934
مشاهده در ایتا
دانلود
هر شب دل شکسته من در هوای توست در اعتکاف گنبد و صحن و سرای توست ...🕊 🥀 ☺️ @aseman_hashtom8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
⬛️◼️◾️⬛️◼️◾️⬛️◼️◾️⬛️◼️◾️ بابا‌شما‌چیزی‌نپرس‌از‌گوشواره من‌هم‌سراغی‌از‌انگشتر‌نمی‌گیرم 😭🖤🥀؛ شهادت‌سه‌سالـهٔ‌سید‌الشهداء‌تسلیت‌باد؛ @aseman_hashtom8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت45 بعد از خوردن آش اینقدر خسته بودم که خوابم برد با صدای مرتضی بیدار شدم مرتضی: هانیه جان ! (انگار شب شده بود ) - ساعت چنده؟ مرتضی: نزدیک ۷ ،نمیخوای بیدار شی ؟ - وااییی چرا زودتر بیدارم نکردی ،میخواستم برم به عزیز جون کمک کنم ... مرتضی: روز اولی مثل اینکه خیلی خسته شدی ،که حتی واسه نمازم صدات زدم بیدار نشدی تن تن بلند شدم وضو گرفتم ،نماز مو خوندم ،لباسمو عوض کردم ،چادر رنگی رو سرم کردم - بریم اقا مرتضی: بریم خانوم وارد خونه شدیم همه اومده بودن - سلام عاطفه جون: به خانووم ،ساعت خواب عزیزم مریم جون: عع زنداداشمو اذیت نکنین ،بیچاره از صبح رفته بود پایگاه سلام احوالپرسی کردم از خجالت رفتم تو آشپز خونه پیش عزیز جون... - شرمنده عزیز جون ،خوابم برد،نتونستم زودتر بیام ... عزیز جون: اشکال نداره عزیزم ،میدونستم خسته ای ،بیا الان این سالادا رو درست کن - چشم موقع شام سفره رو گذاشتیم دست پخت عزیز جون حرف نداشت یه دفعه وسط غذا خوردن حسین اقا گفت: زنداداش عکس ما رو کی میکشی؟ عاطفه جون : عکس چی ؟ حسین اقا : عکس شهادت... عاطفه : وااا یعنی چی؟ مرتضی: هیچی زنداداش ، داداش حسین شوخی میکنه ،هانیه میاد پایگاه عکسای شهدا رو طراحی میکنه همین مریم: وایی چه عالی ،هانیه عکسا رو میاری خونه؟ - نه ،همونجا میزارم قراره آقا مرتضی با حاجی صحبت کنه واسشون قاب درست کنیم عاطفه : چه فکر خوبی کردی،هانیه جان ،آفرین - خیلی ممنونم حسین اقا : خوب حالا که همه با این کار موافق هستین، زنداداش امشب باید یه عکس از من هم طراحی کنین همه گفتن : ععععع... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت46 حسین اقا : ای بابا ، مرتضی داداش یعنی عکس تو رو هم نکشیده مرتضی: چرا عکس منو کشیده... مریم جون: اره هانیه ،راست میگه؟ - نه ،من عکسی نکشیدم مرتضی: عع هانیه یادت رفت اون شب کشیدی؟ - اها ،اون که اصلا ربطی به این موضوع نداره مرتضی : دیگه کشیدن و که کشیدی (از حرفش ناراحت شدم ، دیگه غذا از گلوم پایین نمیرفت ) - عزیز جون دستتون درد نکنه خیلی خوشمزه بود عزیز جون: چیزی نخوردی که مادر - سیر شدم ،دستتون درد نکنه ( بلند شدم رفتم تو آشپز خونه ، یعنی گریه ام داشت در میاومد ). همه انگار متوجه شدن از برخوردم مرتضی هم چیزی نگفت ظرفا رو که شستیم مرتضی صدا زد : هانیه جان کارت تموم شده بریم آماده شیم ،باید بریم خونه رضا اینا ( اصلا ،اقا رضا رو فراموش کرده بودم ،معلوم نیست فاطمه الان چه حالی داره) از همه خدا حافظی کردم ورفتم خونه لباسمو عوض کردم ،مرتضی هم جلوی در تکیه داد به دیوار داشت منو نگاه میکرد یه دفعه یاد عکس افتادم رفتم دنبال عکس گشتم ،پیداش نکردم کل خونه رو زیر و رو کردم مرتضی متوجه شد : دنبال چیزی میگردی ؟ ( حرفی نزدم ، و دوباره شروع کردم به گشتن) مرتضی: دنبال این میگردی؟ ( باورم نمیشد عکس تو جیبش بود ، رفتم عکس و از دستش گرفتم و بغض داشت خفم میکرد با دستای خودم جلوی چشمان عکس و تیکه تیکه کردم ،اینقدر ریزش کردم ،که حتی نشه به هم وصل بشن نشستم روی زمین و شروع کردم به گریه کرد ) مرتضی: الان آروم شدی خانومم؟ - با گفتن این حرفش ،خنجری زد به قلبم ( بغلم کرد ) مرتضی: ببخش که ناراحت شدی ،منظوری نداشتم ( جلوی چشماش عکسشو پاره کردم و الان اون از من عذر خواهی میکنه،وایی خدا این بنده ات چه جور آدمیه ) کمی که آروم شدم ،پیشونیمو بوسید: بریم حالا؟ دیر میشه هاا ! بلند شدم و دست وصورتمو آب زدم و راه افتادیم توی راه سرمو به شیشه ماشین تکیه دادمو چیزی نگفتم رسیدیم دم در خونه ،انگار همه میدونستن که اقا رضا قراره بره ،همه دم در منتظر ما بودن از ماشین پیدا شدیم به همه احوالپرسی کردیم چشمم به فاطمه افتاد ،مشخص بود که خیلی گریه کرده ،حق هم داشته مرتضی هم به اقا رضا گفت با فاطمه عقب ماشین بشینن ،شاید حرفی داشته باشن باهم من هم جلو نشستم هر از گاهی به فاطمه نگاه میکردم که چقدر آروم اشک میریزه مرتضی: اقا رضا ،یه شیرینی بدهکاری به ما هاااا! آقا رضا: چشم ،این دفعه برگشتم جبران میکنم مرتضی: داداش یه دفعه اونجا تک خوری نکنیااا ،منتظر ماهم باش... اقا رضا خنده اش بلند شد: نه داداش خیالت راحت ،جا تو نگه میدارم تا بیای... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نظراتتون راجع به رمان👇🏻☘ https://abzarek.ir/service-p/msg/701061
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohsen Chavoshi - Kalagh Rosiah.mp3
3.93M
تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه هوایی شده بره پابوس امام رضا اما هی فکر میکنه اونجا جای کفتراست آخه من کجا برم یه کلاغ که رو سیاست من که توی سیاهیا از همه رو سیا ترم میون اون کبوترا با چه رویی بپرم ...🕊 🥀 ☺️ @aseman_hashtom8
🌹رقیه جان ▪️ عمه قربانت شود کمتر ببر نام حسین (ع) ▪️ اندکی دیگر تو هم مهمان بابا مى شوی شهادت (س) تسلیت @aseman_hashtom8
شَبِتونٰ‌‌مُعطر‌بِه‌نام‌ضامِن‌آهوْ❁❥༅••
♥️͜͡🖐🏻 بسم‌رب‌الرضا|❁ دلم‌هواۍ‌توڪرده‌هزار‌مرتبہ‌شُڪر دلِ‌بدونِ‌تورا‌بی‌گمان‌نمیخواهم:) 🖐🏻¦⇠
•آقاێ‌امام‌ࢪضا‌اعوذُ‌بہ‌آغوشت‌ازشرهرچہ‌دلتنگیست💔:) ...🕊 🥀 ☺️ @aseman_hashtom8
[💔😢] این صحنه ارزوستت💔 @aseman_hashtom8
هدایت شده از ‹ فُصِلت ›
تقدیم به آسیان بهشتی🌿: @aseman_hashtom8
هدایت شده از ‹ فُصِلت ›
تقدیم به آسمان‌هشتم🌿: @aseman_hashtom8
آسِمانِ‌هَشتُم🥀✨
تقدیم به آسمان‌هشتم🌿: @aseman_hashtom8
خیلی ممنون🌺 اجرتون‌بـا‌آقا‌ علی‌بن‌موسی‌الرضا ‌((:💛 اجرتون‌بـا‌آقا‌اباعبدالله 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رقیه💔 من گرفتارم ولی یارم گره وا می‌کند یک رقیه گویم و صد مشکلم حل می‌شود... ☺️ @aseman_hashtom8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری بساط عشق به خوبی فراهم است فردا سپیده چشم در آن بزم تا گشود بر گرد شمع دید که پروانه‌ای کم است ⚫️زائران در عزای حضرت رقیه(س) ☺️ @aseman_hashtom8
السلام علیک هر صبحی رو به ارباب گرچه مُستَحب ست این رَه و رَسمِ عاشقی کردن شیوه ی نوکران با اَدب ست 🍃🍃🍃 ☺️ @aseman_hashtom8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# امام زمان عجل الله تعالی فرجه: برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. ☺️ @aseman_hashtom8