ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#پندیات
#ره_توشه_مجلس_ختم
#غـفـلت
هیچ کس مثل اجل درکارخود استاد نیست
هیچ صیدی ایمن ازدستان این صیاد نیست
ای چو من غافل زمردن،تکیه بر قدرت مکن
اقتدار تو بـه حد قدرت شداد نیست
کاخ گیرم سـاختی و تکیه دادی بر سریر
غافلی از اینکه در دل گوشه ای آباد نیست
گیرم از باد موافق گنج آوردی به دست
گنج باد آورده را قسمت به غیر از بادنیست
تکیه بر مال و منال و منصب دنیا مکن
اعتباری بر جهان سست بی بنیاد نیست
هیچ اولادی به محشر نیست فکر والدین
هیچکس هنگام محشر حامی اولاد نیست
حالیا از بهر فردا توشه ای آماده کن
واپسین دم فرصتی از بهر استمداد نیست
چاره بربیچاره باش و دستی از افتاده گیر
آدمیت غیر خدمت بر همین افراد نیست
دست رحمت باش نه اسباب زحمت بهرخلق
آذر و دی را شکوه و شوکت خرداد نیست
هیچ ظلم و ظالمی ،،فاخر،، نماند پایدار
هیچ معصیت به دنیا بدتر از بیداد نیست
📝شعر:استاد علی عمرانی(فاخر)
http://eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
#مجموعه_اشعار_ختم_و_ترحیم_خوانی
📍نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد.
«در ثواب نشر لینڪ کانال سهیم باشید».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#شعر_آیینی
#صــبـر
#حضرت_زینب_س
#ره_توشه_مجلس_ختم
هر دل که شـد به روز بلا آشــنای صبر
حق می دهد نوید بهشتش جزای صبر
جز صبـر چاره نیسـت دل داغـدیده را
مرهـم نهد به زخم مصیبت دوای صبـر
خــیاط دهر ، جامه بسی دوخته ولی
زیبنــده اسـت قامت دل را ردای صـبر
تقـدیر هـرچــه بود رضـا باش تـا شود
یاد خـدا به خانه ی دل پاگشــای صـبر
بانوی مهر وعاطفه ،زینب صبور عشق
محمل نشین رنج و اسارت،خدای صبر
هجــده بهار پرپر در پیـش چشـــم او
میسوخت مثل شمع ولی با نوای صبر
خورشید محملش سـر فــرزند فاطمه
از کوفه تا به شــام بلا پا به پای صبر
می خورد تازیانه و میگفت یا حسین
می داد کاروان عــزا را صــلای صــبر
📝شعر:استاد کمیل کاشانی
📚منبع: کتاب ره توشه مجالس ختم ۱-
انتشارات آل نبی
http://eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
#مجموعه_اشعار_ختم_و_ترحیم_خوانی
📍نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد.
«در ثواب نشر لینڪ کانال سهیم باشید».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انگار عيــد آمد و نوروز هم رسيد
جز طي عمر در گره ماه و سال چيست؟
سال نومبارک🌷
📝شعر:صائب تبریزی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#خانواده_شهدا
#غزل
امسال هم بدون تو...
سالی گذشت، باز نیامد وَ عید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد
امروز هم نیامد و غم، خانه را گرفت
امروز هم دومرتبه باران شدید شد
مادر کنار سفره کمی بغض کرد و گفت
امسال هم بدون تو سالی جدید شد
ده سال تیر و آذر و اسفند و... خون دل
تا فاو و فکّه رفت ولی ناامید شد
ده سال گریههای مرا دید و بغض کرد
حرفی نزد، نگفت چرا ناپدید شد
ده سال رنگ پنجرههای اتاق من
همرنگ چشمهای سیاه سعید شد
بعد از گذشت این همه دلواپسی و رنج
مادر نگفته بود که بابا شهید شد
📝شعر: مریم سقلاطونی
http://eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
#مجموعه_اشعار_ختم_و_ترحیم_خوانی
📍نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد.
«در ثواب نشر لینڪ کانال سهیم باشید».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#در_رحلت_مجاهد_نستوه
#حضرت_آیة_الله_محمد_محمدی_ریشهری
آمد بگوشم بانگ گلگونی دوباره
دارم ز دل آوای محزونی دوباره
باغ دلم رو بر خزان دارد ببینید
ابر دو چشم لاله می بارد ببینید
بار دگر از خاتم دلها نگین رفت
خدمتگزاری از حریم علم و دین رفت
اشک عزا بر شاخه ی هر دیده بشکفت
بر حوزه ی علمیه باید تسلیت گفت
از داغ ری شهری شرر بر سینه بنشست
وز هجر او آتش به آب دیده پیوست
مجموعه ی عبدالعظیم از غم بگرید
چشمان ما از این غم و ماتم بگرید
علم و فقاهت داد از کف یار خود را
نتوان نهان کردن غم دلدار خود را
رفت از کف ما مردی از علم و درایت
مردی ز نسل بی قراران ولایت
دارالحدیث آئينه دار خدمت اوست
خونین دل یاران حق از رحلت اوست
ری شهری آن شخصیت بالنده از علم
مردی مجاهد ، پُر تلاش آکنده از علم
در عرصه ی دانش فقیهی اهل بینش
خدمتگزار علم و دین در آفرینش
در یک زمان بود آن عزیز اهل ایثار
خدمتگزار حاجیان کوی دلدار
مردی که جان بر کف به راه دین نهاده
در سنگر خدمت به مردم ایستاده
یار امام و نهضت گلگون او بود
در هر سخن روشنگری مضمون او بود
در خط رهبر بود و در خط ولایت
می کرد از اندیشه ی نهضت حمایت
او پیرو راه شهیدان وطن بود
او در مسیر لاله های این چمن بود
افسوس رفت و سینه ها شد داغدارش
رنگ خزان بنشسته در فصل بهارش
ای شهر ری بنگر غروب آفتابش
رفت و به پایان آمد اکنون التهابش
📝شعر:استاد حاج محمود تاری «یاسر»
http://eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
#مجموعه_اشعار_ختم_و_ترحیم_خوانی
📍نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد.
«در ثواب نشر لینڪ کانال سهیم باشید».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ