eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
627 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔴 به حالت شهید عبدالحسین آشناگر (اولین نفر ایستاده از راست) دقت فرمایید. گاهی وقت ها بعد معنوی و حال و هوای بعضی از بچه های جنگ بسیار با تواضع و خشوع همراه می شد به شکلی که این حالت در حرکات و سکناتشان به وضوح نمایان می شد. در مقابل و در کنار این دسته افراد. کسانی بودند که خیلی پرتحرک و شلوغ و اهل شوخی بودند و با حالت دوستانه به آنها تکه می انداختند و سر بسرشان می گذاشتند. Kadmsohda@gmail.com @asganshadt این حالت شیرین و طنزی که عبدالحسین مدتی بود در عکس ها به خود می گرفت در اصل تکه ای بود که به نماز شب خوان ها می انداخت و باعث خنده 😄 همگی می شد. حالا این عبدالحسین ما خودش توی عملیات بدر چنان اوج گرفته بود که تا شهادت بالا رفت و همه دوستانش رو جا گذاشت
🌺خدایا! تا ظهور دولت یار 🌺رهبر ما؛ «خامنه‌ای» نگهدار
«ای_لشکر_صاحب_زمان»_جدید‌ترین_اثر.MP3
9.86M
«ای لشکر صاحب زمان»، جدید‌ترین اثر گروه محمد رسول الله(ص) است که روز گذشته در ورزشگاه آزادی و در محضر رهبر معظم انقلاب اجرا شد.
برادر ... قایقَت جا دارَد؟ دور ڪُن جانِ مرا ... تو از این شهرِ غریب نَفسم تنگِ گناه است و شهر آلودِه ... قایِقَت جا دارَد؟... 🌹 شھـــــدا ما را هم بہ آسمان ببرید ... 💎@asganshadt💎 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
#پوستر شتر در خواب بیند پنبه دانه ... سلام شُتُر ! 🏴⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊🏳 🍃 @asganshadt 🍃 🏴⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊🏳
داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی" 👨💼پدرم گفت: معلومه، «پول» گفتم: نه، جور در نمیاد مادرم گفت: پس بنویس «طلا» گفتم: نه، بازم نمیشه. ♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه. 💁♂دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه. 👮♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ. 👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال، ▪️پابرهنه میگوید «کفش» ▪️نابینا می گوید «نور» ▪️ناشنوا میگوید «صدا» ▪️لال میگوید «حرف» و... ♦️اما هیچ کدام جواب کاملی نبود 💐 جواب«فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود... اللهم عجل لولیک الفرج... @asganshadt
سردار سلیمانی در حاشیه صحنه فیلم سینمایی شهدا گفت : وقتی که جنگ سی و سه روزه انجام گرفت، یک خانم مسیحی که خواننده بود، اما زن منصفی بود، از از آنچه در لبنان اتفاق افتاد، خیلی متأثر شد و جمله‌ای گفت که خیلی تکان دهنده بود، وی گفت ما باید عبای سیدحسن نصرالله را بگیریم و پاره‌های آن را به بدن فرزندانمان بزنیم تا آن‌ها غیرت دفاع از مملکتشان را پیدا کند. □ فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: به نظرم اگر بتوانیم تکه‌های پیراهن آن 23 نفر را پیدا کنیم و گَرد پای آن‌ها یا همین تکه‌های پیراهن آن‌ها را بر بدن فرزندانمان بزنیم و آن غیرت، نشاط و معنویتی که آن‌ها وقت اعزام به جبهه داشتند؛ بسیار خوب است. □ سردار سرلشکر پاسدار سلیمانی افزود: یک وقتی آخر جنگ من خیلی از رزمنده‌ها را می‌دیدم که می‌رفتند از جای کفش بچه‌هایی که بالای سد می‌رفتند در خاکریز، در سنگر، خاک جمع می‌کردند و توشه می‌کردند و خیلی‌ها آن را آوردند. □ وی گفت: یک صحنه‌ای همواره در یادم است، زمانی تصمیم گرفتیم در جبهه هر کسی زیر 15 سال است بازگردانیم، نشسته بودم در چادر در سدِ دِز، دیدم فردی کوچک و اهل زابل بود، تیربار روی شانه اش گذاشته، خشاب را دور کمر و گردنش پیچیده است، کلاه آهنی اش خیلی بزرگتر از سرش بود و روی چشمانش را پوشانده بود، پوتین نیز بزرگ‌تر از پایش بود و بند آن را دور پایش بسته بود، پیش من آمد و گریه کرد، من متأثر شدم گفتم چرا گریه می‌کنی؟ گفت می‌خواهم با هر کسی که شما می‌گویید مسابقه دهم، هر تپه‌ای که گفتید، می‌روم و تیراندازی می‌کنم؛ دستور دادید مرا برگردانند، من نمی‌خواهم برگردم. □ سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی افزود: معتقدم اگر گَرد آن افراد را به اکسیر تبدیل کنیم و به ملت و کشور بپاشانیم، تا آن اکسیری که در وجود آن‌ها بود و در زندان‌های بعثی اینگونه خودنمایی کردند و باعث افتخار ابدی ایران شد، به دیگران نیز منتقل شود. □ فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: اکسیر غیرت، معنویت، شهامت، شجاعت و دینداری علاج اصلی خانواده‌ها، ملت کشور و جوان‌های ماست به همین دلیل مقام معظم رهبری به رغم اینکه ولی فقیه است هم عمامه پیغمبر را بر سر دارند و هم چفیه جبهه را بر گردن دارند و مهمترین کتاب‌هایی که مورد تفقد قرار می‌دهند کتاب‌های جبهه است، ایشان می‌خواهند ما‌ را به تجربه موفق واقعی و راستینی که در ملت ما اتفاق افتاده است، توجه دهند. @asganshadt
#سید_علیرضا_مصطفوی🌹 می گفت: بسیاری از برنامه های #تلویزیون برای سرگرمی است. برای کسی است که بیکار و بی هدف است. برای کسی است که نمی داند #وقتش را چگونه پر کند. اما ما هدف داریم. بچه #مذهبی نباید شبانه روزش را پای #تلویزیون تلف کند! 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
❤🍃❤ 🔹هرهفته کہ میشد همسر و فرزندان را در گوشه‌ای از خانه جمع میکرد و خودش آل یاسین میخواند هرهفته در خانه‌اش برای امام زمان برنامه داشت.
با عشق هزاران بیت گفتند ولی... !! باعشق فقط دمشق هم‌ قافیه شد... !! شهيد مدافع حرم 🌷 🌷
👆 #نائب_الشهدا ✊در پیاده روی حماسی اربعین نائب شهید "حسین دباغ" باشیم ✅هر زائر نائب یک شهید 🕊شادی روح شهید دباغ #صلوات ✊25روز تا حماسه اربعین حسینی @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم مجید قربانخانی شدن مےخواهد آنقدر خوب شوی که خودِ خودِ حضرت زهرا س بیان به خوابتو بهت بگن: "هفته دیگه میای پیش خودم" و تو هم بشی مثل مادر 😭😭😭 خداااااااا
بسوزد قلب من آن زمانی ڪه بہ واسطۂ گناهـان من آہ می ڪشی از دل ڪاش سرباز تو باشم ، نہ سربار @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 همســر شهید قربانی 🌾هواي دلم ارديبهشتي است. گاهي ابري☁️ و گاهي آفتابي می‌شود. ياد خاطراتت دلمـ❤️ را گرم مي‌كند و سرماي فراق❄️ تا مغز استخوانم فرو مي‌رود. 🌾چشمان آسمان به جاي من مي‌بارد😭. درست مثل همان روز كه اهالي محله تو را بردند من ايستاده‌ام پشت پنجره😔. 🌾آن روز تمام‌قد شده بودم. دلم مي‌خواست از پشت همه پنجره‌هاي نگاهت كنم😢. خاطرات آن روز 🍂 را هيچ باران بهاري پاك نمي‌كند🚫. 🌾خاطرات ⇜رفتن تو و ⇜ماندن من. من يعني . عروس 25 ساله . شهيد مدافع حرم كه 13آبان 1394 در حوالي شهر حلب سوريه به شهادت🌷 رسيد. 🌾نامم زينب است و چند ماهي است كه غم از دست دادن همسري مهربان را با به اين نام، تاب آورده‌ام. همسري كه شهيد شد🕊 و من مانده‌ام كه آيا همچون زينب(س) تاب مي‌آورم⁉️ @asganshadt
مرتضی محمدی «شھید مدافع حرم مرتضی محمدی» فرزند: علی محمد ولادت: 1376 شھادت: 1394/2/1 شغل: آزاد تحصیلات: سیکل محل شھادت: سوریه - حلب محل ولادت و زندگی: ایران - مشھد مزار: مشھد - بھشت رضا(ع) نحوه شهادت از زبان همرزم شهید: من دوره اولم بود که اومده بودم سوریه و ما رو در منطقه ای به نام سه راه اثریا که سه راه رقه،حلب و حماه است فرستادند به عنوان نیروی زرهی در هفته اول با شخصی بسیار سنگین آشنا شدم بنام مرتضی محمدی که اهل گلشهر مشهد مقدس بود. شب پنجشنبه بود که آقا مرتضی به بچه ها گفت: ان‌شاالله به همین زودی مرخصی میرم منو حلال کنید آخه مرخصیش رسیده بود. آقا مرتضی تا اذان صبح بیدار بود و داشت زیارت عاشورا میخوند و روضه گوش میداد. منو برای نماز صبح بیدار کرد و نماز خوندیم و خوابیدیم. ساعت 6 بود که مرتضی بلند شده منو صدا زد گفت: محمد بلند شو گفتم جانم داداش گفت: داداش خواب دیدم که شهید میشم گفتم: داداش برو بخواب اینجا منطقه امن هستش از این خبرا نیست درحال صحبت بودیم که ناگهان فرمانده آمد گفت جاده شیخ حلال رو داعش گرفته و بستند باید بریم باز کنیم مرتضی با شوق گفت: داداش بریم گفتم: داداش حوصله داری ها دوسه بار گفت و منم گفت چشم داداش بریم گفتم: داداش مرخصی تو رسیده نرو. قبول نکرد و رفتیم. در حالی که بیسیم داخلی دستگاهمون خراب بود رفتیم بار گیری مهمات کردیم و رفتیم گازوئیل زدیم و نفربر را پر کردیم. ساعت 8 شروع کردیم به درگیری. دو بار مهمات مون خالی شد و دوباره بارگیری کردیم. ساعت 12 اومدیم عقب برای نماز و نهار بخوریم. نماز خوندیم و دوباره تا ساعت 3 بعد از ظهر درحال درگیری بودیم تا اینکه گفتند نیروی خودی به مهمات و آب نیاز دارند. مهمات و آب بار زدیم و رفتیم. با تمام سرعت در حال رفتن بودیم که ناگهان احساس کردم یه چیزی محکم بهش خورد و تکان داد دیدم نفربر خاموش شده. سرم رو آوردم بیرون که چشمم افتاد به آتش روی موتور نفربر. تقریبا 100متر جلوتر که رفت از جاده خارج شد افتاد و از روی جاده چپ کرد وقتی چپ شد سر من هم شکست و خون شدیدی میومد؛ آمدم بیرون و رفتم؛جای راننده و هرچی صدا زدم جوابی نشنیدم رفتم نزدیک در حالی که آتش نصف نفربر رو گرفته بود رفتم نزدیک و سرمو داخل اتاق راننده کردم دیدم مرتضی شهید شده و چند قدمی عقب نشستم در همون حال بود که نیروی خودی برای کمک رسیدند @asganshadt
📚 نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا اعدام کنید نجار آن شب نتوانست بخوابد ... همسر نجار گفت : مانند هر شب بخواب ... پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار " کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ... صبح صدای پای سربازان را شنيد... چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ... با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند... دو سرباز با تعجب گفتند : پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی ... چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ... همسرش لبخندی زد و گفت : مانند هر شب آرام بخواب , زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند " فکر زيادی انسان را خسته می کند ... درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست ". ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن یا خواب می مانی...! یا از زندگی عقب در هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده و هر لحظه منتظر رحمت بی کرانش باش... چند آيه زيبا : 🌈🌈🕊 گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟ گفت: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6) * گفتم: واقعا؟! گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا» حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7) * گفتم: خب خسته شدم دیگه... گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) * گفتم: انگار منو فراموش کردی! گفت:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. * گفتم: تا کی باید صبر کرد؟! گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) «انّی اعلم ما لاتعلمون» من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30) * گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟ گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله» حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم. (یونس/ 109) * ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفت: «الیس الله بکاف عبده» من هم برای تو کافی ام.(زمر/36) * @asganshadt
📸آخرین تصویر از پیکر زهرایی شهیدمقابله با اشرار دراویش #محمدعلی_بایرامی ✅انتشار مجدد به مناسبت هفته نیروی انتظامی 💐شادی ارواح طیبه شهدای نیروی انتظامی صلوات @asganshadt
🌷 #یاد_یاران5⃣9⃣ 💠 هنر کار کردن 📌خاطره ای از #شهید_مصطفی_چمران🌷 👆عکس باز شود @asganshadt
✨امام خامنه ای✨ 🔸امروز نسل جوان ما در برابر هر امتحانی مثل همان نسل جوان دوران جبهه است. 🔹بعضی با دیدن یک ناهنجاری در یک دختر یا پسری در خیابانی یا در محیطی، فوراً قضاوت می کنند که نسل جوان ما از بین رفت؛ نه آقا! آن وقت هم داشتیم. نسل جوان، نسل جوانِ مؤمنی است. @asganshadt