#معرفی_شهید
سردار #شهید_عبدالحسین_برونسی
💠نام و نام خانوادگی: عبدالحسین برونسی
💠نام پدر: حسینعلی
💠تاریخ ولادت:سال1321/06/03
مشهدتربت حیدریه
💠شهادت: 1363/12/23 (عملیات بدر)
💠نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره بر بدن شهید/پیکر مطهر بازنگشت
قسمتی از #وصیتنامه شهید:
گر بدانم با خون من حتی یک دختر حجاب خود را رعایت میکند حاضرم صدها بار کشته شوم
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800
|#گردانتخریب|
آخرینگردانپادگاندوکوهه
بیـنزمیـنوآسمـان
کساییکهمعبرمیزدن
اولیننفراتیکهمیرفتنعملیات
از اینگردانبود..
سرتاسـر
و دور و بَرِ گُـردان
پر از قبـرهـای خـالـی :)
که شهـدا چـالـه کنـدن
برا نمازهاشـون ... :)
همـهبچـههاییکهاینجابودن
بلیـطشهـادتمیگرفتـن
و بدون استثنـا
همگـی پـودر میشـدن ...
اینجـا خطـا معنـا نداره
یا مرگـه یا زندگـی !
جـایِ هموناییـه که
اول نفسشونو تخریب کردن
اینجـا بهقول
شهیـدآوینـی
قابلتوصیـفنبـود
باید دیـد
باید بوییـد
و باید
آسمانشرو از نزدیک دید !
اینجـا جـایِ همـون
سابقـونه ..
همون پیشقدمـا
پیشتـازا ؛
کـه برا تخریب میـان اینجا
و فنـاء فیالله میشـن :)
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
مشکلات ما نتیجه #انقلاب نیست بلکه نتیجه #انتخاب است @asganshadt
🤔رفقا؟
این متن رو بخونین¿¡
🔹بنظرتون مشکل کار کجا بود که روحانی رای آورد؟
بنظرم یک اصل مهمش کم کاری ما بچه انقلابیا بود
مگه نه؟
🤔رفقا ما کدوممون از صبح تا شب جون کندیم تا روحانی رای نیاره تا مردم بصیر شن؟
بچه ها کدوممون احساس مسئولیت کردیم؟!!
پیش خودمون گفتیم این انتخاب توی ظهور امام زمانمون تاثیر داره؟؟؟؟
باید دولتمون اسلامی باشه؟؟
خداییش کدوممون؟
🔸رفقا یه بابایی همیشه می گه ( آقا این مشکلات و این اوضاع حقمونه دندمون هم نرم شه!!!!!
هم ما انقلابیا که روشنگری نکردیم هم مردم عوام و بی خبر که به این راحتی گول دشمن رو خوردن!!!!!
خداییش کدوم عقل سالمی باور می کنه که اگه رئیسی بیاد توی پیاده رو دیوار می کشه و کلی دری وری که آدم خندش می گیره؟ 😁👉 )
👈بچه ها می دونستید ما هم توی این مشکلات به وجود اومده مقصریم ؟؟؟چه کسایی که بدون بصیرت و کمی فکر به روحانی رای دادن
چه کسایی که گفتن هرچی خدا بخواد و دست روی دست گذاشتن ¡
نویسنده؛ فدایی سید علی
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt
«خاطره ای از شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی»🇮🇷🇮🇷
✔️نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما می آمد. وقتی هم که به خانه ما می آمد، مستقیم به زیرزمین می رفت تا ببیند ما چی داریم و چی نداریم. وقتی گونی برنج و یا حلب روغن را می دید، می گفت: «مادر! اینها چیه که اینجا انبار کردید؟! ... خیلی ها نان خالی هم ندارند بخورند، آن وقت شما ...» خلاصه هرچی که بود جمع می کرد و می ریخت توی ماشین و با خودش می برد به نیازمندان می داد.
🔺یادم هست وقتی هفتم عباس رسید، در دلم آشوبی به پا شد. از بعد هفتم، هر روز صبح 100 تومان می دادم و با تاکسی می رفتم مزار شهدا و تا ظهر که پدرش از سر کار بر می گشت، سر مزار می نشستم و با او حرف می زدم. گاهی داد می زدم و گاهی هم جیغ می کشیدم؛ خلاصه اشک و گریه خورد و خوراکم شده بود.
(راوی: مادر شهید بابایی)
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800